MR_Jentelman
8th March 2011, 03:22 PM
استادان زبان فارسي به شدت منتقد وضعيت واژهنامهها در کتابهاي تاليفي و ترجمه اند و انتقاد خود را در نشست همانديشي ويرايش که چهارشنبه گذشته در دفتر انتشارات فني ايران برگزار شد، ابراز کردند.
محمد حسنپور يکي از اساتيد دانشگاهي، در اين نشست گفت: باورهاي نادرست از واژهنامهها در کتابهاي امروز ايران سبب شده به اين مقوله مهم نگاه تزئيني شود.
برخي از مواقع واژهنامهها به مبحثي اطلاق ميشود که همانند فرهنگ لغات است در صورتي که تعريف درست واژهنامهها اين است که معادلهاي واژهاي به زبان يا زبانهاي ديگر در آن آورده شود.
در واژهنامهها به خصوص در کتابهاي ترجمه بايد واژههاي مبدا و نمايههاي آن نوشته و در پايان کتاب براي مرور مخاطب آورده شود در حالي که واژهنامههاي امروزي کيفيت مطلوبي در اين مبحث ندارد و اصلا به زبان مبدا در آنها توجه نميشود.
مولف يا مترجم بايد در انتهاي کتاب و در واژهنامهها به فهرست، پيشگفتار، واژهنامه و نمايه توجه کند، در حال حاضر يک نابساماني ساختاري در واژهنامههاي کتب مشاهده ميشود و اين مسئله تنها به دليل آن است که از اين مقوله باورهاي نادرستي وجود دارد.
مقصران اصلي در اين مبحث مترجمان، ناشران، بخش علمي و اجرايي کتب و مسئولان فرهنگي اند؛ اين افراد مبحث واژهنامهها را در کتب را به بيراهه کشيدهاند و هيچکدام نميتواند از سايه اين مسئوليت کنار بروند.
باورهاي نادرست ناشران در ضرورت استفاده از واژهنامهها که جز جدانشدني و گريزناپذير کتابهاي خوب و معروف دنيا است سبب شده مولفان نيز اين مقوله مهم را ناضروري بدانند و به آن اعتقادي نداشته باشند.
اين درست است که در حال حاضر واژهنامهها و فرهنگهاي فراواني براي خوانندگان وجود دارد اما هنوز هم برخي از کتابها نياز مبرمي به واژهنامه دارند زيرا علم که ايستادني نيست و هميشه در حرکت است.
نشر دانشگاهي واژهنامههاي مصوب و خوبي دارد، اين يک باور غلط است که بتوانيم در تمامي کتابها از همين واژهنامهها استفاده کنيم. دانش دنيا در حال بروز شدن است و ما نميتوانيم متوقف بمانيم.
در حال حاضر به دليل باورهاي نادرست داوران به اين مقوله در انتخاب کتابهاي برتر هفته، ماه، فصل و سال به واژهنامه نگاه تزئيني ميشود و امتياز ويژه اين مقوله چشم بسته به مولفان يا مترجمان اختصاص مييابد.
به عبارت سادهتر کتابهايي که تنها واژهنامههاي طولاني دارند از نظر داوران چهار فصل هستند و کتاب سال شدن آنها قطعي است و اين اشتباهي بزرگ است.
هماکنون در بيشتر کتابها مشاهده ميشود که پانوشت کتابها در واژهنامه ميآيد و هيچ فرقي ميان آنها نيست در حالي که تعريف اين دو مقوله به شدت از يکديگر متفاوت است.
مترجمان به هيچ وجه از واژهنامههاي جامع استفاده نميکنند به طوريکه براي يک کلمه انگليسي system دهها معناي اشتباه برگزيده شده که سبب سختشدن و گاهي اشتباه شدن جمله ميشود.
مترجمان ما بايد متخصص باشد يک متخصص شيمي به درستي نميتواند کتاب رياضي، فيزيک و زيستشناسي ترجمه کند که سبب به اشتباه انداختن دانشجويان شود.
سري نرمافزارهاي ترجمه به شدت به زبان فارسي و ويراستاري کتابها صدمه ميزند که به هيچ عنوان قابل جبران نيست.
اين پژوهشگر از مسئولان کتابهاي امروز ايران خواست که تنها در صورت نياز و نه به دليل امتيازگيري واژهنامهها را به بخش پاياني کتابها بيفزايند و از مترجمان خواست کتابهايي را ترجمه کنند که از دانش آن آگاه هستند.
کتابهايي بايد ويرايش شود که با معادلهاي واقعي آن به طور کامل آشنا هستند و در هنگام ترجمه برابر نهادها را ثبت و در واژهنامهها آورده شود.
مترجمان به هيچ وجه از واژهنامههاي جامع استفاده نميکنند به طوريکه براي يک کلمه انگليسي system دهها معناي اشتباه برگزيده شده که سبب سختشدن و گاهي اشتباه شدن جمله ميشود.
منصوري: رسمالخط زبان فارسي نبايد آزاد باشد
همچنين رضا منصوري استاد زبان و ادبيات فارسي از برخي از نهادها و استادها براي آزاد گذاشتن رسمالخط زبان و ادب فارسي انتقاد کرد و گفت: رسمالخط زبان فارسي نبايد آزاد باشد.
آزاد گذاشتن رسم الخط در زبان و ادبيات فارسي يک تهديد جدي است که بايد اصلاح شود.
در حال حاضر اصل افزايش سرعت در زبانهاي زنده دنيا ديده ميشود که اين سرعت بر روي ساخت و چگونگي مفاهيم تاثير مستقيم دارد.
بايد در اين سرعت انتقال توجه کرد که نثر فارسي دستخوش تغييرات ساختاري نشود به طوريکه اين زبان ظريف بودن خود را از دست ندهد و دچار پيچيدگيهاي خاص نشود و اين جز در سايه يکدست کردن رسم خط و نامها امکانپديز نيست.
نهادها بايد در يک رسم الخط توافق کنند و آنها را سرلوحه نوشتاري قرار دهند؛ اين نهادها بايد نثر روان را در نظر بگيرند و در مورد رسمالخط تصميم گيري کنند. يک کتاب مي?واند در مفهوم پيچيدگي داشته باشد اما در نثر اين پيچيدگي انحراف است.
هر نثر مدرني در دنياي امروز روان است اما در بطن آن اطلاعات انبوه و دشواريهاي وجود دارد که به رواني نثر صدمه نميزند.
دليل نميشود که اگر اطلاعات ما بسيار حجيم و سخت است نثر آن هم گير داشته باشد نثر روان سبب آساني خواندن و جذب مخاطب ميشود.
اگر مسئولان امر در اين مورد بيتوجه باشند متن فارسي نقش خودش را از دست ميدهد و ذهن و تفکر فارسي رشد نميکند در نتيجه بايد از هماکنون جلوي اين آسيب گرفته شود.
اگر به زبان پارسي و رواني آن توجه نشود استعدادهاي نوشتاري اين نسل در بالقوه ميماند و شکوفا نخواهد شد. البته بايد در نظر گرفت که زبان امروزي نبايد به ادبيات راه پيدا کند که متاسفانه ميبينيم راه پيدا کرده است.
در حال حاضر زبان جوانان ما به يک زبان زيرپوستي تبديل شده که سبب ميشود واژههايي در ادبيات ما پا بگذارد که اصلا به صلاح نيست و نکته بدتر اين است که اين ادبيات در دنياي امروز به سرعت در اينترنت پخش ميشود و ترجمه آن فاجعه به بار مياورد.
جدايي نوشته و زبان امکانناپذير است؛ بدون در کنار هم قرار دادن متن و نوشته بررسي زبان و ادب فارسي غيرقابل باور است اصلا بدون اين دو نميتوان درباره زبان حتي فکر کرد.
بايد مراقب انحرافها در پيشرفت نوين زبان فارسي باشيم.
کافي: زبانفارسي مفهومساز نيست
علي کافي نيز معتقد است زبان فارسي زبان دوم است که خوداتکا در اصطلاحات و مفهومساز نيست و از ساخت واژههاي زبانهاي بيگانه مانند انگليسي که زبان اول استفاده ميکند.
در واژهنامهنگاري دو نوع زبان وجود دارد که اولي آن زبانهايي هستند که خوداتکا هستند و دومين آنها زبانهايي هستند که از زبان اول بهره ميگيرند.
زبان فارسي در گونه علمي و خاصه در اصطلاحگزيني زبان دوم محسوب ميشود؛ واژهنامه بايد طوري نوشته شود که کوتاه شدن فرهنگ فراگيري را به دنبال داشته باشد.
در زمينه واژهنامهنگاري نه تنها بايد به واژههايي گلچين شده براي هر حرف الفبا توجه ويژهاي کرد بلکه براي بسياري از واژهها نيز به نوشتن يکي دو معني بسنده کرد که آن معني بستگي به نوع کتاب دارد.
بسياري از واژهها در واژهنامهنگاري هممعني اسمي و هم مصدري دارند و بايد در بيشتر موارد تنها معني اسمي و يا مصدري آنها نوشته شود که متاسفانه اين اصل به هيچ عنوان در ايران رعايت نميشود.
براي بسياري از اسامي و افعال نيز که داراي اشکال صرف و نحوي ديگري مانند صفت، قيد، اشکال فاعلي، مفعولي، مرخم، اضافي و ديگر اشکال هستند بايد از نوشتن همه اين اشکال براي هر واژه چشمپوشي کرد.
دو زبان اصلي بايد به مانند هم ترجمه شوند، در واژهنامه نگاري بايد توجه کرد که نخست واژههاي نمونه را وارد تارنما کنيم و سپس اندک اندک و پيوسته واژههاي به روز شده ديگري را از دفتر اصلي به فرهنگ نمايش داده شده اضافه کنيم که اين بهترين حالت ممکن است.
در واژهنامهنگاري فارسي به زبان ديگر بايد از دوبارهنويسيِ واژههاي بيگانهاي پرهيز کرد و تنها واژههايي در واژه نامه گردآوردي شود که نياز آن احساس ميشود.
ويراستاران بايد در نوشتههاي فارسي هميشه و همهجا از واژهنامههاي مرجع استفاده کنند تا دچار مشکل نشوند.
منبع: خبرگزاري مهر
محمد حسنپور يکي از اساتيد دانشگاهي، در اين نشست گفت: باورهاي نادرست از واژهنامهها در کتابهاي امروز ايران سبب شده به اين مقوله مهم نگاه تزئيني شود.
برخي از مواقع واژهنامهها به مبحثي اطلاق ميشود که همانند فرهنگ لغات است در صورتي که تعريف درست واژهنامهها اين است که معادلهاي واژهاي به زبان يا زبانهاي ديگر در آن آورده شود.
در واژهنامهها به خصوص در کتابهاي ترجمه بايد واژههاي مبدا و نمايههاي آن نوشته و در پايان کتاب براي مرور مخاطب آورده شود در حالي که واژهنامههاي امروزي کيفيت مطلوبي در اين مبحث ندارد و اصلا به زبان مبدا در آنها توجه نميشود.
مولف يا مترجم بايد در انتهاي کتاب و در واژهنامهها به فهرست، پيشگفتار، واژهنامه و نمايه توجه کند، در حال حاضر يک نابساماني ساختاري در واژهنامههاي کتب مشاهده ميشود و اين مسئله تنها به دليل آن است که از اين مقوله باورهاي نادرستي وجود دارد.
مقصران اصلي در اين مبحث مترجمان، ناشران، بخش علمي و اجرايي کتب و مسئولان فرهنگي اند؛ اين افراد مبحث واژهنامهها را در کتب را به بيراهه کشيدهاند و هيچکدام نميتواند از سايه اين مسئوليت کنار بروند.
باورهاي نادرست ناشران در ضرورت استفاده از واژهنامهها که جز جدانشدني و گريزناپذير کتابهاي خوب و معروف دنيا است سبب شده مولفان نيز اين مقوله مهم را ناضروري بدانند و به آن اعتقادي نداشته باشند.
اين درست است که در حال حاضر واژهنامهها و فرهنگهاي فراواني براي خوانندگان وجود دارد اما هنوز هم برخي از کتابها نياز مبرمي به واژهنامه دارند زيرا علم که ايستادني نيست و هميشه در حرکت است.
نشر دانشگاهي واژهنامههاي مصوب و خوبي دارد، اين يک باور غلط است که بتوانيم در تمامي کتابها از همين واژهنامهها استفاده کنيم. دانش دنيا در حال بروز شدن است و ما نميتوانيم متوقف بمانيم.
در حال حاضر به دليل باورهاي نادرست داوران به اين مقوله در انتخاب کتابهاي برتر هفته، ماه، فصل و سال به واژهنامه نگاه تزئيني ميشود و امتياز ويژه اين مقوله چشم بسته به مولفان يا مترجمان اختصاص مييابد.
به عبارت سادهتر کتابهايي که تنها واژهنامههاي طولاني دارند از نظر داوران چهار فصل هستند و کتاب سال شدن آنها قطعي است و اين اشتباهي بزرگ است.
هماکنون در بيشتر کتابها مشاهده ميشود که پانوشت کتابها در واژهنامه ميآيد و هيچ فرقي ميان آنها نيست در حالي که تعريف اين دو مقوله به شدت از يکديگر متفاوت است.
مترجمان به هيچ وجه از واژهنامههاي جامع استفاده نميکنند به طوريکه براي يک کلمه انگليسي system دهها معناي اشتباه برگزيده شده که سبب سختشدن و گاهي اشتباه شدن جمله ميشود.
مترجمان ما بايد متخصص باشد يک متخصص شيمي به درستي نميتواند کتاب رياضي، فيزيک و زيستشناسي ترجمه کند که سبب به اشتباه انداختن دانشجويان شود.
سري نرمافزارهاي ترجمه به شدت به زبان فارسي و ويراستاري کتابها صدمه ميزند که به هيچ عنوان قابل جبران نيست.
اين پژوهشگر از مسئولان کتابهاي امروز ايران خواست که تنها در صورت نياز و نه به دليل امتيازگيري واژهنامهها را به بخش پاياني کتابها بيفزايند و از مترجمان خواست کتابهايي را ترجمه کنند که از دانش آن آگاه هستند.
کتابهايي بايد ويرايش شود که با معادلهاي واقعي آن به طور کامل آشنا هستند و در هنگام ترجمه برابر نهادها را ثبت و در واژهنامهها آورده شود.
مترجمان به هيچ وجه از واژهنامههاي جامع استفاده نميکنند به طوريکه براي يک کلمه انگليسي system دهها معناي اشتباه برگزيده شده که سبب سختشدن و گاهي اشتباه شدن جمله ميشود.
منصوري: رسمالخط زبان فارسي نبايد آزاد باشد
همچنين رضا منصوري استاد زبان و ادبيات فارسي از برخي از نهادها و استادها براي آزاد گذاشتن رسمالخط زبان و ادب فارسي انتقاد کرد و گفت: رسمالخط زبان فارسي نبايد آزاد باشد.
آزاد گذاشتن رسم الخط در زبان و ادبيات فارسي يک تهديد جدي است که بايد اصلاح شود.
در حال حاضر اصل افزايش سرعت در زبانهاي زنده دنيا ديده ميشود که اين سرعت بر روي ساخت و چگونگي مفاهيم تاثير مستقيم دارد.
بايد در اين سرعت انتقال توجه کرد که نثر فارسي دستخوش تغييرات ساختاري نشود به طوريکه اين زبان ظريف بودن خود را از دست ندهد و دچار پيچيدگيهاي خاص نشود و اين جز در سايه يکدست کردن رسم خط و نامها امکانپديز نيست.
نهادها بايد در يک رسم الخط توافق کنند و آنها را سرلوحه نوشتاري قرار دهند؛ اين نهادها بايد نثر روان را در نظر بگيرند و در مورد رسمالخط تصميم گيري کنند. يک کتاب مي?واند در مفهوم پيچيدگي داشته باشد اما در نثر اين پيچيدگي انحراف است.
هر نثر مدرني در دنياي امروز روان است اما در بطن آن اطلاعات انبوه و دشواريهاي وجود دارد که به رواني نثر صدمه نميزند.
دليل نميشود که اگر اطلاعات ما بسيار حجيم و سخت است نثر آن هم گير داشته باشد نثر روان سبب آساني خواندن و جذب مخاطب ميشود.
اگر مسئولان امر در اين مورد بيتوجه باشند متن فارسي نقش خودش را از دست ميدهد و ذهن و تفکر فارسي رشد نميکند در نتيجه بايد از هماکنون جلوي اين آسيب گرفته شود.
اگر به زبان پارسي و رواني آن توجه نشود استعدادهاي نوشتاري اين نسل در بالقوه ميماند و شکوفا نخواهد شد. البته بايد در نظر گرفت که زبان امروزي نبايد به ادبيات راه پيدا کند که متاسفانه ميبينيم راه پيدا کرده است.
در حال حاضر زبان جوانان ما به يک زبان زيرپوستي تبديل شده که سبب ميشود واژههايي در ادبيات ما پا بگذارد که اصلا به صلاح نيست و نکته بدتر اين است که اين ادبيات در دنياي امروز به سرعت در اينترنت پخش ميشود و ترجمه آن فاجعه به بار مياورد.
جدايي نوشته و زبان امکانناپذير است؛ بدون در کنار هم قرار دادن متن و نوشته بررسي زبان و ادب فارسي غيرقابل باور است اصلا بدون اين دو نميتوان درباره زبان حتي فکر کرد.
بايد مراقب انحرافها در پيشرفت نوين زبان فارسي باشيم.
کافي: زبانفارسي مفهومساز نيست
علي کافي نيز معتقد است زبان فارسي زبان دوم است که خوداتکا در اصطلاحات و مفهومساز نيست و از ساخت واژههاي زبانهاي بيگانه مانند انگليسي که زبان اول استفاده ميکند.
در واژهنامهنگاري دو نوع زبان وجود دارد که اولي آن زبانهايي هستند که خوداتکا هستند و دومين آنها زبانهايي هستند که از زبان اول بهره ميگيرند.
زبان فارسي در گونه علمي و خاصه در اصطلاحگزيني زبان دوم محسوب ميشود؛ واژهنامه بايد طوري نوشته شود که کوتاه شدن فرهنگ فراگيري را به دنبال داشته باشد.
در زمينه واژهنامهنگاري نه تنها بايد به واژههايي گلچين شده براي هر حرف الفبا توجه ويژهاي کرد بلکه براي بسياري از واژهها نيز به نوشتن يکي دو معني بسنده کرد که آن معني بستگي به نوع کتاب دارد.
بسياري از واژهها در واژهنامهنگاري هممعني اسمي و هم مصدري دارند و بايد در بيشتر موارد تنها معني اسمي و يا مصدري آنها نوشته شود که متاسفانه اين اصل به هيچ عنوان در ايران رعايت نميشود.
براي بسياري از اسامي و افعال نيز که داراي اشکال صرف و نحوي ديگري مانند صفت، قيد، اشکال فاعلي، مفعولي، مرخم، اضافي و ديگر اشکال هستند بايد از نوشتن همه اين اشکال براي هر واژه چشمپوشي کرد.
دو زبان اصلي بايد به مانند هم ترجمه شوند، در واژهنامه نگاري بايد توجه کرد که نخست واژههاي نمونه را وارد تارنما کنيم و سپس اندک اندک و پيوسته واژههاي به روز شده ديگري را از دفتر اصلي به فرهنگ نمايش داده شده اضافه کنيم که اين بهترين حالت ممکن است.
در واژهنامهنگاري فارسي به زبان ديگر بايد از دوبارهنويسيِ واژههاي بيگانهاي پرهيز کرد و تنها واژههايي در واژه نامه گردآوردي شود که نياز آن احساس ميشود.
ويراستاران بايد در نوشتههاي فارسي هميشه و همهجا از واژهنامههاي مرجع استفاده کنند تا دچار مشکل نشوند.
منبع: خبرگزاري مهر