kamanabroo
17th April 2011, 12:08 AM
حضرت زهرا فوت شده اند يا شهيد؟ (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fporseman.org%2Fq%2 Fshow.aspx%3Fid%3D135516%23)
آيا خلیفه دوم (تغییرنام توسط ارسال کننده مطلب در سایت نخبگان میباشد) در شهادت ايشان نقش داشته؟ (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fporseman.org%2Fq%2 Fshow.aspx%3Fid%3D135516%23)
اگر اين طور است چرا حضرت علي با قاتل همسر خود کاري نکرد؟ (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fporseman.org%2Fq%2 Fshow.aspx%3Fid%3D135516%23)
خواهش مي کنم هرچه مي دانيد راهنمايي ام کنيد. (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fporseman.org%2Fq%2 Fshow.aspx%3Fid%3D135516%23)
شهادت حضرت فاطمه زهرا ( س ) واقعيتى است كه منابع حديثى و تاريخ شيعه و سنّى بر آن گواه است . برخى به علت عدم آشنائى با حديث و تاريخ ، در اين واقعيت ترديد نمودهاند . از اينرو گوشهاى از شواهد اين مصيبت بزرگ را تنها از منابع معتبر اهلسنّت تقديم پويندگان حق و حقيقت مىنمائيم .
قال رسول اللَّه ( ص ) : « . . . فتكون اوّل من يلحقنى من اهل بيتى فتقدم علىّ محزونة مكروبة مغمومة مقتولة » . ( فاطمه ) اولين كسى از اهلبيتم مىباشد كه به من ملحق مىگردد ، پس بر من وارد مىشود ، محزون ، مكروب ، مغموم ، مقتوله<شهیده> ...(فرائد السمطين ج 2 ، ص 34)
قال موسى بن جعفر ( ع ) : انَّ فاطمة ( س ) صدّيقة شهيده . (اصول كافى ج 1 ، ص 381)
قضیه شهادت جضرت زهرا سلام الله علیها در منابع فراوانى از اهل سنت آمده كه فقط به چند نمونه آن اشاره مىشود :
الف : ابو بكر عبداللَّه بن محمد بن ابى شيبه ، شيخ و استاد بخارى ، در كتاب المصنف ، مىگويد : « آنگاه كه بعد از رسولخدا ( ص ) براى ابوبكر بيعت مىگرفتند . على ( ع ) وزبير براى مشورت در اين امر نزد فاطمه ( س ) دختر پيامبر ( ص ) رفت وشد مىكردند . عمر بن خطاب با خبر گرديد وبنزد فاطمه ( س ) آمد وگفت : اى دختر رسول خدا ( ص ) ! به خدا در نزد ما كسى از پدرت محبوبتر نيست وپس از او محبوبترين تويى ! ! وبه خدا قسم اين امر مرا مانع نمىشود كه اگر آنان نزد تو جمع شوند ، دستور دهم كه خانه را با آنها به آتش كشند . اسلم گفت : چون عمر از نزد فاطمه ( س ) بيرون شد ، على ( ع ) و ... به خانه بر گشتند . پس فاطمه ( س ) گفت : مىدانيد كه عمر نزد من آمد ، و به خدا قسم ياد كرده اگر شما ( بدون اينكه با ابوبكر بيعت كنيد ) به خانه برگرديد خانه را با شما آتش مىزند ؟ وبه خدا قسم كه او به سوگندش عمل خواهد كرد » (كتاب المصنف ، ج 7 ، ص 432 ، حديث 37045 ، كتاب الفتن) .
ب : همين مضمون را سيوطى در مسند فاطمه ، آورده است . (سيوطى ، مسند فاطمه ، ص 36). ج : ابن عبدالبر ، در الاستيعاب ، نيز اين داستان را نقل كرده است . (ابن عبدالبر ، الاستيعاب ، ج 3 ، ص 975). و...
و سپس با مشعلى بر در خانه فاطمه آمد و در جواب فاطمه كه فرمود : آيا من نظارهگر باشم و تو خانه مرا آتش بزنى ؟ گفت : بلى . چنانكه بلاذرى مىگويد : « ابوبكر به على ( ع ) پيام فرستاد تا با وى بيعت كند امّا على نپذيرفت . پس عمر با مشعلى آمد ، فاطمه ( س ) نا گاه عمر را با مشعل در خانهاش يافت ، پس فرمود : يابن الخطّاب ! آيا من نظاره گر باشم وحال آنكه تو در خانهام را بر من به آتش مىكشى ؟ ! عمر گفت : بلى . » (بلاذرى ، انساب الاشراف ، ج 1 ، ص 586) . وابوالفداء نيز مىگويد : « سپس ابوبكر عمر بن خطاب را به سوى على وآنانكه با او بودند فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه ( س ) بيرون كند . وگفت : اگر از دستور تو سر باز زدند با آنان بجنگ . پس عمر مقدارى آتش آورد تا خانه را آتش زند، پس فاطمه ( س ) بر سر راهش آمد وفرمود : كجا ؟ اى پسر خطاب ! آمدهاى تا كاشانه ما را به آتش كشى ؟ ! گفت : بلى (ابوالفداء ، تاريخ ابى الفداء ج 1 ص 156 . دار المعرفة ، بيروت)
عالم بزرگ سنى جويني، از پيامبر اكرم ( ص ) نقل مىكند كه فرمود : « چون به دخترم فاطمه مىنگرم بياد مىآورم آنچه را كه بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنكه در خانهاش ذلّت وارد گرديده ، از وى هتك حرمت شده ، حقش غضب ، و ارثش منع شده ، پهلويش شكسته و جنينش سقط گرديده و او فرياد برمىآورد يا محمداه . . . . پس او اولين كسى از اهلبيتم مىباشد كه به من ملحق مىگردد ، پس بر من وارد مىشود ، محزون ، مكروب ، مغموم ، مقتول ... (فرائد السمطين ، ج 2 ، ص34 ، 35 طبع بيروت).
هنگامى با مشعل آتش براى تسليت دختر پيامبر اكرم ( ص ) آمدند كه وى « به محسن » باردار بود و تهاجم به خانه و ... موجب قتل محسن طفلى كه هنوز پابه دنيا ننهاده بود گرديد . چنانكه ابن ابى دارم سنی می گوید: عمر لگدى بر حضرت زهرا ( س ) زد تا محسن سقط گرديد. (سير اعلام النبلاء ، ج 15 ، ص 578). روشن است زنى كه در اثر تهديد به احراق بيت و آتش زدن خانهاش و سقط جنينش و . . . مريض گردد و مرض او در زمان كوتاهى منجر به فوت وى شود ، اين فوت شرعاً و عرفاً و عقلاً قتل و شهادت محسوب مىگردد ، و به عامل جنايت مستند مىباشد ، و نيازى به دليل ديگرى ندارد . از اينرو است كه ائمه معصومين : واهلبيت رسولخدا ( ص ) مادر خود را شهيد مىخواندند . چنانكه حضرت موسى بن جعفر ( ع ) فرمود : « إنّ فاطمة ( س ) صديقة شهيدة » (اصول كافي ، ج 1 ، ص 381 ، ح 2) . با آنچه گفته شد جاى ترديدى باقى نمىماند ، و شهادت دختر پيامبر ( ص ) براى هيچ شيعه و سنى منصف و غيرمتعصبى قابل انكار نيست .
اما در جواب از این سوال که چرا حضرت علي با قاتل همسر خود کاري نکرد؟
بايد گفت اميرمؤمنان عليه السلام در مرحله اول و زمانى كه آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مىخواست به آنها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائى نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسى جرأت نمىكرد كه اين فكر را حتى از مخيلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمانهاى الهى بوده است.
سليم بن قيس هلالى كه از ياران مخلص اميرمؤمنان عليه السلام است، در اين باره مىنويسد: عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعلهور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد: يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مىكنند»! علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مىدانستى كه تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى» (كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى ـ قم، الطبعة الأولي، 1405هـ).
همچنين آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن مىنويسد: عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد. (روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت).
همچنین این مطلب را هم باید مد نظر داشته باشیم که اميرمؤمنان عليه السلام در تمام دوران زندگياش، مطيع محض فرمانهاى الهى بوده و آنچه او را به واكنش وامىداشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمىداد.
آن حضرت از جانب خدا و رسولش مأمور به صبر و شكيبائى در برابر اين مصيبتهاى عظيم بوده است و طبق همين فرمان بود كه انتقام نگرفت یا به تعبیر دیگر با قاتل همسر خود کاری نکرد.
مرحوم سيد رضى الدين موسوى در كتاب شريف خصائص الأئمه (عليهم السلام) مىنويسد: امام كاظم عليه السلام مىفرمايد: از پدرم امام صادق عليه السلام پرسيدم: پس از به هوش آمدن رسول خدا صلى الله عليه وآله چه اتفاق افتاد؟ فرمود: زنها داخل شدند و صدا به گريه بلند كردند، مهاجرين و انصار جمع شده و اظهار غم و اندوه مىكردند، علي فرمود: ناگهان مرا صدا زدند، وارد شدم و خودم را روى بدن پيغمبر انداختم، فرمود: برادرم، اين مردم مرا رها خواهند كرد و به دنياى خودشان مشغول خواهند شد؛ ولى تو را از رسيدگى به من باز ندارد، مثل تو در بين اين امت مثل كعبه است كه خدا آن را نشانه قرار داده است تا از راههاى دور نزد آن بيايند... پس چون از دنيا رفتم و از آنچه به تو وصيت كردم فارغ شدى و بدنم را در قبر گذاشتي، در خانهات بنشين و قرآن را آنگونه كه دستور دادهام، بر اساس واجبات و احكام و ترتيب نزول جمع آورى كن، تو را به بردبارى در برابر آنچه كه از اين گروه به تو و فاطمه زهرا سلام الله عليها خواهد رسيد سفارش مىكنم، صبر كن تا بر من وارد شوي.( خصائصالأئمة (عليهم السلام)، ص73، تحقيق وتعليق: الدكتور محمد هادي الأميني، ناشر: مجمع البحوث الإسلامية الآستانة الرضوية المقدسة مشهد – إيران، 1406هـ؛ المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22، ص 484، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م).
نتیجه: با بیان مطالبی که عرض شد معلوم شد که حضرت زهرا سلام الله علیها شهیده بوده است و قاتل ایشان هم معلوم شد که چه کسی بوده و نیز معلوم شد که چرا حضرت علی علیه السلام از قاتل همسر خود نتوانست انتقام بگیرد.
كليه حقوق براي اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري محفوظ مي باشد.
http://porseman.org/q/show.aspx?id=135516 (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fporseman.org%2Fq%2 Fshow.aspx%3Fid%3D135516)
آيا خلیفه دوم (تغییرنام توسط ارسال کننده مطلب در سایت نخبگان میباشد) در شهادت ايشان نقش داشته؟ (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fporseman.org%2Fq%2 Fshow.aspx%3Fid%3D135516%23)
اگر اين طور است چرا حضرت علي با قاتل همسر خود کاري نکرد؟ (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fporseman.org%2Fq%2 Fshow.aspx%3Fid%3D135516%23)
خواهش مي کنم هرچه مي دانيد راهنمايي ام کنيد. (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fporseman.org%2Fq%2 Fshow.aspx%3Fid%3D135516%23)
شهادت حضرت فاطمه زهرا ( س ) واقعيتى است كه منابع حديثى و تاريخ شيعه و سنّى بر آن گواه است . برخى به علت عدم آشنائى با حديث و تاريخ ، در اين واقعيت ترديد نمودهاند . از اينرو گوشهاى از شواهد اين مصيبت بزرگ را تنها از منابع معتبر اهلسنّت تقديم پويندگان حق و حقيقت مىنمائيم .
قال رسول اللَّه ( ص ) : « . . . فتكون اوّل من يلحقنى من اهل بيتى فتقدم علىّ محزونة مكروبة مغمومة مقتولة » . ( فاطمه ) اولين كسى از اهلبيتم مىباشد كه به من ملحق مىگردد ، پس بر من وارد مىشود ، محزون ، مكروب ، مغموم ، مقتوله<شهیده> ...(فرائد السمطين ج 2 ، ص 34)
قال موسى بن جعفر ( ع ) : انَّ فاطمة ( س ) صدّيقة شهيده . (اصول كافى ج 1 ، ص 381)
قضیه شهادت جضرت زهرا سلام الله علیها در منابع فراوانى از اهل سنت آمده كه فقط به چند نمونه آن اشاره مىشود :
الف : ابو بكر عبداللَّه بن محمد بن ابى شيبه ، شيخ و استاد بخارى ، در كتاب المصنف ، مىگويد : « آنگاه كه بعد از رسولخدا ( ص ) براى ابوبكر بيعت مىگرفتند . على ( ع ) وزبير براى مشورت در اين امر نزد فاطمه ( س ) دختر پيامبر ( ص ) رفت وشد مىكردند . عمر بن خطاب با خبر گرديد وبنزد فاطمه ( س ) آمد وگفت : اى دختر رسول خدا ( ص ) ! به خدا در نزد ما كسى از پدرت محبوبتر نيست وپس از او محبوبترين تويى ! ! وبه خدا قسم اين امر مرا مانع نمىشود كه اگر آنان نزد تو جمع شوند ، دستور دهم كه خانه را با آنها به آتش كشند . اسلم گفت : چون عمر از نزد فاطمه ( س ) بيرون شد ، على ( ع ) و ... به خانه بر گشتند . پس فاطمه ( س ) گفت : مىدانيد كه عمر نزد من آمد ، و به خدا قسم ياد كرده اگر شما ( بدون اينكه با ابوبكر بيعت كنيد ) به خانه برگرديد خانه را با شما آتش مىزند ؟ وبه خدا قسم كه او به سوگندش عمل خواهد كرد » (كتاب المصنف ، ج 7 ، ص 432 ، حديث 37045 ، كتاب الفتن) .
ب : همين مضمون را سيوطى در مسند فاطمه ، آورده است . (سيوطى ، مسند فاطمه ، ص 36). ج : ابن عبدالبر ، در الاستيعاب ، نيز اين داستان را نقل كرده است . (ابن عبدالبر ، الاستيعاب ، ج 3 ، ص 975). و...
و سپس با مشعلى بر در خانه فاطمه آمد و در جواب فاطمه كه فرمود : آيا من نظارهگر باشم و تو خانه مرا آتش بزنى ؟ گفت : بلى . چنانكه بلاذرى مىگويد : « ابوبكر به على ( ع ) پيام فرستاد تا با وى بيعت كند امّا على نپذيرفت . پس عمر با مشعلى آمد ، فاطمه ( س ) نا گاه عمر را با مشعل در خانهاش يافت ، پس فرمود : يابن الخطّاب ! آيا من نظاره گر باشم وحال آنكه تو در خانهام را بر من به آتش مىكشى ؟ ! عمر گفت : بلى . » (بلاذرى ، انساب الاشراف ، ج 1 ، ص 586) . وابوالفداء نيز مىگويد : « سپس ابوبكر عمر بن خطاب را به سوى على وآنانكه با او بودند فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه ( س ) بيرون كند . وگفت : اگر از دستور تو سر باز زدند با آنان بجنگ . پس عمر مقدارى آتش آورد تا خانه را آتش زند، پس فاطمه ( س ) بر سر راهش آمد وفرمود : كجا ؟ اى پسر خطاب ! آمدهاى تا كاشانه ما را به آتش كشى ؟ ! گفت : بلى (ابوالفداء ، تاريخ ابى الفداء ج 1 ص 156 . دار المعرفة ، بيروت)
عالم بزرگ سنى جويني، از پيامبر اكرم ( ص ) نقل مىكند كه فرمود : « چون به دخترم فاطمه مىنگرم بياد مىآورم آنچه را كه بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنكه در خانهاش ذلّت وارد گرديده ، از وى هتك حرمت شده ، حقش غضب ، و ارثش منع شده ، پهلويش شكسته و جنينش سقط گرديده و او فرياد برمىآورد يا محمداه . . . . پس او اولين كسى از اهلبيتم مىباشد كه به من ملحق مىگردد ، پس بر من وارد مىشود ، محزون ، مكروب ، مغموم ، مقتول ... (فرائد السمطين ، ج 2 ، ص34 ، 35 طبع بيروت).
هنگامى با مشعل آتش براى تسليت دختر پيامبر اكرم ( ص ) آمدند كه وى « به محسن » باردار بود و تهاجم به خانه و ... موجب قتل محسن طفلى كه هنوز پابه دنيا ننهاده بود گرديد . چنانكه ابن ابى دارم سنی می گوید: عمر لگدى بر حضرت زهرا ( س ) زد تا محسن سقط گرديد. (سير اعلام النبلاء ، ج 15 ، ص 578). روشن است زنى كه در اثر تهديد به احراق بيت و آتش زدن خانهاش و سقط جنينش و . . . مريض گردد و مرض او در زمان كوتاهى منجر به فوت وى شود ، اين فوت شرعاً و عرفاً و عقلاً قتل و شهادت محسوب مىگردد ، و به عامل جنايت مستند مىباشد ، و نيازى به دليل ديگرى ندارد . از اينرو است كه ائمه معصومين : واهلبيت رسولخدا ( ص ) مادر خود را شهيد مىخواندند . چنانكه حضرت موسى بن جعفر ( ع ) فرمود : « إنّ فاطمة ( س ) صديقة شهيدة » (اصول كافي ، ج 1 ، ص 381 ، ح 2) . با آنچه گفته شد جاى ترديدى باقى نمىماند ، و شهادت دختر پيامبر ( ص ) براى هيچ شيعه و سنى منصف و غيرمتعصبى قابل انكار نيست .
اما در جواب از این سوال که چرا حضرت علي با قاتل همسر خود کاري نکرد؟
بايد گفت اميرمؤمنان عليه السلام در مرحله اول و زمانى كه آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مىخواست به آنها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائى نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسى جرأت نمىكرد كه اين فكر را حتى از مخيلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمانهاى الهى بوده است.
سليم بن قيس هلالى كه از ياران مخلص اميرمؤمنان عليه السلام است، در اين باره مىنويسد: عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعلهور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد: يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مىكنند»! علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مىدانستى كه تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى» (كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى ـ قم، الطبعة الأولي، 1405هـ).
همچنين آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن مىنويسد: عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد. (روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت).
همچنین این مطلب را هم باید مد نظر داشته باشیم که اميرمؤمنان عليه السلام در تمام دوران زندگياش، مطيع محض فرمانهاى الهى بوده و آنچه او را به واكنش وامىداشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمىداد.
آن حضرت از جانب خدا و رسولش مأمور به صبر و شكيبائى در برابر اين مصيبتهاى عظيم بوده است و طبق همين فرمان بود كه انتقام نگرفت یا به تعبیر دیگر با قاتل همسر خود کاری نکرد.
مرحوم سيد رضى الدين موسوى در كتاب شريف خصائص الأئمه (عليهم السلام) مىنويسد: امام كاظم عليه السلام مىفرمايد: از پدرم امام صادق عليه السلام پرسيدم: پس از به هوش آمدن رسول خدا صلى الله عليه وآله چه اتفاق افتاد؟ فرمود: زنها داخل شدند و صدا به گريه بلند كردند، مهاجرين و انصار جمع شده و اظهار غم و اندوه مىكردند، علي فرمود: ناگهان مرا صدا زدند، وارد شدم و خودم را روى بدن پيغمبر انداختم، فرمود: برادرم، اين مردم مرا رها خواهند كرد و به دنياى خودشان مشغول خواهند شد؛ ولى تو را از رسيدگى به من باز ندارد، مثل تو در بين اين امت مثل كعبه است كه خدا آن را نشانه قرار داده است تا از راههاى دور نزد آن بيايند... پس چون از دنيا رفتم و از آنچه به تو وصيت كردم فارغ شدى و بدنم را در قبر گذاشتي، در خانهات بنشين و قرآن را آنگونه كه دستور دادهام، بر اساس واجبات و احكام و ترتيب نزول جمع آورى كن، تو را به بردبارى در برابر آنچه كه از اين گروه به تو و فاطمه زهرا سلام الله عليها خواهد رسيد سفارش مىكنم، صبر كن تا بر من وارد شوي.( خصائصالأئمة (عليهم السلام)، ص73، تحقيق وتعليق: الدكتور محمد هادي الأميني، ناشر: مجمع البحوث الإسلامية الآستانة الرضوية المقدسة مشهد – إيران، 1406هـ؛ المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22، ص 484، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م).
نتیجه: با بیان مطالبی که عرض شد معلوم شد که حضرت زهرا سلام الله علیها شهیده بوده است و قاتل ایشان هم معلوم شد که چه کسی بوده و نیز معلوم شد که چرا حضرت علی علیه السلام از قاتل همسر خود نتوانست انتقام بگیرد.
كليه حقوق براي اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري محفوظ مي باشد.
http://porseman.org/q/show.aspx?id=135516 (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fporseman.org%2Fq%2 Fshow.aspx%3Fid%3D135516)