PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کارآفرین اجتماعی



B a R a N
5th February 2011, 01:18 PM
ایده کارآفرینی اجتماعی ریشه در مسئولیت و پاسخ دهی دارد. آن عبارت و اصطلاح خوبی است که در زمان ما مطالعه گردیدو ترکیبی است از ماموریت اجتماعی با کسب و کار، نوآوری و تعیین کننده ارتباط آنها با هم است مثل آنچه در دره سیلیمکون اتفاق افتاده است. اکنون به طور قطع زمان برای رویکرد کارآفرینانه درباره مسائل اجتماعی بسیار مناسب تر است. برخی از تلاش های بشر دوستان و دولت مردان بر خلاف انتظارمان به نتیجه نرسیده است. اغلب نهادهای بزرگ اجتماعی ناکارآمد و غیر پاسخگوبه نظر می آیند. لذا زمان آن فرا رسیده است که کار آفرینان اجتماعی مدل های جدیدخود را درقرن جدیدرو کنند و ارئه دهند. زبان کارآفرینی اجتماعی ممکن است جدید باشد، اما آن یک پدیده نیست. همواره کارآفرینان اجتماعی وجود داشتند اگرچه تا کنون به این نام شناخته نشده باشند. آنها برخی از نهادها را که امروزه برای ما امری بدیهی است تاسیس نمودند. نام جدید برای رفع کدورت های محدوده این بخش مهم است. علاوه بر این، برای نوآوری بنگاه های غیر انتفاعی، کارآفرینی اجتماعی می تواند شامل ایجاد بنگاه هایی با اغراض اجتماعی باشد مانند تاسیس بانکهای توسعه جامع که غیر انتفاعی هستند، و تشکیل سازمانهای ترکیبی انتفاعی و غیر انتفاعی. زبان و ادبیات جدید به انتشار نقش این حوزه کمک می کند. کارآفرینان اجتماعی به روش های موثر برقراری ارایه ماموریت های اجتماعی خود نظر می کنند.


به هر حال مفهوم کارآفرینی اجتماعی به نفع عامه نظر دارد، اما برای افراد مختلف دستاوردهای مختلف در پی دارد که همین موضوع می تواند اغوا کننده باشد. برخی از شرکتهای با این نام و القاب منحصراً با شروع سازمان های غیر انتفاعی برای سود وارد صحنه می شوند. برخی دیگر این مفهوم را برای توصیف هر فردی که یک سازمان غیر انتفاعی را کلید می زند بکار می برند. بعضی دیگر این مفهوم را در اشاره به مالکان کسب و کارها یکه مسئولیت پذیری اجتماعی را در عملیات هایشان ادغام می نمایند بکار می برند. سئوال اینجاست و.اقعاً معنی کار آفرینی اجتماعی کدام است؟ چه چیزی لازم است تا یک فرد را بتوان کارافرین اجتماعی نامید؟ در پاسخ این سئوالها ما لاجرم باید از خود واژه کارآفرین شروع کنیم.

ریشه های کلمه کارآفرین: در عرف، وجود یک کارافرین با شروع یک کسب و کار همراه است، اما این خیلی کاربرد نابجایی برای واژه ای است که از غنای تاریخی برخوردار بوده و معنای بسیار والایی می تواند داشته باشد. واژه کارآفرین ریشه در ادبیات اقتصادی فرانسه در قرن 17 و 18 میلادی دارد. به زبان فرانسه، آن به معنی هر فردی است که متعهد می شود تا انجام پروژه و فعالیتی را تقبل کند. به ویژه آن برای شناسایی افراد فعالی که تشویق گردیدند برای پیشرفت اقتصادی از طریق یافتن روشهای جدیدتر و بهتر انجام کارها عمل نمایند بکار گرفته می شود. یکی از مشهورترین اقتصاددانان فرانسوی که اعتبار زیادی به این واژه دادو باعث اعتلای مفهوم آن شد"جین باتیست سی" است. سی بیان داشت که کارآفرین موجب تغییر منابع اقتصادی از یک سطح پایین تر به سطح بالاتری از بهره وری گردیده و بازده را افزایش می دهد، پس کارآفرین خلق ارزش می نماید.

