PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آري هنوز رويا را توان كه باور ديد



touraj atef
16th February 2011, 09:53 AM
آري هنوز رويا را توان كه باور ديد و باور را توان ديد
و ديدن را به صدا
صدا را به خروش
خروش را به ندا
و يك قصه گفت باز
همان قصه كهن روزگار كه گفت حافظ مهربان
يك قصه بيش نيشت غم عشق واين عجب/ كز هر زبان مي شنوم نامكرر است
شايد در ميان خوابها و بيداريهايم تنها چيزي را كه مي خواهم واقعي ببينم رو يائي است كه شايد در و اقعيت دريك دو گانه سخت در تضاد به هم ديده مي شوند رو ياي من در دو گانه اي است كه گاه بسيار واقعي تر از واقعي وگاه دور تر ازهر تخيلي به نظر مي رسد حتي رو يا هم در اين سرزمين رويا ئي يعني ا ايران محبوبم به گونه اي ديگر نقش بازي مي كند و هيچكس نمي تواند با قاطعيت بگويد كه واقعي است و آيا به و اقعيت مي رسد و يا اين كه توهم و دور از دست رس است اما وقتي نگاهي به چشمها مي كند بر اشكهاي تمامي مهر بانان هم وطنم مي گريم و با لبخند هائي كه از سر تمسخر به توهمات و دروغها مي زنند از سر خشم مي خندم به اين نتيجه مي رسم كه اين رو يا نمي تواند كه حقيقي نباشد اصولا هر رو يائي قابل دسترسي است اگر ايمان و اميد و عشق رسيدن به آن رويا باشد سالها پيش آن شاعر و شوريده و عاشق مولانا را مي گويم صحبت از رسيدن به افسانه ها كرد آن هنگام كه بگفت آنان كه گرفتار خدائيد بيائيد بيرون ز شما نيست خدائيد و خود آئيد آري خود آديد خود آئيد آري اين خود آمدن به سوي خويشتن رفتن و باور كردن آن چه كه درون من است همان قصه اي است كه سالهاي بعد پائو لو كو ئيليو برزيلي نويسنده محبوبم با استفاده از كلام مولانا در شاهكاري كه بسياري آن را قصه مولانا ناميده اند و ” كيمياگر” بود با قاطعيت گفت ” هر كسي بايد به دنبال افسانه خويشتن برود”و حالا اين كلام كه در يك دهه پيش و شايد هم بيشتر در آن هنگامي كه ” كيمياگر” كتابي مخصوص همان رو شنفكراني بود كه مثنوي معنوي و ديوان شمس در كتابخانه هايشان خاك مي خورد بي آْن كه يك بار باز شودو تازه به بازار آمده بود و همه ما خوانديم و به دنبال آن بوديم كه براستي رفتن به سوي افسانه خويشتن چيست ؟ امروز بيش از پيش نزديكمان است و حالا اين روزها پس از سالها افسانه خويشتن را باور مي كنيم اين افسانه همان خواستن ها است همان باور كردني است كه از سر ايمان و عشق و صد البته صبر بي كران آيد هر كدام از ما بايد به دنبال افسانه خويشتني رويم كه اين روزها ديگر حال و هواي افسانه ها را ندارد هر كس مي داند كه مي توان در غير افسانه ها نيز مي تواند آن را حس كند شايد آن چيزي را كه آرزوي امروز او است چون آنهائي به دست آورد كه آرزوي ديروز و شايد روزهاي خيلي دورشان بود و از اين رو است كه ديگر رويا معني ندارد و خيال را بايد از ياد برد و به دردهاي قلب و افكار مشوش شبانه چاشني اميد وايمان و عشق بيشتري زد به آسمان شهر تهران مي نگرد در اين آسمان بي كران همهمه هاي ز عشق آيد و ستارگان گوئي لبخند مي زنند اين ها همان ستارگاني بودند كه روزگاري با بي قيدي و يكنواختي به ما نگاه مي كردند دختري در باد را بخاطر مي آورم او لز ماه سخن مي گفت و قاطعانه اعلام مي داشت كه نقره فام مه بانو را مي بيند و من سعي مي كردم كه آن روزها كه اين حرف را شنيده ام تنها با قوه تخيلم به نقره فام مهتاب رسم اما اين روزها با چشم غير مسلح به توهم نيز مي توان نقره فام را ديد و مهتاب را نظاره كرد و در نور آن يك دوش مهتابي گرفت اين روزها در همه مديتشين هاي ماه گونه به خلسه اي سخت زيبا مي روم ديگر هيچ آرزوي شخصي ندارم اصولا زبانم براي شخص دعا نمي تواند بكند زيرا كه شخصي وجود ندارد تنها ” ما ” مانده است آري اين ” ما” اين روزها چه شيرين است هيچگاه در تمامي طول زندگيم اين گونه با اين ضمير زبان پارسي عشق بازي نكرده بودم اما اين ” ما” براستي يك ” ما” ديگر است اين ” ما ” مي تواند لبخند را به هر غريبه اي زند كه ديگر نا آشنا نيست و آشنا تر از هر آَشنائي است اين” ما” براي همه پسران و دختران و زنان و مردان و كودكان و پيرزانان و پير مرداني است كه هم وطن من شده اند همان هائي كه برايشان دعا مي كنم اگر بر زمين خوردند دستهايم را به آنها دهم همان هائي كه بايد دستهايشان را به من و من به آنها و ما همه به هم دهيم كه سرود جاو دانه خوانيم و فرياد زنيم
دست در دست هم دهيم به مهر ميهن خويش را كنيم آباد
دستهايمان را به مهر به هم داده و مي دانم كه ميهن خويش را كنيم آباد
مي دانم كه كنيم آباد
مي دانم گر خود باشم آباد
آباد كنيم اميد را
آباد كنم باور را
آباد كنيم مهر را
آباد كنيم عشق را
آباد كنيم عشق را

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد