تووت فرنگی
27th March 2011, 04:46 AM
این خواب ها یعنی خداحافظ بهار من
یعنی بریدی، خسته ای از گیرو دار من
بین دو تا آیینه ماندی ، انعکاسی تلخ
از انتظارش، انتظارت،انتظار من
دیگر رهایت می کنم تا باز برگردی
به دوره ی آرامش قبل از کنار من
از تو برایم خاطراتت، خنده هایت بس
شب های بی کابوس خالی از حصار من
بعد از تو بوی تند غربت می دهد دستم
در چهارراه گلفروشان دیار من
هر جا قراری با تو بود و طعم آغوشی
می سوزد از حسرت پس از این روزگار من
تو روح جاری در منی که شعله می ریزی
در گریه های بعد از این بی اختیار من
این اشک ها تنها امیدم بود وقتی عشق
می خواست خاکستر کند دار و ندار من
ای کاش مثل هر خداحافظ امیدی بود
درحرف هایت.....آتش صبر و قرار من
خوشبخت باش و بی خیال حس و حالم باش
کاری ندارد عشق بعد از این به کار من
یعنی بریدی، خسته ای از گیرو دار من
بین دو تا آیینه ماندی ، انعکاسی تلخ
از انتظارش، انتظارت،انتظار من
دیگر رهایت می کنم تا باز برگردی
به دوره ی آرامش قبل از کنار من
از تو برایم خاطراتت، خنده هایت بس
شب های بی کابوس خالی از حصار من
بعد از تو بوی تند غربت می دهد دستم
در چهارراه گلفروشان دیار من
هر جا قراری با تو بود و طعم آغوشی
می سوزد از حسرت پس از این روزگار من
تو روح جاری در منی که شعله می ریزی
در گریه های بعد از این بی اختیار من
این اشک ها تنها امیدم بود وقتی عشق
می خواست خاکستر کند دار و ندار من
ای کاش مثل هر خداحافظ امیدی بود
درحرف هایت.....آتش صبر و قرار من
خوشبخت باش و بی خیال حس و حالم باش
کاری ندارد عشق بعد از این به کار من