ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ساعت 4 صبح



تووت فرنگی
27th March 2011, 04:43 AM
پشت چراغ قرمز های ساعت 4 صبح....
بعد از لحظه های سپری شده ی آغشته به عقل!
زندگی بدون تو را جهنمی می پندارم، به سرخی چراغ ها.
از خیابان ها، بی عبور سریع و کمرنگ من و تو...
از مکث چهار راه های پی در پی...
از بوی صبح،بی تو.... تصویر غمگینی در ذهنم نقش می بندد که تجسم ضعیفی ست
از رنج زندگی بی حضور تو.
پس از تو کدام دست مهربانی مرا با ظرافت نرگس ها پیوند خواهد داد؟
و کدام نگاه عاشقانه ی مرددی بر نیمی از صورتم سایه خواهد انداخت؟
و کدام صدای گرمی خواهد گفت : " اتفاق می افتد! روزی اتفاق می افتد! "
و اتفاقی که افتاده را ، چه کسی با اشک های من سهیم خواهد شد؟
پشت چراغ قرمز های ساعت 4 صبح.....
چه کسی می داند که چه بر من گذشت....؟!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد