تووت فرنگی
4th May 2011, 07:47 PM
توفراموشم کن
مثل یک پیردرختى به لب جوى غریب
مثل یک قمرى لم داده به سرشاخ فریب
مثل یک برگ خزانش برده
مثل یک خشخش سرد
مثل بر گشته یکى قطره اشک
زنگاهى به دلى
مثل یگ گریه مرد
تو فراموشم کن
وز خاطر بزدا
تلخى خاطره سرد زمستان عبور
درگذرگاه دل سبز بهارى گونت
وزیادت انداز
یخ زده قطره اشکى که ز چشمى افتاد
پاى خورشید نگاهت و بگرمى جان داد
تو فراموشم کن
ولى از من
نه!
مخواه
که فراموش کنم
نگهى را که فراموشم کرد!!
مثل یک پیردرختى به لب جوى غریب
مثل یک قمرى لم داده به سرشاخ فریب
مثل یک برگ خزانش برده
مثل یک خشخش سرد
مثل بر گشته یکى قطره اشک
زنگاهى به دلى
مثل یگ گریه مرد
تو فراموشم کن
وز خاطر بزدا
تلخى خاطره سرد زمستان عبور
درگذرگاه دل سبز بهارى گونت
وزیادت انداز
یخ زده قطره اشکى که ز چشمى افتاد
پاى خورشید نگاهت و بگرمى جان داد
تو فراموشم کن
ولى از من
نه!
مخواه
که فراموش کنم
نگهى را که فراموشم کرد!!