اگر شما قرار بود 5 سال به عقب برگرديد

[somayeh2009]

اگر شما قرار بود 5 سال به عقب برگرديد كي يا چي را پاك مي كرديد؟

[Admin]

چیزی برای پاک کردن ندارم ... !
اما چیزهای زیادی برای اضافه کردن دارم ... یکیش تلاشمه که برگردم بیشترش می کنم.
البته ماهی رو هر موقع از آب بگیری تازه است ..!

[diamonds55]

واقعا عجب تایپیکی زدی من به این تایپیک نمره 20 میدم
چون خیلی حماقت ها و اشتباهات کردم که اگر برگردم جبرانش می کنم .
مهمترین اون حماقتها و اشتباهات پیشنهاد کار تو شرکت بزرگ و معروف I.B.M بود که من با داشتن فقط 2 حق انتخاب اونی رو که مهمتر بود رد کردم و امروز در این مقام خدا رو شکر میکنم .
دومین حماقت من ترک کردن کشور ژاپن بود که یکی از بزرگترین حماقتهای من بود چرا که من در بزرگترین شرکت قطعه سازی کامپیوتر در شهر هیروشیما کار می کردم . که اون شرکت پل ارتباطی من با شرکت i.b.m بود .
اما به قول برادر عزیزم مصطفی هنوز دیر نیست و من تا 2 سال دیگه به این اهدافم خواهم رسید .

[somayeh2009]

من ادما را پاك مي كنم دوستان بي وفايي را كه خيلي دوسشون داشتم و بي لياقت بودند را پاك مي كنم ادماي مزخرف 4 سال دانشگاه را پاك مي كنم و بعد حسادت و دروغ و...

[مهناز]

من اون اتفاق بد زندگیم رو که فکر و ذهنم رو مشغول کرد و نذاشت یه دختر با معدل 19.80 تو دانشگاه سراسری رشته ای که دوست داره قبول بشه رو پاک می کردم , با نفرت تموم پاک می کردم و اون موقع فارغ از همه چی بکوب درس می خوندم تا تهران سراسری قبول شم
چه حیف , واقعا" کاش می شد 5 سال به عقب برگشت {worried}

[somayeh2009]

من اون اتفاق بد زندگیم رو که فکر و ذهنم رو مشغول کرد و نذاشت یه دختر با معدل 19.80 تو دانشگاه سراسری رشته ای که دوست داره قبول بشه رو پاک می کردم , با نفرت تموم پاک می کردم و اون موقع فارغ از همه چی بکوب درس می خوندم تا تهران سراسری قبول شم
چه حیف , واقعا" کاش می شد 5 سال به عقب برگشت {worried}

همه ما از این تجربه های تلخ داشتیم من نمونه این تجربه را در دانشگاه تجربه کردم و اون موقع به انتقام فقط فکر می کردم ولی فقط خودم اذیت کردم و اون طرف پیشرفت کرد غافل از اینکه خدا فقط می تونه تلافی اذیت های اونو سر خودش دربیاره
و من 4 سال را وقت تلف کردم ولی از حالا به بعد به پیشرفت فکر می کنم.@};-

[امید عباسی]

همه ما از این تجربه های تلخ داشتیم من نمونه این تجربه را در دانشگاه تجربه کردم و اون موقع به انتقام فقط فکر می کردم ولی فقط خودم اذیت کردم و اون طرف پیشرفت کرد غافل از اینکه خدا فقط می تونه تلافی اذیت های اونو سر خودش دربیاره
و من 4 سال را وقت تلف کردم ولی از حالا به بعد به پیشرفت فکر می کنم.@};-


من اون اتفاق بد زندگیم رو که فکر و ذهنم رو مشغول کرد و نذاشت یه دختر با معدل 19.80 تو دانشگاه سراسری رشته ای که دوست داره قبول بشه رو پاک می کردم , با نفرت تموم پاک می کردم و اون موقع فارغ از همه چی بکوب درس می خوندم تا تهران سراسری قبول شم
چه حیف , واقعا" کاش می شد 5 سال به عقب برگشت {worried}


