Bad Sector
20th February 2011, 12:24 AM
خیال میکنیم که فکر میکنیم !
تفاوت فکر با تفکر چیست؟
درفکر کردن به نتیجه خاصی نمی رسیم و دنبال نتیجه خاصی هم نیستیم
ولی در تفکر دنبال نتیجه گیری مطلوب وراه حل می گردیم .
راستی میدونی تفکر چند نوع داریم ؟و تا بحال از کدام نوعش بیشتر یا فقط استفاده کرده ایم ؟
پیش مقدمه :
سلام . خوبی ؟
مقدمه :
خسته شدم از بس اشتباهاتم را تکرار کردم . خدایا چه کنم ؟
پیش گفتار :
آخی بمیرم برات . چقدر افسرده و دلمرده شدی ! پا شو . پاشو . خجالت بکش . با این ادا و اطوارها ها کسی تا حالا عوض نشده . این هم یک نوع کلاه سر گذاشتن سر خوده .
گفتاراول :
چرا ؟ اینقدر چرا؟
همیشه با کوچکترین خطا و اشتباه سریع ذهنمان متمرکز چرا و علت ان میشه . چرا خراب شد؟ چرا اینطوری شد؟ چرا انطوری نشد؟ و چرا و چرا و چرا ؟ ؟؟
منتهی فقط به بیان چرا ها اکتفا کرده و یا کار را به طور کلی رها می کنیم ویا میگذاریم ببینیم چه می شود؟ خلاصه هرچه هست کندی و سستی و درجازدن نتیجه چراهای ما خواهد بود!
آیا وقتش نرسیده که بشینیم و درست فکر کردن را بیاموزیم و بدانیم تا کی می خواهیم با این رویه و عادتی که بهش انس گرفتیم و نم نم فرهنگ زندگیمون شده پایان بدیم و راه را تغییر دهیم ؟
اگه حاضری اولین مطلب را باید باهمدیگه مرور کنیم :
تفاوت فکر با تفکر چیست؟
درفکر کردن به نتیجه خاصی نمی رسیم و دنبال نتیجه خاصی هم نیستیم
ولی در تفکر دنبال نتیجه گیری مطلوب وراه حل می گردیم .
راستی میدونی تفکر چند نوع داریم ؟ و تا بحال از کدام نوعش بیشتر یا فقط استفاده کرده ایم ؟
انواع تفکر :
1- تفکرغلط و باطل ؛ شوم ؛ خراب ؛ فاسد که قران اسم این نوع تفکر را گذاشته : ( اهواء که جمع هوی است ) (فرقان/43) { أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً}
آيا كسى كه هواى [نفسش] را معبود خود گرفته ديدى؟ آيا تو مىتوانى كارساز ونگهبان او باشى [كه او را به ميل خود به راه راست هدايت كنى .
2- تفکر صحیح و سازنده وبالنده و متعالی .(نساء/82) { أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيرا}ً آيا به قرآن [عميقاً] نمىانديشند؟ چنانچه از سوى غير خدا بود، همانا در آن اختلاف و ناهمگونى بسيارى مىيافتند
راستی تا حالا دقت کردی بعضی ها فقط به فکر نابود کردن زحمات خوب دیگران و به انحراف کشیدن مردم و اطرافیان خود مشغولند ؟ خدای ناکرده تا حالا که من و تو اینطوری نبوده ایم ؟!
خداوند درمورد چنین افرادی می فرماید : (مدثر/18) { إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ}
و [براى باطل كردن دعوت قرآن] انديشيد و [آن را] سنجيد!
میدونی ان فرد پلید چه کسی بوده ؟
این آیه در شأن ولیدبن مغیره مخزونی نازل شد. او مردى بود كه خداوند مال و فرزندان فراوان به او داده بود و او در مقام مخالفت با پيامبر اسلام ص بر آمد. ولی نقشه شوم او کارگر نشد و به هلاکت رسید .
راستی چرا وقتی انسان میتونه زیبا و قشنگ و دوست داشتنی فکر کنه و با فکر خوبش جامعه را گلستان کنه افکار شوم و خطرناک و مفسده انگیز و خرابکارانه می کشه و خود و اطرافیان وجامعه خودش را به نابودی و فساد و رسوایی وناامنی می کشونه ؟!
بگذریم : میدونی قران کریم تفکر سازنده وبالنده و متعالی و اندیشه صحیح را با چه واژه هایی به ما توصیه فرموده است ؟
قران مبین برای ساخته شدن انسان ها از این واژه ها بیشترین استفاده را فرموده است :
(تعقل( 49 بار ) – تدبر( 9بار) – لب( 16بار) – توسم(1بار) –تفقه(20بار) – اجتهاد(41بار) تری ( 328بار) نظر(129بار )
حالا بد نیست باهم دیگه آثار تفکر متعالی را بررسی کنیم :
آثار تفکر متعالی چیست؟
1- تفکری که هم به ظاهر و هم به باطن مطالب توجه دارد.
2- تفکری فراگرا و زنده است( نه خود گرا ) که نتیجه اش خدمت رسانی به مردم و احساس مسئولیت پیدا کردن و غیرت دینی و وجدان کاری و ... خواهد بود.
3-تفکر متعالی فقط به الله فکر میکند و قصد قربت به الله دارد.
4- خودش را در حضور الله می بیند
5- عاشقانه در حضور خدا زندگی میکند
6- توجه کامل دارد به انسان سازی و جامعه دارد.
7- تسلیم به تمام معنی دربرابر خالق زنده و پاینده است.
8- توجه کامل به دنیا و آخرت دارد .وهیچکدام را فدای دیگری نمیکند.
9- دائم الفکر است .
10- درگفتارش استدلال و برهان های منطقی مشهود است
11-شبهات و خرافات را خوب می شناسد
12- اهل مبارزه با شبهات و خرافات است.
13- در مبارزه های فرهنگی از روش های نرم و بسیار منعطف استفاده میکند.( اهل جدل و دعوا نیست)
14- اطرافیان خود را نیز به همین شیوه مبارزاتی تشویق و ترغیب می نماید.
15- دیگران را به تفکر متعالی دعوت میکند.
16- هیچ کلمه ای از دهان او بیرون نمی اید مگر در ان حکمت وپندی باشد.
17- درجایی که سودی در سخن نمیبیند سکوت میکند.
18- درهیچ موضوعی وارد نمی شود مگر انکه شبهات را برطرف و تاریکی های ان را روشن سازد و حقیقت را اشکارواعماق ان موضوع را میشکافد و حق سخن را ادائ میکند.
19- از کلید تفکر که( سئوال ) و طرح سئوال است استفاده میکند.
20- میداند از چه کسی سئوال کند و چه سئوالی کند؟
21- اطرافیان را به پرسش و طرح سئوال و جواب دادن به سئوالات تشویق میکند.وپاسخ صحیح با استدلال را از میان پاسخ ها مشخص و نمایان می کند.( جمعبندی میکند)
22- افراد را فقط وادار به ظواهر دین نمیکند بلکه اذهان و اندیشه ها و دقت ها را به باطن و مغز اوامر و نواهی الهی متمرکز می کند.
راستی میدونی یکی از القاب پیامبر عزیز اسلام پیامبر متفکر متعالی است ؟
نمونه ای از رفتار پیامبر (ص) :
سئوالی که حضرت رسول اکرم (ص) در میان اصحاب خود طرح کردند این بود:
درمیان دستگیرهای ایمان کدام یک از همه محکم تر ه؟
یکی از اصحاب گفت : نماز
دیگری گفت : زکات
دیگری گفت : روزه
دیگری گفت: حج عمره .
دیگری گفت: جهاد
حضرت به همه پاسخ ها فرمودند : خیر
فرمودند : تمام این هایی که نام بردید کارهای بزرگ و بافضیلتی است ولی محکمترین دستگیره های ایمان دوست داشتن برای خدا و دشمن داشتن برای خدا ست .
خوب شد یادم افتاد : میدونی ارزوی انبیاء گرام چی بوده ؟
اگه در تاریخ زندگی انها سیر و سفرکنیم می فهمیم که انها دنبال 3هدف کلی و بزرگ بوده اند :
الف : تربیت انسان متوسّم :
ب: تربیت خانواده متوسّم
پ: جامعه متوسّم .
برای اثبات این مطلب به سبک ها و شیوه های رفتار و اندیشه پیامبر (ص) توجه داشته باشیم :
سبک های خداوند و پیامبرش در تفکر چگونه بوده است ؟
1- اندیشه و تفکر متعالی : (ملك/1) {تَبارَكَ الَّذي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ}
هميشه سودمند و با بركت است آنكه فرمانروايى [بر همه هستى] به دست اوست و او بر هر كارى تواناست.
2- طرح سئوال : ( کلید تفکر طرح سئوال است )
(رعد/16) {قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ}
به عنوان نمونه : پیامبر(ص) برای اطرافیانش طرح سئوال میداد : مثلا می فرمود :
دشمن کیست ؟ دشمن چه می خواهد؟
تکنیک های دشمن چیست؟
چه امکاناتی دشمن برای ضربه زدن به ما دارد؟
طرح وبرنامه های دشمن چیست؟
مکر و فریب دشمن چیست؟
اطرافیان را تعلیم میداد که :
1- دشمن را بشناسند.
2- چه زمانی مبارزه را شروع کند؟
3- چه زمان از مبارزه دست بکشد؟
4- چگونه نیروی دشمن را علیه دشمن بکا ربگیرند؟
5- حریف را چگونه در مکر و حیله اش گرفتار سازد؟.
6- وچگونه دشمن را به انزوا و کناره گیری بکشاند؟
3- مبارزه اندیشی: یکی از بارزترین سبک های پیامبر و ائمه اطهار علیهم صلوات الله در مقابل منافقین و کفار و دشمنان اسلام مبارزه اندیشی را هنرمندانه به یاران خویش تعلیم داده و به نمایش می گذاشتند.
(أنفال/60) {وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ في سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ}و در برابر آنان آنچه در قدرت و توان داريد از نيرو [و نفرات و ساز و برگ جنگى] و اسبان ورزيده [براى جنگ] آماده كنيد تا به وسيله آنها دشمن خدا و دشمن خودتان ودشمنانى غير ايشان را كه نمىشناسيد، ولى خدا آنان را مىشناسد بترسانيد. و هر چه در راه خدا هزينه كنيد، پاداشش به طور كامل به شما داده مىشود، و مورد ستم قرار نخواهيد گرفت.
ایجاد و نشر و تربیت تفکر صلح جوی عاشقانه توسط پیامبر(ص) :
به اطرافیانش الگو میداد که : صلح جوی عاشق باشند
1- اگر کسی در حال فرار است از پشت به او حمله نکنند و بگذارد که فرار کند.
2- دشمن را وادار کند که تسلیم بشود ( خونخوار نیست)
3- جهل را باید کششت نه جاهل را .
4- دربرابر تردیدها و شکیات جهاد کنند.
5- در برنامه تغییر فرهنگ از جاهلیت به اسلام جهاد کنند.
6- با مشرکینی و کفاری که قصد مزاحمت برای مسلمین را دارند بجنگند.
7- مبارزه با تمسخرکنندگان دین
8- دربرابر نادانی ها و خرافات جهاد کنند.
9- اینده نگر باشند و اینده اسلام را تخمین بزنند.
4- مذاکره ومشاوره : (شورى/38)
{ وَ الَّذينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ}
و آنان كه دعوت پروردگارشان را اجابت كردند و نماز را برپا داشتند و كارشان در ميان خودشان بر پايه مشورت است و از آنچه روزى آنان كردهايم، انفاق مىكنند.
پیامبر عزیز اسلام در مذاکره تخفیف میدادند ولی از اصول دین عقب نشینی نمی کردند:
به عنوان نمونه :
گروهی از قبایل عرب خدمت رسول خدا رسیدند : وگفتند یا رسول الله اگر میخواهید ما مسلمان بشویم 3شرط داریم که باید انها را بپذیری !
1- اجازه دهید یک سال دیگر هم این بت ها را پرستش کنیم .
2- نماز خیلی برای ما گوارا نیست اجازه بده نماز نخوانیم .
3- از ما نخواهید که آن بت بزرگمان را خودمان بشکنیم .
حضرت فرمودند : از این سه پیشنهاد فقط سومی را می پذیرم که بت بزرگتان را شما نشکنید به کسی دیگر میگویم بت شمارا بشکند.( پس پیامبر (ص) نه همگرایی کردند و نه خشک برخورد کردند)
5- مشورت اندیشی :
منتهی برای مشورت می فرمودند به چند نکته اساسی باید توجه داشت :
الف : اثار و اهمیت مشورت :
پیامبر فرمودند : هرکس اراده انجام کاری را داشته باشد و با مرد مسلمانی درباره آن مشورت کند خداوند معقولترین راه رابرای او راهنمایی میکند.
ب - شرائط مشاور :
1- تجربه مشاور
2- تخصص مشاور.
ت: تشکیل شورای مشورت ( اطاق فکر)
1- شورای نظامی
2- امنیتی و اطلاعاتی
3- سیاسی
4- اجتماعی
5- حقوقی
6- تربیتی
7- خانواده
8- شورای حل اختلاف
6- تفکر خلاّق :
نمونه مشهور ان نصب حجرالاسود است .
1- اختلاف شدید بین قبائل چهارگانه قریش
2- این اختلاف انان 4 یا 5 شبانه روز طول کشیده بود .
3- پیرمردی به نام ابوامیة بن مغیره که حکم او برای همه احترام داشت پیشنهاد داد فردا صبح اولین کس که وارد مسجدالحرام شود او در نصب حجرالاسود تصمیم بگیرد
4- همه از دیدن رسول خدا (ص) خوشحال شدند .
5- حضرت عبای خودشان را پهن کردند و حجرالاسود را میان ان گذاشتند و به بزرگان چهارقبائل دستئر دادند چهارگوشه عبا را بگیرند و بلند کنند و خود حضرت حجرالاسود را سرجایش نصب فرمودند .
6- وقتی حضرت به منزلشان برگشتند اولین خبری که به سمع مبارکشان رسید ولادت حضرت زهراء سلام الله علیها بود
نمونه ای دیگر :
روزی بچه های مدینه عبای حضرت رسول (ص) را گرفته و فریاد میزدند ماهم میخواهیم مانند حسن و حسین علیهماالسلام روی شانه شما شتر سوار ی بکنیم .
حضرت به بلال گفتند برو منزل من وهرچه پیدا کردی بیاور . ایشان رفت و 8عدد گردو اورد . حضرت به بچه ها فرمودند مرا با این گردو ها عوض میکنید؟ بچه ها خندیدند و فریاد زدند بله . حضرت گردو ها را بین بچه ها تقسیم کردند و خندیدند و فرمودند : خدا رحمت کند برادرم یوسف نبی را . او را به ثمن بخس ( اندک پولی) فروختند و مرا هم با 8 عدد گردو معامله کردند؟
7- تفکر سیستماتیک :
یعنی یک مشکل را به قطعات کوچکتر تقسیم کرده تا راحت تر حل گردد.
فوائد این نوع نگاه :
1- در باره ان مشکل راحت تر بتوانند اظهار نظر کنند.
2- ارتباط این اجزاء (مشکل کلی) با یکدیگر را مشخص کنند.
3- دیدن اجزاء از بالا بطور کلی.
4- دیدن اجزاء از پائین به بالا بطور جزء جزء .
5- بررسی محیط اطراف و دور نمای ان مشکل.
مثلا : تجارت
شما میخواهید مغازه ای رابرای کسب وکارتان انتخاب کنید .
1- مغازه از خودتان دارید یا نه ؟
2- اگر قصد اجاره دارید در کدام خیابان می خواهید اجاره کنید؟
3- چقدر می توانید اجاره بدهید؟
4- ایا نوع شغل شما اینقدر اجاره دادن و هزینه های جانبی را می تواند به شما بدهد؟
5- مغازه شما چه اندازه ای باشد کافی است؟
6- چه شغلی را می خواهید انتخاب کنید؟
7- کارگر یا کارمند نیاز دارید یا نه ؟
8- به فوت وفن تجارت و فروشندگی وارد هیتید یا نه ؟
9- چه زمانی را از شما در این تجارت میگیرد؟
10- اجناستان را ازکجاو چه کسی و چگونه می خواهید تهیه کنید؟
11- ماشینی که باید وسائل را به مغازه بیاورد را دارید یا نه ؟
12- اگر ندارید در هردفعه ای چقدرباید کرایه بدهید؟
13- چکی می خرید یا نقدی ؟
13- چکی و مدت دار می فروشید یا نقدی ؟
14- با آَشنایان و دوستانتان چگونه معامله می کنید.
15- تازه مشکلات شهرداری و دارایی و بهداشت و بیمه اماکن
وهزار نکته ریز و درشت دیگر .
پیامبر اکرم (ص) یک نگاه کل نگر وهمه جانبه به زندگی انسان داشته اند.
درکلیه حوزه های فردی ؛ جمعی؛ زمینه های اجتماعی؛ سیاسی؛ اقتصادی؛ تربیتی؛ اخلاقی؛ فرهنگی..... اطرافیان ( شاگردان ) خودشان را متوجه ساختند.
8- نگاه تحلیلی :
قرار دادن حدسیات , فرضیه ها ؛ وانطباق انها با شواهد و اخبار موجود وتجارب گذشته وحال برای رسیدن به یک نتیجه ای روشن و واضح در یک مسئله ویا سوژه است .
مثلا: روش دعوت حضرت رسول (ص) از قبائل و بزرگان جزیره العرب به اسلام .
1- شرائط سیاسی و اجتماعی عربستان
2- شرائط عِده و عُده و قدرت پیام رسانی حضرت به قبائل
توضیح مطلب : جزیره العرب را بهتر بشناسیم:
1- جزیرة العرب به قبائل تقسیم میشد که هرقبیله ای رئیس و شیخ و بزرگی داشت و کاملا آزادانه تصمیم میگرفتند.
2- اختلافات شدید بین روسای قبایل با هم .
3- اصلی ترین مسئله حمیت و عصبیت قبیله ای بود
4- رئیس قبیله حکم پادشاه قبیله را داشت.
5- وقتی رئیس قبیله خشمگین میشد هزاران شمشیر بدون پرسش و خواستن دلیل بالا میرفت .
6- تمام مهمانی ها و بخشش ها و کرامت ومتنت ها فقط برای رئیس شدن بودوبس .
7- ولذا به همین منظور از شاعران میخواستند که در وصف انان
اشعاری را بسراید .( جنگ برای قدرت)
8- اکثر اوقات قبائل به جنگ و خونریزی طی میشد.
9- مهمترین قبیله در جزیره العرب حکومت حجاز بود بدلیل بیت الله الحرام .( حکومت حجاز دینی و مذهبی بود و برای همه قبائل محترم بود.
مقامات مهم در حجاز :
1- دارالندوه : نظارت به کلیه مشورت های قریش
2- لواء و رایَت : مسئولیت جنگ با بیگانگان.
3- قیادت : امارت کاروان های تجاری و غیر تجاری
4- حجابت : خدمات و پرده برداری کعبه.
5- سقایت حجاج
6- رفادت حجاج : اطعام دادن و رسیدگی به زائران بیت الله الحرام.
10- همه قریش خودشان را پیرو دین ابراهیمی میدانستند ولی بت ها را برای خدای خویش شفیع و واسطه قرار میدادند.
انچه از دین رعایت میشد دین تحریف شده ای بود که به انحراف کشیده شده بود .ولی خودشان را موحد میدانستند.
11- رسومات و خرافه پرستی های عجیب و غریب داشتند.
به تعبیر قران : استسقام به ازلام ( روش تصمیم گیری به 3عدد چوب ) شیر و خط خودمون .
12- شرطبندی سر گوشت شتر .
13- ننگ دانستن برای داشتن دختر
14- .احترام شدید به فالگیران و کاهنان
15- اگر پرنده ای را میدیدند ( دیدن یا شنیدن صدای کلاغ ؛ جغد .. ) فال بد می زدند واگر مثلا آهو میدیدند فال خوب و پیشبینی خوبی داشتند.
16- شرابخواری ؛
17- چند شوهری زنان ؛
18- رسوم غلط در ازدواج .
حالا اگر پیامبر (ص) بخواهد رسیدگی به این مردم بکند باید یک تحلیل بسیار قوی و صحیح نسبت به اوضاع سیاسی فرهنگی و اجتماعی جزیرة العرب داشته باشد.واین اتفاق و انقلاب هم باید در مدت 23 سال به نتیجه برسد.
9- تفکر تصمیم گیر :
پیامبر اکرم ( ص) اگر کسی درخواست موعظه داشت بگونه ای اورا اماده میساخت که تصمیم بگیرد واقعا عمل کند و تفکر تصمیم گیری او را تحریک میکرد:
روزی کسی به اصرار از حضرت طلب موعظه میکرد
حضرت فرمودند : اگر موعظه ات کنم عمل میکنی ؟ سمرتبه این سئوال را از او پرسیدند.
واودرجواب میگفت بله تصمیم دارم هرچه شما فرمودید عمل کنم.
حضرت با این نوع برخورد ( تکرارسه مرتبه ) به او اهمیت موعظه و فرمایش ایشان را به او تفهیم کردند.
فرمودند :
هرگاه تصمیم گرفتی اول در اثر و نتیجه و عاقبت آن کار فکر کن و خوب بیندیش . اگر دیدی نتیجه و عاقبتش صحیح است آن را دنبال کن واگر عاقبتش گمراهی و تباهی است از تصمیم خود صرف نظر کن..
در این موعظه روش تصمیم گیری که باید 3معیار را دارا باشد را به همه مسلمانان آموختند:
1- اثر تصمیم ( این تصمیم چه اثری دارد؟ برچه چیزی اثر میگذارد؟ و تا چه اندازه اثر میگذارد؟
2- نتیجه تصمیم (این تصمیم چه نتیجه یا نتایجی با خود می اورد ؟ ( نگاه کوتاه مدت به تصمیم گرفته شده)
3- عاقبت تصمیم : چه عواقبی را در پی دارد ؟ در نهایت به کجا ختم میشود؟ ( نگاه بلند مدت به تصمیم گرفته شده)
10- تفکر برنامه ریز و برنامه ریزی استراتژیک :
پیامبرفرمود :
اندازه گیری و برنامه ریزی یک نیمه زندگی است
و مردم داری و مهربانی نیمه دوم عقل میباشد.
غم واندوه یک نیمه پیری و فرسودگی است وکمی عیال واولاد یک نیمه درایی و توانگری است .
می فرمودند : اوقات زندگی شبانه روز خودتون را به 3قسم تقسیم کنید:
1- ساعتی را برای کارهای شخصی ( خانواده و مردم )
2- ساعتی را برای کار وتلاش
3- ساعتی را برای عبادت
11- تفکر اگو یاب :
تفکری که برمبنای شناسایی وفهم الگوهای گوناگون در طبیعت ؛ تاریخ ؛ انواع هنر؛ ریاضیات ؛ فیزیک ، وبرخی زمینه های دیگر صورت گیرد را تفکر الگویاب مینامند.
مثلا: الگوگیری ازطبیعت در ورزش های رزمی از مارکبری یا گربه وحشی و یا یوزپلنگ و ببر وشیر .. برای الگوگیری وبکارگیری.
مثلا: الگوگیری ازطبیعت مثل مار وسیله ای به نام قطار را ساخته شد.
مثلا: الگوگیری ازطبیعت مانند هجرت پرندگان از مکانی به مکانی دور برای تغییر اب و هوا باید درس گرفت تا برای تبلیغ دین و کار وتلاش بیشتری هجرت کنیم ( اطلبوالعلم ولو بالسین )
مثلا: از تاریخ الگو برداری کردن :
وقتی ابوسفیان و کفارقریش که چقدر پیامبرو دوستانش را اذیت کرده بودند در فتح مکه پیامبر انان را بخشید؛ اشاره کردند به عفو وبخشش جناب یوسف در مصر ؛ نسبت به برادرانش که چقدر اورااذیت کرده و فروخته بودند.
11- تفکر دوراندیش :
در هر اتفاق و حادثه ای علت و عللی وجود دارد .
توجه به قوانین و قواعد حاکم بر جهان برای تصمیم گیری نقش بسزایی دارد.
مثال : توجه به هواشناسی و قوانین آب و هوا .
چگونه اداره هواشناسی اعلام میکند که فردا باران یا برف می اید ؟ اداره هواشناسی با توجه به برخی قوانین این علم و ثبت داده های مربوطه ( دما؛ رطوبت ؛ فشار) وقوع باران ؛ برف , تندباد و طوفان را پیش بینی میکنند.
نتیجه :
اگر مانیز به:
1- قوانین جهانی اشنا باشیم
2- و بازشناسی اتفاقات گذشته
3- ودرک حال
براساس ان می توانیم حوادث اینده را پیش بینی کنیم .
واز الان برای:
1- کاهش خطرحوادث ناگوار
2- و افزایش آمادگی برای استفاده از فرصت های آتی ؛
3- تدبیر لازم را اتخاذ نماید.
مثال : صلح حدیبیه .
پیامبر(ص) با 1400نفر به طرف زیارت خانه خدا بدون سلاح جنگی به طرف مکه رهسپار شدند ولی ابوسفیان ومشرکان قریش اجازه ورود ندادند . حضرت سفیری را برای مذاکره فرستادند ولی انان او را دستگیر و به قتل رساندند . پیامبر اکرم از یاران خود بیعت و پیمان گرفتند که در زمان بروز مشکل و حمله دشمن با تمام وجود از خود دفاع کنند به این بیعت و پیمان بیعت شجره ورضوان گفته میشود.
12- تفکر ا ستراتژیک :
مثال : کندن خندق اطراف مدینه در جنگ خندق
چیدن بهترین تیراندازان بر دامنه کوه احد.در جنگ احد .
عناصر اصلی فعال شدن تفکر استراتژیک :
1- درک فرصتها .
2- استفاده از آن در میادین رزم و رقابت و جنگ .
پیامبر فرمودند : تنبل را 3 نشانه است :
1- سستی ورزد چندان که به کوتاهی در انجام فرائض رسد.
2- کوتاهی کند تا فرصت عبادت و کارخیر را ازدست بدهد.
3- وفرصت ها را از دست بدهد تا به گناه انجامد
( فرارازمجلس گناه- مثل یوسف – ابن سیرین- شیخ رجبعلی خیاط )
حالا خارج از لطف نیست که یک سری به ایات قران بزنیم و ببینیم خداوند کریم اندیشه های سالم و درست را با چه نشانه هایی به ما گوشزد فرموده است .
برای اینکه مطلب خسته کننده نباشد فقط به سرفصل ها و ادرس آیات اکتفا کرده ایم و از توضیح دادن صرف نظر کرده . چرا که با خواندن و مطالب سرفصل ها می توان به یک نتیجه مطلوب هم رسید . پس دقیق و با توجه کامل به سر فصل های قید شده نگاه کن و با زندگی فردی خود مقایسه کن و ببین ایا تا بحال اینگونه به تفکر و اندیشه وا داشته شده بودی یا نه ؟ اگر جوابت منفیست . پس از الان شروع کن . فکر نو + تصمیم نو+ زندگی نو = انسان نو
نشانه های متفکر متعالی و تفکر صحیح درقرآن :
1- فهمیدن تفاوت کور و بینا ازنشانه های تفکرصحیح است:
(أنعام/50) { قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ}
2- به یاد خدا بودن در حال قیام و قعود و تفکر در خلقت آسمان ها و زمین و فهمیدن اینکه خدا مارا به باطل خلق نفرموده و ترسیدن از عذاب جهنم است : (آلعمران/191)
{ الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ }
3- فهمیدن وقبول کردن اینکه شراب و قمار گناه بزرگی است و ضرر انها از نفعشان ( پولی که از قمار بدست میاید یا از فروش شراب بدست می اید )بیشتر است (بقرة/219)
{يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ} درباره شراب و قمار از تو مىپرسند، بگو: در آن دو گناهى بزرگ و سودهايى براى مردم است، و گناه هر دو از سودشان بيشتر است. و از تو مىپرسند: چه چيز انفاق كنند؟ بگو: از آنچه افزون بر نياز است. خدا اين گونه آياتش را براى شما بيان مىكند تا بينديشيد
4- فهمیدن منافع آب و زراعاتی که از ان بوجود میاید دلیلبر توحید و قدرت خداوند است : (نحل/11)
{يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}
براى شما به وسيله آن آب، زراعت و زيتون و خرما و انگور و از همه محصولات مىروياند يقيناً در اين [واقعيات شگفتانگيز طبيعى] نشانهاى است [بر توحيد، و ربوبيّت وقدرت خدا] براى گروهى كه مىانديشند.
5- فهیمدن اینکه انبیاء اولی العزم با کتاب های آسمانی خود برای هدایت مردم امده اند و رسول گرامی نیز با قران امده تا انچه برای هدایت مردم نیاز است از ان برای مردم بیان کند(نحل/44) {بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}
6- فهیمدن زندگی زنبور عسل ( وحی براو میشود) که از گل های رنگارنگ میمیکد وعسل را که دوای شفا بخش است را تولید میکند واین نشانه ای ازقدرت خداست . (نحل/69)
{ثُمَّ كُلي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ }
آن گاه از همه محصولات و ميوهها بخور، پس در راههاى پروردگارت كه براى تو هموار شده [به سوى كندو] برو از شكم آنها [شهدى] نوشيدنى با رنگهاى گوناگون بيرون مىآيد كه در آن درمانى براى مردم است. قطعاً در اين [حقيقت] نشانهاى [بر قدرت، لطف و رحمت خدا] ست براى مردمى كه مىانديشند.
7- درخلوتگاه خود تفکر کند که نشانه قدرت خدا و ایمان به روز رستاخیز خلقت آسمان ها و زمین ومافیها است که برای زمان معین خلق شده میباشد : (روم/8)
{ أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا في أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ
آيا در [خلوت] درون خود نينديشيدهاند؟ [كه] خدا آسمانها و زمين و آنچه را ميان آنهاست، جز به حقّ و راستى و براى مدتى معين نيافريده است و همانا بسيارى از مردم به ديدار [قيامت و محاسبه اعمال به وسيله] پروردگارشان كافرند.
8- خلقت زن را مکمل مرد دانسته و مودت و رحمت را رمز موفقیت در زندگی زناشویی بداند: (روم/21)
{وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}
9- دنیا و مافیها را برای انسان خلق فرموده نه انسان را برای دنیا و مافیها : (جاثية/13) {وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً مِنْهُ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}
10- امر به خوبی ها و تلاوت قرآن برای عاملین به ان موثر است نه کسی که خودش اهل عمل نیست ولی امرمیکند به نیکی ها : (بقرة/44) { أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ}
11- قدرت فهم وتحمل ایات الهی را انقدر سنگین می داند که اگر بر کوهها نازل شود متلاشی میشوند : (حشر/21)
{ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ }
12- بداند تمسخر نماز کارزشت و عمل بی خردان است )مائدة/58) {وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ}
و چون براى نمازْ ندا در مىدهيد، آن را به مسخره و بازى مىگيرند اين كار زشتشان به سبب اين است كه آنان گروهى هستند كه [در حقايق و معارف] انديشه نمىكنند.
13- ازقصه زنده شدن مقتول توسط موسی ایمان به قدرت خدا و مسئله رجعت و قیامت صغری اورد : (بقرة/73)
{ فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتى وَ يُريكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ }
پس گفتيم: پارهاى از آن [گاو ذبح شده] را به مقتول بزنيد [تا زنده شود و قاتل را معرفى كند]. خدا مردگان را اين گونه زنده مىكند و نشانههاىِ [قدرت و ربوبيّت] خود را به شما نشان مىدهد، تا بينديشيد.
14- خواب و مرگ موقتی و مرگ دائمی را به دست خدا میداند (زمر/42) { اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي لَمْ تَمُتْ في مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ} و خداست كه روح [مردم] را هنگام مرگشان به طور كامل مىگيرد، و روحى را كه [صاحبش] نمرده است نيز به هنگام خوابش [مىگيرد]، پس روح كسى كه مرگ را بر او حكم كرده نگه مىدارد، [و به بدن باز نمىگرداند] و ديگر روح را تا سرآمدى معين باز مىفرستد مسلماً در اين [واقعيت] براى مردمى كه مىانديشند، نشانههايى [بر قدرت خدا] ست.
15- زندگی بدون ایمان و عمل صالح دردنیا را سرگرمی خطرناک و پوچ بداند : (أنعام/32)
{وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ}
و زندگى دنيا [بدون ايمان و عمل صالح] بازى و سرگرمى است، و يقيناً سراى آخرت براى آنان كه همواره پرهيزكارى مىكنند، بهتر است. آيا نمىانديشيد؟
16- انسان بی خدا که گوشی برای شنیدن حرف حق و چشمی برای دیدن حقیقت و زبانی برای گفتن حقایق ندارد را خطرناک ترین حیوان و جنبنده در دنیا بداند: (انفال/22) {إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ}
قطعاً بدترين جُنبندگان نزد خدا، كرانِ [از شنيدن حق] و لالانِ [از گفتن حق] هستند كه [كلام حق را] نمىانديشند!
17- قرآن را بخواند و ببیند وبه صدق پیامبری رسول خدا(ص) ایمان آورد : (یونس/16)
{قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ}
بگو: اگر خدا مىخواست آن را بر شما نمىخواندم، و او هم شما را به آن آگاه نمىكرد همانا مدتها پيش از نزول قرآن در ميان شما بودم، [و ادعاى پيامبرى نداشتم، اكنون صدق پيامبرى خود را با اين قرآن اثبات مىكنم] آيا نمىانديشيد؟
18- بداند کسی که نمی خواهد هدایت شود هرگز هدایت نمیشود : (يونس/42)
{وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ} و برخى از آنان به تو گوش مىدهند [ولى گويا نمىشنوند] آيا تو مىتوانى كران را گرچه انديشه نمىكنند، بشنوانى؟
19- نزول قران با زبان عربی حکمتی برای تلاوت کنندگانش دارد: (يوسف/2) {إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}
20- بداند که هدایت واقعی بدست خداست و کسی هداست میشود که برحقایق الهی اندیشه کند: (يونس/100)
{وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ} هيچ كس را نسزد [و قدرت نباشد] كه ايمان بياورد مگر به اذن و توفيق خدا، و خدا پليدى [ضلالت] را [پس از بيان حقايق] بر كسانى قرار مىدهد كه [در حقايق] نمىانديشند
21- بداند مزد رسالت را فقط خدا میتواند اداء کند و انبیاء از ما مزدی نخواسته و نمی خواهند جز عمل کردن به اوامر الهی: (هود/51){يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذي فَطَرَني أَ فَلا تَعْقِلُونَ} اى قوم من! از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هيچ پاداشى نمىخواهم، پاداشم فقط بر عهده كسى است كه مرا آفريده آيا نمىانديشيد؟
22- سفر نکند مگر برای تکمیل ایمانش و نظاره کند عاقبت کسانی را که منکر توحید و معاد بودند : (يوسف/109)
{وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ} و پيش از تو جز مردانى از اهل آبادىها را كه به آنان وحى كرديم [براى هدايت مردم] نفرستاديم. آيا [مخالفان حق] در زمين گردش نكردند تا با تأمل بنگرند كه عاقبت كسانى كه پيش از آنان بودند، چگونه بود؟ و مسلماً سراى آخرت براى كسانى كه پرهيزكارى كردند، بهتر است آيا نمىانديشيد؟
23- تامل کند که همه درختان از یک آب می خورند ولی هرکدام از درختان محصول خود و با مزه و طعم خود شان را می دهند یا برخی از دختان بی حاصلند . این را از قدرت خدا بداند: (رعد/4)
{وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}
24- برنظم در گردش خورشید و ماه و چینش ستارگان تفکر کرده و از قدرت و حکمت خدا بداند: (نحل/12)
{وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ} و شب و روز و خورشيد و ماه را نيز رام و مسخّر شما قرار داد، وستارگان هم به فرمانش رام و مسخّر شدهاند قطعاً در اين [حقايق] نشانههايى است [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] براى گروهى كه تعقّل مىكنند.
25- انواع محصولات شیرین درختان را قدرت خدا و رزق و لطف خدا بداند و برخی از ان محصولات شیرین نوشیدنی های حرام تهیه میکنند را برخلاف خواسته خدا دانسته و ناسپاسی خدا بداند : (نحل/67){وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ} و از محصولات درختان خرما و انگور [گاهى بر خلاف خواسته خدا] نوشابهاى مست كننده و [زمانى ديگر] رزقى پاكيزه و نيكو مىگيريد در اين [حقيقت] نشانهاى [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] ست براى گروهى كه تعقّل مىكنند.
26- به نتیجه برسد که قرآن کتاب هدایت و معجزه جاودانی و عامل رشد و شرف و عزت وترقی شما و بشریت است پس باید از ان استفاده برد: (أنبياء/10)
{لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ}
27- چشم و گوش را بهترین وسیله برای هدایت بداند تا به بصیرت قلبی برسد بدترین عامل انحراف را کوری دل بداند نه کوری چشم ! : (حج/46)
{أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتي فِي الصُّدُورِ} آيا در زمين گردش نكردهاند تا براى آنان دلهايى [بيدار و بينا] پيدا شود كه با آن بينديشند يا گوشهايى كه با آن [اندرزها را] بشنوند؟ حقيقت اين است كه ديدهها كور نيست بلكه دلهايى كه در سينههاست، كور است.
28- مرگ و زندگی و گردش شب و روز را بدست و اراده و قدرت خدا بداند و بس : (مؤمنون/80)
{وَ هُوَ الَّذي يُحْيي وَ يُميتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ} و اوست كه حيات مىدهد و مىميراند و رفت و آمد شب و روز در سيطره خواست اوست، آيا نمىانديشيد؟
29- تفکر و دقت در مثالهای قرآنی از نشانه های متفکر است: (عنكبوت/43){وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ} و اين مثلها را براى مردم مىزنيم، ولى جز اهل معرفت و دانش در آنها تعقّل نمىكنند.
30- شرائط افراد را درک کردن و احترام به مرز ها و حدود الهی و عرفی گذاشتن ازاندیشه سالم است : (نور/61)
{لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}
بر نابينا و لنگ و بيمار و خود شما گناهى نيست كه [بدون هيچ اجازهاى از خانههايى كه ذكر مىشود، غذا] بخوريد: از خانههاى خودتان، يا خانههاى پدرانتان، يا خانههاى مادرانتان يا خانههاى برادرانتان، يا خانههاى خواهرانتان، يا خانههاى عموهايتان، يا خانههاى عمّههايتان، يا خانههاى دايىهايتان، يا خانههاى خالههايتان، يا خانههايى كه كليدهايشان در اختيار شماست، يا خانههاى دوستانتان بر شما گناهى نيست كه [با ديگر اعضاى خانواده خود] دستهجمعى يا جدا جدا غذا بخوريد. پس هرگاه به خانههايى [كه ذكر شد] وارد شديد، بر خودتان سلام كنيد كه درودى است از سوى خدا [درودى] پربركت و پاكيزه، خدا اينگونه آيات را براى شما بيان مىكند تا بينديشيد.
31- تمام لوازم اسایش و ارامش دنیایی را موقت و امانت بداند و اعمال صالح و خوب را ذخیره قیامت کند از نشانه های اندیشه سالم است : (قصص/60)
{وَ ما أُوتيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ زينَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى أَ فَلا تَعْقِلُونَ}
آنچه به شما داده شده كالا و ابزار زندگى دنيا و زينت آن است، و آنچه نزد خداست بهتر و پايدارتر است آيا نمىانديشيد؟
32-تشخیص نوع مریضی (روحی و قلبی وفکری) وشدت و ضعف ان از نشانه های اندیشه سالم است : (فرقان/44)
{أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً }آيا گمان مىكنى بيشتر آنان [سخن حق را] مىشنوند، يا [در حقايق] مىانديشند؟ آنان جز مانند چهارپايان نيستند بلكه آنان گمراهترند
33- هیچ انسانی نمی تواند منکر خدا باشد چون فطری است .انسان فطرتا خداجوست . همانطور که باران زمین مرده را زنده می کند وحی و قران نیز قلبهای مرده را زنده می سازد : (عنكبوت/63) {وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ }و اگر از آنان بپرسى: چه كسى از آسمان آبى نازل كرد و به وسيله آن زمين را پس از مردگىاش زنده ساخت؟ بىترديد خواهند گفت: خدا. بگو: همه ستايشها ويژه خداست [و مشركان دور از حقيقتاند]، بلكه بيشترشان تعقّل نمىكنند.
34- قدرت خدا را در برق بداند که از طرفی ترس از صاعقه و امید اسست به نزول باران . و نزول باران زمین های مرده را زنده میکند و وحی نیز قلوب مرده را زنده می نماید : (روم/24)
{وَ مِنْ آياتِهِ يُريكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَيُحْيي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}
و از نشانههاى [قدرت و ربوبيت] او است كه برق را مايه ترس [از صاعقه] و اميد [به باران] به شما مىنماياند، و از آسمان آبى نازل مىكند كه زمين را پس از مردگىاش به وسيله آن زنده مىكند قطعاً در اين [شگفتىهاى آفرينش] نشانههايى است براى مردمى كه تعقّل مىكنند.
35- زشتی و مشکلات شریک داشتن را از شرکائی که دارید و پیدا میکنید بفهمید پس چرا برای خدا انچه را می پسندید که برای خود نمی پسندید ؟ (روم/28)
{ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ شُرَكاءَ في ما رَزَقْناكُمْ فَأَنْتُمْ فيهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ كَخيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ }خدا از [وضع و حال] خودتان براى شما مثلى زده است، آيا از بردگانتان در آنچه [از نعمت ها و ثروتها] به شما روزى دادهايم، شريكانى داريد كه شما در آن [نعمت ها و ثروتها] با هم برابر و يكسان باشيد، و همان گونه كه از يكديگر مىترسيد [كه يكى از شما نعمت و ثروت مشترك را ويژه خود كند] از بردگانتان هم بترسيد؟ [بىترديد در ميان آزاد و برده و مولا و عبد و مالك و مملوك چنين شركتى وجود ندارد، پس چگونه ممكن است مملوك خدا در خدايى، ربوبيت، خالقيت و مالكيّت شريك او باشد؟!] اينگونه آيات خود را براى مردمى كه تعقّل مىكنند، بيان مىكنيم
36- عاقبت اندیشی پیروان شیطان از اندیشه های سالم است : (يس/62){ وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
و همانا شيطان گروه بسيارى از شما را گمراه كرد، آيا تعقّل نمىكرديد [كه پيروانش به چه سرنوشت شومى دچار شدند؟]
37- پیری را از نشانه های قدرت خدا میداند : (يس/68)
{وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ}
و به هر كس عمر طولانى دهيم، او را در عرصه آفرينش [به سوى حالت ضعف، سستى، نقصان و فراموشى] واژگونش مىكنيم پس آيا تعقّل نمىكنند؟
38- وقتی به خرابه ها روز یا شب می گذرید تفکر کنید : (صافات/137/138) {وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ} شما پيوسته صبحگاهان از كنار ويرانههاى شهرهاى آنها مىگذريد
و شبانگاه نيز از آنجا عبور مىكنيد آيا نمىانديشيد ؟!
(تفسير نمونه/ج19/ص150)
اين تعبير به خاطر آن است كه شهرهاى قوم لوط در مسير كاروانهاى مردم حجاز به سوى شام قرار داشت، و اينها در سفرهاى روزانه و شبانه خود از كنار آن عبور مىكردند، اگر گوش جانى داشتند فرياد دلخراش و جانكاه اين قوم گنهكار بلا ديده را مىشنيدند، چرا كه ويرانههاى شهرهاى آنها با زبان بىزبانى به همه عابران درس مىدهد، و از گرفتار شدن در چنگال حوادث مشابهى بر حذر مىدارد. آرى درس عبرت بسيار است
39- سیرخلقت و تکاملتان در رحم مادر و رشد دردنیا و پیری و مرگتان بهترین درس برای تعقل و رسیدن به حقیقت است : (غافر/67) {هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ} اوست كه شما را از خاك آفريد، سپس از نطفه، آن گاه از علقه، سپس به صورت طفلى [از رحم مادران] بيرون مىفرستد، تا به كمال نيرومندى و قوت خود برسيد، آن گاه پير و سالخورده شويد، و برخى از شما پيش از رسيدن به اين مراحل قبض روح مىشويد، و [برخى زنده مىمانيد] تا به آن مدتى كه معين و مقرّر است برسيد، و براى اينكه شما [درباره حق] تعقّل كنيد
40- از گردش شب وروز و نزول باران و حرکت ابرها و بادها اندیشه کردن برای رسیدن به قدرت خداوند: (جاثية/5){وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْريفِ الرِّياحِ آياتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ} و در رفت و آمد شب و روز و آنچه را از رزق و روزى [چون باران و برف] از آسمان نازل كرده و به وسيله آن زمين را پس از مردگىاش زنده كرده است، و در گرداندن بادها [از سويى به سويى] براى مردمى كه تعقّل مىكنند، نشانههايى است
41- امدن حضرت مهدی عج زمین مرده از فساد را زنده خواهد کرد: (حديد/17) { اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ} بدانيد كه خدا زمين را پس از مردگىاش زنده مىكند. همانا ما نشانهها [ى ربوبيت و قدرت خود] را براى شما بيان كرديم تا بينديشيد
42- دشمن شناسی از نشانه های تفکر سالم است .
( دشمن را ترسو بدانید . انها از رویارویی با شما هراس دا رند . دربین خودشان دلاورند ولی دربرابر شما ضعیف و زبونند . ظاهرشان متحدند ولی دربینشان تفرقه بیداد میکند ) (حشر/14)
{ لا يُقاتِلُونَكُمْ جَميعاً إِلاَّ في قُرىً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَديدٌ تَحْسَبُهُمْ جَميعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ} همه آنان [به صورت متحد و يكپارچه] با شما نمىجنگند مگر در آبادىهايى كه داراى حصار و قلعه و دژ هستند، يا از پشت ديوارها، دلاورى آنان ميان خودشان شديد است [ولى از رويارويى با شما مىترسند]، آنان را متحد و همدست مىپندارى در حالى كه دلهايشان پراكنده است زيرا آنان گروهى هستند كه تعقّل نمىكنند
43- دلیل جهنمی شدن کفار ومشرکین و ملحدین و منافقین و گنهکاران تفکر نکردن بر حقایق الهی و ایات الهی می باشد : (ملك/10) { وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في أَصْحابِ السَّعيرِ} و مىگويند: اگر ما [دعوت سعادتبخش آنان را] شنيده بوديم، يا [در حقايقى كه براى ما آوردند] تعقّل كرده بوديم، در ميان [آتش] اهل آتش سوزان نبوديم.
44- قصاص را مایه زندگی وامنین اجتماعی بداند ازنشانه های تفکر سالم است : (بقرة/179)
{وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}
45- باتدبردرقرآن میفهمند که اگر معجزه جاودان نبود وبدست بشر نوشته شده بود هرگزاین نظم وهماهنگی را نداشت : (نساء/82)
{ أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً }
آيا به قرآن [عميقاً] نمىانديشند؟ چنانچه از سوى غير خدا بود، همانا در آن اختلاف و ناهمگونى بسيارى مىيافتند
46- با تدبر می توان به برکت و ارزش قران پی برد و خردمندان فقط با ان متذر میشوند: (ص/29)
{كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ }
اين كتاب پربركتى است كه آن را بر تو نازل كردهايم تا آياتش را تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند.
47- با تدبر بر ایات قران میتواتن به حقایق دست یافت ولی وای اگربر قلبی قفل زده شود: (محمد/24)
{ أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها }
آيا در قرآن نمىانديشند [تاحقايق را بفهمند] يا بر دل هايشان قفل هايى قرار دارد؟
48- لجاجت و کفر اجازه نمی دهد انسان تدبر بر ایات قران کند تا نشانه های حق را ببیند و یا سخن حق را بشنوند : (أنعام/25)
{ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ في آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّى إِذا جاؤُكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطيرُ الْأَوَّلينَ}
گروهى از آنان به سخنانت گوش مىدهند، و ما [به كيفر لجاجت وكفرشان] بر دلهايشان پوششهايى قرار داديم كه آن را نفهمند، و در گوشهايشان سنگينى نهاديم [تا نشنوند]. و اگر همه نشانههاى حق را ببينند باز هم به آن ايمان نمىآورند تا آنجا كه وقتى به محضرت مىآيند با تو مجادله وستيزه مىكنند، كافران [از روى لجاجت وعناد] مىگويند: اين [قرآن] جز افسانههاى پيشينيان نيست.
49- با تدبر واندیشه صحیح می توان فهمید که خدا قادراست عذاب های سخت برما وارد کند که ما مجالی برای مبارزه با اسلام نداشته باشیم ولی فرصت می دهد به ما بلکه با ایات الهی هدایت شویم : (أنعام/65) {قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ}
بگو: او تواناست كه از بالاى سرتان يا از زير پاهايتان عذابى بر شما برانگيزد، يا شما را گروه گروه و حزب حزب به جان هم اندازد، [تا وضعتان به اختلافات سنگين و كينههاى سخت بيانجامد،] و مزه تلخ جنگ و خونريزى را به هر گروه شما به وسيله گروه ديگر بچشاند با تأمل بنگر چگونه آيات خود را به صورتهاى گوناگون بيان مىكنيم تا بفهمند
50- با تدبر و تعمق خواهیم دانست که خداوند با خلقت ما و انسانهایی که بعدا متولد می شوند والان در صلب ها قرار دارد قدرتنمایی کرده است واین نشانه ای است برای کسانی که اهل تدبرند: (أنعام/98)
{وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ}
و اوست كه شما را از يك تن آفريد، برخى [از شما] استقرار يافته [در زمين] و برخى به وديعت نهاده [در اصلاب و رحمهايند] ما آيات خود را براى قومى كه مىفهمند، بيان كرديم.
51- نفاق اجازه نمی دهد انسان با تدبر و دقت بر آیات خدا نظر داشته باشد : (توبة/127)
{ وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ} و هنگامى كه سورهاى نازل شود برخى از منافقان به برخى ديگر، نگاهِ [مرموزانه] مىكنند [و به سبب نگرانى از برملا شدن نفاقشان مىگويند:] آيا كسى شما را مىبيند؟ سپس [به صورت مخفيانه از محضر پيامبر خدا] بازمىگردند، خدا دلهايشان را [از حق] گردانيده است زيرا آنان گروهى هستند كه [حقايق را] نمىفهمند.
52- کسانی که قدرت را به مال و عشیره میدانند هرگزنمی توانند درایات الهی تدبر واندیشه کند:
(هود/91) { قالُوا يا شُعَيْبُ ما نَفْقَهُ كَثيراً مِمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنَراكَ فينا ضَعيفاً وَ لَوْ لا رَهْطُكَ لَرَجَمْناكَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْنا بِعَزيزٍ }گفتند: اى شعيب! بسيارى از مطالبى كه مىگويى نمىفهميم، و به راستى تو را در [مقايسه با] خود، ناتوان و ضعيف مىبينيم، و اگر عشيرهات نبودند، بىترديد سنگسارت مىكرديم، وتو بر ما پيروز نيستى.
53- قرار نیست بشر همه چیز را بفهمد ! ما تسبیح کردن موجودات عالم را نمی فهمیم و نمی توانیم بفهمیم (اسراء/44) {تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً} آسمانها ى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست، او را تسبيح مىگويند، وهيچ چيزى نيست مگر اينكه همراه با ستايش، تسبيح او مىگويد، ولى شما تسبيح آنها را نمىفهميد، يقيناً او بردبار و بسيار آمرزنده است
54- دعا باید کرد تا مردم فهمشان بالاتر رود : (طه/28) { يَفْقَهُوا قَوْلي} [تا] سخنم را بفهمند
55- باید قبول کرد که عده ای دربین جامعه هستند که هرزبانی را نمی فهمند : (كهف/93)
{حَتَّى إِذا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلاً }
تا زمانى كه ميان دو كوه رسيد، نزد آن دو كوه، قومى را يافت كه هيچ سخنى را به آسانى نمىفهميدند.
56- نفاق نمی گذارد حقایق را انسان بفهمد و وادار میکند از میدان جنگ فرار کرده و پشت به دشمن نماید: (حشر/13) { لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً في صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ}
[آرى منافقان، كافران از اهل كتاب را در گرماگرم جنگ به هنگام خطر رها مىكنند و مىگريزند زيرا] ترس آنان از شما در دلهايشان بيش از ترس از خداست چون آنان قومى هستند كه [حقايق را به خاطر كوردلى] نمىفهمند.
57- نفاق نمیگذارد انسان ایمان بیاورد و اگر آورد از ایمان خارجش میکند و اجازه نمیدهد حقایق را بفهمد و بر دل ها و قلوب مهر بدبختی میزند: (منافقون/3)
{ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ} اين [صفت زشت نفاق و بدى اعمال] به سبب آن است كه آنان [نخست] ايمان آوردند، سپس كافر شدند در نتيجه بر دلهايشان مهر [تيرهبختى] زده شد، به اين علّت [حقايق را] نمىفهمند.
58- نفاق انسان را وادار میکند قوای مادی انبیاء را به ضعف بکشاند و فکر میکند که قدرت پیامبر(ص) از عالم مادی است . درحالیکه نمی فهمند که خداوند پشتیبان اوست : (منافقون/7)
{هُمُ الَّذينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُونَ} آنانند كه مىگويند: به آنان كه نزد پيامبر خدايند، انفاق مكنيد تا [از پيرامون او] پراكنده شوند. در حالى كه خزانههاى آسمان ها و زمين در سيطره خداست، ولى منافقان نمىفهمند.
59- تدبر و اندیشه و تعقل انسان را به تقوی که بهترین توشه راه اسست می کشاند : (بقرة/197)
{ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ }
و آنچه از كار خير انجام دهيد خدا مىداند. و به نفع خود توشه برگيريد، كه بهترين توشه پرهيزكارى است و اى صاحبانِ خرد! از من پروا كنيد.
59- صاحبان خرد می دانند که همه چیز بدست خداست واگر خدا بدهد بهترینش را خواهد داد : (بقرة/269) { يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ} حكمت را به هر كس بخواهد مىدهد، و آنكه به او حكمت داده شود، بىترديد او را خير فراوانى دادهاند، و جز صاحبان خرد، كسى متذكّر نمىشود.
60- صاحبان خرد برایات محکم و متشابه قران اگاهند و تمامی قرآن را تدبر میکنند . کسانی که درقلوبشان مرض است ایات متشابه را برای اغراض نفسانی خود بهانه میسازند تا فتنه ای را در جامعه به پا کنند و برای گمراه کردن مردم با تفسیرهای ناروا و غلط فتنه اگیزی می کنند : (آلعمران/7)
{ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ}
اوست كه اين كتاب را بر تو نازل كرد كه بخشى از آن كتاب، آيات محكم است [كه كلماتش صريح و معانىاش روشن است] آنها اصل و اساس كتاباند، و بخشى ديگر آيات متشابه است [كه كلماتش غير صريح و معانىاش مختلف و گوناگون است و جز به وسيله آيات محكم و روايات استوار تفسير نمىشود] ولى كسانى كه در قلوبشان انحراف [از هدايت الهى] است براى فتنهانگيزى و طلب تفسيرِ [نادرست و به ترديد انداختن مردم و گمراه كردن آنان] از آيات متشابهش پيروى مىكنند، و حال آنكه تفسير واقعى و حقيقى آنها را جز خدا نمىداند. و استواران در دانش [و چيرهدستان در بينش] مىگويند: ما به آن ايمان آورديم، همه [چه محكم، چه متشابه] از سوى پروردگار ماست. و [اين حقيقت را] جز صاحبان خرد متذكّر نمىشوند.
61- خلقت آسمان ها و زمین و گردش شب وروز را صاحبان خرد واندیشه از نشانه های توحید و قدرت خداوند می دانند: ( آلعمران/190)
{ إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ}
يقيناً در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانههايى [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] براى خردمندان است.
62- صاحبان خرد تفاوت بین انسان های کثیف و خبیث را با طیب و پاکدامن بخوبی تشخیص داده و می دانند و کثرت و تعداد ناپاکانان انان را به شگفتی و تردید نمی اندازد: (مائدة/100)
{ قُلْ لا يَسْتَوِي الْخَبيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ} بگو: ناپاك و پاك [مانند كافر و مؤمن، معصيت و طاعت، حرام و حلال، و معيوب و سالم] يكسان نيستند هر چند فراوانى ناپاكها تو را به شگفت آورد. پس اى صاحبان خرد! از خدا پروا كنيد تا رستگار شويد.
63- صاحبان خرد واندیشه داستان های قرانی را مایه عبرت گیری و سرمش وعامل هدایت و رحمت الهی میدانند: (يوسف/111) {لَقَدْ كانَ في قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ} به راستى در سرگذشت آنان عبرتى براى خردمندان است. [قرآن] سخنى نيست كه به دروغ بافته شده باشد، بلكه تصديق كننده كتابهاى آسمانى پيش از خود است و بيانگر هر چيز است و براى مردمى كه ايمان دارند، سراسر هدايت و رحمت است.
63- خردمندان و صاحبان اندیشه می توانند بر حقانیت قران که وحی است ایمان اوردند: (رعد/19)
{ أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ}
آيا كسى كه مىداند آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حق است، مانند كسى است كه [از نظر باطن] نابيناست؟! فقط خردمندان [بينادل] متذكّرِ [حق] مىشوند
64- کسانی که با حقایق و معارف الهیه متذکر میشوند اهل خرد و اندیشه میباشند : (إبراهيم/52)
{ هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ}
اين [قرآن يا آنچه در اين سوره است] پيامى براى [همه] مردم است، براى آنكه به وسيله آن هشدار داده شوند، و [با تدبّر در آياتش] بدانند كه او معبودى يگانه و يكتاست، و تا خردمندان، متذكّر [حقايق و معارف الهيّه] شوند
65- قرآن نازل شده است فقط برای خردمندان و اهل اندیشه و تدبر : (ص/29)
{ كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ}
اين كتاب پربركتى است كه آن را بر تو نازل كردهايم تا آياتش را تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند.
66- خردمندان و صاحبان اندیشه والا مصائبی که بر زندگی وارد می شوند را رحمت و حکمت خداوند میدانندو تفسیر مینمایندو هرگز کلایه و شکایتی نخواهند داشت : ( ص/43)
{ وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ}
و خانوادهاش را [كه در حادثهها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او بخشيديم تا رحمتى از سوى ما و تذكرى براى خردمندان باشد.
67- خردوندان فقط میتوانند تفاوت رفتار عالم و جاهل را درک کرده و بفهمند: ( زمر/9)
{ أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ }
[آيا چنين انسان كفرانكنندهاى بهتر است] يا كسى كه در ساعات شب به سجده و قيام و عبادتى خالصانه مشغول است، از آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش اميد دارد؟ بگو: آيا كسانى كه معرفت و دانش دارند و كسانى كه بىبهره از معرفت و دانشاند، يكسانند؟ فقط خردمندان متذكّر مىشوند.
68- خردمندان فقط به سخنان معصومین گوش میدهند و به بهترین وجه عمل میکنند : (زمر/18)
{ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ}
آنان كه سخن را مىشنوند و از بهترينش پيروى مىكنند، اينانند كسانى كه خدا هدايتشان كرده، و اينان همان خردمندانند.
69- خردمندان فصول مختلف سال را عبرت و درسی آموزنده برای معاد و فانی شدن دنیای مادی می دانند: (زمر/21) {أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ في ذلِكَ لَذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ}
آيا ندانستهاى كه خدا از آسمان آبى نازل كرد، پس آن را به صورت چشمههايى در زمين درآورد، آن گاه به وسيله آن زراعتى را كه رنگهايش گوناگون است، بيرون مىآورد، سپس [آن زراعت] خشك مىشود، در نتيجه آن را به رنگ زرد بينى، پس آن را ريز ريز و در هم شكسته مىكند بىترديد در اين [دگرگونىها] براى خردمندانْ هشدار و عبرتى است.
70 خردمندان فقط قرآن کریم را مایه هدایت و تذکر میدانند: (غافر/54)
{ هُدىً وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ }كتابى كه [سراسر] براى خردمندان مايه هدايت و تذكر است.
71- صاحبان خرد به دو بخش تقسیم میشوند : مومن و غیر مومن . صاحبان خرد مومن از خدا حیاء کرده و قران را مایه هدایت و تذکر واقعی می دانند : (طلاق/10)
{ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذاباً شَديداً فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ الَّذينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً }
خدا براى آنان [در آخرت] عذابى سخت آماده كرده است، پس اى خردمندان مؤمن! از خدا پروا كنيد. به راستى خدا به سوى شما وسيله تذكر نازل كرده است.
71- جستجوگران و هوشمندان همیشه بدنبال علل حوادث و نزول عذاب و خواری ورسوایی مجرمانند: (حجر/75) { إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمينَ } قطعاً در اين [سرگذشت اسفبار و حادثه عبرتآموز] نشانههايى [از قدرت خدا و خوارى و رسوايى مجرمان] براى هوشمندان [كه جستجوگر علل حوادثاند] وجود دار
استاد دانشمند
تفاوت فکر با تفکر چیست؟
درفکر کردن به نتیجه خاصی نمی رسیم و دنبال نتیجه خاصی هم نیستیم
ولی در تفکر دنبال نتیجه گیری مطلوب وراه حل می گردیم .
راستی میدونی تفکر چند نوع داریم ؟و تا بحال از کدام نوعش بیشتر یا فقط استفاده کرده ایم ؟
پیش مقدمه :
سلام . خوبی ؟
مقدمه :
خسته شدم از بس اشتباهاتم را تکرار کردم . خدایا چه کنم ؟
پیش گفتار :
آخی بمیرم برات . چقدر افسرده و دلمرده شدی ! پا شو . پاشو . خجالت بکش . با این ادا و اطوارها ها کسی تا حالا عوض نشده . این هم یک نوع کلاه سر گذاشتن سر خوده .
گفتاراول :
چرا ؟ اینقدر چرا؟
همیشه با کوچکترین خطا و اشتباه سریع ذهنمان متمرکز چرا و علت ان میشه . چرا خراب شد؟ چرا اینطوری شد؟ چرا انطوری نشد؟ و چرا و چرا و چرا ؟ ؟؟
منتهی فقط به بیان چرا ها اکتفا کرده و یا کار را به طور کلی رها می کنیم ویا میگذاریم ببینیم چه می شود؟ خلاصه هرچه هست کندی و سستی و درجازدن نتیجه چراهای ما خواهد بود!
آیا وقتش نرسیده که بشینیم و درست فکر کردن را بیاموزیم و بدانیم تا کی می خواهیم با این رویه و عادتی که بهش انس گرفتیم و نم نم فرهنگ زندگیمون شده پایان بدیم و راه را تغییر دهیم ؟
اگه حاضری اولین مطلب را باید باهمدیگه مرور کنیم :
تفاوت فکر با تفکر چیست؟
درفکر کردن به نتیجه خاصی نمی رسیم و دنبال نتیجه خاصی هم نیستیم
ولی در تفکر دنبال نتیجه گیری مطلوب وراه حل می گردیم .
راستی میدونی تفکر چند نوع داریم ؟ و تا بحال از کدام نوعش بیشتر یا فقط استفاده کرده ایم ؟
انواع تفکر :
1- تفکرغلط و باطل ؛ شوم ؛ خراب ؛ فاسد که قران اسم این نوع تفکر را گذاشته : ( اهواء که جمع هوی است ) (فرقان/43) { أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً}
آيا كسى كه هواى [نفسش] را معبود خود گرفته ديدى؟ آيا تو مىتوانى كارساز ونگهبان او باشى [كه او را به ميل خود به راه راست هدايت كنى .
2- تفکر صحیح و سازنده وبالنده و متعالی .(نساء/82) { أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيرا}ً آيا به قرآن [عميقاً] نمىانديشند؟ چنانچه از سوى غير خدا بود، همانا در آن اختلاف و ناهمگونى بسيارى مىيافتند
راستی تا حالا دقت کردی بعضی ها فقط به فکر نابود کردن زحمات خوب دیگران و به انحراف کشیدن مردم و اطرافیان خود مشغولند ؟ خدای ناکرده تا حالا که من و تو اینطوری نبوده ایم ؟!
خداوند درمورد چنین افرادی می فرماید : (مدثر/18) { إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ}
و [براى باطل كردن دعوت قرآن] انديشيد و [آن را] سنجيد!
میدونی ان فرد پلید چه کسی بوده ؟
این آیه در شأن ولیدبن مغیره مخزونی نازل شد. او مردى بود كه خداوند مال و فرزندان فراوان به او داده بود و او در مقام مخالفت با پيامبر اسلام ص بر آمد. ولی نقشه شوم او کارگر نشد و به هلاکت رسید .
راستی چرا وقتی انسان میتونه زیبا و قشنگ و دوست داشتنی فکر کنه و با فکر خوبش جامعه را گلستان کنه افکار شوم و خطرناک و مفسده انگیز و خرابکارانه می کشه و خود و اطرافیان وجامعه خودش را به نابودی و فساد و رسوایی وناامنی می کشونه ؟!
بگذریم : میدونی قران کریم تفکر سازنده وبالنده و متعالی و اندیشه صحیح را با چه واژه هایی به ما توصیه فرموده است ؟
قران مبین برای ساخته شدن انسان ها از این واژه ها بیشترین استفاده را فرموده است :
(تعقل( 49 بار ) – تدبر( 9بار) – لب( 16بار) – توسم(1بار) –تفقه(20بار) – اجتهاد(41بار) تری ( 328بار) نظر(129بار )
حالا بد نیست باهم دیگه آثار تفکر متعالی را بررسی کنیم :
آثار تفکر متعالی چیست؟
1- تفکری که هم به ظاهر و هم به باطن مطالب توجه دارد.
2- تفکری فراگرا و زنده است( نه خود گرا ) که نتیجه اش خدمت رسانی به مردم و احساس مسئولیت پیدا کردن و غیرت دینی و وجدان کاری و ... خواهد بود.
3-تفکر متعالی فقط به الله فکر میکند و قصد قربت به الله دارد.
4- خودش را در حضور الله می بیند
5- عاشقانه در حضور خدا زندگی میکند
6- توجه کامل دارد به انسان سازی و جامعه دارد.
7- تسلیم به تمام معنی دربرابر خالق زنده و پاینده است.
8- توجه کامل به دنیا و آخرت دارد .وهیچکدام را فدای دیگری نمیکند.
9- دائم الفکر است .
10- درگفتارش استدلال و برهان های منطقی مشهود است
11-شبهات و خرافات را خوب می شناسد
12- اهل مبارزه با شبهات و خرافات است.
13- در مبارزه های فرهنگی از روش های نرم و بسیار منعطف استفاده میکند.( اهل جدل و دعوا نیست)
14- اطرافیان خود را نیز به همین شیوه مبارزاتی تشویق و ترغیب می نماید.
15- دیگران را به تفکر متعالی دعوت میکند.
16- هیچ کلمه ای از دهان او بیرون نمی اید مگر در ان حکمت وپندی باشد.
17- درجایی که سودی در سخن نمیبیند سکوت میکند.
18- درهیچ موضوعی وارد نمی شود مگر انکه شبهات را برطرف و تاریکی های ان را روشن سازد و حقیقت را اشکارواعماق ان موضوع را میشکافد و حق سخن را ادائ میکند.
19- از کلید تفکر که( سئوال ) و طرح سئوال است استفاده میکند.
20- میداند از چه کسی سئوال کند و چه سئوالی کند؟
21- اطرافیان را به پرسش و طرح سئوال و جواب دادن به سئوالات تشویق میکند.وپاسخ صحیح با استدلال را از میان پاسخ ها مشخص و نمایان می کند.( جمعبندی میکند)
22- افراد را فقط وادار به ظواهر دین نمیکند بلکه اذهان و اندیشه ها و دقت ها را به باطن و مغز اوامر و نواهی الهی متمرکز می کند.
راستی میدونی یکی از القاب پیامبر عزیز اسلام پیامبر متفکر متعالی است ؟
نمونه ای از رفتار پیامبر (ص) :
سئوالی که حضرت رسول اکرم (ص) در میان اصحاب خود طرح کردند این بود:
درمیان دستگیرهای ایمان کدام یک از همه محکم تر ه؟
یکی از اصحاب گفت : نماز
دیگری گفت : زکات
دیگری گفت : روزه
دیگری گفت: حج عمره .
دیگری گفت: جهاد
حضرت به همه پاسخ ها فرمودند : خیر
فرمودند : تمام این هایی که نام بردید کارهای بزرگ و بافضیلتی است ولی محکمترین دستگیره های ایمان دوست داشتن برای خدا و دشمن داشتن برای خدا ست .
خوب شد یادم افتاد : میدونی ارزوی انبیاء گرام چی بوده ؟
اگه در تاریخ زندگی انها سیر و سفرکنیم می فهمیم که انها دنبال 3هدف کلی و بزرگ بوده اند :
الف : تربیت انسان متوسّم :
ب: تربیت خانواده متوسّم
پ: جامعه متوسّم .
برای اثبات این مطلب به سبک ها و شیوه های رفتار و اندیشه پیامبر (ص) توجه داشته باشیم :
سبک های خداوند و پیامبرش در تفکر چگونه بوده است ؟
1- اندیشه و تفکر متعالی : (ملك/1) {تَبارَكَ الَّذي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ}
هميشه سودمند و با بركت است آنكه فرمانروايى [بر همه هستى] به دست اوست و او بر هر كارى تواناست.
2- طرح سئوال : ( کلید تفکر طرح سئوال است )
(رعد/16) {قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ}
به عنوان نمونه : پیامبر(ص) برای اطرافیانش طرح سئوال میداد : مثلا می فرمود :
دشمن کیست ؟ دشمن چه می خواهد؟
تکنیک های دشمن چیست؟
چه امکاناتی دشمن برای ضربه زدن به ما دارد؟
طرح وبرنامه های دشمن چیست؟
مکر و فریب دشمن چیست؟
اطرافیان را تعلیم میداد که :
1- دشمن را بشناسند.
2- چه زمانی مبارزه را شروع کند؟
3- چه زمان از مبارزه دست بکشد؟
4- چگونه نیروی دشمن را علیه دشمن بکا ربگیرند؟
5- حریف را چگونه در مکر و حیله اش گرفتار سازد؟.
6- وچگونه دشمن را به انزوا و کناره گیری بکشاند؟
3- مبارزه اندیشی: یکی از بارزترین سبک های پیامبر و ائمه اطهار علیهم صلوات الله در مقابل منافقین و کفار و دشمنان اسلام مبارزه اندیشی را هنرمندانه به یاران خویش تعلیم داده و به نمایش می گذاشتند.
(أنفال/60) {وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ في سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ}و در برابر آنان آنچه در قدرت و توان داريد از نيرو [و نفرات و ساز و برگ جنگى] و اسبان ورزيده [براى جنگ] آماده كنيد تا به وسيله آنها دشمن خدا و دشمن خودتان ودشمنانى غير ايشان را كه نمىشناسيد، ولى خدا آنان را مىشناسد بترسانيد. و هر چه در راه خدا هزينه كنيد، پاداشش به طور كامل به شما داده مىشود، و مورد ستم قرار نخواهيد گرفت.
ایجاد و نشر و تربیت تفکر صلح جوی عاشقانه توسط پیامبر(ص) :
به اطرافیانش الگو میداد که : صلح جوی عاشق باشند
1- اگر کسی در حال فرار است از پشت به او حمله نکنند و بگذارد که فرار کند.
2- دشمن را وادار کند که تسلیم بشود ( خونخوار نیست)
3- جهل را باید کششت نه جاهل را .
4- دربرابر تردیدها و شکیات جهاد کنند.
5- در برنامه تغییر فرهنگ از جاهلیت به اسلام جهاد کنند.
6- با مشرکینی و کفاری که قصد مزاحمت برای مسلمین را دارند بجنگند.
7- مبارزه با تمسخرکنندگان دین
8- دربرابر نادانی ها و خرافات جهاد کنند.
9- اینده نگر باشند و اینده اسلام را تخمین بزنند.
4- مذاکره ومشاوره : (شورى/38)
{ وَ الَّذينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ}
و آنان كه دعوت پروردگارشان را اجابت كردند و نماز را برپا داشتند و كارشان در ميان خودشان بر پايه مشورت است و از آنچه روزى آنان كردهايم، انفاق مىكنند.
پیامبر عزیز اسلام در مذاکره تخفیف میدادند ولی از اصول دین عقب نشینی نمی کردند:
به عنوان نمونه :
گروهی از قبایل عرب خدمت رسول خدا رسیدند : وگفتند یا رسول الله اگر میخواهید ما مسلمان بشویم 3شرط داریم که باید انها را بپذیری !
1- اجازه دهید یک سال دیگر هم این بت ها را پرستش کنیم .
2- نماز خیلی برای ما گوارا نیست اجازه بده نماز نخوانیم .
3- از ما نخواهید که آن بت بزرگمان را خودمان بشکنیم .
حضرت فرمودند : از این سه پیشنهاد فقط سومی را می پذیرم که بت بزرگتان را شما نشکنید به کسی دیگر میگویم بت شمارا بشکند.( پس پیامبر (ص) نه همگرایی کردند و نه خشک برخورد کردند)
5- مشورت اندیشی :
منتهی برای مشورت می فرمودند به چند نکته اساسی باید توجه داشت :
الف : اثار و اهمیت مشورت :
پیامبر فرمودند : هرکس اراده انجام کاری را داشته باشد و با مرد مسلمانی درباره آن مشورت کند خداوند معقولترین راه رابرای او راهنمایی میکند.
ب - شرائط مشاور :
1- تجربه مشاور
2- تخصص مشاور.
ت: تشکیل شورای مشورت ( اطاق فکر)
1- شورای نظامی
2- امنیتی و اطلاعاتی
3- سیاسی
4- اجتماعی
5- حقوقی
6- تربیتی
7- خانواده
8- شورای حل اختلاف
6- تفکر خلاّق :
نمونه مشهور ان نصب حجرالاسود است .
1- اختلاف شدید بین قبائل چهارگانه قریش
2- این اختلاف انان 4 یا 5 شبانه روز طول کشیده بود .
3- پیرمردی به نام ابوامیة بن مغیره که حکم او برای همه احترام داشت پیشنهاد داد فردا صبح اولین کس که وارد مسجدالحرام شود او در نصب حجرالاسود تصمیم بگیرد
4- همه از دیدن رسول خدا (ص) خوشحال شدند .
5- حضرت عبای خودشان را پهن کردند و حجرالاسود را میان ان گذاشتند و به بزرگان چهارقبائل دستئر دادند چهارگوشه عبا را بگیرند و بلند کنند و خود حضرت حجرالاسود را سرجایش نصب فرمودند .
6- وقتی حضرت به منزلشان برگشتند اولین خبری که به سمع مبارکشان رسید ولادت حضرت زهراء سلام الله علیها بود
نمونه ای دیگر :
روزی بچه های مدینه عبای حضرت رسول (ص) را گرفته و فریاد میزدند ماهم میخواهیم مانند حسن و حسین علیهماالسلام روی شانه شما شتر سوار ی بکنیم .
حضرت به بلال گفتند برو منزل من وهرچه پیدا کردی بیاور . ایشان رفت و 8عدد گردو اورد . حضرت به بچه ها فرمودند مرا با این گردو ها عوض میکنید؟ بچه ها خندیدند و فریاد زدند بله . حضرت گردو ها را بین بچه ها تقسیم کردند و خندیدند و فرمودند : خدا رحمت کند برادرم یوسف نبی را . او را به ثمن بخس ( اندک پولی) فروختند و مرا هم با 8 عدد گردو معامله کردند؟
7- تفکر سیستماتیک :
یعنی یک مشکل را به قطعات کوچکتر تقسیم کرده تا راحت تر حل گردد.
فوائد این نوع نگاه :
1- در باره ان مشکل راحت تر بتوانند اظهار نظر کنند.
2- ارتباط این اجزاء (مشکل کلی) با یکدیگر را مشخص کنند.
3- دیدن اجزاء از بالا بطور کلی.
4- دیدن اجزاء از پائین به بالا بطور جزء جزء .
5- بررسی محیط اطراف و دور نمای ان مشکل.
مثلا : تجارت
شما میخواهید مغازه ای رابرای کسب وکارتان انتخاب کنید .
1- مغازه از خودتان دارید یا نه ؟
2- اگر قصد اجاره دارید در کدام خیابان می خواهید اجاره کنید؟
3- چقدر می توانید اجاره بدهید؟
4- ایا نوع شغل شما اینقدر اجاره دادن و هزینه های جانبی را می تواند به شما بدهد؟
5- مغازه شما چه اندازه ای باشد کافی است؟
6- چه شغلی را می خواهید انتخاب کنید؟
7- کارگر یا کارمند نیاز دارید یا نه ؟
8- به فوت وفن تجارت و فروشندگی وارد هیتید یا نه ؟
9- چه زمانی را از شما در این تجارت میگیرد؟
10- اجناستان را ازکجاو چه کسی و چگونه می خواهید تهیه کنید؟
11- ماشینی که باید وسائل را به مغازه بیاورد را دارید یا نه ؟
12- اگر ندارید در هردفعه ای چقدرباید کرایه بدهید؟
13- چکی می خرید یا نقدی ؟
13- چکی و مدت دار می فروشید یا نقدی ؟
14- با آَشنایان و دوستانتان چگونه معامله می کنید.
15- تازه مشکلات شهرداری و دارایی و بهداشت و بیمه اماکن
وهزار نکته ریز و درشت دیگر .
پیامبر اکرم (ص) یک نگاه کل نگر وهمه جانبه به زندگی انسان داشته اند.
درکلیه حوزه های فردی ؛ جمعی؛ زمینه های اجتماعی؛ سیاسی؛ اقتصادی؛ تربیتی؛ اخلاقی؛ فرهنگی..... اطرافیان ( شاگردان ) خودشان را متوجه ساختند.
8- نگاه تحلیلی :
قرار دادن حدسیات , فرضیه ها ؛ وانطباق انها با شواهد و اخبار موجود وتجارب گذشته وحال برای رسیدن به یک نتیجه ای روشن و واضح در یک مسئله ویا سوژه است .
مثلا: روش دعوت حضرت رسول (ص) از قبائل و بزرگان جزیره العرب به اسلام .
1- شرائط سیاسی و اجتماعی عربستان
2- شرائط عِده و عُده و قدرت پیام رسانی حضرت به قبائل
توضیح مطلب : جزیره العرب را بهتر بشناسیم:
1- جزیرة العرب به قبائل تقسیم میشد که هرقبیله ای رئیس و شیخ و بزرگی داشت و کاملا آزادانه تصمیم میگرفتند.
2- اختلافات شدید بین روسای قبایل با هم .
3- اصلی ترین مسئله حمیت و عصبیت قبیله ای بود
4- رئیس قبیله حکم پادشاه قبیله را داشت.
5- وقتی رئیس قبیله خشمگین میشد هزاران شمشیر بدون پرسش و خواستن دلیل بالا میرفت .
6- تمام مهمانی ها و بخشش ها و کرامت ومتنت ها فقط برای رئیس شدن بودوبس .
7- ولذا به همین منظور از شاعران میخواستند که در وصف انان
اشعاری را بسراید .( جنگ برای قدرت)
8- اکثر اوقات قبائل به جنگ و خونریزی طی میشد.
9- مهمترین قبیله در جزیره العرب حکومت حجاز بود بدلیل بیت الله الحرام .( حکومت حجاز دینی و مذهبی بود و برای همه قبائل محترم بود.
مقامات مهم در حجاز :
1- دارالندوه : نظارت به کلیه مشورت های قریش
2- لواء و رایَت : مسئولیت جنگ با بیگانگان.
3- قیادت : امارت کاروان های تجاری و غیر تجاری
4- حجابت : خدمات و پرده برداری کعبه.
5- سقایت حجاج
6- رفادت حجاج : اطعام دادن و رسیدگی به زائران بیت الله الحرام.
10- همه قریش خودشان را پیرو دین ابراهیمی میدانستند ولی بت ها را برای خدای خویش شفیع و واسطه قرار میدادند.
انچه از دین رعایت میشد دین تحریف شده ای بود که به انحراف کشیده شده بود .ولی خودشان را موحد میدانستند.
11- رسومات و خرافه پرستی های عجیب و غریب داشتند.
به تعبیر قران : استسقام به ازلام ( روش تصمیم گیری به 3عدد چوب ) شیر و خط خودمون .
12- شرطبندی سر گوشت شتر .
13- ننگ دانستن برای داشتن دختر
14- .احترام شدید به فالگیران و کاهنان
15- اگر پرنده ای را میدیدند ( دیدن یا شنیدن صدای کلاغ ؛ جغد .. ) فال بد می زدند واگر مثلا آهو میدیدند فال خوب و پیشبینی خوبی داشتند.
16- شرابخواری ؛
17- چند شوهری زنان ؛
18- رسوم غلط در ازدواج .
حالا اگر پیامبر (ص) بخواهد رسیدگی به این مردم بکند باید یک تحلیل بسیار قوی و صحیح نسبت به اوضاع سیاسی فرهنگی و اجتماعی جزیرة العرب داشته باشد.واین اتفاق و انقلاب هم باید در مدت 23 سال به نتیجه برسد.
9- تفکر تصمیم گیر :
پیامبر اکرم ( ص) اگر کسی درخواست موعظه داشت بگونه ای اورا اماده میساخت که تصمیم بگیرد واقعا عمل کند و تفکر تصمیم گیری او را تحریک میکرد:
روزی کسی به اصرار از حضرت طلب موعظه میکرد
حضرت فرمودند : اگر موعظه ات کنم عمل میکنی ؟ سمرتبه این سئوال را از او پرسیدند.
واودرجواب میگفت بله تصمیم دارم هرچه شما فرمودید عمل کنم.
حضرت با این نوع برخورد ( تکرارسه مرتبه ) به او اهمیت موعظه و فرمایش ایشان را به او تفهیم کردند.
فرمودند :
هرگاه تصمیم گرفتی اول در اثر و نتیجه و عاقبت آن کار فکر کن و خوب بیندیش . اگر دیدی نتیجه و عاقبتش صحیح است آن را دنبال کن واگر عاقبتش گمراهی و تباهی است از تصمیم خود صرف نظر کن..
در این موعظه روش تصمیم گیری که باید 3معیار را دارا باشد را به همه مسلمانان آموختند:
1- اثر تصمیم ( این تصمیم چه اثری دارد؟ برچه چیزی اثر میگذارد؟ و تا چه اندازه اثر میگذارد؟
2- نتیجه تصمیم (این تصمیم چه نتیجه یا نتایجی با خود می اورد ؟ ( نگاه کوتاه مدت به تصمیم گرفته شده)
3- عاقبت تصمیم : چه عواقبی را در پی دارد ؟ در نهایت به کجا ختم میشود؟ ( نگاه بلند مدت به تصمیم گرفته شده)
10- تفکر برنامه ریز و برنامه ریزی استراتژیک :
پیامبرفرمود :
اندازه گیری و برنامه ریزی یک نیمه زندگی است
و مردم داری و مهربانی نیمه دوم عقل میباشد.
غم واندوه یک نیمه پیری و فرسودگی است وکمی عیال واولاد یک نیمه درایی و توانگری است .
می فرمودند : اوقات زندگی شبانه روز خودتون را به 3قسم تقسیم کنید:
1- ساعتی را برای کارهای شخصی ( خانواده و مردم )
2- ساعتی را برای کار وتلاش
3- ساعتی را برای عبادت
11- تفکر اگو یاب :
تفکری که برمبنای شناسایی وفهم الگوهای گوناگون در طبیعت ؛ تاریخ ؛ انواع هنر؛ ریاضیات ؛ فیزیک ، وبرخی زمینه های دیگر صورت گیرد را تفکر الگویاب مینامند.
مثلا: الگوگیری ازطبیعت در ورزش های رزمی از مارکبری یا گربه وحشی و یا یوزپلنگ و ببر وشیر .. برای الگوگیری وبکارگیری.
مثلا: الگوگیری ازطبیعت مثل مار وسیله ای به نام قطار را ساخته شد.
مثلا: الگوگیری ازطبیعت مانند هجرت پرندگان از مکانی به مکانی دور برای تغییر اب و هوا باید درس گرفت تا برای تبلیغ دین و کار وتلاش بیشتری هجرت کنیم ( اطلبوالعلم ولو بالسین )
مثلا: از تاریخ الگو برداری کردن :
وقتی ابوسفیان و کفارقریش که چقدر پیامبرو دوستانش را اذیت کرده بودند در فتح مکه پیامبر انان را بخشید؛ اشاره کردند به عفو وبخشش جناب یوسف در مصر ؛ نسبت به برادرانش که چقدر اورااذیت کرده و فروخته بودند.
11- تفکر دوراندیش :
در هر اتفاق و حادثه ای علت و عللی وجود دارد .
توجه به قوانین و قواعد حاکم بر جهان برای تصمیم گیری نقش بسزایی دارد.
مثال : توجه به هواشناسی و قوانین آب و هوا .
چگونه اداره هواشناسی اعلام میکند که فردا باران یا برف می اید ؟ اداره هواشناسی با توجه به برخی قوانین این علم و ثبت داده های مربوطه ( دما؛ رطوبت ؛ فشار) وقوع باران ؛ برف , تندباد و طوفان را پیش بینی میکنند.
نتیجه :
اگر مانیز به:
1- قوانین جهانی اشنا باشیم
2- و بازشناسی اتفاقات گذشته
3- ودرک حال
براساس ان می توانیم حوادث اینده را پیش بینی کنیم .
واز الان برای:
1- کاهش خطرحوادث ناگوار
2- و افزایش آمادگی برای استفاده از فرصت های آتی ؛
3- تدبیر لازم را اتخاذ نماید.
مثال : صلح حدیبیه .
پیامبر(ص) با 1400نفر به طرف زیارت خانه خدا بدون سلاح جنگی به طرف مکه رهسپار شدند ولی ابوسفیان ومشرکان قریش اجازه ورود ندادند . حضرت سفیری را برای مذاکره فرستادند ولی انان او را دستگیر و به قتل رساندند . پیامبر اکرم از یاران خود بیعت و پیمان گرفتند که در زمان بروز مشکل و حمله دشمن با تمام وجود از خود دفاع کنند به این بیعت و پیمان بیعت شجره ورضوان گفته میشود.
12- تفکر ا ستراتژیک :
مثال : کندن خندق اطراف مدینه در جنگ خندق
چیدن بهترین تیراندازان بر دامنه کوه احد.در جنگ احد .
عناصر اصلی فعال شدن تفکر استراتژیک :
1- درک فرصتها .
2- استفاده از آن در میادین رزم و رقابت و جنگ .
پیامبر فرمودند : تنبل را 3 نشانه است :
1- سستی ورزد چندان که به کوتاهی در انجام فرائض رسد.
2- کوتاهی کند تا فرصت عبادت و کارخیر را ازدست بدهد.
3- وفرصت ها را از دست بدهد تا به گناه انجامد
( فرارازمجلس گناه- مثل یوسف – ابن سیرین- شیخ رجبعلی خیاط )
حالا خارج از لطف نیست که یک سری به ایات قران بزنیم و ببینیم خداوند کریم اندیشه های سالم و درست را با چه نشانه هایی به ما گوشزد فرموده است .
برای اینکه مطلب خسته کننده نباشد فقط به سرفصل ها و ادرس آیات اکتفا کرده ایم و از توضیح دادن صرف نظر کرده . چرا که با خواندن و مطالب سرفصل ها می توان به یک نتیجه مطلوب هم رسید . پس دقیق و با توجه کامل به سر فصل های قید شده نگاه کن و با زندگی فردی خود مقایسه کن و ببین ایا تا بحال اینگونه به تفکر و اندیشه وا داشته شده بودی یا نه ؟ اگر جوابت منفیست . پس از الان شروع کن . فکر نو + تصمیم نو+ زندگی نو = انسان نو
نشانه های متفکر متعالی و تفکر صحیح درقرآن :
1- فهمیدن تفاوت کور و بینا ازنشانه های تفکرصحیح است:
(أنعام/50) { قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ}
2- به یاد خدا بودن در حال قیام و قعود و تفکر در خلقت آسمان ها و زمین و فهمیدن اینکه خدا مارا به باطل خلق نفرموده و ترسیدن از عذاب جهنم است : (آلعمران/191)
{ الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ }
3- فهمیدن وقبول کردن اینکه شراب و قمار گناه بزرگی است و ضرر انها از نفعشان ( پولی که از قمار بدست میاید یا از فروش شراب بدست می اید )بیشتر است (بقرة/219)
{يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ} درباره شراب و قمار از تو مىپرسند، بگو: در آن دو گناهى بزرگ و سودهايى براى مردم است، و گناه هر دو از سودشان بيشتر است. و از تو مىپرسند: چه چيز انفاق كنند؟ بگو: از آنچه افزون بر نياز است. خدا اين گونه آياتش را براى شما بيان مىكند تا بينديشيد
4- فهمیدن منافع آب و زراعاتی که از ان بوجود میاید دلیلبر توحید و قدرت خداوند است : (نحل/11)
{يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}
براى شما به وسيله آن آب، زراعت و زيتون و خرما و انگور و از همه محصولات مىروياند يقيناً در اين [واقعيات شگفتانگيز طبيعى] نشانهاى است [بر توحيد، و ربوبيّت وقدرت خدا] براى گروهى كه مىانديشند.
5- فهیمدن اینکه انبیاء اولی العزم با کتاب های آسمانی خود برای هدایت مردم امده اند و رسول گرامی نیز با قران امده تا انچه برای هدایت مردم نیاز است از ان برای مردم بیان کند(نحل/44) {بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}
6- فهیمدن زندگی زنبور عسل ( وحی براو میشود) که از گل های رنگارنگ میمیکد وعسل را که دوای شفا بخش است را تولید میکند واین نشانه ای ازقدرت خداست . (نحل/69)
{ثُمَّ كُلي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ }
آن گاه از همه محصولات و ميوهها بخور، پس در راههاى پروردگارت كه براى تو هموار شده [به سوى كندو] برو از شكم آنها [شهدى] نوشيدنى با رنگهاى گوناگون بيرون مىآيد كه در آن درمانى براى مردم است. قطعاً در اين [حقيقت] نشانهاى [بر قدرت، لطف و رحمت خدا] ست براى مردمى كه مىانديشند.
7- درخلوتگاه خود تفکر کند که نشانه قدرت خدا و ایمان به روز رستاخیز خلقت آسمان ها و زمین ومافیها است که برای زمان معین خلق شده میباشد : (روم/8)
{ أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا في أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ
آيا در [خلوت] درون خود نينديشيدهاند؟ [كه] خدا آسمانها و زمين و آنچه را ميان آنهاست، جز به حقّ و راستى و براى مدتى معين نيافريده است و همانا بسيارى از مردم به ديدار [قيامت و محاسبه اعمال به وسيله] پروردگارشان كافرند.
8- خلقت زن را مکمل مرد دانسته و مودت و رحمت را رمز موفقیت در زندگی زناشویی بداند: (روم/21)
{وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}
9- دنیا و مافیها را برای انسان خلق فرموده نه انسان را برای دنیا و مافیها : (جاثية/13) {وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً مِنْهُ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}
10- امر به خوبی ها و تلاوت قرآن برای عاملین به ان موثر است نه کسی که خودش اهل عمل نیست ولی امرمیکند به نیکی ها : (بقرة/44) { أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ}
11- قدرت فهم وتحمل ایات الهی را انقدر سنگین می داند که اگر بر کوهها نازل شود متلاشی میشوند : (حشر/21)
{ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ }
12- بداند تمسخر نماز کارزشت و عمل بی خردان است )مائدة/58) {وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ}
و چون براى نمازْ ندا در مىدهيد، آن را به مسخره و بازى مىگيرند اين كار زشتشان به سبب اين است كه آنان گروهى هستند كه [در حقايق و معارف] انديشه نمىكنند.
13- ازقصه زنده شدن مقتول توسط موسی ایمان به قدرت خدا و مسئله رجعت و قیامت صغری اورد : (بقرة/73)
{ فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتى وَ يُريكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ }
پس گفتيم: پارهاى از آن [گاو ذبح شده] را به مقتول بزنيد [تا زنده شود و قاتل را معرفى كند]. خدا مردگان را اين گونه زنده مىكند و نشانههاىِ [قدرت و ربوبيّت] خود را به شما نشان مىدهد، تا بينديشيد.
14- خواب و مرگ موقتی و مرگ دائمی را به دست خدا میداند (زمر/42) { اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي لَمْ تَمُتْ في مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ} و خداست كه روح [مردم] را هنگام مرگشان به طور كامل مىگيرد، و روحى را كه [صاحبش] نمرده است نيز به هنگام خوابش [مىگيرد]، پس روح كسى كه مرگ را بر او حكم كرده نگه مىدارد، [و به بدن باز نمىگرداند] و ديگر روح را تا سرآمدى معين باز مىفرستد مسلماً در اين [واقعيت] براى مردمى كه مىانديشند، نشانههايى [بر قدرت خدا] ست.
15- زندگی بدون ایمان و عمل صالح دردنیا را سرگرمی خطرناک و پوچ بداند : (أنعام/32)
{وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ}
و زندگى دنيا [بدون ايمان و عمل صالح] بازى و سرگرمى است، و يقيناً سراى آخرت براى آنان كه همواره پرهيزكارى مىكنند، بهتر است. آيا نمىانديشيد؟
16- انسان بی خدا که گوشی برای شنیدن حرف حق و چشمی برای دیدن حقیقت و زبانی برای گفتن حقایق ندارد را خطرناک ترین حیوان و جنبنده در دنیا بداند: (انفال/22) {إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ}
قطعاً بدترين جُنبندگان نزد خدا، كرانِ [از شنيدن حق] و لالانِ [از گفتن حق] هستند كه [كلام حق را] نمىانديشند!
17- قرآن را بخواند و ببیند وبه صدق پیامبری رسول خدا(ص) ایمان آورد : (یونس/16)
{قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ}
بگو: اگر خدا مىخواست آن را بر شما نمىخواندم، و او هم شما را به آن آگاه نمىكرد همانا مدتها پيش از نزول قرآن در ميان شما بودم، [و ادعاى پيامبرى نداشتم، اكنون صدق پيامبرى خود را با اين قرآن اثبات مىكنم] آيا نمىانديشيد؟
18- بداند کسی که نمی خواهد هدایت شود هرگز هدایت نمیشود : (يونس/42)
{وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ} و برخى از آنان به تو گوش مىدهند [ولى گويا نمىشنوند] آيا تو مىتوانى كران را گرچه انديشه نمىكنند، بشنوانى؟
19- نزول قران با زبان عربی حکمتی برای تلاوت کنندگانش دارد: (يوسف/2) {إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}
20- بداند که هدایت واقعی بدست خداست و کسی هداست میشود که برحقایق الهی اندیشه کند: (يونس/100)
{وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ} هيچ كس را نسزد [و قدرت نباشد] كه ايمان بياورد مگر به اذن و توفيق خدا، و خدا پليدى [ضلالت] را [پس از بيان حقايق] بر كسانى قرار مىدهد كه [در حقايق] نمىانديشند
21- بداند مزد رسالت را فقط خدا میتواند اداء کند و انبیاء از ما مزدی نخواسته و نمی خواهند جز عمل کردن به اوامر الهی: (هود/51){يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذي فَطَرَني أَ فَلا تَعْقِلُونَ} اى قوم من! از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هيچ پاداشى نمىخواهم، پاداشم فقط بر عهده كسى است كه مرا آفريده آيا نمىانديشيد؟
22- سفر نکند مگر برای تکمیل ایمانش و نظاره کند عاقبت کسانی را که منکر توحید و معاد بودند : (يوسف/109)
{وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ} و پيش از تو جز مردانى از اهل آبادىها را كه به آنان وحى كرديم [براى هدايت مردم] نفرستاديم. آيا [مخالفان حق] در زمين گردش نكردند تا با تأمل بنگرند كه عاقبت كسانى كه پيش از آنان بودند، چگونه بود؟ و مسلماً سراى آخرت براى كسانى كه پرهيزكارى كردند، بهتر است آيا نمىانديشيد؟
23- تامل کند که همه درختان از یک آب می خورند ولی هرکدام از درختان محصول خود و با مزه و طعم خود شان را می دهند یا برخی از دختان بی حاصلند . این را از قدرت خدا بداند: (رعد/4)
{وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}
24- برنظم در گردش خورشید و ماه و چینش ستارگان تفکر کرده و از قدرت و حکمت خدا بداند: (نحل/12)
{وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ} و شب و روز و خورشيد و ماه را نيز رام و مسخّر شما قرار داد، وستارگان هم به فرمانش رام و مسخّر شدهاند قطعاً در اين [حقايق] نشانههايى است [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] براى گروهى كه تعقّل مىكنند.
25- انواع محصولات شیرین درختان را قدرت خدا و رزق و لطف خدا بداند و برخی از ان محصولات شیرین نوشیدنی های حرام تهیه میکنند را برخلاف خواسته خدا دانسته و ناسپاسی خدا بداند : (نحل/67){وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ} و از محصولات درختان خرما و انگور [گاهى بر خلاف خواسته خدا] نوشابهاى مست كننده و [زمانى ديگر] رزقى پاكيزه و نيكو مىگيريد در اين [حقيقت] نشانهاى [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] ست براى گروهى كه تعقّل مىكنند.
26- به نتیجه برسد که قرآن کتاب هدایت و معجزه جاودانی و عامل رشد و شرف و عزت وترقی شما و بشریت است پس باید از ان استفاده برد: (أنبياء/10)
{لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ}
27- چشم و گوش را بهترین وسیله برای هدایت بداند تا به بصیرت قلبی برسد بدترین عامل انحراف را کوری دل بداند نه کوری چشم ! : (حج/46)
{أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتي فِي الصُّدُورِ} آيا در زمين گردش نكردهاند تا براى آنان دلهايى [بيدار و بينا] پيدا شود كه با آن بينديشند يا گوشهايى كه با آن [اندرزها را] بشنوند؟ حقيقت اين است كه ديدهها كور نيست بلكه دلهايى كه در سينههاست، كور است.
28- مرگ و زندگی و گردش شب و روز را بدست و اراده و قدرت خدا بداند و بس : (مؤمنون/80)
{وَ هُوَ الَّذي يُحْيي وَ يُميتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ} و اوست كه حيات مىدهد و مىميراند و رفت و آمد شب و روز در سيطره خواست اوست، آيا نمىانديشيد؟
29- تفکر و دقت در مثالهای قرآنی از نشانه های متفکر است: (عنكبوت/43){وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ} و اين مثلها را براى مردم مىزنيم، ولى جز اهل معرفت و دانش در آنها تعقّل نمىكنند.
30- شرائط افراد را درک کردن و احترام به مرز ها و حدود الهی و عرفی گذاشتن ازاندیشه سالم است : (نور/61)
{لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}
بر نابينا و لنگ و بيمار و خود شما گناهى نيست كه [بدون هيچ اجازهاى از خانههايى كه ذكر مىشود، غذا] بخوريد: از خانههاى خودتان، يا خانههاى پدرانتان، يا خانههاى مادرانتان يا خانههاى برادرانتان، يا خانههاى خواهرانتان، يا خانههاى عموهايتان، يا خانههاى عمّههايتان، يا خانههاى دايىهايتان، يا خانههاى خالههايتان، يا خانههايى كه كليدهايشان در اختيار شماست، يا خانههاى دوستانتان بر شما گناهى نيست كه [با ديگر اعضاى خانواده خود] دستهجمعى يا جدا جدا غذا بخوريد. پس هرگاه به خانههايى [كه ذكر شد] وارد شديد، بر خودتان سلام كنيد كه درودى است از سوى خدا [درودى] پربركت و پاكيزه، خدا اينگونه آيات را براى شما بيان مىكند تا بينديشيد.
31- تمام لوازم اسایش و ارامش دنیایی را موقت و امانت بداند و اعمال صالح و خوب را ذخیره قیامت کند از نشانه های اندیشه سالم است : (قصص/60)
{وَ ما أُوتيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ زينَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى أَ فَلا تَعْقِلُونَ}
آنچه به شما داده شده كالا و ابزار زندگى دنيا و زينت آن است، و آنچه نزد خداست بهتر و پايدارتر است آيا نمىانديشيد؟
32-تشخیص نوع مریضی (روحی و قلبی وفکری) وشدت و ضعف ان از نشانه های اندیشه سالم است : (فرقان/44)
{أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً }آيا گمان مىكنى بيشتر آنان [سخن حق را] مىشنوند، يا [در حقايق] مىانديشند؟ آنان جز مانند چهارپايان نيستند بلكه آنان گمراهترند
33- هیچ انسانی نمی تواند منکر خدا باشد چون فطری است .انسان فطرتا خداجوست . همانطور که باران زمین مرده را زنده می کند وحی و قران نیز قلبهای مرده را زنده می سازد : (عنكبوت/63) {وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ }و اگر از آنان بپرسى: چه كسى از آسمان آبى نازل كرد و به وسيله آن زمين را پس از مردگىاش زنده ساخت؟ بىترديد خواهند گفت: خدا. بگو: همه ستايشها ويژه خداست [و مشركان دور از حقيقتاند]، بلكه بيشترشان تعقّل نمىكنند.
34- قدرت خدا را در برق بداند که از طرفی ترس از صاعقه و امید اسست به نزول باران . و نزول باران زمین های مرده را زنده میکند و وحی نیز قلوب مرده را زنده می نماید : (روم/24)
{وَ مِنْ آياتِهِ يُريكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَيُحْيي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}
و از نشانههاى [قدرت و ربوبيت] او است كه برق را مايه ترس [از صاعقه] و اميد [به باران] به شما مىنماياند، و از آسمان آبى نازل مىكند كه زمين را پس از مردگىاش به وسيله آن زنده مىكند قطعاً در اين [شگفتىهاى آفرينش] نشانههايى است براى مردمى كه تعقّل مىكنند.
35- زشتی و مشکلات شریک داشتن را از شرکائی که دارید و پیدا میکنید بفهمید پس چرا برای خدا انچه را می پسندید که برای خود نمی پسندید ؟ (روم/28)
{ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ شُرَكاءَ في ما رَزَقْناكُمْ فَأَنْتُمْ فيهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ كَخيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ }خدا از [وضع و حال] خودتان براى شما مثلى زده است، آيا از بردگانتان در آنچه [از نعمت ها و ثروتها] به شما روزى دادهايم، شريكانى داريد كه شما در آن [نعمت ها و ثروتها] با هم برابر و يكسان باشيد، و همان گونه كه از يكديگر مىترسيد [كه يكى از شما نعمت و ثروت مشترك را ويژه خود كند] از بردگانتان هم بترسيد؟ [بىترديد در ميان آزاد و برده و مولا و عبد و مالك و مملوك چنين شركتى وجود ندارد، پس چگونه ممكن است مملوك خدا در خدايى، ربوبيت، خالقيت و مالكيّت شريك او باشد؟!] اينگونه آيات خود را براى مردمى كه تعقّل مىكنند، بيان مىكنيم
36- عاقبت اندیشی پیروان شیطان از اندیشه های سالم است : (يس/62){ وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
و همانا شيطان گروه بسيارى از شما را گمراه كرد، آيا تعقّل نمىكرديد [كه پيروانش به چه سرنوشت شومى دچار شدند؟]
37- پیری را از نشانه های قدرت خدا میداند : (يس/68)
{وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ}
و به هر كس عمر طولانى دهيم، او را در عرصه آفرينش [به سوى حالت ضعف، سستى، نقصان و فراموشى] واژگونش مىكنيم پس آيا تعقّل نمىكنند؟
38- وقتی به خرابه ها روز یا شب می گذرید تفکر کنید : (صافات/137/138) {وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ} شما پيوسته صبحگاهان از كنار ويرانههاى شهرهاى آنها مىگذريد
و شبانگاه نيز از آنجا عبور مىكنيد آيا نمىانديشيد ؟!
(تفسير نمونه/ج19/ص150)
اين تعبير به خاطر آن است كه شهرهاى قوم لوط در مسير كاروانهاى مردم حجاز به سوى شام قرار داشت، و اينها در سفرهاى روزانه و شبانه خود از كنار آن عبور مىكردند، اگر گوش جانى داشتند فرياد دلخراش و جانكاه اين قوم گنهكار بلا ديده را مىشنيدند، چرا كه ويرانههاى شهرهاى آنها با زبان بىزبانى به همه عابران درس مىدهد، و از گرفتار شدن در چنگال حوادث مشابهى بر حذر مىدارد. آرى درس عبرت بسيار است
39- سیرخلقت و تکاملتان در رحم مادر و رشد دردنیا و پیری و مرگتان بهترین درس برای تعقل و رسیدن به حقیقت است : (غافر/67) {هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ} اوست كه شما را از خاك آفريد، سپس از نطفه، آن گاه از علقه، سپس به صورت طفلى [از رحم مادران] بيرون مىفرستد، تا به كمال نيرومندى و قوت خود برسيد، آن گاه پير و سالخورده شويد، و برخى از شما پيش از رسيدن به اين مراحل قبض روح مىشويد، و [برخى زنده مىمانيد] تا به آن مدتى كه معين و مقرّر است برسيد، و براى اينكه شما [درباره حق] تعقّل كنيد
40- از گردش شب وروز و نزول باران و حرکت ابرها و بادها اندیشه کردن برای رسیدن به قدرت خداوند: (جاثية/5){وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْريفِ الرِّياحِ آياتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ} و در رفت و آمد شب و روز و آنچه را از رزق و روزى [چون باران و برف] از آسمان نازل كرده و به وسيله آن زمين را پس از مردگىاش زنده كرده است، و در گرداندن بادها [از سويى به سويى] براى مردمى كه تعقّل مىكنند، نشانههايى است
41- امدن حضرت مهدی عج زمین مرده از فساد را زنده خواهد کرد: (حديد/17) { اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ} بدانيد كه خدا زمين را پس از مردگىاش زنده مىكند. همانا ما نشانهها [ى ربوبيت و قدرت خود] را براى شما بيان كرديم تا بينديشيد
42- دشمن شناسی از نشانه های تفکر سالم است .
( دشمن را ترسو بدانید . انها از رویارویی با شما هراس دا رند . دربین خودشان دلاورند ولی دربرابر شما ضعیف و زبونند . ظاهرشان متحدند ولی دربینشان تفرقه بیداد میکند ) (حشر/14)
{ لا يُقاتِلُونَكُمْ جَميعاً إِلاَّ في قُرىً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَديدٌ تَحْسَبُهُمْ جَميعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ} همه آنان [به صورت متحد و يكپارچه] با شما نمىجنگند مگر در آبادىهايى كه داراى حصار و قلعه و دژ هستند، يا از پشت ديوارها، دلاورى آنان ميان خودشان شديد است [ولى از رويارويى با شما مىترسند]، آنان را متحد و همدست مىپندارى در حالى كه دلهايشان پراكنده است زيرا آنان گروهى هستند كه تعقّل نمىكنند
43- دلیل جهنمی شدن کفار ومشرکین و ملحدین و منافقین و گنهکاران تفکر نکردن بر حقایق الهی و ایات الهی می باشد : (ملك/10) { وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في أَصْحابِ السَّعيرِ} و مىگويند: اگر ما [دعوت سعادتبخش آنان را] شنيده بوديم، يا [در حقايقى كه براى ما آوردند] تعقّل كرده بوديم، در ميان [آتش] اهل آتش سوزان نبوديم.
44- قصاص را مایه زندگی وامنین اجتماعی بداند ازنشانه های تفکر سالم است : (بقرة/179)
{وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}
45- باتدبردرقرآن میفهمند که اگر معجزه جاودان نبود وبدست بشر نوشته شده بود هرگزاین نظم وهماهنگی را نداشت : (نساء/82)
{ أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً }
آيا به قرآن [عميقاً] نمىانديشند؟ چنانچه از سوى غير خدا بود، همانا در آن اختلاف و ناهمگونى بسيارى مىيافتند
46- با تدبر می توان به برکت و ارزش قران پی برد و خردمندان فقط با ان متذر میشوند: (ص/29)
{كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ }
اين كتاب پربركتى است كه آن را بر تو نازل كردهايم تا آياتش را تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند.
47- با تدبر بر ایات قران میتواتن به حقایق دست یافت ولی وای اگربر قلبی قفل زده شود: (محمد/24)
{ أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها }
آيا در قرآن نمىانديشند [تاحقايق را بفهمند] يا بر دل هايشان قفل هايى قرار دارد؟
48- لجاجت و کفر اجازه نمی دهد انسان تدبر بر ایات قران کند تا نشانه های حق را ببیند و یا سخن حق را بشنوند : (أنعام/25)
{ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ في آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّى إِذا جاؤُكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطيرُ الْأَوَّلينَ}
گروهى از آنان به سخنانت گوش مىدهند، و ما [به كيفر لجاجت وكفرشان] بر دلهايشان پوششهايى قرار داديم كه آن را نفهمند، و در گوشهايشان سنگينى نهاديم [تا نشنوند]. و اگر همه نشانههاى حق را ببينند باز هم به آن ايمان نمىآورند تا آنجا كه وقتى به محضرت مىآيند با تو مجادله وستيزه مىكنند، كافران [از روى لجاجت وعناد] مىگويند: اين [قرآن] جز افسانههاى پيشينيان نيست.
49- با تدبر واندیشه صحیح می توان فهمید که خدا قادراست عذاب های سخت برما وارد کند که ما مجالی برای مبارزه با اسلام نداشته باشیم ولی فرصت می دهد به ما بلکه با ایات الهی هدایت شویم : (أنعام/65) {قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ}
بگو: او تواناست كه از بالاى سرتان يا از زير پاهايتان عذابى بر شما برانگيزد، يا شما را گروه گروه و حزب حزب به جان هم اندازد، [تا وضعتان به اختلافات سنگين و كينههاى سخت بيانجامد،] و مزه تلخ جنگ و خونريزى را به هر گروه شما به وسيله گروه ديگر بچشاند با تأمل بنگر چگونه آيات خود را به صورتهاى گوناگون بيان مىكنيم تا بفهمند
50- با تدبر و تعمق خواهیم دانست که خداوند با خلقت ما و انسانهایی که بعدا متولد می شوند والان در صلب ها قرار دارد قدرتنمایی کرده است واین نشانه ای است برای کسانی که اهل تدبرند: (أنعام/98)
{وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ}
و اوست كه شما را از يك تن آفريد، برخى [از شما] استقرار يافته [در زمين] و برخى به وديعت نهاده [در اصلاب و رحمهايند] ما آيات خود را براى قومى كه مىفهمند، بيان كرديم.
51- نفاق اجازه نمی دهد انسان با تدبر و دقت بر آیات خدا نظر داشته باشد : (توبة/127)
{ وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ} و هنگامى كه سورهاى نازل شود برخى از منافقان به برخى ديگر، نگاهِ [مرموزانه] مىكنند [و به سبب نگرانى از برملا شدن نفاقشان مىگويند:] آيا كسى شما را مىبيند؟ سپس [به صورت مخفيانه از محضر پيامبر خدا] بازمىگردند، خدا دلهايشان را [از حق] گردانيده است زيرا آنان گروهى هستند كه [حقايق را] نمىفهمند.
52- کسانی که قدرت را به مال و عشیره میدانند هرگزنمی توانند درایات الهی تدبر واندیشه کند:
(هود/91) { قالُوا يا شُعَيْبُ ما نَفْقَهُ كَثيراً مِمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنَراكَ فينا ضَعيفاً وَ لَوْ لا رَهْطُكَ لَرَجَمْناكَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْنا بِعَزيزٍ }گفتند: اى شعيب! بسيارى از مطالبى كه مىگويى نمىفهميم، و به راستى تو را در [مقايسه با] خود، ناتوان و ضعيف مىبينيم، و اگر عشيرهات نبودند، بىترديد سنگسارت مىكرديم، وتو بر ما پيروز نيستى.
53- قرار نیست بشر همه چیز را بفهمد ! ما تسبیح کردن موجودات عالم را نمی فهمیم و نمی توانیم بفهمیم (اسراء/44) {تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً} آسمانها ى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست، او را تسبيح مىگويند، وهيچ چيزى نيست مگر اينكه همراه با ستايش، تسبيح او مىگويد، ولى شما تسبيح آنها را نمىفهميد، يقيناً او بردبار و بسيار آمرزنده است
54- دعا باید کرد تا مردم فهمشان بالاتر رود : (طه/28) { يَفْقَهُوا قَوْلي} [تا] سخنم را بفهمند
55- باید قبول کرد که عده ای دربین جامعه هستند که هرزبانی را نمی فهمند : (كهف/93)
{حَتَّى إِذا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلاً }
تا زمانى كه ميان دو كوه رسيد، نزد آن دو كوه، قومى را يافت كه هيچ سخنى را به آسانى نمىفهميدند.
56- نفاق نمی گذارد حقایق را انسان بفهمد و وادار میکند از میدان جنگ فرار کرده و پشت به دشمن نماید: (حشر/13) { لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً في صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ}
[آرى منافقان، كافران از اهل كتاب را در گرماگرم جنگ به هنگام خطر رها مىكنند و مىگريزند زيرا] ترس آنان از شما در دلهايشان بيش از ترس از خداست چون آنان قومى هستند كه [حقايق را به خاطر كوردلى] نمىفهمند.
57- نفاق نمیگذارد انسان ایمان بیاورد و اگر آورد از ایمان خارجش میکند و اجازه نمیدهد حقایق را بفهمد و بر دل ها و قلوب مهر بدبختی میزند: (منافقون/3)
{ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ} اين [صفت زشت نفاق و بدى اعمال] به سبب آن است كه آنان [نخست] ايمان آوردند، سپس كافر شدند در نتيجه بر دلهايشان مهر [تيرهبختى] زده شد، به اين علّت [حقايق را] نمىفهمند.
58- نفاق انسان را وادار میکند قوای مادی انبیاء را به ضعف بکشاند و فکر میکند که قدرت پیامبر(ص) از عالم مادی است . درحالیکه نمی فهمند که خداوند پشتیبان اوست : (منافقون/7)
{هُمُ الَّذينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُونَ} آنانند كه مىگويند: به آنان كه نزد پيامبر خدايند، انفاق مكنيد تا [از پيرامون او] پراكنده شوند. در حالى كه خزانههاى آسمان ها و زمين در سيطره خداست، ولى منافقان نمىفهمند.
59- تدبر و اندیشه و تعقل انسان را به تقوی که بهترین توشه راه اسست می کشاند : (بقرة/197)
{ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ }
و آنچه از كار خير انجام دهيد خدا مىداند. و به نفع خود توشه برگيريد، كه بهترين توشه پرهيزكارى است و اى صاحبانِ خرد! از من پروا كنيد.
59- صاحبان خرد می دانند که همه چیز بدست خداست واگر خدا بدهد بهترینش را خواهد داد : (بقرة/269) { يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ} حكمت را به هر كس بخواهد مىدهد، و آنكه به او حكمت داده شود، بىترديد او را خير فراوانى دادهاند، و جز صاحبان خرد، كسى متذكّر نمىشود.
60- صاحبان خرد برایات محکم و متشابه قران اگاهند و تمامی قرآن را تدبر میکنند . کسانی که درقلوبشان مرض است ایات متشابه را برای اغراض نفسانی خود بهانه میسازند تا فتنه ای را در جامعه به پا کنند و برای گمراه کردن مردم با تفسیرهای ناروا و غلط فتنه اگیزی می کنند : (آلعمران/7)
{ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ}
اوست كه اين كتاب را بر تو نازل كرد كه بخشى از آن كتاب، آيات محكم است [كه كلماتش صريح و معانىاش روشن است] آنها اصل و اساس كتاباند، و بخشى ديگر آيات متشابه است [كه كلماتش غير صريح و معانىاش مختلف و گوناگون است و جز به وسيله آيات محكم و روايات استوار تفسير نمىشود] ولى كسانى كه در قلوبشان انحراف [از هدايت الهى] است براى فتنهانگيزى و طلب تفسيرِ [نادرست و به ترديد انداختن مردم و گمراه كردن آنان] از آيات متشابهش پيروى مىكنند، و حال آنكه تفسير واقعى و حقيقى آنها را جز خدا نمىداند. و استواران در دانش [و چيرهدستان در بينش] مىگويند: ما به آن ايمان آورديم، همه [چه محكم، چه متشابه] از سوى پروردگار ماست. و [اين حقيقت را] جز صاحبان خرد متذكّر نمىشوند.
61- خلقت آسمان ها و زمین و گردش شب وروز را صاحبان خرد واندیشه از نشانه های توحید و قدرت خداوند می دانند: ( آلعمران/190)
{ إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ}
يقيناً در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانههايى [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] براى خردمندان است.
62- صاحبان خرد تفاوت بین انسان های کثیف و خبیث را با طیب و پاکدامن بخوبی تشخیص داده و می دانند و کثرت و تعداد ناپاکانان انان را به شگفتی و تردید نمی اندازد: (مائدة/100)
{ قُلْ لا يَسْتَوِي الْخَبيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ} بگو: ناپاك و پاك [مانند كافر و مؤمن، معصيت و طاعت، حرام و حلال، و معيوب و سالم] يكسان نيستند هر چند فراوانى ناپاكها تو را به شگفت آورد. پس اى صاحبان خرد! از خدا پروا كنيد تا رستگار شويد.
63- صاحبان خرد واندیشه داستان های قرانی را مایه عبرت گیری و سرمش وعامل هدایت و رحمت الهی میدانند: (يوسف/111) {لَقَدْ كانَ في قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ} به راستى در سرگذشت آنان عبرتى براى خردمندان است. [قرآن] سخنى نيست كه به دروغ بافته شده باشد، بلكه تصديق كننده كتابهاى آسمانى پيش از خود است و بيانگر هر چيز است و براى مردمى كه ايمان دارند، سراسر هدايت و رحمت است.
63- خردمندان و صاحبان اندیشه می توانند بر حقانیت قران که وحی است ایمان اوردند: (رعد/19)
{ أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ}
آيا كسى كه مىداند آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حق است، مانند كسى است كه [از نظر باطن] نابيناست؟! فقط خردمندان [بينادل] متذكّرِ [حق] مىشوند
64- کسانی که با حقایق و معارف الهیه متذکر میشوند اهل خرد و اندیشه میباشند : (إبراهيم/52)
{ هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ}
اين [قرآن يا آنچه در اين سوره است] پيامى براى [همه] مردم است، براى آنكه به وسيله آن هشدار داده شوند، و [با تدبّر در آياتش] بدانند كه او معبودى يگانه و يكتاست، و تا خردمندان، متذكّر [حقايق و معارف الهيّه] شوند
65- قرآن نازل شده است فقط برای خردمندان و اهل اندیشه و تدبر : (ص/29)
{ كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ}
اين كتاب پربركتى است كه آن را بر تو نازل كردهايم تا آياتش را تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند.
66- خردمندان و صاحبان اندیشه والا مصائبی که بر زندگی وارد می شوند را رحمت و حکمت خداوند میدانندو تفسیر مینمایندو هرگز کلایه و شکایتی نخواهند داشت : ( ص/43)
{ وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ}
و خانوادهاش را [كه در حادثهها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او بخشيديم تا رحمتى از سوى ما و تذكرى براى خردمندان باشد.
67- خردوندان فقط میتوانند تفاوت رفتار عالم و جاهل را درک کرده و بفهمند: ( زمر/9)
{ أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ }
[آيا چنين انسان كفرانكنندهاى بهتر است] يا كسى كه در ساعات شب به سجده و قيام و عبادتى خالصانه مشغول است، از آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش اميد دارد؟ بگو: آيا كسانى كه معرفت و دانش دارند و كسانى كه بىبهره از معرفت و دانشاند، يكسانند؟ فقط خردمندان متذكّر مىشوند.
68- خردمندان فقط به سخنان معصومین گوش میدهند و به بهترین وجه عمل میکنند : (زمر/18)
{ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ}
آنان كه سخن را مىشنوند و از بهترينش پيروى مىكنند، اينانند كسانى كه خدا هدايتشان كرده، و اينان همان خردمندانند.
69- خردمندان فصول مختلف سال را عبرت و درسی آموزنده برای معاد و فانی شدن دنیای مادی می دانند: (زمر/21) {أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ في ذلِكَ لَذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ}
آيا ندانستهاى كه خدا از آسمان آبى نازل كرد، پس آن را به صورت چشمههايى در زمين درآورد، آن گاه به وسيله آن زراعتى را كه رنگهايش گوناگون است، بيرون مىآورد، سپس [آن زراعت] خشك مىشود، در نتيجه آن را به رنگ زرد بينى، پس آن را ريز ريز و در هم شكسته مىكند بىترديد در اين [دگرگونىها] براى خردمندانْ هشدار و عبرتى است.
70 خردمندان فقط قرآن کریم را مایه هدایت و تذکر میدانند: (غافر/54)
{ هُدىً وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ }كتابى كه [سراسر] براى خردمندان مايه هدايت و تذكر است.
71- صاحبان خرد به دو بخش تقسیم میشوند : مومن و غیر مومن . صاحبان خرد مومن از خدا حیاء کرده و قران را مایه هدایت و تذکر واقعی می دانند : (طلاق/10)
{ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذاباً شَديداً فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ الَّذينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً }
خدا براى آنان [در آخرت] عذابى سخت آماده كرده است، پس اى خردمندان مؤمن! از خدا پروا كنيد. به راستى خدا به سوى شما وسيله تذكر نازل كرده است.
71- جستجوگران و هوشمندان همیشه بدنبال علل حوادث و نزول عذاب و خواری ورسوایی مجرمانند: (حجر/75) { إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمينَ } قطعاً در اين [سرگذشت اسفبار و حادثه عبرتآموز] نشانههايى [از قدرت خدا و خوارى و رسوايى مجرمان] براى هوشمندان [كه جستجوگر علل حوادثاند] وجود دار
استاد دانشمند