PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال منظور از آسمانهاى هفتگانه چيست؟



diamonds55
25th December 2008, 02:08 AM
منظور از آسمانهاى هفتگانه چيست؟


درباره «آسمانهاى هفتگانه» كه در قرآن هم به آن اشاره شده دانشمندان اسلامى و مفسران چند تفسير ذكر كرده‏اند:

1- منظور از عدد هفت در اينجا تكثير است؛ يعنى، آسمانهاى متعدد؛ يعنى، كرات فراوانى آفريده است؛ و بسيار مى‏شود كه در زبان عربى و فارسى يا زيانهاى ديگر، اعدادى را به عنوان تكثير ذكر مى‏كنند؛ يعنى، عدد را مى‏گويند و منظور از آن خصوص مقدار معينى نيست؛ بلكه مقصود از آن بيان زيادى يك موضوع است.

مثلا، بسيار مى‏شود كه درفارسى مى‏گوييم پنجاه مرتبه اين سخن را به تو گفتم؛ يا ده مرتبه از او مطالبه كردم؛ در حالى كه نظر خاصى روى عدد پنجاه و ده نيست، بلكه منظور اين است كه بسيار آن مطلب را گفته‏ايم يا از طرف خود مطالبه نموده‏ايم.

قرآن درباره كلمات خدا - معلومات خدا - چنين مى‏فرمايد: «ولو انما فى الارض من شجرة اقلام و البحر يمده من بعده سبعة ابحر ما نفدت كلمات اللَّه؛ و اگر همه درختان روى زمين قلم شود و دريا براى آن مركب گردد و هفت درياچه به آن افزوده شود، اينها همه تمام مى‏شود ولى كلمات خدا پايان نمى‏گيرد.2] از اين آيه استفاده مى‏شود كه ستارگان همه در آسمان اولند (بايد توجه داشت كه كلمه «دنيا» در لغت عرب به معنى پايين و نزديك است).

به هر حال، ذكر اين نكته لازم به نظر مى‏رسد: از آيات و رواياتى كه عدد آسمانها را هفت معرفى كرده به هيچ وجه تاييد نظريه هيئت بطلميوس كه آسمانها را به صورت افلاكى مانند طبقات پوست پياز معرفى مى‏كرد، استفاده نمى‏شود (زيرا مطابق هيئت بطلميوس عدد افلاك و آسمانها نه مى‏باشد.)

اما راجع به زمينهاى هفتگانه كه در قرآن بطور اشاره و در بعضى احاديث با صراحت ذكر شده نظرياتى شبيه نظريات بالا داده شده، ازجمله اين كه عدد هفت به معنى تكثير است و يا اين كه اشاره به طبقات مختلف زمين است، يا اين كه منظور از زمينهاى هفتگانه، سيارات عطارد، زهره، زحل، زمين، مريخ، مشترى و ماه مى‏باشد؛ يعنى، همان كرات منظومه شمسى كه براى ما قابل رؤيت است (البته كرات يا اقمار متعدد ديگرى در منظومه شمسى هستند ولى آنها با چشم عادى قابل رؤيت نيستند)؛ و بنابراين تفسير، منظور از آسمانهاى هفتگانه، همان فضايى است كه در بالاى هر يك از اين كرات هفتگانه قرار دارد.

به عبارت ديگر: خود اين كرات هفتگانه، زمين محسوب مى‏شود و «جو» يا فضاى اطرافشان، آسمان آنهاست (بايد توجه داشت كه «سماء» در لغت عرب به معنى هر چيزى است كه در طرف بالا قرار دارد).

اين بود خلاصه تفسيرهاى مختلفى كه دانشمندان و مفسران ما درباره آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه گفته‏اند، البته توضيح درباره قرائنى كه هر يك از اين نظريات را تاييد مى‏كند، مخصوصا تفسير اخير كه از همه نزديكتر به نظر مى‏رسد و ذكر شواهد آن نيازمند به شرح و بسط بيشترى است.

[1]. سوره لقمان، آيه 27.

[2]. الصافات، آيه 6.

diamonds55
25th December 2008, 02:08 AM
در قرآن كريم هفت مورد به صراحت و دو مورد به كنايه سخن از آسمانهاي هفت‌گانه گفته شده است. و در يك مورد نيز ظاهراً سخن از زمين‌هاي هفت‌گانه گفته شده است. اینکه چه سری است که دقیقا هفت بار در مورد آسمانهای هفتگانه مطلب در قرآن آمده، صاحبش میداند. اما برای شکست رکود پاسخها به برخي از آن آيات اشاره مي‌كنم . شاید در این بحث جالب مشارکت بیشتر شود:

« الله الذي خلق سبع سموات و من الالرض مثلهن يتنزل الامر بينهن »

« خداوند همان كسي است كه هفت آسمان را آفريد، و از زمين نيز همانند آنها را ،‌فرمان او در ميان آنها پيوسته فرود مي‌آيد. »

در آيات ( سوره بقره/12 ـ اسراء/44 ـ مؤمنون/86 ـ فصلت/12 ـ ملك/3 ـ نوح/15) نيز سخن از آسمانهاي هفتگانه است.

و در مؤمنون / 17 نيز ظاهرا سخن از آسمانهاي هفتگانه آمده است « و لقد خلقنافوقكم سبع طرائق» اما تصريح نشده است. همچنانكه در آيه 13 سوره عم «و بنيافوقكم سبعا‌ً شداداُ» به كنايه آمده است.

و در آيه 12 سوره طلاق كه گذشت ظاهر سخن از زمي‌هاي هفتگانه « و من الارض مثلهن » شده است ولي تصريح نشده است.

diamonds55
25th December 2008, 02:10 AM
ســــــــــبع سمــوات (هفت سماء) :


در قرآن کریم مجموعأ هشت بار لفظ "سبع سموات" بکار رفته است ، دقت در آنها نشان میدهد که همه در وسط هم هستند مثل لایه های پیاز و طبق آیات همه از یک طبقه گاز غلیظ آفریده شده اند و میتوان گفت مراد از همۀ آنها طبقات جو زمین است .

نــــکات آیات :

« الم تروا کیف خلق الله سبع سموات طباقا -15- وجعل القمر فیهن{1نکته} نورا وجعل الشمس سراجا-16-»نوح

«آیا ندیده اید که خدا چگونه هفت آسمان را طبقاتی خلق کرده است -15- و در{1نکته} آنها ماه را تابان قرار داده است وخورشید را چراغی فروزان ساخت!؟»

ملک 3« الذی خلق سبع سموات طباقا....» «آن کس که هفت آسمان بلند را به طبقاتی منظم بیافرید ،هیچ در نظم خلقت خدای رحمان تفاوت نخواهی یافت بارها(به دیده عقل در نظام آفرینش) بنگر آیا هیچ سستی و خلل توانی یافت؟»ملک 3

« اوست خدایی که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد ، پس از آن ، به خلقت آسمان نظر گماشت وهفت آسمان را بر فراز یکدیگر برافراشت و او به هر چیزی دانا است»29 بقره

و همچنین 44 سوره اسراء و 86 مومنون و 12 طلاق و آیات 11 و12 سوره فصلت که به روشنی بیان میکند قبل از اینکه جو به طبقاتی معین در آید دودی و گاز غلیظی بوده است و بعدا به صورت طبقات معین تشکیل شده است .(قبلا از بحث هفت سما میگوید اسمان دود یا گازی بود)

از ایات مذکور سوره فصلت فهمیده میشود که زمین در دو دوران خلق شده است و سپس آسمان که گاز فشرده و دود غلیظی بود بدستور خداوند رقیق شده است «فقضاهن سبع سموات» و از جمله « اوحــی فی کل سماء امرها – و در هر اسمان امر مخصوصی را وحی کرد» فهمیده میشود که هریک از این طبقات خاصیت بخصوص و اثر معینی دارد .


از آیات فوق سه مطلب بدست می آید : اسمانها هفت اند . آنها طبقه طبقه توی هم اند. احتمالا {1نکته} ماه در میان انها نور است. باید دانست آسمانها و اجرام کهکشانهای سماوی بیشمار است .

ناچار باید گفت مراد از این هفت آسمان ، آسمانهای بخصوصی است . از طرف دیگر نور ماه چندان امتداد ندارد و یقینا باجرام دور نمیرسد چنانکه ما با چشم عادی خود نمیتوانیم قمر مریخ و قمرمشتری و غیره را ببینیم .نور قمر زمین نیز به آنها نمیرسد و حداکثر نور ماه در منظومه شمسی قابل رویت است. مثلا در شعرای یمانی که پانصد هزار برابر فاصله از زمیــن دور است چطور ممکن نور ماه دیده شود .

پس اینکه قرآن گفته«وجعل القمر فیهن نورا» کدام هفت آسمان است نورش در آن مرئی است. پس حتما این هفت آسمان غیر از اسمانهای دیگر است . نور ماه در طبقات هــوا مرئی است{1نکته} و قهرأ مراد از آنها همین طبقات است .

{1نکته} : ممکن است غرض از « فیهن » آن باشد که ماه خارج از هفت آسمان است و نورش به آنها میرسد پس ما در میان آنها نیست .

2 نکته : «آیا ندیده اید که خدا چگونه هفت آسمان را طبقاتی خلق کرده است -15- و در{1نکته} آنها ماه را تابان قرار داده است وخورشید را چراغی فروزان ساخت!؟»


طِباق» بمعنی: بصورت طبقه طبقه روی همديگر بودن است ـــ « نور» بمعنی: تابش و روشنائی بازتابی است ـــ و « سِراج » بمعنی: چراغ روشنگر

ماه را در آنها (يعنی در طبقات جو) تابشی گردانيد و خورشيد را چراغی روشنگر، اين به اين معنی است که ماه بيرون از طبقات جو تابنده نيست و خورشيد نيز بيرون از طبقات جو چراغی روشنگر نيست.


همانگونه که آيه میگويد، ماه در طبقات جو بدليل بازتاب نور آن توسط ذرات گاز و بخار و خاک و غيره تابش دارد و تابان است. ولی بيرون از طبقات جو ماه تابنده نيست و فضا تاريک و سياه است، چون چيزی وجود ندارد که نور آنرا بازتاب بدهد. و ما فقط خودِ ماه را می توانيم ببينيم.


منظور از اسمانهای هفت گانه :


دانشمندان طبقات هوا (جو) را بر مبناهای مختلفی تقسیم کرده اند .

جو زمين از جنبه های گوناگون به طبقات گوناگون تقسيم می شود. مثلاً دانشمندان از نظر گرما آنرا به پنج طبقه تقسيم می کنند. قرآن آنرا از نظر کار و وظيفه به هفت طبقه تقسيم می کند. تقسيم بندی مورد نظر قرآن می تواند بترتيب زير باشد :

1- تروپوسفر ( تروپو بمعنی متغير است و اسفر بمعنی گرد و دايره و منطقه): اين طبقه طبقه آب و هواست. ابر، باد، رعد، برق، باران، برف، مه و طوفان در اين طبقه است.

2- استراتوسفر : طبقه ای است آرام و تهی از بخار آب و طوفان و دگرگونيها، و بدليل خشکی آن معمولا ابر درآن درست نمی شود، از گسترش يافتن و پخش شدن طوفانها در تروپوسفر جلوگيری می کند و برای پرواز هواپيماها مناسب است.

3- ازونسفر: طبقه گاز ازن. اين گاز نود و نه درصد از اشعه ماوراء بنفش که از خورشيد میآيد و برای زندگان در روی زمين خطرناک و کشنده است را می مکد .

4- مزوسفر: در اين طبقه اجرام آسمانی که از فضا می آيند بدليل داشتن سرعت بسيار در اصطکاک با جو داغ شده و می سوزند و خاکستر آنها به زمين می رسد اگر بزرگ باشند فرصت نمی کنند کاملاً بسوزند و خاکستر شوند، به این خاطر بخشی از آنها تا زمین رسیده ودر زمین سقوط میکنند.

5- يونوسفر: در خود به سه طبقه تقسيم میشود و مسئوليت انعکاس امواج را دارد هم امواجی که از زمين می آيند و هم امواجی که از خورشيد می آيند. همينطور اشعه خطرناک ايکس و بخشی از اشعه ماوراء بنفش قوی را می مکد .

6- ترموسفر: اشعه قوی ماوراء بنفش را می مکد. و در اين طبقه ذرات هوا بار دار می شوند (بار الکتريکی می گيرند)

7- اکسوسفر: ذرات در اين طبقه نسبت به طبقات پائينی خيلی کم است و اين امکان حرکت سريع به آنها میدهد و اين بنوبه خود امکان بيرون رفتن از جاذبه زمين به برخی از آنها می دهد. و بيرون رفتن ذرات از زمين نيز برای کم شدن از حجم و وزن زمين ضروری است. در اين طبقه ماهواره هائی نيز گردش می کنند .

« و آسمان (جو)را سقفـــی حفظ کننده از تعرض قرار داد»انبیا 32 در ادامه تذکری میدهد و میگوید « بازهم (کافران) از آیات و شگفتی های آن اعراض میککند»


هميشه از طرف فضا سنگهای آسمانی بطرف زمين می آيـد، جو آنها را می سوزاند، و آنها ضمن چند ثانيه درخشيدن به پودر تبديل می شوند و کم کم بدون اينکه ديده شوند به زمين می ريزند. بجز اجرام بسیار بزرگ که بخشی از ان میتواند سالم بماند .

ـــ جو امواج راديوئی را بطرف زمين برمی گرداند.

ـــ خورشيد انواع واقسام امواج و انرژی از خود ساطع می کـند. قـشر گاز اُزون جو که در ارتفاع ميان 30000 تا 40000 متر قـرار دارد، از به زمين رسيدن اشعه ماوراء بـنـفـش کـه می تواند خيلی از موجودات زنده را بکشد جلوگيری می کند.

ـــ قشر جو مانع از بيرون رفتن بخار آب می شود.

ـــ قـشـر دی اکسيد جو گرمای زمين را در جو زمين نگه می دارد و فـقـط قسمت ناچيزی از گرما از آن به خارج از جو نفوذ می کند. در صورت نبود ايـن قـشر گرما از محدوده زمين خارج می شود و جو زمين 50 درجه سردتر از آنچه هـست می شود. به اين ترتيب جو مانند يک سقـف ما را حفـظ می کند.

البته در آیات دیگری نیز منظور از السما جو است مثل ایات 11 سوره نوح و 6 سوره انعام و معارج 8 حاقه16 ،قمر11 و طور5 وغیره

البته در ایات دیگری هم منظور از سما ء گاها کل کیهان ویا عالم بالا و فضاست موجودات علوی و ستارگان است :

مثل ایات 22 سوره بقره ، ابراهیم 24 ، انبیا 104 کل کیهان، بروج 1 ،ذاریات 47 کل کیهان .مثل بقره 164 و طه4 وشوری 29، فرقان 161 و غیره

السموات در همۀ آنها جمع معرف بالف و لام و ظهورش در استغراق است و چون متعلق به خلقت اند پس مراد موجودات علوی و ستارگان و کهکشهانهای دور دست هستند .

diamonds55
23rd March 2009, 01:07 PM
دوست عزیز پست شما به دلیل فارسی نبودن حذف شد لطفا فارسی تایپ کنید

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد