PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی ضرب المثلهای ترکی



نازخاتون
5th April 2011, 11:01 PM
ضرب المثل های ترکی

الف

اوغری پیشیک آغاج گورجک قاچار
«گربه دزده چوب ببینه فرار می‌کنه»

ایلان هر یئره اگری گدر، اوز یوواسینا دوز گدر.
مار هر کجا که کج بره ، خونه خودش راست میره.

اوز گوزینده دیرگی گورمور ، اوزگه نین کینده توکو گورور.
تیر را در چشم خود نمی‌بیند ولی مو را در چشم دیگری می‌بیند.

اولی دوروپ مرده شیری یویوور.
مرده بلند شده داره مرده‌شور رو غسل میده.

اولن یوخدی قبرنه سی{...}اسان
هنوز خبری نیست که داری برنامه میریزی.

اول قارداشلیغوی ثابت ائله... سورا ارث و میراث ایسته
اول برادریتو ثابت کن بعد ادعای ارث بکن.

اولیه اوز وئرسن ، کفنین باتیرار
مرده اگر پر رو بشه..کفنش را خراب میکنه

اوغلان گلمیسن یا قیز
شیری یا روباه

اورتیلی بازار ... دوستلیغی پوزار
بازار سرپوشیده، دوستیها را تباه می کند

ال الی یووار...ال ده دونه ر اوزی یووار
دست دست را میشوید و آن دست هم صورت را میشوید (همه باید به هم فایده برسانند)

اششکیم اولمه... توربا تیکینجه
بزک نمیر بهار میاد

آللاه‌دان اوزولمییه نه اؤلوم یوخدور.
«کسی(بیماری) که امیدش را از خدا قطع نکرده نمی‌میرد.»

آت آلمامیش آخیر چ***.
«قبل از اینکه اسب را بخرد آخورش را می‌سازد.»

آتامین اؤلمه گیند‌ن قورخمیرام،... قورخیرام عزرائیل قاپیمی تانییا.
«از مرگ پدرم نمی‌ترسم ‏‏،ترسم از این است که عزرائیل در خانه‌ام را بشناسد.»

آت آلماغا جاهال یوللا،...قیز آلماغا قوجانی.
«جوان را برای خرید اسب بفرست و پیر را برای دختر(عروس).»

آللاه داما باخیب قار ورر
خدا بام را می بیند و برف می دهد (هر کس به اندازه لیاقتش)

آتی آت ایله باغلاسان... همرنگ اولماسا هم خوی اولار.
«دو اسب را که یکجا ببندی اگر هم رنگ نشوند هم خوی هم میشوند»

آدامین آغزیندان سؤز آلیر.
«از دهان آدم حرف می‌کشد.»

آج تویوق یاتار یوخودا داری گوره ر.
مرغ گرسنه در خواب ارزن میبیند.

آدون ندی رشید... بیرین دئ، بیرین ائشید.
«یکی بگو، یکی بشنو»

آغاجا دئدیلر بالتا گلیر، دئدی گلسین، منه نه ائله ر؟...دئدیلر دسته سی آغاجدان دی، ددی اوندا کسر
به درخت گفتند تبر می آد، گفت بیاد، چه میتونه بکنه؟...گفتند دسته اش از چوبه؛ گفت پس می بره(کارم تمامه)

آز دانیش ناز دانیش.
«کم گوی و گزیده گوی.»

آصلانین ائر‌کک , دیشی سی اولماز.
«شیر نر و ماده ندارد.»

آغاج بار گتیردیکجه باش اگر.
«درختی که بارش بیشتر باشد بیشتر خم می‌شود.»

آغاجی ایچیندن قورد یئیه‌ر.
«کرم درخت را از درون می‌خورد.»

آغریمایا‌ن باشا دسمال باغلامازلار.
«به سری که درد نمی‌کند دستمال نمی‌بندند.»

آغرییان دیشی چکرلر.
«دندانی را که درد می‌کند باید کشید.»

نازخاتون
5th April 2011, 11:03 PM
ب

باغدا اریک واریدی سلام علیک واریدی، باغدان اریک قورتولدو سلام علیک قورتولدو.
تازمانی که سود میرسد دوست است.

باشیوا داش سالاندا ، اوجا یئردن سال
وقتی میخواهی خاکی به سرت بریزی، یک خاک حسابی بریز!

باغبانین گل وقتی قولاغی ائشیتمز
باغبان در موسم گل، گوشهایش سنگین میشود

بورنو یئللی دیر.
«دماغش باد دارد.»

بورنوندان توتسان جانی چیخار.
«اگر دماغش را بگیری جانش در می‌آید.»

بو گونون صاباغی دا وار.
«امروز فردایی هم دارد.»

بیر باشی وار مین سئوداسی.
«یک سر دارد و هزار سودا.»

بیرلیک هاردا دیرلیک اوردا.
«یکدلی هرجا که باشد زندگی آنجاست.»

باشی یئللی دیر
سرش هوا دارد (مغرور است)

بزوخ قراغیمیزدی، اطلسوخ کناریمیزدی
اگر پارچه اعلا هستیم یا پارچه مندرس، او هم از قماش ماست(یکدلی در فامیل و دوست)

پ

پیشیگه دئدیلر پ{...}ون درمان دی ،س{...}دی اوستون باسدیردی.
«به گربه گفتند کثافتت دواست ،خرابکاری کرد، رویش خاک ریخت


پیچاق وورسان قانی چیخماز.
«کارد بزنی خونش در نمی‌آید.» (کنایه از عصبانیت)

ت

تاری یازانی بنده پوزا بیلمه ز.
«سرنوشت را نمی‌شود تغییر داد.»

تولکویه دئدیلر هانی شاهدون دئدی قویروغوم.
«به روباهه گفتن شاهدت کیه؟ گفت: دمبم.»



ج

جان وئره‌ر مال وئرمه ز.
«جانش را بگیر ،ولی مالش را نگیر.»

جین دمیر ده ن قورغان کیمی
مثل جنی که از آهن میترسه (کنایه از حساب بردن از کسی)

جوجه نی پاییزدا سایارلار.
جوجه را آخر پاییز می‌شمارند.

جیزیغوندان چیخما
حدودت را نگه دار

چ


چالما قاپیمی ، چالارلار قاپیوی.
درم را نکوب ، در تو را هم می‌کوبند .( آزارم نده کسی هم ترا آزار خواهد داد)

چوخ یاشیان چوخ بیلمز؛ چوخ گزه‌ن چوخ بیلر.
«کسی که زیاد عمر کند همه چیز را نمی داند، کسی که دنیا را گشته زیاد میداند.»

ح

حاجی له‌لین آرتیخ بالاسی.
جوجه اضافی لک‌لک .( جوجه‌‌ای که خود لک‌لک از لانه بیرون پرت میکند)

د



داش داشین اوسته بند اولماز
سنگ رو سنگ بند نمیشه

درد بیر ایکی ده ییر
درد یکی دوتا نیست

ده لی اوچون هر گون بایرام دیر
هر روز برای دیوانه عید است

دئدی داغی دولاندیررام سنی، دوئدی اوزون ده من ایله گزرسن
گفت: دور کوه میگردانمت، گفت خودت هم با من می آیی!

دمیر قاپی نین تخته قاپی یا دا ایشی دؤشر.
«در آهنین هم روزی کارش به درب چوبی می افتد.»

دوشانا دئییر قاچ ، تازی یا دئییر توت.
به خرگوش میگه بدو، به سگ تازی میگه بگیر.

دوه یه دئدیلر بوینون اگریدی ، دئدی هارام دوزدور کی بوینوم اگری اولا.
به شتر گفتند که گردنت کج است ، گفت کجایم صاف است ؟

ده لی دلی نی گورنده ، چوماغین گیزله در.
دیوانه که دیوانه ببیند چماقش را قایم میکند.

دولت دوشانی ارابا ایله توتار
دولت خرگوش را با ارابه میگیرد.

س

سوزی آت یره صاحبی گوتوره ر.
«حرف را بینداز زمین صاحبش برداره»

سن چوره گی آت سویا ، بالیق بیلمسه ، خالق بیلر
تو تکه نان را در آب بریز اگر ماهی نفهمد ، خدا میفهمد.

ساخلا سامانی ، گلر زامانی
کاه را نگه دار وقت استفاده آن میرسد

نازخاتون
5th April 2011, 11:04 PM
ش
شئر غزل دئیر
چرند میگوید

شادلیغینا شینلیک ائله ییر
خوشی زیر دلش زده است

شام نان دان آراسی
نا بهنگام-نیمه شب

شورباسینین اتی اولماز
خیرش به کسی نمی رسد

ق

قورخموش آداما قویون باشی جوت گورونر.
«مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید ».

قازان دئدی دیبیم قیزیلدان دی، چومچه دئدی بوللانیب چیخمیشام
دیگ گفت، کف من از طلاست، ملاقه گفت گشتم و آمدم

قاطیرا دئدیلر ده دون کیمدی، دئدی ننه م آتدی
از قاطر پرسیدند پدرت کیه؟ گفت مادرم اسبه


ک

کئچی جان هاییندا، قصاب پی آختاریر.
بز از جانش می ترسد، قصاب دنبه می گردد

کئچی نین اجلی گلنده باشین چوبانین چوماغینا سورتر.
وقتی عمر بز به سر آمد، خودش را به چماق چوپان می مالد

کیم اوز قاتیقینا تورش دئیر؟
هیچکس به ماست خودش ترش نمی‌گه.

کور آلاهدان نه ایستر ، ایکی گوز بیری اگری بیری دوز.
کور از خدا چی میخواد دوتا چشم یکی کج یک سالم.

کور کورا دیر تو گوزوه.
کور به کور میگوید تف تو چشت.

کور توتدوغون براخماز
کور چیزی رو که گرفت رها نمیکنه

گ

گئجه شهره گئدن چوخ اولار ، قیشدا بوستان اکن.
شب کسی که میگوید به شهر می‌روم زیاد است ، زمستان کسی که می‌گوید جالیز خواهم کاشت .

گئجه اودونا گئدن چوخ اولار.
شب کسی که میگوید هیزم می آورم زیاد است

گولمه قونشووا ، گلر باشیوا
به همسایه نخند ، سر خودت هم میاد.

ل

لپه نی دئمه دویونو ده، دونه نی دئمه بویونو ده.
لپه را نگو برنجو بگو،دیروزو نگو امروزو بگو(داشتم داشتم حساب نیست دارم دارم حساب است)

لالین دیلین ننه سی بیلر
زبان لال را مادرش می فهمد

لال سان لال، کار سان کار
شتر دیدی ندیدی(چیزی به کسی نگو)

ن

نسیه اولماز حتی سنه ده.
نسیه حتی برای تو ممنوع.

ی

یئر برک اولاندا ، اوکوز اوکوزدن گوره ر.
وقتی زمین که سفت است، یک گاو فکر میکند تقصیر گاو دیگر است .

یوقورت توکولسه یئری قالار ، آیران توکولسه نه یی قالار؟
اگر ماست بریزد جایش میماند،اگر دوغ بریزد چه چیزی از آن میماند؟

یامان گونون عمرو آز اولار.
عمر روز سخت کم است(پایان شب سیاه سپید است)

یئر آلتیندان یاسا گئده ر
از زیر زمین به مجلس ترحیم می رود (آب زیر کاه)

یئمیشین یاخجی سین چاققال ییه ر
محصول خوب را شغال میخورد



یاخشی دوست یامان گونده بللنر.
دوست خوب در زمان سختی معلوم میشود


منبع آریا فروم

HAMED_SXZ
28th November 2011, 09:23 AM
[tashvigh][golrooz][tashvigh]

طلیعه طلا
28th November 2011, 01:14 PM
Aç tavuk rüyas?nda kendini bu?day ambar?nda san?rm??.


ترجمه: «مرغان گرسنه در رؤیا، انبار غله خواب می‌بینند.»
مترادف فارسی: «شتر در خواب بیند پنبه دانه// گهی لپ لپ خورد، گه دانه دانه»
مترادف فارسی: «آدم گرسنه نان سنگک خواب می‌بیند.»
مترادف فارسی: «آدم برهنه کرباس دولاپهنا خواب می‌بیند.»

طلیعه طلا
28th November 2011, 01:14 PM
Baba o?ula bir ba? ba???lam??, o?ul babaya bir salk?m üzüm vermemi?



ترجمه: «پدر به‌پسرش یک تاکستان هدیه کرد، پسر حتی دانه‌ای انگور به‌پدر نداد.»
مترادف فارسی: «دشمنی بالاتر از اولاد نیست.»
مترادف فارسی: «نخل این بستان زبار خویشتن خواهد شکست// هیچ‌کس از زاده? خود خیر در دنیا ندید» کلیم کاشانی

طلیعه طلا
28th November 2011, 01:16 PM
Bilmemek de?il, ??renmemek ay?pt?r.


ترجمه: «چیزی را ندانستن عیب نیست، چیزی را نیاموختن عیب است.»
مترادف فارسی: «پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است.»
مترادف فارسی: «دانا هم داند و هم پرسد، نادان نداند و نپرسد.»

طلیعه طلا
28th November 2011, 01:16 PM
Cahil dostum olaca??na, ak?ll? dü?man?m olsun.


ترجمه: «دشمن دانا را به‌دوست نادان ترجیح می‌دهم.»
مترادف فارسی: «دشمن دانا بلندت می‌کند// بر زمینت می‌زند نادان دوست» سعدی
مترادف فارسی: «دوستی با مردم دانا نکوست// دشمن دانا به‌از نادان دوست» نظامی
مترادف فارسی: «دشمن دانا که غم جان بود// بهتر از آن دوست که نادان بود» نظامی

طلیعه طلا
28th November 2011, 01:17 PM
Gülü seven dikenine katlan?r.


ترجمه: «هرکه خواهان گل سرخ است نیش خارش را نیز تحمل می‌کند.»
مترادف فارسی: «نوش خواهی، نیش می‌باید چشید.»
مترادف فارسی: «در بیابان گر به‌شوق کعبه خواهی زد قدم// سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم‌مخور» حافظ

طلیعه طلا
28th November 2011, 01:20 PM
Meyve veren a?aç ta?lan?rm??.


ترجمه: «درختی که میوه داره بهش سنگ پرتاب می کنند.»
مترادف فارسی: «به‌درخت بی‌ثمر سنگ نمی‌زنند.»

farzaneh fard
28th December 2011, 12:42 AM
mamnoon az zahmati k keshidina,ama man k talafozeshoono nemidunam[golrooz][tashvigh]

محسن آزماینده
28th December 2011, 12:47 AM
mamnoon az zahmati k keshidina,ama man k talafozeshoono nemidunam[golrooz][tashvigh]

khanome fard bayad ba alefbaye latin neveshte mnishod

dar in soorat talaffozesh dorosttar bood

LEILA1979
31st January 2012, 11:15 AM
کور تودوغون بوراخماز. ( کسی که بر روی چیزی پافشاری کند.)
داغ داغا ئیتیشمز آدام آداما ئیتیشر. ( کوه به کوه نم رسد آدم به آدم می رسد.)
قازان قازانا دئیر اوزون قارا( دیگ به دیگ میگه روت سیاه )

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد