PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی خون شناسی



poune
17th April 2011, 04:50 PM
اطلاعات اولیه
خون بافت پیوندی تخصص یافته‌ای است که سلولهای آن در داخل ماده زمینه‌ای مایعی به نام پلاسما شناورند. حجم خون در یک فرد بالغ بطور متوسط 5 لیتر می‌باشد. خون به واسطه گردش در داخل رگهای خونی اصلی ، توزیع مواد غذایی ، اکسیژن و حرارت در بدن و انتقال دی‌اکسید کربن و مواد زاید حاصل از فعالیت سلولها به ارگانهای دفعی است. خون در محیط خارج از بدن منعقد شده و به صورت لخته در می‌آید و قسمت محلول آن به صورت مایعی زرد و روشن به نام پلاسما ، از آن جدا می‌گردد.


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/8/89/b.19.gif
برای جلوگیری از انعقاد خون به منظور مطالعات خونی مقداری هپارین یا سیترات به آن افزوده می‌شود. از نظر حجمی حدود 55 درصد خون از پلاسما و 45 درصد آن از سلولهای خونی تشکیل شده است. خون شناسی یا هماتولوژی بسیار متنوع بوده و بیشتر درباره آزمایشهای اساسی خون، خونسازی ، مطالعه انواع کم خونیها ، اختلالات گویچه‌های سفید و خصوصیات پلاکتهای خون و انعقاد خون صحبت می‌کند.
آزمایشهای اساسی خون
جمع آوری خون
خون مویرگی یا خون محیطی و خون وریدی برای آزمایشهای خون شناسی مناسب‌تر هستند. نمونه‌های خون وریدی ، ارجح‌تر هستند ولی بسیاری از اندازه‌گیریها را می‌توان روی خون نرمه گوش و سطوح کف دستی نوک انگشت انجام داد. برای سنجشهای خون شناسی خون را به سرعت در لوله‌های محتوی یک ماده ضد انعقاد مناسب ریخته و آنها را باهم مخلوط می‌کنند و چند قطره از آن روی لام قرار داده و گسترش تهیه می‌کنند.
هموگلوبینومتری
هموگلوبین جز اصلی گلبول قرمز بوده و پروتئینی است که وسیله انتقال اکسیژن و دی‌اکسید کربن می‌باشد. هموگلوبینومتری اندازه‌گیری غلظت هموگلوبین در خون است. کم خونی که عبارت از کاهش غلظت هموگلوبین خون ، شمارش گلبولهای قرمز یا هماتوکریت به زیر حدود طبیعی می‌باشد حالت بسیار شایعی است که عارضه متداول خیلی از بیماریها بشمار می‌رود. روش "سیان مت هموگلوبین" و روش "اکسی هموگلوبین" و روش اندازه‌گیری محتوای آهن ، مورد توجه می‌باشد.
هماتوکریت
هماتوکریت یک نمونه خون ، نسبت حجم گلبولهای قرمز به حجم کل خون است. هماتوکریت را ممکن است مستقیما بوسیله سانتریفوژ و روشهای ماکرو و میکرو اندازه‌گیری کنند و یا به صورت غیر مستقیم توسط دستگاههای اتوماتیک و از حاصلضرب MCV ( میانگین حجم گلبولی) در شمارش گلبولهای قرمز بدست می‌آورند.
شمارش سلولهای خون
شمارش گلبولهای قرمز ، سفید و پلاکتها را به صورت غلظت سلولها در واحد حجم خون بیان می‌کنند. واحد حجم برای شمارش سلولی ابتدا بر اساس ابعاد خطی محفظه هماسیتومتر (شمارشگر سلولی) ، میلیمتر مکعب بود. کمیته بین المللی استاندارد در خون شناسی ، واحد لیتر را به عنوان واحد حجم پیشنهاد می‌کند. روش نیمه اتوماتیک برای اندازه‌گیری تعداد گلبولهای قرمز صحت بیشتری نسبت به روش دستی دارد. در شمارش کل گویچه‌های سفید خون ، 6 نوع سلول طبیعی آن را از هم جدا نمی‌کنند.
تهیه و رنگ آمیزی گسترش خون
بررسی گسترش خونی بخش مهمی از ارزیابی خون شناسی را تشکیل می‌دهد. قابل اعتماد بودن اطلاعات به دست آمده از بررسی گسترش خونی بستگی زیاد به تهیه و رنگ آمیزی خوب گسترشها دارد. هنگام مطالعه میکروسکوپی می‌بایست توزیع سلولها یکنواخت ، رنگ گلبولهای قرمز صورتی ، رسوب رنگ روی سطح لام حداقل و رنگ لام یکنواخت باشد.
سرعت رسوب گلبولی
وقتی خون سیاهرگی که به خوبی مخلوط شده در لوله‌ای عمودی قرار داده شود، گلبولهای قرمز به سمت ته لوله رسوب خواهند کرد. طول پایین رفتن سطح فوقانی ستون گلبولهای قرمز در مدت زمان معین ERS خوانده می‌شود و چندین فاکتور مانند پروتئینهای پلاسمایی و فاکتورهای گلبول قرمز در آن دخیل هستند. ERS دارای مراحل و روشهای متفاوتی است.


خونسازی
در انسان گلبولهای قرمز ، گرانولوسیتها ، مونوسیتها و پلاکتها پس از تولد فقط در مغز استخوان تولید می‌شوند. ولی لنفوسیتها علاوه بر مغز استخوان و تیموس در اعضا ثانویه لنفاوی نیز ساخته می‌شوند. بیشتر سلولهای مغز استخوان پیش ساز سلولهای خونی هستند. سلولهای پیش‌ساز می‌توانند خود را تولید کنند و هم به سلولهای تمایز یافته‌تری تبدیل شوند.
بافتهای خونساز
اعضا یا بافتهایی که سلولهای خونی در آنها تولید می‌شوند را بافتهای خونساز می‌گویند. در جنین ، سلولهای خونی در کبد و مغز استخوان ساخته می‌شوند. اندکی پس از تولد خونسازی در کبد متوقف شده و مغز استخوان و تیموس در ساختن سلولهای خونی دخیل هستند.
کینتیک گلبولهای قرمز
تعادل بین ورود و خروج گلبولهای قرمز از گردش خون باعث می‌شود همیشه مقدار نسبتا ثابتی هموگلوبین در گردش خون باشد. ارزیابی خونسازی موثر و خونسازی غیر موثر و تخریب گلبولهای قرمز می‌توانند برای پی بردن به مکانیزم و علت کم خونی ضروری باشند.
کم خونیها
اگر غلظت هموگلوبینها یا هماتوکریت کمتر از حد پایین 95 درصد فاصله مرجع برای آن سن ، جنس و شرایط جغرافیایی (ارتفاع) شخص باشد، می‌گوییم فرد دچار کم خونی است. علل کم خونی در سه مقوله پاتوفیزیولوژیک قرار دارد: نقص در تولید گلبولهای قرمز ، از دست دادن خون و افزایش تخریب گلبولهای قرمز (همولیزَ) که بیش از توان مغز استخوان برای جبران آن باشد. کم خونیها را بر اساس ریخت شناسی گلبولهای قرمز تحت عناوین ماکروسیستیک ، نوروموسیستیک یا میکروسیستیک طبقه‌بندی می‌کنند که برای تشخیص افتراقی آنها مهم است.
اختلالات گویچه‌های سفید
بررسی کمی گویچه‌های سفید شامل شمارش کل گویچه‌های سفید (WBC) و شمارش نسبی و مطلق اشکال مختلف آنها می‌باشد. اصطلاح لکوسیتوز به معنای افزایش کل گلبولهای سفید و لکوپنی به معنی کاهش کل گلبولهای سفید از حد طبیعی است. لوسمی ، تکثیر یا تجمع بدخیمانه سلولهای سازنده لکوسیتها همراه یا بدون مشاهده در خون محیطی است. معمولا لکوسیتوز یاخته‌های غیر طبیعی در گردش خون در بافتهای غیر خونساز نیز دیده می‌شوند.


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/f/fd/b.2.jpg

انعقاد خون
توقف خونریزی به تشکیل توده پلاکتی اولیه و ایجاد لخته پایدار فیبرینی بستگی دارد. چگونگی بررسی و شناخت واکنشهای شیمیایی که از تحریک اولیه خونریزی تا تشکیل نهایی لخته پایدار موجب هموستازی می‌شوند بیشترین اهمیت دارد. بنابراین نخست باید از چگونگی وقوع طبیعی واکنشهای متوالی اطلاع حاصل نمود و بعد بر اساس فاکتور یا فاکتورهای خاص مسئول ، نوع ناهنجاری را مشخص کرد.
ارتباط با سایر علوم
خون شناسی با رشته‌های مختلف پزشکی و علوم پایه از جمله ایمنی شناسی ، ژنتیک مولکولی و ژنتیک پزشکی و انسانی ارتباط نزدیک دارد.

منبع: سایت علمی دانشجو

poune
19th April 2011, 06:54 AM
انعقاد خون
ایجاد لخته ، حاصل برهم کنشهای متوالی ، منظم و پیچیده بین گروهی از پروتئینهای پلاسما ، پلاکتهای خون و مواد آزاد شده از بافتها می‌باشد. که نقش آنها در بند آمدن خونروی و حفظ خونروی و حفظ حالت هموستاز بدن می‌باشد.

اطلاعات اولیه
در سالهای اخیر تحقیقات زیادی بر روی تمام جوانب سیستم انعقاد خون انجام گرفته و با دستیابی فزاینده به فاکتورهای خالص انعقادی ، امکان مطالعه مستقیم برهم کنشها و شرایط انجام آنها ، برای هر فاکتور خاصی فراهم شده است. از آن طریق ، برهم کنشهای جدیدی مشخص شده است که از آن جمله می‌توان واکنشهای متقاطع که مسیرهای داخلی و خارجی انعقاد را بهم مربوط می‌کنند و حلقه‌های مهم فیدبک منفی و مثبت که در مراحل مختلف روند آبشاری انعقاد موثراند اشاره نمود. همچنین در چند سال گذشته ، برای بسیاری از فاکتورهای انعقادی ، DNA مکمل ار راههای DNA نوترکیب مربوطه تهیه شده و ساختمان اولیه اسیدهای آمینه آنها تعیین شده است.
مکانیسم انعقاد
سیستم انعقاد خون با فعال شدن فاکتور XII یا VII و یا هر دو شروع می‌شود. اما هنوز معلوم نیست که فعال کننده خود اینها چیست. اینها هم موجب فعال شدن پروتئینی به نام ترومبین می‌گردند. تشکیل ترومبین یک حادثه بحرانی در روند انعقاد خون تلقی می‌شود. ترومبین مستقیما قطعات پپتیدی را از زنجیره‌های α و β مولکول فیبرینوژن می‌شکند و ایجاد منومرهای فیبرینی می‌کند که متعاقبا به صورت یک لخته فیبرینی پلی‌مریک بسیار منظم درمی‌آیند.

به علاوه ترومبین به عنوان یک محرک فیزیولوژیک بسیار قوی برای فعال شدن پلاکتها عمل می‌کند. پلاکتها در حضور یون کلسیم ، پروترومبین را به ترومبین تبدیل می‌کنند و همین باعث افزایش مقدار ترومبین و در نتیجه شدت واکنشها می‌گردد. نقطه پایان این واکنشها ، ایجاد پلیمر فیبرین است که هنوز قوام کمی دارد اما برهمکنشهای الکتروستاتیک ما بین مولکولهای منومر فیبرین مجاور ، باعث استحکام آن می‌شود.

پایدار شدن نهایی لخته خون با فعال شدن فاکتور XIII یا همان فاکتور پایدار کننده فیبرین صورت می‌گیرد که شامل ایجاد پیوند کووالانسی ما بین اسید آمینه‌های لیزین با گلوتامین بین زنجیرهای α و γ مجاور هم در مولکولهای فیبرین می‌باشد. نیز فاکتور XIII می‌تواند یک مهار کننده فیزیولوژیک فیبرینولیز را به لخته فیبرین با پیوند کووالانسی متصل می‌کند و در نتیجه لخته مربوطه در مقابل اثر لیزکنندگی پلاسمین حساسیت کمتری خواهد داشت. چنانچه در طی تشکیل لخته ، پلاکت باشد، لخته ایجاد شده کاملا جمع یا منقبض می‌شود و علت آن انقباض یک پروتئین پلاکتی است.


مهار کننده‌های طبیعی انعقاد

آنتی ترومبین III: با ترومبین به صورت یک به یک جمع شده و آن را از فعالیت باز می‌دارد.

کو فاکتور IIهپارین: این نیز به عنوان مهار کننده ترومبین می‌باشد، کمبود ارثی این ، می‌تواند موجب ترامبوز شود.


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/b/b2/_ggttqq_b.c.3.JPG
آلفا ماکروگلوبین: از جنس گلیکوپرتئین است و باز هم فعالیت ترومبین را باز می‌دارد.

پروتئین C: وجود نیاز به ویتامین K دارد که بوسیله ترومبین فعال شده و موجب انعقاد می‌شود.

پروتئین S: به عنوان کو فاکتور همراه پروتئین C عمل می‌کند و برای وجودش ، نیاز به ویتامین K است.




img/daneshnameh_up/b/b2/_ggttqq_b.c.3.JPG

فیبرینولیز طبیعی
تشکیل لخته باعث قطع خونریزی از عروق صدمه دیده و مجروح می‌شود اما نهایتا باید برای برقراری مجدد جریان خون ، لخته ایجاد شده از سه راه برداشته شود. این عمل با حل شدن لخته بوسیله سیستم فیبرینولیتیک انجام می‌شود. آنزیمی به نام پلاسمین بطور متوالی برخی پیوندها را در مولکول فیبرین شکسته و باعث آزاد شدن محصولات پپتیدی و د ر نتیجه حل شدن لخته می‌شود. مکانیسمهای متعددی می‌توانند در ایجاد پلاسمین فعال دخیل باشند که در همه آنها فاکتورهای خاص انعقاد موجب تبدیل این پروتئین از شکل غیر فعال به فعال می‌شود یعنی پلاسمینوژن به پلاسمین.
اختلالات مادرزادی انعقاد خون
هموفیلی A
هموفیلی A ، شایع‌ترین اختلال مادرزادی مربوط به فاکتورهای انعقادی است. که در اکثر کمبود فاکتور انعقادی VIII ایجاد می‌شود. ژن سازنده این پروتئین بر روی کروموزوم X فرد مبتلا قرار دارد و بنابراین ، در درجه اول ، مردان همی‌زیگوت را گرفتار می‌کند. با آنکه بطور معمول در ناقلین زن ، تمایل به خونریزی دیده نمی‌شود، اما مواردی هم وجود دارد که در زنان ناقل هم کمبود بالینی فاکتور VIII دیده می‌شود.

این ناهنجاریهای ژنتیکی در افراد با فنوتیپ زنانه عبارتند از یک کروموزوم x ای که دارای ژن هموفیلی می‌باشد و فعال است. و در اثر غیر فعال شدن تصادفی کروموزوم X بطور افراطی (Extreme Lydnijtion) در زن هتروزیگوت ، X سالم غیرفعال شده است. تقریبا در 3/1 هموفیلیها نمی‌توان سابقه خانوادگی هموفیلی را پیدا کرد و به نظر می‌رسد این به دلیل وجود چندین نسل ناقل خاموش یا وقوع یک جهش جدید است.



img/daneshnameh_up/0/0d/_ggttqq_b.c.4.JPG

هموفیلی B
کمبود مادرزادی فاکتور IX یا هموفیلی B نیز ، اختلالی وابسته به کروموزوم X است و میزان شیوه آن حدودا 5/1 شیوع هموفیلی A است و از نظر تظاهرات بالینی ، قطعا نمی‌توان بین هموفیلی A و B فرقی قائل شد. در هر دو ، خونریزیهای داخل مفصلی یا عضلانی ، خونریزی وسیع به دنبال عمل جراحی و عموما کبود شدگی آسان پوست می‌باشد. در هموفیلیها از علل عمده فوت ، وقوع خونریزی داخل جمجمه‌ای است. هموفیلی B نیز اختلال وابسته کروموزوم X است.
بیماری خون ویلبراند
این بیماری به صورت اتوزومی غالب منتقل می‌شود، اما در تعداد کمی از بیماران بنظر می‌رسد که به صورت اتوزومی مغلوب باشد. خونریزی در این بیماران ، مشخصا از پرده‌های مخاطی و نواحی جلدی است. در این بیماری با کمبود فاکتور VW مواجه هستیم که توسط سلولهای آندوتلیوم رگها و مگا کاریوسیتها ساخته می‌شوند و در پلاکتها ذخیره می‌گردند و در موقع لزوم ، از پلاکتها آزاد می‌گردد.
درمان اختلالات مربوط به انعقاد خون
هم اکنون با بکار بردن روش RELP یکی از روشهای قوی از مهندسی ژنتیک به بودن یا نبودن این بیماریها می‌توان در نسل بعد پی برد. همچنین |روش PCR ، توانسته است. با تولید پروتئینهای عامل انواع هموفیلی بعد جایگزینی این پروتئینها در گردش خون ، کمک شایانی به درمان این بیماریها بکند.

poune
19th April 2011, 06:54 AM
پلاسمای خون
خون فاقد سلولهای خونی ، پلاسما نام دارد که در واقع قسمت مایع خون است. می‌توان پلاسما را به صورت پودر در آورد. در انسان به آسانی بوسیله آب استریل دوباره آنرا آماده ساخت. اگر چه به هر حال پلاسما همه آثار حیات را ندارد، اما نقش زیادی در جراحیهای فوری بخصوص در زمان جنگ دارد.

مقدمه
خون بافت پیوندی تخصص یافته‌ای است که سلولهای آن در داخل ماده زمینه‌ای مایعی به نام پلاسما شناورند. حجم خون در یک فرد بالغ بطور متوسط 5 لیتر می‌باشد. خون به واسطه گردش در داخل رگهای خونی اصلی ، توزیع مواد غذایی ، اکسیژن و حرارت در بدن و انتقال دی‌اکسید کربن و مواد زاید حاصل از فعالیت سلولها به ارگانهای دفعی است. خون در محیط خارج از بدن منعقد شده و به صورت لخته در می‌آید و قسمت محلول آن به صورت مایعی زرد و روشن به نام پلاسما ، از آن جدا می‌گردد. برای جلوگیری از انعقاد خون به منظور مطالعات خونی مقداری هپارین یا سیترات به آن افزوده می‌شود. از نظر حجمی حدود 55 درصد خون از پلاسما و 45 درصد آن از سلولهای خونی تشکیل شده است.


-=مواد تشکیل دهنده پلاسما : آب - یونهای معدنی - پروتئینهای پلاسما - گلوکز و چربی - مواد دفعی.=-

آب پلاسما
بخش اعظم پلاسما ، آب است. آب پلاسما دارای دو منشا غذایی و آب متابولیک حاصل از آب میان بافتی سلولهاست. میزان آب بوسیله دستگاههای تنفس و دفع به دقت تنظیم می‌شود. آب پلاسما ، فشار خون را تحت تاثیر قرار می‌دهد و وسیله انتقال عنصرهای سلولی ، مواد غذایی محلول و ... است.
روش تعیین حجم آب پلاسما
برای تعیین آب پلاسما از ترکیباتی استفاده می‌شود که پس از تزریق داخل وریدی نتوانند از دیواره عروق بگذرند. این ترکیبات بیشتر رنگهایی با مولکولهای درشت مانند آبی اوانز (Blue Of Chicago) ‌آبی شیکاگو (Evans blue) هستند که تعیین مقدار آنها از طریق رنگ سنجی بسیار آسان است و یا ترکیباتی مانند آلبومین دو دقیقه پس از تزریق یکی از ترکیبات فوق از بیمار خون گرفته و غلظت جسم تزریق شده را تعیین کرده و از نسبت دقت آن جسم ، حجم خون را محاسبه می‌کنند.


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/2/2f/hematocrit4.JPG
غلظت الکترولیتی پلاسما
یونهای معدنی پلاسما از نوع یونهای معدنی موجود در آب میان بافتی و بطور کلی در سلولهاست. این یونها در حفظ موازنه نمک ، PH و فشار اسمزی بین پلاسما و آب میان بافتی و سلولهای بافتها دخالت دارند. یون سدیم ، کاتیون اصلی و یون کلر ، آنیون اصلی پلاسما است و در صورتی که غلظتها را بر حسب میلی اکی والان در لیتر مشخص کنیم کاتیونها و آنیونهای پلاسما کاملا متعادل هستند.
تامپون پلاسما
تامپون اسید کربنیک - بی‌کربنات ، اگر چه حداکثر قدرت تامپونی را در حدود PH = 6 دارد. (Ph اسید کربنیک 6.1 است.) بنابرین مهمترین تامپون پلاسما محسوب می‌گردد. این اهمیت نه تنها از نظر کمی ، بلکه بیشتر از نظر قابلیت تنظیم غلظت آن از طریق دفع گاز کربنیک توسط ریه‌هاست.
پروتئینهای پلاسما
این مواد تراکم قابل توجه در پلاسما دارند. جز موادی هستند که تراکمشان باید پایدار بماند. بیشتر این مواد در کبد ساخته می‌شوند. مانند یونهای کانی ، در برقراری فشار اسمزی خون و PH آن سهم مهمی دارند. پروتئینهای موجود در پلاسما به قرار زیر است.


آلبومینها: در کبد ساخته می‌شوند. ناقل هورمونها در خون بوده ، وجود آلبومین در خون موجب جذب آب به داخل خون می‌شود. اگر مقدارش کم باشد، خون را جذب نمی‌کند و آب خود را از موئین رگها خارج کرده . در زیر جلد تجمع کرده و باعث خیز می‌شود. مبنای نامگذاری این پروتئنیها شباهت آنها به سفیده تخم مرغ است.

گلوبولینها: مبنای تنوع گروههای خونی هستند، به صورت آنتی کور عمل می‌کنند. در بسیاری از بیماریهای کبدی ، بیماریهای عفونی و نفریت مقدار گلوبولین خون پلاسما خون زیاد می‌شود. و ازدیاد گلوبولین خون ، ته نشین شدن گلبولهای قرمز را تسریع می‌کند.

آلگوتینین: آلگوتینین که گلبولهای قرمز خون را به یکدیگر می‌چسباند و همچنین ماده ضد گروههای خونی RH , B , A است.

فیبرینوژن و پروترومبین که در انعقاد خون دخالت دارند.

پروتئینها در پلاسما فشار اسمزی کلوئیدی ایجاد می‌کنند
پروتئینها تنها مواد محلول در پلاسما و مایع میان بافتی هستند که از غشای مویرگی انتشار پیدا نمی‌کنند. علاوه بر این هنگامی که مقادیر اندکی پروتئین به داخل مایع میان بافتی انتشار می‌یابد به زودی از راه رگهای لنفاوی از فضاهای میان بافتی به خارج برده می‌شود. فقط موادی که نمی‌توانند از منافذ یک غشای نیمه تراوا عبور کنند فشار اسمزی تولید می‌کنند. پروتئینهای محلول در پلاسما و مایعات میان بافتی مسئول فشار اسمزی در غشای مویرگی هستند.



قند پلاسما
قند به شکل گلوکز در پلاسما وجود دارد و مقداری آن 1.1 گرم در لیتر خون است. گلوکز خون از تجزیه مواد نشاسته‌ای و یا گلیکوژن کبد حاصل می‌شود.
مواد چربی پلاسما
مقدار چربی و لیپوئیدهای پلاسما مخصوصا در کلسترول ، متغیر است. پس از یک غذای پر چرب ، مقدار آن در پلاسما زیاد شده و رنگ پلاسما کدر می‌شود. مقدمه تصلب شرائین و فشار خون نشست ذرات چربی کلسترول به جدار عروق است.
مواد دفعی پلاسما
مواد دفعی سلولهای بدن در پلاسمای خون عبارتند از: ترکیبات نیتروژن‌دار ، آمونیاک ، اوره ، اسید اوریک، کراتین و بعضی از اسیدهای آمینه است.

poune
19th April 2011, 06:55 AM
گویچه های قرمز خون

مقدمه
خون مایعی لزج است که بخشی از آن را مایعی به نام پلاسما و بخش دیگر را عناصر جامد معلق در پلاسما تشکیل می‌دهد. بخش جامد خون شامل اریتروسیتها (گلبولهای قرمز خون) ، لوکوسیتها یا گلبولهای سفید و پلاکتها است. گلبولهای قرمز یا اریتروسیتها سلولهایی هستند که در انسانها و جانوران خونگرم دارای پروتوپلاسم هموژن اما بدون هسته هستند. غشای آنها از مجموعه‌ای از لیپو پروتئینها تشکیل یافته که به مواد کلوئیدی و یون پتاسیم یا یون سدیم غیر قابل نفوذ است اما به یون کلر و بی‌کربنات و +H و OH- نفوذ پذیر است. ترکیب مواد معدنی اریتروسیتها و پلاسما مشابه هم نیستند.


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/7/70/_ggttqq_hematocrit2.jpg
مقدار پتاسیم گلبولهای قرمز انسان بیشتر از سدیم می‌باشد در حالی که نسبت این نمکها در پلاسما برعکس است. هموگلوبین 90 درصد ماده خشک گلبولهای قرمز را تشکیل می‌دهد. در حالی که پروتئینها ، لیپیدها و گلوکز و نمکهای معدنی دو درصد بقیه را بوجود می‌آورند. تعیین تعداد اریتروسیتها در خون اهمیت زیادی در فیزیولوژی و کلینیک دارد. در حدود 5.5 میلیون گلبول قرمز در میلیمتر مکعب خون یک مرد سالم و 4.5 میلیون گلبول در میلیمتر مکعب خون در یک زن سالم وجود دارد.

مشخصات گلبولهای قرمز
قطر گلبولهای قرمز بین 7.5 - 7.2 میکرون و حجم متوسط هر یک از آنها 90 - 88 میکرون مکعب است. ضخامت آنها در ضخیم‌ترین قسمت 2 میکرون و در وسط یک میکرون است. از روی اندازه هر اریتروسیت و تعداد کل آنها با مساحت کلی گلبولهای قرمز را در بدن می‌توان محاسبه نمود. چون جذب و آزاد شدن اکسیژن یعنی تبادلات آن در این سطح صورت می‌گیرد از این نظر این رقم واجد اهمیت است. زیرا تبادل اکسیژن عمل اصلی فیزیولوژیک گلبولهای قرمز است.


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/2/26/_ggttqq_bloodcell.2.gif
مجموع کل مساحت گلبولهای قرمز در خون انسان بطور متوسط 3500 - 3000 متر مربع است که این مقدار 1500 برابر سطح بدن می‌باشد. شکل خاص گلبول قرمز به وسیع بودن این سطح کمک می‌کند. گلبولهای قرمز انسان پهن و در مرکز مقعرالطرفین هستند با این شکل هیچ نقطه‌ای از سلول بیشتر از 85 درصد میکرون از سطح آن فاصله ندارد در صورتی که یک شکل کروی 2.5 میکرون از سطح فاصله دارد و کل سطح 20 درصد کمتر می‌شود. این نسبت واقعی بین سطح و حجم اجزای گلبولهای قرمز عمل انتقال اکسیژن را از اندامهای تنفسی به سلولها آسانتر می‌سازد.

هموگلوبین

هموگلوبین
هموگلوبین نقش مهمی در حمل و نقل گازهای خون بویژه اکسیژن در موجود زنده را به عهده دارد این ماده یک مولکول پیچیده شیمیایی (با وزن مولکولی 68000 دالتون) است که از یک بخش پروتئینی به نام گلوبین و چهار مولکول غیر پروتئینی به نام هم درست شده است. مولکول هم از یک اتم آهن که می‌تواند با اکسیژن ترکیب شده و یا آن را از دست بدهد تشکیل یافته است. ظرفیت آهن (Fe+2) بعد از ترکیب با اکسیژن تغییر نمی‌کند و همچنان دو ظرفیتی باقی می‌ماند. اگر هموگلوبین با محلول اسید کلریدریک مخلوط شود هم از گلوبین جدا می‌شود و به همین (C34H32N4O4FeCl) کریستالهایی با شکل مشخص دارد تبدیل می‌شود و در پزشکی قانونی ازهمین آزمایش برای اثبات وجود خون استفاده می‌شود.

مولکول هم از چهار حلقه پیرولی (دو باز و دو اسید) تشکیل شده است اتم آهن (Fe+2) به بخش پروتئین یا گلوبین می‌چسبد. هنگامی که هم آهن خود را از دست می‌دهد و فقط ساختمان پیرولی باقی می‌ماند هماتو پورفیرین یا پروتو پورفیرین نامیده می‌شود. این ماده در یک نوع خاص از مسمومیت یا اختلال متابولیکی به مقدار زیاد در بدن موجود زنده تشکیل می‌شود هماتو پورفیرین از ادرار دفع می‌گردد. هم بخش فعال یا گروه پروستیک هموگلوبین است در حالی که گلوبین یک پروتئین ناقل هم است.
تولید گلبولهای قرمز
عمر متوسط گلبولهای قرمز خون 120 روز است برای این که میزان گلبولهای قرمز در خون ثابت بماند باید در هر ثانیه حدود یک میلیون گلبول قرمز در مغز استخوان ساخته شود. گلبولهای قرمز در دوره جنینی در کبد و طحال و گره‌های لنفاوی ساخته می‌شوند. اما در ماههای آخر دوره جنینی و پس از تولد تنها در مغز استخوان بوجود می‌آیند. در سالهای اول پس از تولد همه استخوانها گلبول قرمز می‌سازند ولی از حدود پنج سالگی به بعد تولید گلبول قرمز در استخوانهای دراز کاهش می‌یابد و سپس متوقف می‌شود و از آن به بعد بیشتر گلبولهای قرمز در مغز استخوانهای ستون مهره‌ها ، سر ، سینه و لگن تولید می‌شوند.

در مغز استخوان بافت زاینده‌ای وجود دارد که با چند تقسیم سلولی گلبولهای قرمز را می‌سازد سلولهای زاینده در ضمن این تغییرات هسته خود را از دست می‌دهند و مقدار زیادی هموگلوبین در سیتوپلاسم خود می‌سازند. فعالیت ماهیچه‌ای ، صعود به ارتفاعات و گرم شدن هوا ، تولید گلبولهای قرمز را افزایش می‌دهند. سلولهای مولد گلبولهای قرمز در مغز استخوان نسبت به عواملی مانند اشعه‌های زیان آور مانند اشعه ایکس بسیار حساسند. و نخستین بخش بدن در مقابل اشعه ایکس که از کار می‌افتد همین بافت مغز استخوان است. کمبود ویتامین B12 ، آهن ، نیز باعث کاهش تولید گلبولهای قرمز می‌شود.
سرعت رسوب گلبولهای قرمز
اگر به خون ماده ضد انعقاد اضافه شود و در ظرفی بی‌حرکت باقی بماند گلبولهای قرمز آن پس از مدتی رسوب خواهند کرد. سرعت رسوب با روشهای خاصی اندازه‌گیری می‌شود که بر حسب میلیمتر در ساعت اندازه‌گیری می‌شود و این سرعت در مردان ، زنان ، اطفال و زنان حامله متفاوت است. بدین ترتیب اندازه‌گیری آن ارزش تشخیصی دارد سرعت رسوب گلبولهای قرمز ، چسبیدن آنها به یکدیگر به شکل منظم است. در اندازه‌گیری آن عواملی چون تغییر محتوی پروتئینهای خون ، تغییر گلوبولین و غیره بر سرعت رسوب آنها اثر می‌گذارد.

گروههای خونی
بر روی غشای گلبولهای قرمز خون 400 نوع آنتی ژن وجود دارد که برخی از آنها از نظر انتقال خون و کلینیک حائز اهمیت می‌باشند. مثل سیستم ABO. به غیر از سیستم ABO ، سیستم RH نیز در انتقال خون واجد اهمیت است. 40 نوع آنتی کور در این سیستم وجود دارد که آنتی ژن D بیشترین آنتی ژنی را داشته و در انتقال خون اهمیت دارد.
همولیز
همولیز یعنی تخریب یا شکسته شدن غشای گلبولهای قرمز و آزاد شدن هموگلوبین به پلاسمای خون که سبب قرمز و شفاف شدن پلاسما می‌شود غشای تخلیه شده از هموگلوبین را شبح خونی یا اجسام فانتومی می‌نامند. همولیز ممکن است تحت تاثیر عوامل مختلفی انجام شود مثل فشار اسمزی ، مواد شیمیایی مثل الکل ، سم مارها و همولیزین و تزریق نامتجانس.

poune
19th April 2011, 06:56 AM
ماده نرم قرمز یا زرد رنگی است که مجرای میانی استخوان یا حفره‌های بافت اسفنجی را پر می‌کند. مغز استخوان از بافت پیوندی است که در آن سلولهای چربی فراوان و سلولهای پیوندی و تارهای پیوندی و مویرگها و سلولهایی بنام میلوگونی وجود دارد. میلوگونیها مولد گلبولهای قرمز و گلبولهای سفید هستند.




تصویر

مقدمه
در اسکلت آدمی سه نوع استخوان ، پهن و کوتاه و دراز وجود دارد. هر سه نوع استخوان از بافت استخوانی درست شده‌اند و پرده‌ای به نام ضریع آنها را می‌پوشاند. بافت استخوانی از سلولها و بخش زمینه‌ای که بین سلولها را پر می‌کند درست شده است. بافت استخوانی به دو صورت بافت متراکم و اسفنجی وجود دارد. بافت استخوانی متراکم مانند تنه استخوانهای دراز از مجموعه‌هایی به نام سیستم هاورس درست شده است.

در هر سیستم هاورس یک مجرا و تیغه‌های استخوانی متحد‌المرکز وجود دارد. در مجرای هاورس رگهای خونی و اعصاب وجود دارند. در بافت اسفنجی تیغه‌های نامنظم استخوانی دیده می‌شود که در حفره‌های وسط آنها مغز استخوان و رگهای خونی قرار دارند. ضریع پرده‌ای است پیوندی ، مرکب از دو لایه و همین لایه ضریع است که رشد قطری استخوان را سبب می‌شود.
انواع مغز استخوان


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/d/df/bone_cancellous.1.jpg
مغز استخوان بافت نرم و پرعروقی است که داربست آن را بافت رتیکولر تشکیل می‌دهد و بر روی آن سلولهای مختلف خونی ، خونساز و چربی قرار دارد. مغز استخوان حفره مرکزی استخوانهای دراز و فضاهای بین ترابکولی استخوانهای اسفنجی را پر می‌کند. مغز استخوان به دو صورت مغز قرمز و مغز زرد دیده می‌شود که اولی عمدتا از سلولهای خونساز تشکیل شده و بافت میلوئید نیز خوانده می‌شود و دومی عمدتا حاوی سلولهای چربی است.

در مرحله جنینی و پس از تولد تا مرحله بلوغ همه استخوانها حاوی مغز قرمز می‌باشند ولی در بزرگسالان مغز قرمز محدود به مهره‌ها ، استخوانهای جناغ ، دنده‌ها و استخوانهای جمجمه می‌باشد و در بقیه جاها با مغز زرد جایگزین می‌شود.

مغز استخوان

عملکرد مغز استخوان
اصولا تمام مغز استخوانهای بدن تا دوران بلوغ خونسازی می‌کنند اما مغز استخوان دراز بعد از سن بیست سالگی به بافت چربی تبدیل شده و دیگر عمل خونسازی را انجام نمی‌دهد. از این پس فقط مغز استخوانهایی نظیر مهره‌ها ، جناغ سینه ، دنده‌ها عمل خونسازی را انجام می‌دهند. به تدریج که سن زیاد می‌شود قدرت سازندگی مغز استخوان نیز کاهش می‌یابد و در سنین پیری کم خونی مختصری نمایان می‌گردد. مغز استخوان در واقع جزء دستگاههای خون ساز بدن محسوب می‌شود.

در بزرگسالان اندام خونساز مغز استخوان است اما در جنین کبد نیز به این کار اشتغال دارد. در چند هفته اول زندگی جنین گلبولهای سرخ در کیسه زرده ساخته می‌شوند و در اواسط آبستنی عضو اصلی سازنده گویچه سرخ کبد است. در عین حال تعداد قابل ملاحظه‌ای گلبول قرمز نیز توسط طحال و غدد لنفاوی ساخته می‌شود. در ماههای آخر آبستنی و پس از تولد گلبولهای قرمز اساسا بوسیله مغز استخوان ساخته می‌شود.
سلولهای مغز استخوان
در مغز استخوان سلولهایی به نام سلولهای ریشه‌ای چند ظرفیتی وجود دارد که دو نوع سلول از آنها جدا می‌شود.

سلولهای رده لنفوئیدی که لنفوسیتهای نوع B و T را می‌سازند.

سلولهای رده میلوئیدی که این سلولها در مسیر تکاملی خود تبدیل به چندین نوع سلول می‌شوند. این سلولها از آن جهت که در محیط کشت قادر به تشکیل کلنی هستند به نام واحدهای کلنی ساز (CFU) شناخته می‌شوند این سلولها عبارتند از:

سلولهای کلنی ساز که رده مگاکاریوسیتی را می‌سازند و در نهایت پلاکتها را بوجود می‌آورند.

سلولهای کلنی ساز که رده‌های گرانولوسیت و مونوسیت را می‌سازند.

سلولهای کلنی ساز که رده ائوزینوفیلی را می‌سازند.

واحد کلنی ساز سازنده رده بازوفیلی.

واحد کلنی ساز که رده اریتروئیدی را می‌سازند. این سلولها در نهایت گلبولهای قرمز را بوجود می‌آورند.

دودمان گلبول قرمز
گویچه‌های سرخ از سلولهای اولیه‌ای به نام پرواریتروپلاست بوجود می‌آیند. واحد کلنی ساز رده اریتروئیدی طی سپری شدن مراحلی که نامعلوم است و در اثر عاملهای رشد مختلف به پرونورمربلاست تبدیل می‌شود که اندازه بزرگ و هسته بزرگ دارد. این سلول سپس به مزومربلاست بازوفیلی که اندازه و هسته کوچکتری دارد تبدیل می‌شود. ساخته شدن هموگلوبین در این سلولها شروع می‌شود این سلولها به نورموبلاستهای پلی کروماتوفیلیک که نسبت به نورموبلاستهای بازوفیلی اندازه کوچکتر و هسته کوچکتری دارند تبدیل می‌شوند.

هسته در این سلولها چروکیده شده ولی ساخته شده هموگلوبین ادامه می‌یابد و سیتوپلاسم دچار چند رنگی است. چند رنگی به علت اختلاط رنگ بازوفیل و هموگلوبین است و اصطلاح پلی کروماتوفیلی از همین جا ناشی می‌شود. سلولهای فوق به نورموبلاستها تبدیل می‌شوند و سرانجام پس از اینکه سیتوپلاسم سلولهای نورموبلاست از هموگلوبین اشباع شد هسته را از دست داده و به سلولهای رتیکولوسیت تبدیل می‌شوند. رتیکولوسیتها دارای منظره مشبک هستند و به همین دلیل رتیکولوسیت نامیده می‌شوند.

رتیکولوسیتها که واجد عمل هموگلوبین سازی هستند بزرگتر از اریتروسیتها بوده و با عمل دیاپدز از دیواره مویرگها عبور می‌کنند و وارد جریان خون می‌شوند. رتیکولوسیتها سپس تبدیل به اریتروسیتها یا گلبولهای سرخ می‌گردند. تعداد رتیکولوسیتها در خون نشانه میزان تشکیل اریتروسیتها در مغز استخوان است. اریتروپوئز یا بلوغ گلبولهای سرخ بطور طبیعی به وجود موادی نظیر ویتامین B12 و اسید فولیک نیازمند است.

عوامل موثر در خونسازی
نقش ویتامین B12 بیشتر از اسیوفولیک است و موسوم است به عامل خارجی خونسازی موجود در آن را در محیط خارج و از طریق غذا دریافت می‌کند و ویتامین B12 یا عامل خارجی فقط در حضور یک موکوپروتئین به نام عامل خونسازی داخلی که از غدد معدی ساخته می‌شود جذب می‌گردد. کمبود ویتامین B12 و یا عامل داخلی سبب عدم بلوغ گویچه‌ها سرخ شده و بدین ترتیب سلولهای نابالغی با عمر کوتاه گردش می‌کنند.

poune
19th April 2011, 06:57 AM
گلبول های سفید به دو دسته بزرگ گرانولوسیت و آگرانولوسیت تقسیم بندی می شوند و هر کدام دارای ویژگی ها و خصوصیات ریخت شناسی و شیمیایی گوناگونی دارند و از این خصوصیات برای جداسازی انها در لام ها استفاده می شود.
مبنای این تقسیم بندی بر اساس وجود یا عدم وجود دانه (گرانول) در سیتوپلاسم گلبولهای سفید استوار است.
در داخل سیتو پلاسم این نوع گلبول های سفید (گرانولوسیت ها) دانه وجود دارد.
سه نوع كرانولوسیت در خون وجود دارد :
نوتر و فیل ، ائوزینوفیل و بازوفیل .
این سه نوع گرانولوسیت از طریق گرانول های اختصاصی خوداز یكدیگر قابل تشخیص هستند . گرانول های اختصاصی در مرحله میلوسیت سنتز میشوند .
سیتوپلاسم نوتر فیل : كاملا پر از گرانولهای صورتی تا بنفش صورتی است . میزان سیتوپلاسم متوسط است .
و تعداد كمی گرانول های غیر اختصاصی موجود است .
سیتوپلاسم ائوزینوفیل كاملا پراز گرانولهای درشت قرمز – پرتقالی است.
سیتوپلاسم بازوفیل: رنگ سیتوپلاسم صورتی كمرنگ یا بدون رنگ است سیتوپلاسم حاوی گرانولهای اختصاصی ارغوانی تیره است . تعداد گرانولها كمتر از تعداد گرانولهای ائوزینوفیل است . گرانولها در آب حل می شوند . ودر رنگ آمیزی از بین می روند
گرانولهای ائوزینوفیل حاوی پراكسید از بتا گلوكرونیداز ، اسید بتا گلیسروفسفاتاز آریل سولفا تاز
(در گرانولهای كوچك وجود دارد ) فسفولیپاز ، اسید فسفاتاز ،ریبونوكلئاز و كاتپسین هستند . پراكسید از موجود درائوزینوفیلها با پراكسید از موجود در نوتروفیل متفاوت است . بعلاوه گرانولهای ائوزینوفیل متفاوت از گرانولهای نوترفیلها هستند ، چون كه فاقد لیزویم ، فاگوسیتین و پرتوئن های كاتیونیك باكتری كش هستند .



میلیون گلبول در میلیمتر مکعب خون در یک زن سالم وجود دارد.

گلبولهاي سفيد خوني

گرانولوسيت ها Granulocytic

سه نوع كرانولوسيت رسيده در خون وجود دارد :

نوتر و فيل ، ائوزينوفيل و بازوفيل .

اين سه نوع گرانولوسيت از طريق گرانول هاي اختصاصي خوداز يكديگر قابل تشخيص هستند . گرانول هاي اختصاصي در مرحله ميلوسيت سنتز ميشوند .

سلول ريشهاي متعهد براي نوتروفيلها (CFU- MG و منوسيت ها به ميلوبلاست تبديل مي شوند . تصور ميشود كه ائوز ينوفيل داراي سلول ريشه اي متعهد مخصوص به خود ميباشد ( CFU-EO كه بعدا به ميلوبلاست تبديل شده و در اثر تمايز و رسيدگي بيشتر به ائوزينوفيل تبديل ميشود . براي بازوفيل ها هنوز سلول ريشه اي متعهد جداگانه اي تشخيص داده نشده است . بعلت اين كه رسيدگي نوترو فيل ائوزينوفيل و باز و فيلها شبيه به يكديگر است و هر سه سه سلول جزو گرانولويست ها هستند .

تكامل آ نها بطور همزمان در صفحات آ ينده شرح داده خواهد شد .

نوتر فيل سگانته

اندازه : قطر سلول 15-9 ميكرومتر است .

سيتوپلاسم : كاملا پر از گرانولهاي صورتي تا بنفش صورتي است . ميزان سيتوپلاسم متوسط است .

تعداد كمي گرانول های غير اختصاصي موجود است .

هسته :بطور طبيعي دو تا پنج لبه است . نماي كروماتين خشن و توده است .

ائوزينوفيل

اندازه : قطر سلول 15-9ميكرومتر است .

سيتوپلاسم كاملا پراز گرانولهاي درشت قرمز – پرتقالي است.

هسته : معمولا دولبه است ، خشن وكروماتين توده است .

بازوفيل

اندازه : قطر سلول 16-10ميكرومتر است

سيتوپلاسم : رنگ سيتوپلاسم صورتي كمرنگ يا بدون رنگ است سيتوپلاسم حاوي گرانولهاي اختصاصي ارغواني تيره است . تعداد گرانولها كمتر از تعداد گرانولهاي ائوزينوفيل است . گرانولها در آب حل مي شوند . ودر رنگ آميزي از بين مي روند

هسته : به خشني هسته ائوزينوفيل ونوتروفيل نيست . معمولا دوتا چهار لبه است .

زماني كه تشخيص افتراقي گلبولهاي سفيد انجام مي شود با يد به جنبه هاي غيرمعمول توجه داشت دراين موارد مراحل مختلف ائوزينوفيلها وبا زوفيلها را نمي توان تشخيص داد وسلول فقط ائوزينوفيل يا بازو فيل نام مي گيرد . مراحل مختلف نوتروفيلها هميشه متمايز هستند. تشخيص باندنوتروفيل ازيك آزمايشگاه به آزمايشگاه ديگر متفاوت است.

دراين كتاب سلول زماني نوتروفيل قلمداد مي شود كه بيشتر از نيمي از قطر هسته فرورفته باشد.

با روشهاي رنگ آميزي موجود ، اغلب تشخيص انواع مختلف سلولهاي بلاست غير ممكن است ، وبسياري از مواقع سلول فقط بلاست ناميده مي شود ومعمولا سلول بلاست را درهمان خانواده اي قرار مي دهند كه سلولهاي اطراف بلاست را احاطه كرده اند.

اكثريت ائوزينوفيل ها در مغز استخوان توليد مي شود. اين سلول ها از سلول ريشه اي متعهد مخصوص به خود سرچشمه مي گيرند نه از سلول ريشه اي متعهد مربوط به نوتروفيل هاست . ائوزينوفيلها يك مقدار جزئي بزرگتر از نوتروفيلها هستند و هسته سلول ها بطور متوسط مقدار لبهاي آنها كمتر از نوتروفيل هاست . تعداد لبهاي ائوزينوفيلها بطور متوسط 1/2 است . فاكتور محرك كلني (CSFكه باعث تحريك توليد ائوزينوفيل ها از سلول ريشه اي متعهد (CFU-EO)مي شود بوسيله لنفوسيت ها توليد مي گردد.

ائوزيينوفيل بطور اوليه يك سلول بافتي است . هنگامي كه ائوزينوفيل از مغز استخوان به خون آزاد مي شود ، بدون توجه به سن وبطور تصادفي ،‌ائوزينوفيل ها ، خون را ترك مي كنند . نيمه عمراين سلول درخون درحدود 8ساعت است . ائوزينوفيل از خون حركت كرده و وارد بافت مي شود و در آنجا مستقر ميگردد. بافت هايي كه ائوزينوفيلها بيشتر در آن لوكاليزه مي شوند، پوست ، ريه ها و مجاري گوارشي است ، يعني بافت هايي كه با محيط خارج درتماس است . براي هر ائوزينوفيل درخون محيطي 500-300ائوزينوفيل دربافت وجود دارد وطول عمر آنها احتمالا چند روز است.

به احتمال زياد ، زماني كه ائوزينوفيل ها خون را ترك مي كنند ووارد بافت مي شوند ديگر قادر به برگشت مجدد به خون نيستند .ائوزينوفيلها متحرك بوده و مثل نوتروفيل هاقادر به حركت هستند

ائوزينوفيل از نظر متابوليكي ، فعالترا زنوتروفيل است.

ميتوكندري ائوزينوفيل بزرگتر است و منطقه گلژي تكامل بيشتري دارد.

اگر چه برروي غشاء ائوزينوفيل ها ، رسپتور براي كمپلمان و IgG وجود دارد ولي تعداد سلولهاي حاوي اين رسپتوربراي IgG و كمپلمان هستند .

اتوزينوفيل رسيده داراي دونوع گرانول است . يك دسته گرانولهاي بزرگتري هستند وتعداد آنها هم زياد است كه داراي يك مركز خيلي متراكم هستند. وبطوراوليه از Magor basic protein تشكيل شده است ،‌اطلاعات بسيار كمي از فعاليت اين پروتئين بدست آمده است . توليد اين گرانولها زماني كه ائوزينوفيل رسيده مي شود متوقف مي گردد. دسته ديگري از گرانولهاي ائوزينوفيل كوچكتر از دسته قبلي است وممكن است تا مرحله ميلوسيت درسلول ظاهر نشود . گرانولهاي ائوزينوفيل حاوي پراكسيد از بتا گلوكرونيداز ، اسيد بتا گليسروفسفاتاز آريل سولفا تاز

(در گرانولهاي كوچك وجود دارد ) فسفوليپاز ، اسيد فسفاتاز ،ريبونوكلئاز

و كاتپسين هستند . پراكسيد از موجود درائوزينوفيلها با پراكسيد از موجود در نوتروفيل متفاوت است . بعلاوه گرانولهاي ائوزينوفيل متفاوت از گرانولهاي نوترفيلها هستند ، چون كه فاقد ليزويم ، فاگوسيتين و پرتوئن هاي كاتيونيك اكتري كش هستند .

اعمال و فعاليت هاي ائوز ينوفيل هنوز بطور كامل شناخته نشده است . ائوزينوفيل ها قادر به فاگوسيتوز مواد خارجي و كمپلكس هاي انتي ژن،

انتي بادي هستند . بهر حال اين فعاليت ها ، اعمال اصلي انها نيست .

يك ف عاليتي كه به آنها نسبت داده مي شود اين است كه آنها را سلول هاي ضد التهاب Anti - inf 1ammatoryce11 مينامند و اين ها ممكن است واكنش هاي ناشي از باز و فيلها و ماست سل هاي فعال را تعديل كنند .

بازوفيل ها داراي مواد شيميوتاكتيك براي ائوز ينو فيل ها هستند .،

بعلاوه تصور ميشود كه ائوز ينوفيلها اين اعمال را انجام مي دهند :

1- جلوگيرياز تخليه گرانولهاي بازوفيل و ماست سل

2- داراي آنزيم هيستا مينا زاست كه هيستا مين حاصل از ماست سل را خنثي مي كند

3- داراي آنزيم آريل سولفا تاز B است كه لكوتر ين هاي آزاد شده بوسيله ماست سلها را يرفعال مي كند

4- داراي فسفوليپاز D است كه لكوترينهاي آزاد شده بوسيله ماست سلها را غيرفعال مي كند .

5-ائوزينوفيل ها قادر به خنثي كردن هپارين آزاد شده بوسيله ماست سل ها هستند كه اين عمل وسيله Ma jor basic protein ( موجود در گرانولهاي بزرگ ائوزينوفيل ) صورت مي كيرد .

همچنين ائوزينوفيلها بر عليه انگل هاي بدن ( كرمها ) فعاليت ميكنند و به محل عفونت مهاجرت مي كنند .

بازوفيل ها و ماست سل ها Basophi1s and mast ce11s

تصور ميشود كه باز و فيلها از يك سلول شبيه به ميلو بلاست سر چشمه مي گيرد هنوز ناشناخته است وممكن است براي بازافيل سلوتل ريشه اي مجزا از سلول ريشه اي ننوتر فيل ، ائوينوفيل و ننوست وجود داشته باشد و تكامل و رسيدگي بازوفيل ها همانند ائو ز ينوفيلها ست و در مغز استخوان توليد مي شوند.زماني كه بازو فيلها وا رد خون ميشوند ،

مدت زماني را كه در خون سپری مي كنند تقريبا مشابه نوترو فيلهاست . منشا ماست سلها از مزا نشيم است و در سر تا سر بدن از جمله تيموس ، طحال و مغز استخان منتشر هستند . ماست سل ها بطور طبيعي در خون وجود ندارند .

گرانولهاي بازوفيل ها در اب محلول هستند وبارنگ رايت برنگ ارغواني تيره ديده ميشوند .

در طي رسيدگي ، هسته بازو فيلها كاملا سگما نته نمي شود و كروماتين هسته متراكم است اما ممكن است مقدار كمي كروماتين هست با ز شده باشد .

ماست سلها كمي بزرگتر از بازو فيلها هستند و حاوي گرانولهاي ارغواني (در رنگ رايت ) زيادي هستند ، كه اين گرانولها كمي كوچكتر از گرانول ها ي بازو فيلها ست و كمتر در اب محلول هستند .

بازوفيلها، شبميوتاكسي و بعضي از فعاليتهاي فاگوسيتي را از خود نشان مي دهند .

حركت بازوفيلها كندا ست . گرانولهاي باز و فيلها حاوي پرا كسيد از ، هيستامين و هپارين است .

بازو فيلها ماده شيموتا كتيك براي ائو ز ينو فيلها و يك ماده آ هسته كننده واكنش آ نا فيلا كسي وفاكتور فعال كننده پلاكت نيز سنتز مي كنند .

ماست سل ها هم اين مواد را سنتز ميكنند . و علاوه برآن داراي سروتونين و بعضي آ نزيم هاي پروتئوليتيك نيز هستند .

بنظر مي رسد كه فعا ليت بازوفيل و ماست سل شبيه است . آ نها در واكنش هاي از ديا د حساسيت فوري دخا لت دارند و همچنين در بعضي واكنشهاي از دياد حساسيت تاخيري نيز شركت دارند . غشاء اين سلولها قادر به اتصال با I g E است و زماني كه كمپلكس آنتي ژن – I g E به غشاء سلول متصل مي شود ،

گرانولهاي آنها خالي شده و محتويات گرانولهاي ماست سلها و بازوفيلهاآزاد ميشود . اين واقعه منجربه آزاد شدن ماده شيموتاكتيك براي ائوز ينوفيلها و در نتيجه تجمع ائوزينوفيلها

در محل مي شود

منوسيت ها M O nosytes

منوسيت ها در مغز استخوان توليد مي شود .

پومنوسيت ( منوسيت نارس )

اندازه : قطر سلول 18-14 ميكرومتر است .

سيتوپلاسم : آبي – خاكستري است و حاوي گرانولهاي آززوفيليك ظريف است . و همچنين ظاهر سيتوپلاسم G r un d g1ass است و مقدار سيتوپلاسم متوسط است .

هسته : بيضي يا فرو رفته است و يك تا پنج هستك دارد و نماي كروما تين آ ن ظريف است

اندازه : قطر سلول 14-20 ميكرو متر است .

سيتوپلاسم : فراوان و به رنگ آبي خاكستري است و تعداد زيادي گرانول آزرو فيليك ظريف دارد كه به آن ظاهر كرو ما تين هسته باز شده باشد .

تغيير و تكامل منوسيت به ماكرو فا ژ

منوسيت ها از طريق Diapedesisاز ديواره عروق خوني عبور كرده و به بافتهاي گوناگون ميروند و در آنجا به ماكرو فاژ تبديل مي شوند و در اين زمان است كه بطور فعال خاصيت فاگوسيتوز دارند .

همچنين تصور مي شود كه بعضي از ماكروفاژ ها در اثر تقسيم ماكروفاژ هاي موجود ایجاد مي شو ند .

همان گونه كه منوسيت به به ماكروفاژ تبديل مي شود ، اندازه سلول بزرگتر مي شود يك يا چند هستك ئرون هسته پديذار مي گردد و فعاليت آ نزيم هاي هيدرو ليتيك افزايش پيدا ميكند بعلاوه دستگاه گلژي و تعداد ميتو كندر يها افزايش پيدا مي كند .همچنين تعداد ليزوزمهاي ثانويه به عنوان نتيجه اي از افزايش فاگوسيتوزافزايش پيدا مي كند .

زماني كه منوسيت خون محيطي را ترك مي كند احتمالا داراي چند ين قدرت است و قادر است به انواع گوناگون ماكروفاژ بر حسب بافتي كه در آن جايگزين ميشود تبديل شود . آ نها ممكن است سلول kupffer سيستم رتيكولوآندو تليال شوند و يا استئو كلا ست ،ماكرو فاژهاي مناطق التهابي ماكروفاژهاي بافت همبندي يا ماكروفاژ هاي آئولولي ريوي . بطور كلي ماكرو فاژ از منوسيت فعال تر است و از نظر آنزيم هاي اسيد هيدر و لاز غني تر از منوسيت است .

زماني كه منوسيت خون محيتي را ترك مي كند ممكن است چندين ماه و يا حتي بيشتر درون بافت باقي بماند ولي بالاخره در آ نجا از بين ميرو د .

ماكروفاژ Th e m a c r o p h a g e

ماكروفاژ يك سلول بزرگي است با قطر 80-15 ميكرو متر . ماكروفاژ

داراي يك هسته كناري است كه ممكن است تخم مرغي شكل ، فرو رفته و يا طويل شده باشد .

كروماتين هسته اسفنجي شكل است و عموما يك يا دو هستك دارد .

سيتوپلاسم ماكرو فاژ فروان و به رنگ آ بي آ سماني مي باشد .

و حاوي تعداد زيادي گرانو لها ي خشن آزو ر است و اين سلول معمولا واكوئول دارا است .

تفاوتهاي زيادي از لحا ظ ظاهري بين ماكروفاژ ها وجود دارد و وجود اين اختلاف بر اساس بافتي است كه از آن منشاء مي گير ند .

بعضي از ماكرو فارها ممكن است شكل اپي تليو ئيد بخود بگيرند و ممكن است تعدادي از آنها با هم يكي شوند و سلولهاي غول آ ساي چند هسته اي ايجاد كنند

ماكروفاژ ها را به دو دسته تقسيم كرده اند :

الف : ماكروفا ژهاي ثابت

ب: ماكروفاژ هاي غير ثابت يا سرگردان

وقتي كه تحريك صورت مي گيرد ممكن است بعضي از ماكروفاژ هاي ثابت بطور فعال متحرك شوند و تبديل به ماكروفاژ هاي سرگردان شوند

ماكروفاژ هاي غير ثابت يا سر كردان را اصطلاحا هيستيوسيت مينامند .

ماكروفاژها در سر تا سر بدن يافت مي شود .

ماكرو فاژ ها در سينوز و ئيد هاي طحال و مغز استخوان و در آ لوئو لهاي ريه وجود دارند .و اين سلول هارا در كبد بنام كوپفر نام گذاري كرده اند .

همچنين ماكروفا ژ هاي مهاجر در حفره صفاق و جنب وجود دارند . همچنين اين سلول ها در محلهاي ملتهب و مايعات صفاق و مفصل ديده ميشوند .

مدت زمان زندگي ماكروفاژها در بافت طو لا ني تر از زمان زند گي نو تر و فيل ها است .

ظاهر آ ن صاف است و رنگ آن بطور متوسط آ بي تيره است و ممكن است آبي پررنگ باشد كه رنگ سيتو پلاسم در نزديك هسته روشن تر و در كناره ها پر رنگ تر است .سيستوپلاسم فراوان تر از ميلوبلاست .

هسته : نماي كروتين خشن است . شكل آن گرد يا بيضي است و عموما داراي 2-1 هستك مشخص است .

پرولنفوسيت pro1ymphocyte

اندازه : ممكن است اندازه لنفوسيت يا كوچكتر باشد .

سيتوپلاسم : بطور متوسط آ بي تيره است و معمولا بدون گرانول است و فراوان تراز لنفوبلاست است .

هسته : گرديا بيضي و يا مقدار ي فرو رفته است ، نماي كروماتين بسيار فشرده تر از لنفوبلاست است .

لنفوسيت رسيده M at u r e l y m p o c y t e

اندازه لنفوسيتهاي خون محيتي متغير است . براي اهداف توصيفي اين سلولها از لحاز اندازه به سه دسته تقسيم مي شوند : كوچك (small) ،متو سط (Med I u m و بزرگ (Large ) ، قطر سلولها بين 16- م 8 ميكرومتر است . علاوه بر مختلف بودن اندازه لنفوسيتها ميزان نسبي سيتوپلاسم نيزدر آنها متفاوت است ، عموما لنفوسيتهاي بزرگتر سيتوپلاسم بيشتري دارند .

لنفوسيت كوچك

Small Lymphocyte

اندازه : قطر سلول 10-8 ميكرومتر است.

سيتوپلاسم : معمولا به صورت يك حلقه نازك در اطراف هسته است و به رنگ آبي تيره است .

هسته : كروماتين آن متاكم و توده است .

گرديا بيضي است و ممكن است مقدار كمي فرو رفته باشد .

هستك در آن ديده نمي شود .

لنفوسيت متوسط Mediumlymphocyte اندازه : قطر سلول 12-10 ميكرومتر است

سيتوپلاسم : فراوان تر از لنفوسيت كوچك است و رنگ آن آبي متوسط تا آبي كمرنگ است و ممكن است چند عدد گرانول آزروفليك غير اختصاصي داشته باشد .

هسته : شكل آن گرديا بيضي است و ممكن است مقدار كمي فرو رفته باشد / نماي گروماتين هسته توده توده است ولي به اندازه لنفوسيت كوچك ، متراكم نيست و هستك در آن ديده ميشود

لنفوسيت بزرگ Lar g e lymphocyte

اندازه قطر سلول 16-12 ميكرومتر است .

سيتوپلاسم : فراوان و آبي كمرنگ است و ممكن است چندين گرانول غير اختصاصي آزروفيليك داشته باشد

هسته : گرديا بيضي است ولي ممكن است ،مقدار كمي فرو رفته باشدنماي كروماتين خشن است و هستك در آن ديده نميشود و ممكن است هسته كناري باشد .

بيولوژي و فيزيولوژي لنفوسيت


لنفوسيكها درون سيتم ايمني بصورت زنده هستند . فعاليت لنفوسيتها عبارت است از توليد آنتي بادي و ترشح آ ن در خون و انجام ايمني سلولي . لنفوسيت ها تعداد كمي شبكه آندو پلاست دارند و يك دستگاه گلژي كوچك و تعداد كمي ميتوكندري نيز دارند

ريبوزم ها بصورت دسته هاي آزاد درون سيتوپلاسم وجود دارند .

بسته به فعاليت آنها ممكن است زوايد ريزي ازغشاء لنفوسيتها خارج شود (Microvilli ) یا این که ممکن است غشاء خارجی آنها صاف باشد. هسته لنفوسیت معمولا دارای یک هستک است که بعلت فشرده بودن هستک معمولا در زیر میکروسکوپ معمولی دیده نمی شود.

دررنگ آمیزیهای اختصاصی ،رنگ آمیزی های کلرواستات استراز، آلکالین فسفاتا زوپراکسید از در لنفسیت ها منفی است و اسید فسفاتاز درآنها مثبت است . لنفوسیت ها بطور فعال متحرک هستند ودرطی Locomotion دارای ظاهر آینه دستی (Hand mirror )‌ هستند . درطی حرکت هسته به یک سمت می رود وسیتوپلاسم پشت آن مخفی می شود وظاهر دسته آینه ای به آن می بخشد

گلبولهاي قرمز

مشخصات گلبولهای قرمز

قطر گلبولهای قرمز بین 7.5 - 7.2 میکرون و حجم متوسط هر یک از آنها 90 - 88 میکرون مکعب است. ضخامت آنها در ضخیم‌ترین قسمت 2 میکرون و در وسط یک میکرون است. از روی اندازه هر اریتروسیت و تعداد کل آنها با مساحت کلی گلبولهای قرمز را در بدن می‌توان محاسبه نمود. چون جذب و آزاد شدن اکسیژن یعنی تبادلات آن در این سطح صورت می‌گیرد از این نظر این رقم واجد اهمیت است. زیرا تبادل اکسیژن عمل اصلی فیزیولوژیک گلبولهای قرمز است.
مجموع کل مساحت گلبولهای قرمز در خون انسان بطور متوسط 3500 - 3000 متر مربع است که این مقدار 1500 برابر سطح بدن می‌باشد. شکل خاص گلبول قرمز به وسیع بودن این سطح کمک می‌کند. گلبولهای قرمز انسان پهن و در مرکز مقعرالطرفین هستند با این شکل هیچ نقطه‌ای از سلول بیشتر از 85 درصد میکرون از سطح آن فاصله ندارد در صورتی که یک شکل کروی 2.5 میکرون از سطح فاصله دارد و کل سطح 20 درصد کمتر می‌شود. این نسبت واقعی بین سطح و حجم اجزای گلبولهای قرمز عمل انتقال اکسیژن را از اندامهای تنفسی به سلولها آسانتر می‌سازد.

تولید گلبولهای قرمز

عمر متوسط گلبولهای قرمز خون 120 روز است برای این که میزان گلبولهای قرمز در خون ثابت بماند باید در هر ثانیه حدود یک میلیون گلبول قرمز در مغز استخوان ساخته شود. گلبولهای قرمز در دوره جنینی در کبد و طحال و گره‌های لنفاوی ساخته می‌شوند. اما در ماههای آخر دوره جنینی و پس از تولد تنها در مغز استخوان بوجود می‌آیند. در سالهای اول پس از تولد همه استخوانها گلبول قرمز می‌سازند ولی از حدود پنج سالگی به بعد تولید گلبول قرمز در استخوانهای دراز کاهش می‌یابد و سپس متوقف می‌شود و از آن به بعد بیشتر گلبولهای قرمز در مغز استخوانهای ستون مهره‌ها ، سر ، سینه و لگن تولید می‌شوند.
در مغز استخوان بافت زاینده‌ای وجود دارد که با چند تقسیم سلولی گلبولهای قرمز را می‌سازد سلولهای زاینده در ضمن این تغییرات هسته خود را از دست می‌دهند و مقدار زیادی هموگلوبین در سیتوپلاسم خود می‌سازند. فعالیت ماهیچه‌ای ، صعود به ارتفاعات و گرم شدن هوا ، تولید گلبولهای قرمز را افزایش می‌دهند. سلولهای مولد گلبولهای قرمز در مغز استخوان نسبت به عواملی مانند اشعه‌های زیان آور مانند اشعه ایکس بسیار حساسند. و نخستین بخش بدن در مقابل اشعه ایکس که از کار می‌افتد همین بافت مغز استخوان است. کمبود ویتامین B12 ، آهن ، نیز باعث کاهش تولید گلبولهای قرمز می‌شود.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد