ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مرا بخاطر بسپار



Artmis.
11th June 2011, 12:21 PM
شكسته تر از آنم كه بخواهم بنويسم، ديگر قلم هم ياراي نوشتن نيست،

وقتي ياد حرف هايت مي افتم دست از نوشتن مايوس مي شود،

قلم روي نوشته هايش خطي تيره مي كشد،

آخر عشق تورا كه نمي شود دربرگه اي كوچك آورد،

خط فاصله اي كه بين اسم من و توست را فقط باگريه هايم پر مي كنم،

ردپايي كه روي قلبم يخ زده است رابا داغ دوريت گرم نگه مي دارم،

آري من فراموشت نمي كنم،

چگونه فراموشت كنم وقتي عطر تودرعمق لحظه هايم جاري است،

مگر مي شود در رابه روي خاطره هايمان ببندم،

مگر قلب جوان من به اين زودي آلزايمر مي گيرد،

نه من فراموشت نمي كنم حتي اگر بدانم ديگر دوستم نخواهي داشت،

تنها زماني فراموشت مي كنم كه

عقل خاموش،

نفسم قطع،

روحم در آسمان،

وتنم زير خاك باشد

[golrooz]

.yalda.
21st September 2011, 05:05 PM
تنها زماني فراموشت مي كنم كه

عقل خاموش،

نفسم قطع،

روحم در آسمان،

وتنم زير خاك باشد

یعنی با مرگ میشه از خاطرت بره فک نکنم
عزیز عزیزه حتی بعده مرگم به یادشی

.yalda.
8th October 2011, 09:40 PM
دلم چه کودکانه بهانه ی تو را میگیرد،



اما تو بزرگانه به دل نگیر...


فقط بگو : کودک است، نمی فهمد...

.yalda.
18th October 2011, 06:36 AM
پیراهن نگاه مرا مکش از پشت

که بر می گردم

و بی خیال عزیزهای مصری و یعقوب های چشم به راه

چنان به خود می فشارمت

که هفتاد و هفت سال تمام

باران ببارد و گندم درو کنیم..!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد