تووت فرنگی
4th May 2011, 07:39 PM
پرنده ي خشكيده پرپر مي زند ابرها ابستن سكوتي سياهند
ستاره سختينه ي موهوم تيره گي را مي لرزاند
خورد شدگي برگهاي طلايي روي پيشاني باغ چين مي اندازد
اوازه خوان صدايش را برپريشاني شب مي اويزد
و خدايش را كمي دور تر از غوغاي امروز
در حجم خالي منقار جوجه كبوتري مي گذارد
و از نگاه مترسك
به نقطه اي كه در دل ابي هيچ رويانده مي شود
تلخينه خندي را هديه مي سازد
ستاره سختينه ي موهوم تيره گي را مي لرزاند
خورد شدگي برگهاي طلايي روي پيشاني باغ چين مي اندازد
اوازه خوان صدايش را برپريشاني شب مي اويزد
و خدايش را كمي دور تر از غوغاي امروز
در حجم خالي منقار جوجه كبوتري مي گذارد
و از نگاه مترسك
به نقطه اي كه در دل ابي هيچ رويانده مي شود
تلخينه خندي را هديه مي سازد