ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حكايت عاشقانه



touraj atef
19th January 2011, 11:18 AM
http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2011/01/mahi.jpg?w=500&h=312 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2011/01/mahi.jpg)
نگاهي به صفحه نمايشگر تلفن همراهش مي كند ساعت 5 صبح را نشان مي دهد و او در خلسه اي عجيب مي رود و از خود مي پرسد
آيا رويا بود؟
به روياي شبانه و روزانه خود مي انديشد به ياد كلام مي افتد كلامي كه قصه نفس زدنها را به ذهن مي آورد نفسي كه بوي آشنائي و مهر داشت و چون پري دريائي بود كه غريقي را در درياي بي كران مي يابد و به سوي امن مكان مي برد
نمي داند اين چه حسي است اما حس آشنائي است اين حس نه ديدني و نه شنيدني و نه چشيدني و نه لمس كردني و نه بو كردني است اما حسي است كه وجود دارد حس آشنائي
آري اين حس آشنائي او را به خلسه برده است
يعني وجود داشت؟
آري وجود داشت به ياد جمله هاي مي افتد
Love is like windYou can not see But
You can feel it
عشق چو ن باد است
او ر ا نمي بيني و لي حسش مي كني
……………..
اين جملاتي از فيلم walk to remember a است فيلمي كه يك عاشقانه ز يبا است كه در آن پسركي جو ان عاشق دختري مي شود كه كاملا از او دور است دختر كي از دنياي ديگر و در يچه نگرشي بسيار متفاو ت با پسر ك ولي آن چه اين دو را به هم پيو ند مي دهد ” عشق ” است و اين عشق او را كه يك پسرك شيطان و بي مسئو ليت و پردر دسر بو د تبديل به يك دانشجوي مدر سه طب مي نمايدو خو د پسر ك مي گو يد عشق او مرا نجات داده است و در صحنه اي از فيلم دختر ك كه از سر طان فو ت مي كند پسر ك با بغض مي گو يد عشق نتو انست معجز ه كند او را نجات دهداما پدر دختر ك مي گو يد معجز ه عشق شما دو نفر همان تغيير و نجات تو بود
در طي اين فيلم بيننده مي تو اند بر احتي در يابد كه بسياري از پيچيدگيهائي كه بر اي عشق و عشق و رزي تعريف شده است در و اقع خو د عشق نيست بلكه تصويري غلط از ساده تر ين و بديهي تر ين خصلت يك مو جو د ز نده از واقعتي يعني ” عشق ” است در طي اين فيلم مي بينيم كه در گير و دار معاني و لغتهاي متفاو تي آن چيزي كه گم مي شو د خو د عشق است همان عشقي كه بايد همراه با صبر و ايمان و اميد و احترام باشد همان عشقي كه در آن كينه و حسادت و انتقام و ترس و تو قع جائي ندارد همان عشقي كه مي تو اند واژه هاي گو ناگو ن گير د اما آن چيزي كه در آن مهم است همان حس خو د عشق است عشقي كه بر خلاف گفته بالا ديده هم مي شود اگر بخو اهيم آن را ببينيم وبه همان انداز ه ديدني است كه بي عشقي و اد عاي عشق را مي تو ان ديد عشق حس مي شود به همان انداز ه حسي كه فر يب عشق و خستگي و اد عاي عشق را حس مي كني و ساد گي عشق كه اساسي تر ين ويژگي است آري عشق بي ز مان و بي مكان و بي بهانه و بي كشمكش و معامله نگري است عشق مي تو اند بي اد عا باشد اما باشد و بي عشقي مي تو اند پر ادعا باشد و لي خو د عشق نباشد و مي تو ان در عشق و نه تنها با عشق ز ند گي كرد كه تفاو ت “در” و “با ” كه هردو حرو ف اضافه در ز بان پارسي هستند بسيار خواهد بود و چنين است كه با عشق بودن و در عشق بودن فرق دارد
امروز نگاهي به تقويم تاريخ كردم و ديدم روزي است كه براي نخستين بار اديسون لامپ خود را اختراع كرد امروز را دوست دارم به نام روز روشنائي نام گذارم همان روشنائي كه مولانا از قصه آن پير دانائي گفت كه با چراغي در شهر و در روز روشن مي گشت و براي اين كار دو ست دارم چند جمله ز يبا ئي كه از عشق در اين فيلم شنيدم را بيان كنم و در اين ز يبا صبح ز مستاني تهران بر اي همگي عشق و اقعي و حس و اقعي تر از آن و ديدن به تمامي معني عشق را آرزو كنم
Love is full of hope
عشق سراسر از اميد است
Love is the reality of faith
عشق حقيقت ايمان است
Love is passion
عشق صبر است
Love is respectable
عشق قابل احترام است
و عشق واقعي است چون قصه سيندرلائي كه شب را تا نيمه شب رويائي كرد و سرانجام رويائي ماند عشق مي تواند دنيائي باشد مي تواند قصه اي از تمامي هداياي خدا باشد عشق مي تواند حتي تلخي و دردي از هجر به انسان دهد كه بودنش و اين حس دلتنگي از همه روزمرگي ها پر ارزش تر است عشق مي تواند باشد
وچه خو ب است همه چيز را آزاد و ر ها و درو غين نبينيم به آن احترام گذاريم و صبر را با آن پيشه كنيم و ايمان به آن داشته باشيم و اميد را هيچگاه از آن دور نكنيم

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد