Mr.Engineer
17th April 2011, 01:07 AM
به نام خدا
تقديم به كسي كه در گلدان نگاهش مرا كاشت و آنقدر محبت كرد كه جوانه زدم و هر صبح به انتظار نشست تا سلامم كند
و به آنكس كه تقدير مرا به دست او سپرد و او هر صبح سلامش را به سودا گذاشت وسلامم را يا هرگز پاسخي نگفت يا اگر گفت به جرمي كه نميدانم چه بود كيفرم نمود وآنقدر لجاجت كرد تا مرگم را رقم زد ومرابه قيمت تباهي خوشبختيمان شكنجه كرد وتامرا عاشق خودساخت من همان گل گلداني بودم اگرچه با دادن آب هم پژمرده بودم اما با ديدنت از پژمرده گي رهايي يافتم وديگراگربي تو باشم پژمرده خواهم شد ويا نهال بي ريشه بودم كه درقلب كوير وبا وجودش مرا آن چنان بار اورد كه ديگه مردني نيستم مگر جز به جز او(تو)
تقديم به كسي كه در گلدان نگاهش مرا كاشت و آنقدر محبت كرد كه جوانه زدم و هر صبح به انتظار نشست تا سلامم كند
و به آنكس كه تقدير مرا به دست او سپرد و او هر صبح سلامش را به سودا گذاشت وسلامم را يا هرگز پاسخي نگفت يا اگر گفت به جرمي كه نميدانم چه بود كيفرم نمود وآنقدر لجاجت كرد تا مرگم را رقم زد ومرابه قيمت تباهي خوشبختيمان شكنجه كرد وتامرا عاشق خودساخت من همان گل گلداني بودم اگرچه با دادن آب هم پژمرده بودم اما با ديدنت از پژمرده گي رهايي يافتم وديگراگربي تو باشم پژمرده خواهم شد ويا نهال بي ريشه بودم كه درقلب كوير وبا وجودش مرا آن چنان بار اورد كه ديگه مردني نيستم مگر جز به جز او(تو)