poune
4th June 2011, 09:25 PM
دكتر اكبر كوشانفر/متخصص كودكان /استاد دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي/نقش موسيقي در رشد و تکامل كودك
ضربان قلب مادر؛ موزيک متن دوران جنيني
موسيقي از ديرباز به عنوان يك پديده تاريخي در زندگي انسانها حضور گوناگون و پررنگي داشته است. بشر اوليه به كمك حنجره و ابزاروآلات ابتدايي از سنگ و چوب، موسيقي اوليه را توليد كرده است...
نقاشي روي ديوارها از دوران باستان مويد اين است كه موسيقي پيشينه طولاني داشته و با آفرينش بشري همزمان بوده است. موسيقي در زندگي بشر هميشه جا داشته و متاثر از محيط پيرامون خود و بيانكننده اوضاع و احوال همان دوره است. در واقع مفاهيمي كه كلام قادر به بيان آن نيست در قالب موسيقي گفته ميشود و به يادگار ميماند، به همين خاطر موسيقي غم، شادي، ترس، دلهره و ديگر احوال آدمي را به گوياترين و قابلدركترين زبان بيان ميكند. موسيقي ميتواند به عنوان آرامبخش و تسكيندهنده انسان مورد استفاده قرار گيرد. به همين جهت در قبايل بدوي براي بهبود حال بيماران از موزيكهاي پرجنبوجوش و پرتحرك و موسيقي تند بهره ميبردند. در حال حاضر به نقش موسيقي در پرورش استعدادهاي کودک و حتي رشد شخصيتي او پي بردهاند. بنابراين براي آموزش نکات تربيتي از موسيقي استفاده ميکنند. آيا ميدانيد که موسيقي چه اثري بر کودک شما و رشد و تکامل او دارد؟
اثر موسيقي بر جنينسادهترين ابزار موسيقي كه داراي ريتم است قلب انسان است كه حركت منظم و آهنگيني توليد ميكند و شنيدن صداي ضربان قلب جنين درون شكم مادرش مبين زندگي تازه و نشانهاي دال بر وجود يك انسان است. مطالعهها نشان ميدهد، زدن سازي توسط مادر هنگام بارداري اثر مطلوبي در جنين به جا ميگذارد و شنيدن صداهاي دلنشين براي جنين خوشآيند است و به رشد بهتر او منجر ميشود.
نوزاد و موسيقي
نوزادان در روزهاي اوليه زندگي خود نسبت به صداهاي مختلف عكسالعمل نشان ميدهند. (رفلكس مورو) نوزاد صداها را ميشنود و نسبت به صداهاي مختلف واكنشهاي متفاوتي نشان ميدهد. اغلب به صداهاي ريز با فركانس بالا واكنش بيشتري نشان ميدهد. شايد دليل آن حجم صوتي ايجاد شده و ظرافت اندام شنوايي نوزاد باشد كه صداهاي زير را سريع و بهتر درك ميكند. او صداهايي با شدت بالا و اصوات ناگهاني را دوست ندارد و اين صداها باعث ترس و دلهرهاش ميشود. اغلب نوزادان نواي خوش، آهنگهاي ملايم پيانو و فلوت را ميشنوند و احساس آرامش ميكنند. سادهترين و زيباترين موسيقي براي شيرخواران، لالايي مادر است. اكثر نوزادان و كودكان با شنيدن لالايي مادر به خواب ميروند و اين عمل به صورت واكنش شرطي در او به يادگار ميماند. نوع اين موسيقي لالايي در فرهنگهاي مختلف متفاوت است اما همگي از احساس مادر به فرزند سرچشمه گرفته و سينه به سينه انتقال يافته است.
لالايي نواي خواب نوزادان
لالايي در واقع آهنگ شاعرانه شفاهي سرزمينهاست چرا كه هيچ مادري آنها را از روي نوشته نميخواند. لالايي و زمزمه آن را تمام مادران ميدانند و بدون اينكه از زمينه شعر و آهنگ خارج شوند آنها را به خوبي زمزمه ميكنند. شايد بتوان گفت آنها طيفهاي رنگارنگ از آرزوها، گلايهها و نيايشهاي معصومانه مادران هستند كه سينه به سينه از نسلهاي پيشين تا امروز بيان شده است. رشتههاي نامريي از لبهاي مادر تا گوش كودك و تاثير جادويي آن خواب ژرف و آرامي است كه شيرخوار را فرا ميگيرد. تنها زمزمه و لحن گيراي مادر است كه كودك را ميخواباند. لحن او چون جويباري در گوشهاي كوچك كودك طراوت و آرامش براي خواب ميريزند.
لالالالا گلم باشي
هميشه در برم باشي
لالالالا گل زردم
نبينم داغ فرزندم
خداوندا تو ستاري
همه خوابند تو بيداري
به حق خواب و بيداري
عزيزم را نگهداري
صداي زنگدار و اسباببازيهاي ريتميك، نوزاد را تا مدتي به خود مشغول ميكند و زماني كه نوزاد رنگها را به صورتي مبهم و سايهوار ميبيند گوش او به خوبي قادر است واكنش سريعي در برابر صداها نشان دهد. در مراحل مختلف رشد يك كودك موسيقي به نوعي در شكلدهي شخصيت او اثر ميگذارد. نخستين صداها به صورت گريه و خنده ظاهر ميشود. همزمان با بزرگتر شدن كودك او ميتواند صداهايي شبيه به غان و غون به كمك حنجره خود بسازد. كمكم با پي بردن به وجود دستهاي خود به اشياي دور و برش ضربه وارد ميكند و از به صدا درآوردن آنها احساس نشاط و شادماني ميكند. بدون شك تمام اين علايم غريزي است و جلوگيري از اين تظاهرات در آنها ايجاد كمبود ميكند. زيرا عشق به موسيقي با ما انسانها متولد ميشود.
کودک و موسيقي
در سنين بالاتر، تقريبا همزمان با 2 سالگي هنگامي كه كودك قادر به تكلم و راه رفتن است، ميآموزد چگونه آوازي را تقليد كند حتي اگر مفهوم آن را ميفهمند به صورت تقليدي ميخواند. اگر شعري برايش بخوانيد يا موسيقي را بشنود اداي آن را در ميآورد. از آنجايي كه موسيقي به عنوان پديده اجتماعي و تربيتي در عصر حاضر شناخته شده از اينرو، آشنايي و آموزش صحيح و به موقع ميتواند نقش موثري در روحيه و شخصيت كودكان داشته باشد و كودكان همراه با فعاليتهايشان در زمينه نقاشي با زبان ورزش و به يادگيري موسيقي نيز آشنا شوند. موسيقي ميتواند قدرت تخيل و تمركز كودكان را پرورش دهد. به آنها نظم و تربيت آموزد و لذت اجرا و شنيدن يك موسيقي خوب را به آنها هديه دهد. بهترين سالهاي آموزش موسيقي قبل از 5 سالگي است. نكته مهم كه بايد در هر سني روش مناسب و موردنياز آن سن اتخاذ شود موسيقي دستهجمعي است كه انگيزه و شوق يادگيري را در كودكان تقويت ميكند چرا كه حاصل شادي دستهجمعي است. هدف تمام روشهاي موسيقي تقويت درك، تخيل و شكوفايي استعدادهاي نهفته در كودكان است. موسيقي را نبايد فقط به عنوان كارهاي فوق برنامه و غيرضروري تلقي كرد كه هدفي جز سرگرمي ندارد. شما والدين و البته دستاندركاران تعليم و تربيت بايد با جديت و برنامهريزي آن را در كنار دروس مدارس قرار دهيد تا ببينيد چطور موسيقي قسمتي از وجود كودكان را به خود اختصاص داده و آنها را در بسياري از مشكلهاي روحي و عاطفي ياري ميكند.
ضربان قلب مادر؛ موزيک متن دوران جنيني
موسيقي از ديرباز به عنوان يك پديده تاريخي در زندگي انسانها حضور گوناگون و پررنگي داشته است. بشر اوليه به كمك حنجره و ابزاروآلات ابتدايي از سنگ و چوب، موسيقي اوليه را توليد كرده است...
نقاشي روي ديوارها از دوران باستان مويد اين است كه موسيقي پيشينه طولاني داشته و با آفرينش بشري همزمان بوده است. موسيقي در زندگي بشر هميشه جا داشته و متاثر از محيط پيرامون خود و بيانكننده اوضاع و احوال همان دوره است. در واقع مفاهيمي كه كلام قادر به بيان آن نيست در قالب موسيقي گفته ميشود و به يادگار ميماند، به همين خاطر موسيقي غم، شادي، ترس، دلهره و ديگر احوال آدمي را به گوياترين و قابلدركترين زبان بيان ميكند. موسيقي ميتواند به عنوان آرامبخش و تسكيندهنده انسان مورد استفاده قرار گيرد. به همين جهت در قبايل بدوي براي بهبود حال بيماران از موزيكهاي پرجنبوجوش و پرتحرك و موسيقي تند بهره ميبردند. در حال حاضر به نقش موسيقي در پرورش استعدادهاي کودک و حتي رشد شخصيتي او پي بردهاند. بنابراين براي آموزش نکات تربيتي از موسيقي استفاده ميکنند. آيا ميدانيد که موسيقي چه اثري بر کودک شما و رشد و تکامل او دارد؟
اثر موسيقي بر جنينسادهترين ابزار موسيقي كه داراي ريتم است قلب انسان است كه حركت منظم و آهنگيني توليد ميكند و شنيدن صداي ضربان قلب جنين درون شكم مادرش مبين زندگي تازه و نشانهاي دال بر وجود يك انسان است. مطالعهها نشان ميدهد، زدن سازي توسط مادر هنگام بارداري اثر مطلوبي در جنين به جا ميگذارد و شنيدن صداهاي دلنشين براي جنين خوشآيند است و به رشد بهتر او منجر ميشود.
نوزاد و موسيقي
نوزادان در روزهاي اوليه زندگي خود نسبت به صداهاي مختلف عكسالعمل نشان ميدهند. (رفلكس مورو) نوزاد صداها را ميشنود و نسبت به صداهاي مختلف واكنشهاي متفاوتي نشان ميدهد. اغلب به صداهاي ريز با فركانس بالا واكنش بيشتري نشان ميدهد. شايد دليل آن حجم صوتي ايجاد شده و ظرافت اندام شنوايي نوزاد باشد كه صداهاي زير را سريع و بهتر درك ميكند. او صداهايي با شدت بالا و اصوات ناگهاني را دوست ندارد و اين صداها باعث ترس و دلهرهاش ميشود. اغلب نوزادان نواي خوش، آهنگهاي ملايم پيانو و فلوت را ميشنوند و احساس آرامش ميكنند. سادهترين و زيباترين موسيقي براي شيرخواران، لالايي مادر است. اكثر نوزادان و كودكان با شنيدن لالايي مادر به خواب ميروند و اين عمل به صورت واكنش شرطي در او به يادگار ميماند. نوع اين موسيقي لالايي در فرهنگهاي مختلف متفاوت است اما همگي از احساس مادر به فرزند سرچشمه گرفته و سينه به سينه انتقال يافته است.
لالايي نواي خواب نوزادان
لالايي در واقع آهنگ شاعرانه شفاهي سرزمينهاست چرا كه هيچ مادري آنها را از روي نوشته نميخواند. لالايي و زمزمه آن را تمام مادران ميدانند و بدون اينكه از زمينه شعر و آهنگ خارج شوند آنها را به خوبي زمزمه ميكنند. شايد بتوان گفت آنها طيفهاي رنگارنگ از آرزوها، گلايهها و نيايشهاي معصومانه مادران هستند كه سينه به سينه از نسلهاي پيشين تا امروز بيان شده است. رشتههاي نامريي از لبهاي مادر تا گوش كودك و تاثير جادويي آن خواب ژرف و آرامي است كه شيرخوار را فرا ميگيرد. تنها زمزمه و لحن گيراي مادر است كه كودك را ميخواباند. لحن او چون جويباري در گوشهاي كوچك كودك طراوت و آرامش براي خواب ميريزند.
لالالالا گلم باشي
هميشه در برم باشي
لالالالا گل زردم
نبينم داغ فرزندم
خداوندا تو ستاري
همه خوابند تو بيداري
به حق خواب و بيداري
عزيزم را نگهداري
صداي زنگدار و اسباببازيهاي ريتميك، نوزاد را تا مدتي به خود مشغول ميكند و زماني كه نوزاد رنگها را به صورتي مبهم و سايهوار ميبيند گوش او به خوبي قادر است واكنش سريعي در برابر صداها نشان دهد. در مراحل مختلف رشد يك كودك موسيقي به نوعي در شكلدهي شخصيت او اثر ميگذارد. نخستين صداها به صورت گريه و خنده ظاهر ميشود. همزمان با بزرگتر شدن كودك او ميتواند صداهايي شبيه به غان و غون به كمك حنجره خود بسازد. كمكم با پي بردن به وجود دستهاي خود به اشياي دور و برش ضربه وارد ميكند و از به صدا درآوردن آنها احساس نشاط و شادماني ميكند. بدون شك تمام اين علايم غريزي است و جلوگيري از اين تظاهرات در آنها ايجاد كمبود ميكند. زيرا عشق به موسيقي با ما انسانها متولد ميشود.
کودک و موسيقي
در سنين بالاتر، تقريبا همزمان با 2 سالگي هنگامي كه كودك قادر به تكلم و راه رفتن است، ميآموزد چگونه آوازي را تقليد كند حتي اگر مفهوم آن را ميفهمند به صورت تقليدي ميخواند. اگر شعري برايش بخوانيد يا موسيقي را بشنود اداي آن را در ميآورد. از آنجايي كه موسيقي به عنوان پديده اجتماعي و تربيتي در عصر حاضر شناخته شده از اينرو، آشنايي و آموزش صحيح و به موقع ميتواند نقش موثري در روحيه و شخصيت كودكان داشته باشد و كودكان همراه با فعاليتهايشان در زمينه نقاشي با زبان ورزش و به يادگيري موسيقي نيز آشنا شوند. موسيقي ميتواند قدرت تخيل و تمركز كودكان را پرورش دهد. به آنها نظم و تربيت آموزد و لذت اجرا و شنيدن يك موسيقي خوب را به آنها هديه دهد. بهترين سالهاي آموزش موسيقي قبل از 5 سالگي است. نكته مهم كه بايد در هر سني روش مناسب و موردنياز آن سن اتخاذ شود موسيقي دستهجمعي است كه انگيزه و شوق يادگيري را در كودكان تقويت ميكند چرا كه حاصل شادي دستهجمعي است. هدف تمام روشهاي موسيقي تقويت درك، تخيل و شكوفايي استعدادهاي نهفته در كودكان است. موسيقي را نبايد فقط به عنوان كارهاي فوق برنامه و غيرضروري تلقي كرد كه هدفي جز سرگرمي ندارد. شما والدين و البته دستاندركاران تعليم و تربيت بايد با جديت و برنامهريزي آن را در كنار دروس مدارس قرار دهيد تا ببينيد چطور موسيقي قسمتي از وجود كودكان را به خود اختصاص داده و آنها را در بسياري از مشكلهاي روحي و عاطفي ياري ميكند.