این که بگیم کاش اشتباه نمی کردیم چندان عاقلانه نیست،اون چیزی که مهمه اینه که از این اشتباهات درس بگیریم و تو ادامه راهمون ازش استفاده کنیم...
من دیشب با دوستام قرار گذاشتم که بریم استخر.ابتدای اتوبان یه ماشین انحراف گرفت و زد به من ،وقتی زدیم بغل اون آقایی که پیاده شد شروع کرد به فحاشی و با من درگیر شد(خیر سرش صدای حسین حسین از ضبط ماشینش میومد)بعد از اینکه با اون هیکل گندش حسابی چند تا مشت نثار من کرد فرار کرد.من شمارشو برداشتم و زنگ زدم به پلیس ولی اونا هم هیچ کاری نکردن و گفتن باید بری دادگاه و ... که منم حالشو ندارم.
درسته دیشب یکی از بدترین شبایه زندگیم بود ولی چند تا درس ازش گرفتم:
1-یکی اینکه از روی ظاهر طرف مقابلم قضاوت نکنم،اون آقا تریپ حاج آقایی داشت و صدای حسین حسین ضبط ماشینش گوش خلق الله رو کر می کرد
2-بعدشم اینکه اگه بدترین اتفاقم برام افتاد به پلیس زنگ نزنم چون تو جنگل بدی زندگی می کنیم و قوی ضعیف رو میخوره و هیچکس هم کاری نمی تونه بکنه


درس های بعدی رو بعدا میگم

فعلا،شب خوش

[امید عباسی]

من اگه 5 سال به عقب برمی گشتم،همین حماقت هایی رو می کردم که تا الان کردم{big green}...
شاید سال اولم تو انتخاب یه دوست بیشتر دقت می کرم که ضربه ناشی از اون باعث نمی شد ترم سوم تا نزدیکی مشروطی هم برم...ولی الان که خوب فکر میکنم میبینم ،نه،بازم همون کارهارو میکردم{big green};){tongue}...

[somayeh2009]

موافقم با اين صحبتتون يكي از اشتباهاتي كه من مرتكب شدم باعث شد چيزي زا به علاقه دارم بي خيال شوم و از كنارش بگذرم و امشب با ديدن و گذشتن از اونجا همه چي برام تازه شه

[A.L.I]

وای عجب تاپیکی !
خب منم اگه برمیگشتم اول یک چند روزی رو قشنگ میرفتم توی یک جای خلوت و با همه قطع ارتباط میکردم و فقط با خودم و خدای خودم خلوت میکردم . میگفتم ای خدا میخوام از این فرصتی که موهبت فرمودی خوب استفاده کنم . میخوام زندگیم رو آنطور که حقم هستش تغییر بدم. مرا راهنمایی فرما
اونوقت تحت الهامات الهی و نیروی درونی ام میرفتم خواسته هامو از زندگی مشخص میکردم و بر اساس اونها یک نقشه طراحی میکردم که چجوری برسم . البته بازم دقیق نمیشه گفت چجوری بشه رسید چون میدونم کائنات بهترین راه ها رو پیشنهاد میکنه
از اشتباهات گذشته هم درس میگرفتم و به دنبال راهی بهتر میرفتم

[صبا محمدي]

سلام سميه جان ممنون از اين تاپيك خوب و بسيار جالبت .
من اگه 5سال برگردم عقب بزرگترين اشتباهم اين بود كه بعد از عيد خوب واسه كنكور خوب درس نخوندم همينهم باعث شد يك سال پشت كنكور بمونم همه ماها تو زندگي خودمون هميشه مرتكب خطا ميشيم چون انسان هستيم ولي چقدر خوبه از اشتباهات گذشته خودمون و ديگران درس بگيريم و تو حال و آينده ديگه تكرارشون نكنيم من الآن از وضعيت خودم راضي هستم و خدا رو شكر مي كنم و با تلاش واسه درسم و توكل به خدا كاملا به آينده اميد وارم.

[somayeh2009]

سلام سميه جان ممنون از اين تاپيك خوب و بسيار جالبت .
من اگه 5سال برگردم عقب بزرگترين اشتباهم اين بود كه بعد از عيد خوب واسه كنكور خوب درس نخوندم همينهم باعث شد يك سال پشت كنكور بمونم همه ماها تو زندگي خودمون هميشه مرتكب خطا ميشيم چون انسان هستيم ولي چقدر خوبه از اشتباهات گذشته خودمون و ديگران درس بگيريم و تو حال و آينده ديگه تكرارشون نكنيم من الآن از وضعيت خودم راضي هستم و خدا رو شكر مي كنم و با تلاش واسه درسم و توكل به خدا كاملا به آينده اميد وارم.


ممنون صبای گلم ولی من بتونم اشتباهات را فراموش کنم و به زودی به ثبات برسم تا در پی تلافی بودم ولی مدتی است به فکر جبران و تصحیح;;) امور هستم