در قرن بیستم، اقتصاددانی که همکاری نزدیک تری با این و.اژه داشت، "ژوزف شومپیتر "بود. او شرح داد که کارآفرینان به عنوان نوآورانی هستند که فرآیند "تخریب خلاق" را تحریک می کنند. در بیانش، عمل کارآفرینان اصلاح یا انقلاب در الگوی تولید تداعی می شود. که آنها این کار را می توانند به روش های مختلف انجام دهند، : از طریق استفاده از یک اختراع یا امکانات تکنولوژیک تازه برای تولید یک محصول و کالای جدید یا تولید یک چیز قدیمی به شیوه جدید، از طریق گشایش منبع جدید مصرف مواد یا منابع یا یک محل فروش جدید برای محصولات.، از طریق سازماندهی مجدد یک صنعت و از این دست. کارآفرینان مورد نظر شومپیتر "عامل تغییر" در اقتصاد هستند. آنها توسط ارایه و پیشنهاد بازارهای جدید یا ایجاد راههای جدید انجام کارها ، اقتصاد را به جلو می رانند. این حقیقتی است که بسیاری از کارآفرینان مورد تعریف باتیست سی و شومپیتر کار خودشان را به وسیله شروع و اغاز یک بنگاه کسب و کار انتفاعی انجام می دهند، اما آغاز یک کسب و کار شرط لازم برای کارآفرینی نیست.به هر حال اقتصاد دانان دیگر ممکن است این واژه را با تفاوت و اختلاف جزیی بیان نمایند. کارافرینان مورد نظر شومپیتر و سی همچنین کاتالیزورها و نوآورانی هستند که باعث پیشرفت پایه های اقتصادی می گردند.

تئوریهای جاری کارآفرینی: نویسندگان معاصر در مدیریت و کسب کار یک طیف وسیعی از تئوری های کارافرینی را ارایه دادند. "پیتر دراکر" تئوری خود را با تعریف سی شروع کرد اما با تمرکز بر فرصت آن را تقویت نمود. دراکر اعتقاد ندارد که کارآفرینان باید الزاماً عامل تغییر باشند بلکه آنها تغییرات را به مثابه یک فرصت نگریسته که خود تغییر آفرین است. او می گوید : کارآفرین همواره در جستجوی تغییر است، به آن پاسخ می دهد و ازآنها بهره می برد. توجه به فرصت در کانون تعدادی از تعاریف جدید قرار گرفته است. یک فرصت احتمالاً، به معنی فرصتی برای ایجاد ارزش می باشد. کارآفرینان یک نوع توانایی خاصی دارند که می توانند امکانات را بیش از مشکلات برآمده از تغییرات ببیند. از نظر پیتر دراکر شروع یک کسب و کار برای کارآفرین ضروری و نه کافی است. او به طور ضمنی یاداور می شود که اینگونه نیست که هر کسب و کار جدید کوچک کارآفرینانه باشد یا تداعی کننده کارآفرینی باشد. او مثال زن و شوهری را که شعبه اغذیه فروشی یا رستوران مکزیکی در حومه شهری در امریکا تاسیس کردند رادر این خصوص ذکر می نماید. و می گوید که در این مدل هیچ چیز جدید و نویی وجود نداشته و یا تغییری مشهود نمی باشد. همین موضوع در خصوص سازمان های غیر انتفاعی نیز مصداق می یابد که هر سازمان جدیدی هم سازمان کارآفرین نیست. دراکر همچنین این موضوع را روشن می سازد که کارافرینی لازم نیست یک مشوق انتفاعی داشته باشد. سرانجام او در کتابش به نام" نوآوری و کارآفرینی" یاداور می شود که در تاریخ کارآفرینی هیچ چیزی بهتر از این نیست که یک دانشگاه جدید ایجاد نمود. او سپس شرح می دهد که این موضوع اصلی ترین نوع نوآوری در طول زمان است. "هاوارد استیونسن"، یکی دیگر از تئوری پردازان کارآفرینی از مدرسه بازرگانی هاروارد عنصر تدبیر و کاردانی را به به تعریف فرصت محور افزوده است او مدیریت کارآفرینانه را از دیگر انواع مدیریت تفکیک می نماید. او بعد از معرفی ابعاد زیاد این تفاوت، می گوید که قلب مدیریت تعقیب فرصت است. او دریافته است که کارافرین نه تنها فرصتها را می بیند و تعقیب می نماید بلکه از مدیران بروکراتیک واداری تبری می جوید. کارافرینان منابع دیگران را برای تحقق اهداف کارافرینانه شان به کار می گیرند. ما تعریفی را از کارافرینی ارائه می دهیم که محدود به شروع یک کسب و کار نباشد.

تفاوت های میان کارآفرینان اجتماعی و کارآفرینان تجاری:

ایده ها و تفکرات سی، شومپیتر دراکر و استیونسن به این خاطر جذاب هستند که خیلی آسان در بخش های اجتماعی به کار گرفته می شدند. انها یک قدرت ذهنی و نوعی باور را شرح دادند که می تواند در هر جایی بارز باشد. ما باید فهم مان از کارافرین را بر اساس این تئوریها قوی و تحقیقات پی ریزی نماییم کارافرینان اجتماعی نوعی از کارآفرینان با ماموریت اجتماعی هستند. به خاطر این ماموریت است که آنها با برخی از چالش ها مواجه گردیده بنابراین هر تعریفی در این خصوص بایستی به این امر اشاره داشته باشد. برای کارآفرینان اجتماعی ماموریت اجتماعی دارای صراحت و مرکزیت است. این مساله آشکارا تعیین می کند که کارآفرینان اجتماعی چطور فرصتها را درک نموده و ارزیابی می کنند. پس ماموریت محوری آنان و نه ایجاد رفاه ملاک اصلی قلمداد میگردد. رفاه تنها یک ابزار برای هدف کارآفرینان اجتماعی است. اما بابت کارافرینان تجاری رفاه روشی برای سنجش ارزش آفرینی تلقی می شود. و اصلاً اگر آنها قادر به تغییر منابع به کاربری بهره ورانه اقتصادی آن نباشند، آنان خودبخود از کسب و کار رها می گردند.

بازارها کامل نیستند، اما در دراز مدت آنها برای این ارزش خصوصی خوب کار می کنند، مخصوصاً در ایجاد ارزش برای مصرف کنندگانی که قادر به پرداخت هستند. توانایی کارآفرین برای جذب منابع ( سرمایه، نیروی کار، ابزار و ... ) در یک بازار رقابتی شاخص خوب برای نشان دادن آن است که بنگاه وی می تواند بهره وری بیشتری از این منابع در قیاس با رقبا داشته باشد. کارآفرینانی که می توانند بیشتر به منابع بپردازند اساساً افرادی اند که می توانند از منابع بیشتر استفاده نموده و ارزش بیشتری خلق نمایند و در بازار تعیین کننده باشند. به خاطر این ارزش افزوده و ارزش ایجاد شده است که مصرف کنندگان تصمیم به پرداخت بهای کالا یا خدمت بیش از هزینه های تولید می گردند. منفعت ایجاد شده شاخص خوبی از ارزشی است که آن ایجاد می کند. اگر کارآفرین نتواند مصرف کنندگان را به پرداخت یک قیمت مناسب برای منفعت ایجاد شده متقاعد کند، این یک شاخص بزرگ دال بر ناکافی بودن ارزش ایجاد شده برای این منبع است. بنگاه هایی هم که ارزش اقتصادی خوبی ایجاد می نمایند قطعاً پول کافی برای جذب منابع مورد نیازشان خواهند داشت.

بازارها برای کارافرینان اجتماعی کارکرد خوبی ندارند. بازار ها به خوبی ارزش اجتماعی کالاهای عمومی و منافع افرادی را که استطاعت پرداخت ندارند را تامین نمی کنند. این عناصر و عوامل برای کارآفرین اجتماعی ضروری هستند. بقا یارشد یک بنگاه اجتماعی شاهدی بر کارآیی و اثر بخشی آن در بهبود وضعیت اجتماعی نمی باشد، ان تنها یک شاخص ضعیف می باشد. کارآفرینان اجتماعی در بازارها عمل می کنند، اما این بازار ها اغلب نظم درست را ایجاد نمی کند. برخی از سازمانها با اغراض اجتماعی برای برخی از خدماتشان حق شارژی می پردازند. آنها برای بخشش، داوطلب شدن و سایر انواع حمایتها رقابت می نمایند. اما نظام این بازارها به طور مکرر با ماموریت کارآفرین اجتماعی تراز نمی گردد. آن بستگی به فردی دارد که بها را پرداخت نموده یا منابع را تهیه می کند بطوریکه باعث انگیزش شان گردیده و نحوه ای را که آنها بتوانند ارزش اجتماعی خلق شده بوسیله بنگاه را محاسبه کنند. این موضوع برای سنجش خلق ارزش اجتماعی متفاوت است. چه مقدار ارزش اجتماعی به وسیله کاهش آلودگی یا همیاری برای سالمندان ایجاد می شود؟ محاسبه این کار نه تنها سخت است بلکه تنازع برانگیز است ( جای بحث دارد ). حتی زمانی که بهبودها می توانند اندازه گیری شوند، اغلب مشکل است که انها برای مشارکت و مداخله همکاری نمایند. آیا میزان کمتر جرم و جنایت در یک ناحیه به خاطر ممانعت ، روش های سیاست گذاری نوین، یا وضعیت اقتصادی بهتر است؟ اندازه گیری و سنجش این موضوع هم دشوار است. کارآفرینان اجتماعی اغلب نمی توانند ارزشی را به خاطر منابعی که به کار می برند به دست بیاورند. چگونه آنها باید بهای منافع ایجاد شده را از افراد بگیرند؟ برای جبران این مساله، آنها اغلب به یارانه ها، هدایا و کمک های داوطلبانه چشم دوخته اند که البته این موضوع خود باعث گل آلود شدن آبها در بازار می گردد. توانایی برای جذب این منابع نوعدوستانه ممکن است بعضی از شاخص های ایجاد ارزش را نزد ( برای ) تامین کنندگان منابع مطرح سازد، اما این یک شاخص قابل اتکا نمی باشد.

تعریف کارآفرینی اجتماعی : هر نوع تعریفی برای کارآفرینی اجتماعی باید منعکس کننده نیاز برای یک جایگزین برای نظم بازار کسب و کارها ی کارآفرینانه باشد. ما نمی توانیم فرض کنیم که نظام بازار به طور خودکار بنگاه های اجتماعی غیر موثر وناکارآمد را حذف می کند. تعریف زیر ترکیبی است از نظم و پاسخگویی ایجاد ارزش مورد نظر باتیست سی، نوآوری و عامل تغییر بودن از تعریف شومپیتر، تعقیب فرصت از تعریف دراکر و کاردانی و ابتکار مورد نظر استیونسن که در حقیقت تاثیر اجتماعی را در پی دارد.کارآفرینان اجتماعی نقش عوامل تغییر در بخش اجتماعی را به طریق زیر باز می کنند.:

 اتخاذ ماموریتی برای ایجاد و پایداری ارزش اجتماعی ( نه فقط ارزش خصوصی )

 شناسایی و تعقیب جدی فرصت های جدید در راستای ماموریت

 درگیر شد در یک فرآیند نوآوری، سازگاری و یادگیری مستمر

 عمل و اقذام جسورانه بدن محدود شدن از طزیق منابع جاری

 نمایش یک حس مسئولانه برای پیامدهای ایجاد شده

بدیهی است این یک تعریف ایده آل می باشد. رهبران بخش اجتماعی، به طور مشخص، این ویژگی ها را به روشها و درجات متفاوت نمایش می دهند. آنهایی که بیشتر نوآورند و آنهایی که بهبودهای اجتماعی ایجاد می کنند به طور طبیعی به عنوان کارآفرینان برتر هستند. کارآفرینان اجتماعی واقعی از نظر شومپیتر باعث اصلاح یا انقلاب در صنایع شان می گردند. هر بخش از این تعریف مختصر سزاوار آن است تا در آینده مورد دقت بیشتر واقع گردد. اجازه دهید در این قسمت به هر یک از این بخشها توجه کنیم:

عامل تغییر دربخش اجتماعی: کارآفرینان اجتماعی اصلاح گران و انقلابیونی هستند آنچنان که توسط شومپیتر بیان شد اما با یک ماموریت اجتماعی. آنها تغییرات اساسی را در روش کارهایی که در بخش اجتماعی انجام می شود به عمل می اورند. چشم اندازهای شجاعانه دارند. آنها به طور ریشه ای به دل مشکلات می تازند بیش از درمان علامتی آن. آنها اغلب نیازها را سریعتر از رویارویی با انها تقلیل می دهند. آنها تلاش می کنند تا تغییرات سیستمیک و بهبودهای پایدار ایجاد نمایند. اگر چه ممکن است انها به طور منطقه ای عمل کنند اما اعمالشان به طور بالقوه بهبودهای جهانی را در حوزه های آموزشی، مراقبت های بهداشتی، بهبود اقتصادی، محیط زیست، هنر یا حوزه بخش اجتماعی به همراه خواهد داشت.

ماموریت برای ایجاد و نگهداری ارزش اجتماعی: این موضوع هسته تمایز ات کارآفرینان اجتماعی را با کارافرینان تجاری تشکیل می دهد. برای یک کارآفرین اجتماعی، داشتن ماموریت اجتماعی یک اصل و پایه است. این یک نوع تعهد و ماموریت در خصوص بهبود اجتماعی است که قابل تنزل به سطح خصوصی نمی باشد. ایجاد منفعت، خلق رفاه، یا خدمات مطلوب مشتریان ممکن است بخشی از مدل باشد، اما این موارد ابزاری برای اهداف اجتماعی هستند و نه یک هدف. کارآفرینان اجتماعی به برگشت فواید اجتماعی بلند مدت نظر دارند. انها خواهان موفقیت سریع هستند. آنها ایجاد بهبودهای دیر پا و با دوام را در سر می پرورانند. و به تاثیر پایدار فکر می کنند.

شناسایی و تعقیب جدی فرصت های جدید: در جایی که دیگران فقط مشکلات را می بینند، کارآفرینان در همانجا فرصت ها را می توانند مشاهده کنند. کارآفرینان اجتماعی حقیقتاً به وسیله درک یک نیاز اجتماعی تحریک نمی شوند یا از روی دلسوزی و رحم و شفقت، آنها یک چشم انداز درباره نحوه رسیدن به بهبود و توسعه را در سر دارند. آنها سمج، پایدار و مقاوم هستند. آنها الگوها را توسعه می دهند و رویکردهای اجرایی را پیش می گیرند، تغییر ایجاد می کنند، همچنین یاد می گیرند درباره کارهایی که باید انجام دهند و ان چیزهایی که نباید انجام گیرد. قبل از انکه با یک مانع درگیر شوند، آنها از خود می پرسند که چطور می توانند بر این موانع فایق آیند؟ چطور می توان این کار را عملی ساخت؟

درگیر شدن در یک فرآیند یادگیری و نوآوری مستمر: کارآفرینان نوآور هستند. آنها مدلها را توسعه می دهند و پیشگام رویکردهای جدید هستند. با توجه به نظرات شومپیتر نوآوری به صور مختلف می باشد. آن الزاماً به معنی اختراع برخی چیزهای جدید نمی باشد. آن حتی می تواند کاربرد ایده موجو را به روش جدید یا برای موفقیت جدید فراهم سازد. کارآفرینان نیاز ندارند مخترع باشند. انها حقیقتاً نیاز دارند تا خلاق باشند در کاربرد چیزهایی که اختراع کرده اند. نوآوری هایشان ممکن است در نحوه ایجاد برنامه هایشان یا مونتاژ منابعشان ظاهر شود. کارآفرینان اجتماعی به روش های نوآورانه برای اطمینان از اینکه بنگاه هایشان به منابعی دسترسی داشته باشند تا ارزش اجتماعی ایجاد کنند دارند. تصمیم برای نواوری روش اجرایی کارآفرینان است. آن فرایند مستمر کشف، یادگیری، و بهبود است. البته، کارافرینان تحمل بالایی برای ابهام دارند و می آموزند تا مخاطرات را برای خود و دیگران مدیریت کنند. آنها با شکست ها به عنوان یک تجربه یادگیری و نه تراژدی رفتار می نمایند.

اقدام نمودن با وجود محدودیت منابع: کارآفرینان اجتماعی این اجازه را به خود نمیدهند که محدودیت امکانات و منابع آنان را از تعقیب چشم اندازشان دور کند. انها این مهارت را دارند که با منبع کمتر بیشتر از دیگران کار انجام دهند. آنها به طور کارا از منابع کمیاب استفاده می نمایند آنها همه نوع منابع را از نوعدوستی تا روش های تجاری کسب و کار را کشف می نمایند. آنها با سنت ها همسو نیستند. آنها راهبردهایی را برای حمایت و تقویت ماموریت ها ی اجتماعی اتخاذ می کنند، ریسکها را محاسبه و ان را مدیریت می کنند تا از صدمات و شکست در امان باشند، میزان تحمل مخاطره را درک نموده و سپس آنهایی را که بهتر از پس مخاطرات برمیآیند را جدا می سازند.

نمایش دادن حس مسئولیت پذیری برای پیامدهای خلق شده: به خاطر نظام حاکم بر بازار که ناکارآمدی یا نا موثر بودن را بر نمی تابند، کارآفرینان اجتماعی قدم هایی را برای خلق ارزشی بر می دارند. این به معنی آن است که آنان صدای مخاطبان خود را خوب می شنوند و به آنان اطمینان می دهند که نیازها و ارزش های مردم را که قصد خدمت به آنان را دارند به درستی ارزیابی می کنند، تحقق این موضوع خود مستلزم ارتباطات مناسب با آن جوامع است. آنها انتظارات و ارزش های سرمایه گزاران را که شامل هر فردی است که پول، زمان، تخصص، و ... در اختیارشان می گذارند به خوبی درک می کنند. آنها سعی می کنند تا بهبودهای اجتماعی واقعی برای ذینفعان و جوامع شان ایجاد نمایند. ایجاد تناسب بین ارزش های سرمایه گذار و نیازهای اجتماعی بخش مهم این فرآیند ارزیابی و مسئولیت پذیری می باشد. در صورت امکان، کارآفرینان اجتماعی بازاری با مکانیزم های بازخورد برای تقویت مسئولیت پذیری ایجاد می نمایند. آنها پیشرفتشان را در حوزه های اجتماعی، مالی و پیامد های مدیریتی بررسی می کنند قبل از انکه بخواهند اندازه، خروجی ها یا فرآیندها رابررسی نمایند. آنها از این شاخص ها واطلاعات برای درک نیازهای فردی جامعه استفاده می نمایند.

کارآفرینان اجتماعی، گوهر نایاب:

کارافرینان اجتماعی مجموعه ای از رفتارهایی را که استثنایی هستند را توصیف می نمایند. که این زفتارها بایستی مشوق و با پاداش برای آنهایی که ظرفیت ها و خلق و خوی مناسب برای این نوع از کارها دارند باشند. که ما بایستی زیاد از آنها استفاده کنیم. آیا هر کسی بایدآرزو کند که یک کارآفرین اجتماعی شود؟ مسلماً نه. هر پیشرو و رهبری در حوزه اجتماعی برای رفتار کارآفرینانه مناسب نمی باشد. در بخش کسب و کار هم مواقعی چنین حقیقتی مصداق دارد. کارافرینان اجتماعی نسل ویژه ای از رهبران هستند . ما به کارافرینان اجتماعی برای کمک به توسعه اجتماعی در قرن و هزاره جدید نیاز داریم.


خانه کارآفرینان (http://www.karafarini.ir)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد