ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وحدت و مقام فنا



ساسي
22nd February 2011, 12:39 AM
وحدت و مقام فنا

منابع مقاله:
مراحل اخلاق در قرآن، جوادی آملی ،عبد الله؛

سالک در مرحله توحید، کار جدیدی نمی کند و فقط کارهای قبل راانجام می دهد؛ اما وقتی از مرتبه توحید بگذرد و به مرتبه اتحاد برسد؛ یعنیاز:
«لا تجعل مع الله إلها اخر» (1)
عبور کند و به:
«لا تدع مع الله إلهااخر» (2)
برسد، نوبت به «وحدت» شهود (نه وحدت وجود) می رسد. عارف در این مقامموجودات دیگر را نمی نگرد و صدای آنها را هم نمی شنود و فقط مستقیما صدا را از خودذات اقدس خداوند می شنود و برای غیر خدا سهمی قایل نیست. نه این که کثرتی را ببیندو آنگاه بگوید اینها، آیینه دار جلال و جمال او هستند. در این مرحله هم همه اشیا درجای خود محفوظ است و چیزی نابود نمی شود؛ اما عارف سالک به جایی رسیده است که جزخدا نمی بیند نه این که همه را می بیند ولی آیینه و آیت خدا می داند، بلکه غیر ازخدا، هیچ کس را نمی بیند.

پایان ناپذیری وحدت شهود

مرحله «تسلیم» ، پایان بخش مراتب عملی است، ولی «توحید» ، «اتحاد» و بالاتر از همه «وحدت» ، جزومراحل «شهود» است که تمام شدنی نیست؛ در مرحله شهود، سفر، پایان پذیر نیست. چونعارف در اسمای الهی سیر می کند و این مسافت، نامحدوداست. سیر «از خلق به حق» محدوداست؛ چون پایانش حق است؛ سیر «از حق به خلق» نیز محدود است؛ چون پایانش خلق است،ولی سیر در حق یعنی سیر «از حق به سوی حق و در حق» ، نامحدود است. چون سیر در اسمایالهی است و اسماء و کمالات الهی بی نهایت است، از این رو مرحله شهود ذات و اسماء وصفات خداوند، پایان پذیر نیست.
«وحدت» گرچه بالاتر از مرحله توحید است، لیکنهنوز بوی کثرت می دهد؛ زیرا سالک در بین اشیای کثیر فقط یکی را می نگرد و چنین میبیند که دیگران فانی هستند و آنگاه حکم به هلاک «ما سوی الله» و بقای «وجه الله» میکند؛ یعنی مطابق آیه:
«کل شی ء هالک إلا وجهه» (3)
و آیه:
«کل من علیهافان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الإکرام» (4)
او درک و شهودی دارد. این نفی ماسوا «موهم» کثرت است؛ چون نفی ما سوا و اثبات «الله» نشانه دو چیز است. از این رواگر سالک به مقام وحدت هم برسد، باز زمینه ظهور کثرت در او هست و حتی خود جمله «لاإله إلا هو» نشانه کثرت است؛ زیرا محتوای آن نفی ما سوا، و اعتقاد و اقرار بهوحدانیت حق است و بر این اساس مرحله وحدت نیز برای سالک عارف پایان راه نیست و پساز آن مقام فنا قرار دارد.

مقام فنا

پس از پیمودن مراحل پیشین،سالک به مقام «فنای فی الله» می رسد. در مقام فنا که «دارالقرار» و مقصد سیر و سلوکسائران و عارفان است، سالک نه تنها غیر و «ماسوی الله» را نفی می کند بلکه اصلاآنها و حتی خود را نمی بیند تا آن را نفی کند؛ زیرا اثبات «ثابت» و نفی «منفی» ، دوچیز است و این تعدد و کثرت با وحدت شهود راستین، سازگار نیست. وقتی سالک به مقامفنا بار یابد، فانی در شهود ذات اقدس خداوند است و بس و نه تنها خود را نمی بیند،بلکه توحید و فنای خود را هم نمی بیند و فقط «الله» و هویت مطلقه الهی را بدوناکتناه، می بیند و می گوید: «لا هو الا هو» که هر کدام از اذکار معهود و معروف،نشانه مرتبه ای از مراتب سالکان کوی توحید است. وقتی کلام به مقام فنا برسد، پایانمی پذیرد. چون در آن مقام، مجالی برای کلام نیست و تمام شدنی هم نیست.
البتهممکن است حالت «صحو بعد از محو» ، نصیب سالک شود و او بعد از رسیدن به آن مقام بادید وحدت، دوباره به کثرت برگردد، و گرنه همه کارهایش به صورت «ملکه» از او صادر میشود؛ بدون این که خودش توجهی داشته باشد. مانند آنچه در باره ملائکه «مهیم» گفته میشود: فرشتگان مهیم، ملائکه مخصوصی هستند که غرق در هیمان الهی بوده، حیرت زده اند واصلا نمی دانند که غیر از خدا چیزی در جهان خلق شده است و برخی روایات نیز تا حدودیاین مطلب را تأیید می کند. حیرت فرشتگان مهیم، حیرتی ممدوح است، نه مذموم؛ زیرا ازنوع حیرت «واصلان به مقصدرسیده» است، نه از سنخ حیرت «گم شدگان راه ناپیموده» .
گرچه ظاهر قرآن کریم این است که همه فرشتگان در برابر آدم ( علیه السلام) سجدهکردند :
«فسجد الملئکة کلهم أجمعون» (5)
زیرا جریان سجود فرشتگان با جمع «محلی به الف و لام» و دو کلمه تأکید یاد شده است، ولی بعضی از نقلها ملائکة مهیمرا استثنا کرده است. البته این مقام، اختصاصی به ملائکه مهیم ندارد، بلکه انسانکامل نیز می تواند به این مقام بار یابد. بنابراین ، آیه کریمه:
«إن الذین عندربهم لا یستکبرون عن عبادته» (6)
هم شامل ملائکه مهیم و هم شامل گروهی از سالکانناب، یعنی انبیا و اولیای الهی می شود؛ آنها نه تنها به جهان توجهی ندارند، بلکهحتی به خود، توحید و معرفت خود هم هیچ توجهی ندارند و تنها «معروف» را می بینند؛یعنی، عارف و عرفان را نمی نگرند؛ زیرا هر گونه شهود غیر خدا با وحدت شهود و باهیمان صرف و حیرت محض مناسب نیست.

نکات تکمیلی

درپایان، تذکر چندنکته سودمند است گرچه ممکن است به برخی از آنها قبلا اشارت رفته باشد :
یکم: صعود سالکان واصل به قله کمال، رهین مبدأ فاعلی و غایی و مبدأ قابلی و نیز در گرومراحل صعود که همان صراط مستقیم است می باشد، اما مبدأ فاعلی یعنی «هو الأول» ومبدأ غایی یعنی «هو الاخر» همانا خداوندی است که همه آثار و افعال و اوصاف و ذواتاشیا و اشخاص، از او و به سوی اوست و تحقق چنین حقیقتی مفروغ عنه است، و اما مبدأقابلی که نفس انسانی است، صلاحیت وی برای دریافت چنین عطایی در مبحث معرفت نفس وتبیین قوه نظری و عملی او و نیز تشریح مراتب هر کدام از دو قوه یا دو شأن یاد شده،که از شئون اصل ذات نفس به شمار می روند، بازگو می شود.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد