ساسي
8th March 2011, 12:59 AM
دوده، آلفونس
Daudet, Alphonse داستاننویس فرانسوی (1840-1897) آلفونس دوده در خانواده مرفهی در شهر نیم در منطقه پرووانس زاده شد و در آفتاب جنوب فرانسه دوره کودکی نشاط انگیز و پرحرارتی را گذراند، بسیار زودرس و حساس و رنجور بود و در دبیرستان شهر لیون با همه بینظمی که داشت، شاگردی ممتاز به شمار میآمد. پس از ورشکستگی پدر ناچار شد در هفده سالگی به تدریس پردازد و پس از دو سال که از شغل خود ملول گشت، به کمک برادر بزرگتر در 1857 به پاریس رفت و به فکر نویسندگی افتاد. دوده در هیجده سالگی با انتشار دیوان زنان دلداده Les Amoureuses چنان توفیقی به دست آورد که ستون ادبی روزنامهها در اختیارش گذارده شد و بدین ترتیب وضع مالیش سر و سامانی یافت، سپس به تئاتر روی آورد و سه نمایشنامه کوچک نوشت از این قرار: آخرین معبود La Derniere Idole (1862)، غایبان از نظر Les absents (1863)، میخک سفید L’Oeillet blanc (1864)، این نمایشنامهها چندان پیروزیای به دست نیاورد، اما دوده به موازات آنها به نوشتن اثر دیگری پرداخت او را به شهرتی روزافزون رساند. مجموعه نامههای از آسیای من Letters de mon Moulin (1866)، مجموعه داستانهایی بود از زندگی دوده در جنوب فرانسه که در آن با لحنی آمیخته با شوخطبعی و با نثری روان و دلنشین و کمنظیر، زندگی مردم منطقه پرووانس و زادگاه خود را وصف کرده بود. این شاهکار هسته مرکزی اثر معروف سه بخشی دوده گشت که آن نیز به زادگاهش اختصاص یافته بود. بخش اول به نام ماجراهای عجیب تارتارن اهل تاراسکون Aventures prodigieuses de Tartarin de Tarascon در 1872 منتشر شد. دوده در این اثر شخصیت خلق کرده است متظاهر و لافزن با خیالپردازیهای افراطی و مظهر مردم غیور و باشهامت جنوب که مغزشان بر اثر آفتاب شدید از جوش و خروشی فراوان سرشار است و همه حوادث غیرواقعی در نظرشان امری عادی جلوه میکند. تارتارن از طبقه کاسب و پیشهور شهر تاراسکون و مردی نیرومند و آتشین مزاج است که پیوسته به حوادث غیرعادی میاندیشد و با نقل قصههای کم و بیش ساختگی از زندگی عجیب خود، شهرتی به دست میآورد. تارتارن ناگهان به هوس شکار میافتد و برای شکار شیر به افریقا میرود. نویسنده در این داستان خواننده را با خود به دنبال سفر تارتارن و حوادث آن میکشاند تا روزی که او در میان استقبال گرم همشهریانش به وطن بازمیگردد. این بخش بسیار بدیع و متنوع و سرشار از تحرک زندگی است و از خیالانگیزیهای سرگرمکننده و شیوه نگارش درخشان بهرهمند است که در ضمن، عشق دوده را به پرووانس و مردمش نشان میدهد. بخش دوم تارتارن بر جبال آلپ Tartarin sur les Alpes در 1885 انتشار یافت. دوده در حالی که تارتارن را محصور از همشهریانش بر فراز جبال غولآسا نشان میدهد، دورنمایی خندهآور و تصویری مسخرهآمیز از کشور سوئیس که مورد توجه جهانگردان وکوهنوردان است، پیش چشم میگذارد. دوده در این کتاب دیگر آن دوده شهرستانی نیست، بلکه فردی پاریسی است که بیرحمانه جهانگردان و کوهنوردان و سوئیس مهماندار آنان را به باد ریشخند میگیرد. در بخش سوم بندرگاه تاراسکون Port-Tarascon (1890)، مردم تاراسکون که به سبب قصههای عجیب و قهرمانی تارتارن بسیار برانگیخته شدهاند، به فکر میافتند که در کشوری دوردست مستعمرهای تشکیل دهند و نام تاراسکون و شهامت او در دریاهای جنوب را جاودان سازند، اما این طرح خیالپرورانه پایانی غمانگیز برایشان به همراه میآورد و موانع طبیعی و حوادث ناگوار، آنان را به ناامیدی مطلق میکشاند. گرچه این بخش از بخشهای دیگر ملالآورتر است، اوضاع گوناگون، مردم بسیار عجیب و چشماندازهایی را که غالباً به مناظر پرووانس تعلق مییابد، پیش چشم میگذارد. دوده در 1868 اولین رمان خود را به نام لوپتی شوز Le Petit Choose انتشار داد که بیش از پیش او را به توده مردم شناساند و موجب شد که به همکاری با روزنامههای معروفی چون فیگارو Figaro و ایلوستراسیون L’Illustration و دیگر روزنامهها دعوت شود. رمان لوپتی شوز تقریباً زندگینامه دوده و شامل بسیاری از خاطرات اوست، چون تغییر محیط خانوادگی، نقل مکان از شهرستانی به شهرستان دیگر و توجه به تفاوت اخلاقی افراد که هرگز به سبب ارتباط ظاهری از میان نمیرود، دوره تحصیل در مدرسه و پس از آن کار مشقتبار در کارخانه ذوب فلزات. کتاب در ضمن شامل قسمتهایی دیگر است که چندان با زندگی نویسنده تطابق نمییابد. لوپتی شوز شاهکار کوچکی است با بینشی دقیق و رنگی شاعرانه و تأثرانگیز و پرجاذبه که پیروزی پایداری به دست آورد. دوده که پیوسته شوق به تئاتر را حفظ کرده بود، در 1872 نمایشنامه زنی اهل آرل L’ Arlesienne را از کتاب نامههایی از آسیای من استخراج کرد و در سه پرده بر صحنه آورد. آهنگی که ژورژ بیزه Bizet برای این نمایشنامه ساخت، موجب پیروزی و جاودانگیش گشت. سال بعد، دوده مجموعه داستانهای دوشنبه Contes du lundi را منتشر کرد که بر شهرت او افزود. این مجموعه شامل چهل قصه است که جنگ کوتاه، اما وحشتناک 1870 و محاصره پاریس و همه چیزهای دیگر این زمان را وصف میکند و کسی نتوانسته است چون او این اوضاع و حوادث دردناک را در چندین صفحه بگنجاند. طبیعی بودن، سادگی و روانی این اثر روح داستاننویسی جنوبی را منعکس میکند. داستانهای دوشنبه پیروزی بسیار یافت و بر توده مردم اثری نیکو برجای گذاشت. دوده جز داستانهایی که درباره پرووانسس و زندگی مردم آن نوشته، چندین رمان نیز درباره پاریس و محیط اجتماعی آن انتشار داده است. وی که مدتها منشی مخصوص دوک دومورنی بود، توانست درباره طبقههای مختلف اجتماع و زندگی جامعه اشرافی پاریس مطالعاتی انجام دهد که به خلق رمانهایی از این قبیل منجر شد: فرومون کوچکتر و ریسله بزرگتر Fromont jeune et Risler aine (1874)، سرگذشت دختر فقیری که به عنوان همبازی دختر ثروتمندی به خانواده او راه یافته و به پسر خانواده دل سپرده است. از این زمان نمایشنامهای اقتباس شد که در 1876 بر صحنه آمد. رمان ژاک Jack (1816) از نظر احساسی با کتاب لوپتی شوز مشابهتهایی دارد، خاصه از نظر وصف دقیق اشخاص داستان و ترسیم بعضی از صحنهها روش نقل را در قصههای دیکنز به یاد میآورد. از این رمان نیز نمایشنامهای اقتباس شد که در 1881 در پاریس به اجرا گذاشته شد. رمان ناباب Nabab (1877) رمان آداب و رسوم پاریسی و سرگذشت یکی از بزرگان تونس است که به فرانسه میآید. شاهان در تبعید Les Rois en exill (1879) که به «سبک پاریسی» دوده تعلق دارد، شرح حال شاه کوچکی از سرزمین تخیلی بالکان است. شاه که به وسیله شورشیان از سلطنت معزول گشته و به پاریس آمده است، ابتدا با عدهای از هواخواهان خود به سلطنت و پیروزی دوباره میاندیشد، اما کارش به مسیری تازه از زندگی میافتد و به عیش و نوش و لذت از محیط پاریس، میانجامد. از داستانهای دیگر دوده که مربوط به «سبک پاریسی» اوست، این داستانهاست. سافو Sapho (1884) که از آثار بسیار مهم دوده به شمار میآید. موضوع این داستان بسیار ساده است، اما از تحلیل روانی و بیان واقعیت خاص بهترین رمانهای نیمه دوم قرن نوزدهم برخوردار است. کتاب جاودانی L’Immortel (1888) به سبب هجو تندی که از آکادمی فرانسه در آن به عمل آمده بود، شهرت بسیار یافت و سالهای طولانی موجب مباحثهها و مشاجرهها و حملههای تند به کسانی گشت که جلو آزادی هنر را میگرفتند، خاصه نمایندگان آکادمی که با روح ارتجاعی خود، درهای آکادمی را به روی بهترین نویسندگان زمان میبستند. این رمان از شیوه نگارش دوده و روانی و وصف بسیار غنی و لحن طنزآمیز برخوردار است. دوده با آنکه در داستانهای خود، از مشاهدات و واقعیتها استفاده کرده، نتوانسته است مانند نویسندگانی چون فلوبر یا زولا در نقل وقایع جنبه بیغرضی و بینظری را رعایت کند. وی که از حساسیتی شدید برخوردار بود، نسبت به بدبختیهای مردم ضعیف و طبقه پایین جامعه همدردی و عطوفتی فراوان نشان میداد و از آنان در برابر اقویا دفاع میکرد. دوده از جهت علاقه به ضعفا به دیکنز شباهت داشت و در واقع نمیتوانست چیزی را وصف کند که فکر و روح او را به هیجان نیاورده باشد. دوده به سبب تلفیق شکل خاص داستانپردازی با واقعگویی و لحن ملایم و طنزآمیز، نویسندهای ممتاز به شمار میآید. رمانهای او که بیشتر به سرزمینهای جنوب و زادگاهش ارتباط مییابد، با نشاط و بذلهگویی خاص آمیخته است، اما نمایشنامههایش که بیشتر پیرو سبک ناتورالیسم است، چندان توفیقی نیافته است. مرگ دوده به دنبال سی سال درد بیماری و رنجوری اتفاق افتاد. از او دو پسر باقی ماند به نام لئون و لوسین که هردو به راه نویسندگی افتادند. لوسین زندگینامه پدر را با عنوان زندگی آلفونس دوده در 1941 منتشر کرد.
آلفونس دوده از آغاز تأسیس آکادمی گونکور Goncourt از اعضای فعال آن به شمار میرفت.
Daudet, Alphonse داستاننویس فرانسوی (1840-1897) آلفونس دوده در خانواده مرفهی در شهر نیم در منطقه پرووانس زاده شد و در آفتاب جنوب فرانسه دوره کودکی نشاط انگیز و پرحرارتی را گذراند، بسیار زودرس و حساس و رنجور بود و در دبیرستان شهر لیون با همه بینظمی که داشت، شاگردی ممتاز به شمار میآمد. پس از ورشکستگی پدر ناچار شد در هفده سالگی به تدریس پردازد و پس از دو سال که از شغل خود ملول گشت، به کمک برادر بزرگتر در 1857 به پاریس رفت و به فکر نویسندگی افتاد. دوده در هیجده سالگی با انتشار دیوان زنان دلداده Les Amoureuses چنان توفیقی به دست آورد که ستون ادبی روزنامهها در اختیارش گذارده شد و بدین ترتیب وضع مالیش سر و سامانی یافت، سپس به تئاتر روی آورد و سه نمایشنامه کوچک نوشت از این قرار: آخرین معبود La Derniere Idole (1862)، غایبان از نظر Les absents (1863)، میخک سفید L’Oeillet blanc (1864)، این نمایشنامهها چندان پیروزیای به دست نیاورد، اما دوده به موازات آنها به نوشتن اثر دیگری پرداخت او را به شهرتی روزافزون رساند. مجموعه نامههای از آسیای من Letters de mon Moulin (1866)، مجموعه داستانهایی بود از زندگی دوده در جنوب فرانسه که در آن با لحنی آمیخته با شوخطبعی و با نثری روان و دلنشین و کمنظیر، زندگی مردم منطقه پرووانس و زادگاه خود را وصف کرده بود. این شاهکار هسته مرکزی اثر معروف سه بخشی دوده گشت که آن نیز به زادگاهش اختصاص یافته بود. بخش اول به نام ماجراهای عجیب تارتارن اهل تاراسکون Aventures prodigieuses de Tartarin de Tarascon در 1872 منتشر شد. دوده در این اثر شخصیت خلق کرده است متظاهر و لافزن با خیالپردازیهای افراطی و مظهر مردم غیور و باشهامت جنوب که مغزشان بر اثر آفتاب شدید از جوش و خروشی فراوان سرشار است و همه حوادث غیرواقعی در نظرشان امری عادی جلوه میکند. تارتارن از طبقه کاسب و پیشهور شهر تاراسکون و مردی نیرومند و آتشین مزاج است که پیوسته به حوادث غیرعادی میاندیشد و با نقل قصههای کم و بیش ساختگی از زندگی عجیب خود، شهرتی به دست میآورد. تارتارن ناگهان به هوس شکار میافتد و برای شکار شیر به افریقا میرود. نویسنده در این داستان خواننده را با خود به دنبال سفر تارتارن و حوادث آن میکشاند تا روزی که او در میان استقبال گرم همشهریانش به وطن بازمیگردد. این بخش بسیار بدیع و متنوع و سرشار از تحرک زندگی است و از خیالانگیزیهای سرگرمکننده و شیوه نگارش درخشان بهرهمند است که در ضمن، عشق دوده را به پرووانس و مردمش نشان میدهد. بخش دوم تارتارن بر جبال آلپ Tartarin sur les Alpes در 1885 انتشار یافت. دوده در حالی که تارتارن را محصور از همشهریانش بر فراز جبال غولآسا نشان میدهد، دورنمایی خندهآور و تصویری مسخرهآمیز از کشور سوئیس که مورد توجه جهانگردان وکوهنوردان است، پیش چشم میگذارد. دوده در این کتاب دیگر آن دوده شهرستانی نیست، بلکه فردی پاریسی است که بیرحمانه جهانگردان و کوهنوردان و سوئیس مهماندار آنان را به باد ریشخند میگیرد. در بخش سوم بندرگاه تاراسکون Port-Tarascon (1890)، مردم تاراسکون که به سبب قصههای عجیب و قهرمانی تارتارن بسیار برانگیخته شدهاند، به فکر میافتند که در کشوری دوردست مستعمرهای تشکیل دهند و نام تاراسکون و شهامت او در دریاهای جنوب را جاودان سازند، اما این طرح خیالپرورانه پایانی غمانگیز برایشان به همراه میآورد و موانع طبیعی و حوادث ناگوار، آنان را به ناامیدی مطلق میکشاند. گرچه این بخش از بخشهای دیگر ملالآورتر است، اوضاع گوناگون، مردم بسیار عجیب و چشماندازهایی را که غالباً به مناظر پرووانس تعلق مییابد، پیش چشم میگذارد. دوده در 1868 اولین رمان خود را به نام لوپتی شوز Le Petit Choose انتشار داد که بیش از پیش او را به توده مردم شناساند و موجب شد که به همکاری با روزنامههای معروفی چون فیگارو Figaro و ایلوستراسیون L’Illustration و دیگر روزنامهها دعوت شود. رمان لوپتی شوز تقریباً زندگینامه دوده و شامل بسیاری از خاطرات اوست، چون تغییر محیط خانوادگی، نقل مکان از شهرستانی به شهرستان دیگر و توجه به تفاوت اخلاقی افراد که هرگز به سبب ارتباط ظاهری از میان نمیرود، دوره تحصیل در مدرسه و پس از آن کار مشقتبار در کارخانه ذوب فلزات. کتاب در ضمن شامل قسمتهایی دیگر است که چندان با زندگی نویسنده تطابق نمییابد. لوپتی شوز شاهکار کوچکی است با بینشی دقیق و رنگی شاعرانه و تأثرانگیز و پرجاذبه که پیروزی پایداری به دست آورد. دوده که پیوسته شوق به تئاتر را حفظ کرده بود، در 1872 نمایشنامه زنی اهل آرل L’ Arlesienne را از کتاب نامههایی از آسیای من استخراج کرد و در سه پرده بر صحنه آورد. آهنگی که ژورژ بیزه Bizet برای این نمایشنامه ساخت، موجب پیروزی و جاودانگیش گشت. سال بعد، دوده مجموعه داستانهای دوشنبه Contes du lundi را منتشر کرد که بر شهرت او افزود. این مجموعه شامل چهل قصه است که جنگ کوتاه، اما وحشتناک 1870 و محاصره پاریس و همه چیزهای دیگر این زمان را وصف میکند و کسی نتوانسته است چون او این اوضاع و حوادث دردناک را در چندین صفحه بگنجاند. طبیعی بودن، سادگی و روانی این اثر روح داستاننویسی جنوبی را منعکس میکند. داستانهای دوشنبه پیروزی بسیار یافت و بر توده مردم اثری نیکو برجای گذاشت. دوده جز داستانهایی که درباره پرووانسس و زندگی مردم آن نوشته، چندین رمان نیز درباره پاریس و محیط اجتماعی آن انتشار داده است. وی که مدتها منشی مخصوص دوک دومورنی بود، توانست درباره طبقههای مختلف اجتماع و زندگی جامعه اشرافی پاریس مطالعاتی انجام دهد که به خلق رمانهایی از این قبیل منجر شد: فرومون کوچکتر و ریسله بزرگتر Fromont jeune et Risler aine (1874)، سرگذشت دختر فقیری که به عنوان همبازی دختر ثروتمندی به خانواده او راه یافته و به پسر خانواده دل سپرده است. از این زمان نمایشنامهای اقتباس شد که در 1876 بر صحنه آمد. رمان ژاک Jack (1816) از نظر احساسی با کتاب لوپتی شوز مشابهتهایی دارد، خاصه از نظر وصف دقیق اشخاص داستان و ترسیم بعضی از صحنهها روش نقل را در قصههای دیکنز به یاد میآورد. از این رمان نیز نمایشنامهای اقتباس شد که در 1881 در پاریس به اجرا گذاشته شد. رمان ناباب Nabab (1877) رمان آداب و رسوم پاریسی و سرگذشت یکی از بزرگان تونس است که به فرانسه میآید. شاهان در تبعید Les Rois en exill (1879) که به «سبک پاریسی» دوده تعلق دارد، شرح حال شاه کوچکی از سرزمین تخیلی بالکان است. شاه که به وسیله شورشیان از سلطنت معزول گشته و به پاریس آمده است، ابتدا با عدهای از هواخواهان خود به سلطنت و پیروزی دوباره میاندیشد، اما کارش به مسیری تازه از زندگی میافتد و به عیش و نوش و لذت از محیط پاریس، میانجامد. از داستانهای دیگر دوده که مربوط به «سبک پاریسی» اوست، این داستانهاست. سافو Sapho (1884) که از آثار بسیار مهم دوده به شمار میآید. موضوع این داستان بسیار ساده است، اما از تحلیل روانی و بیان واقعیت خاص بهترین رمانهای نیمه دوم قرن نوزدهم برخوردار است. کتاب جاودانی L’Immortel (1888) به سبب هجو تندی که از آکادمی فرانسه در آن به عمل آمده بود، شهرت بسیار یافت و سالهای طولانی موجب مباحثهها و مشاجرهها و حملههای تند به کسانی گشت که جلو آزادی هنر را میگرفتند، خاصه نمایندگان آکادمی که با روح ارتجاعی خود، درهای آکادمی را به روی بهترین نویسندگان زمان میبستند. این رمان از شیوه نگارش دوده و روانی و وصف بسیار غنی و لحن طنزآمیز برخوردار است. دوده با آنکه در داستانهای خود، از مشاهدات و واقعیتها استفاده کرده، نتوانسته است مانند نویسندگانی چون فلوبر یا زولا در نقل وقایع جنبه بیغرضی و بینظری را رعایت کند. وی که از حساسیتی شدید برخوردار بود، نسبت به بدبختیهای مردم ضعیف و طبقه پایین جامعه همدردی و عطوفتی فراوان نشان میداد و از آنان در برابر اقویا دفاع میکرد. دوده از جهت علاقه به ضعفا به دیکنز شباهت داشت و در واقع نمیتوانست چیزی را وصف کند که فکر و روح او را به هیجان نیاورده باشد. دوده به سبب تلفیق شکل خاص داستانپردازی با واقعگویی و لحن ملایم و طنزآمیز، نویسندهای ممتاز به شمار میآید. رمانهای او که بیشتر به سرزمینهای جنوب و زادگاهش ارتباط مییابد، با نشاط و بذلهگویی خاص آمیخته است، اما نمایشنامههایش که بیشتر پیرو سبک ناتورالیسم است، چندان توفیقی نیافته است. مرگ دوده به دنبال سی سال درد بیماری و رنجوری اتفاق افتاد. از او دو پسر باقی ماند به نام لئون و لوسین که هردو به راه نویسندگی افتادند. لوسین زندگینامه پدر را با عنوان زندگی آلفونس دوده در 1941 منتشر کرد.
آلفونس دوده از آغاز تأسیس آکادمی گونکور Goncourt از اعضای فعال آن به شمار میرفت.