امید عباسی
10th December 2008, 06:46 PM
ما انسانها، هماني هستيم که در کودکي، آينده خود را تصور ميکرديم.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده وبلاگ "خانه مديران جوان" به نشاني http://managersclub.persianblog.ir در ادامه آورده است: افکار ما و خاطرات و ذهن ما مادهاي هستند با انرژي و فرکانس بسيار بالا، به خاطر همين غير قابل ديدن هستند. اما ميبينيم که قابل درک هستند.
ما هيچگاه نميتوانيم بگوييم طرز فکر خاصي، عين واقعيت است و طبيعت، دقيقا از همين قانون پيروي ميکند، زيرا انيشتين ميگويد: جهان هستي مانند ساعتي است که بر روي ديوار نصب شده است. ما هيچگاه نميتوانيم به درون ساعت نگاه کنيم، ما از شواهد و قرائني که وجود دارد ( مثل عقربهها و اعداد روي صفحه ) و از رفتاري که جهان دارد، مثل حرکت عقربهها قانون دروني آن را حدس ميزنيم، اما هيچ گاه نميتوانيم بگوييم که دقيقا داخل ساعت همان طور که ما حدس زدهايم کار ميکند. ما فقط بايد دستگاهي را به وجود آوريم که جهان هستي آن را تاييد کند. اين دستگاه يکتا نيست، بلکه ميتوان بيشمار دستگاه ايجاد کرد که طبيعت هم با همه آنها سازگار باشد و ما تنها ميتوانيم نسبت به دستگاه خاصي بگوييم که فلان چيز صحيح و فلان چيز غلط است.
خيلي وقتها وقتي به چيزي که معتقد هستيم، سرمان ميآيد. مثلا معتقديم که بعد از هر خنده گريه هست. اين باعث ميشود که ناخودآگاه ما انرژيهايي از خود ساطع کند که در جهان هستي تاثير گذار باشد. ناخودآگاه دوست دارد ما را به سمتي ببرد که ما معتقد به آن هستيم. بنابر اين ما را به سمت گريه کردن ميکشاند و ما در تمام لحظات بدون اين که خودمان بدانيم به سمت گريه کردن سوق پيدا ميکنيم که در نهايت علت آن را پيدا ميکنيم (نا خودآگاه آن را پيدا ميکند ) و گريه ميکنيم.
انرژي افکار ما در محيط پخش ميشود و روي همه چيز تاثير ميگذارد. احتمالا حتما براي شما پيش آمده که از محل و يا مکاني متنفر باشيد و دوست نداشته باشيد که به آن جا برويد اين مسئله دقيقا به خاطر وجود انرژيهاي منفي موجود در آن جا است که روي شما تاثير گذاشته و شما به صورت ناخودآگاه از آن جا فراري ميشويد و هزاران پديده ديگر که علت همه آنها انرژي است.
در مورد شانس هم همين طور است. وقتي ما احساس کنيم خوش شانس هستيم بر روي محيط و جهان هستي تاثير ميگذاريم. فکر ما احساس ما و باورهاي ما باعث ميشود انرژيهايي در دنيا پخش شود که ما را به سمت خوش شانسي هدايت کند و همينطور هم بدشانسي هر انساني که معتقد است بسيار بد شانس است هميشه بدشانسي ميآورد. بين افرادي که ميشناسيم خيليها را ميبينيم که به بدشانسي خود معتقد هستند و هم چنان بد شانسي ميآورند. بهتر است از اين به بعد فکر کنيم خوش شانسيم. به هر حال اگر هم هيچ تاثيري نداشته باشد اين فايده را دارد که روحيه بهتري براي زندگي داريم و در خيلي از موقعيتها از اعتماد به نفس بهتري برخوردار خواهيم بود.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده وبلاگ "خانه مديران جوان" به نشاني http://managersclub.persianblog.ir در ادامه آورده است: افکار ما و خاطرات و ذهن ما مادهاي هستند با انرژي و فرکانس بسيار بالا، به خاطر همين غير قابل ديدن هستند. اما ميبينيم که قابل درک هستند.
ما هيچگاه نميتوانيم بگوييم طرز فکر خاصي، عين واقعيت است و طبيعت، دقيقا از همين قانون پيروي ميکند، زيرا انيشتين ميگويد: جهان هستي مانند ساعتي است که بر روي ديوار نصب شده است. ما هيچگاه نميتوانيم به درون ساعت نگاه کنيم، ما از شواهد و قرائني که وجود دارد ( مثل عقربهها و اعداد روي صفحه ) و از رفتاري که جهان دارد، مثل حرکت عقربهها قانون دروني آن را حدس ميزنيم، اما هيچ گاه نميتوانيم بگوييم که دقيقا داخل ساعت همان طور که ما حدس زدهايم کار ميکند. ما فقط بايد دستگاهي را به وجود آوريم که جهان هستي آن را تاييد کند. اين دستگاه يکتا نيست، بلکه ميتوان بيشمار دستگاه ايجاد کرد که طبيعت هم با همه آنها سازگار باشد و ما تنها ميتوانيم نسبت به دستگاه خاصي بگوييم که فلان چيز صحيح و فلان چيز غلط است.
خيلي وقتها وقتي به چيزي که معتقد هستيم، سرمان ميآيد. مثلا معتقديم که بعد از هر خنده گريه هست. اين باعث ميشود که ناخودآگاه ما انرژيهايي از خود ساطع کند که در جهان هستي تاثير گذار باشد. ناخودآگاه دوست دارد ما را به سمتي ببرد که ما معتقد به آن هستيم. بنابر اين ما را به سمت گريه کردن ميکشاند و ما در تمام لحظات بدون اين که خودمان بدانيم به سمت گريه کردن سوق پيدا ميکنيم که در نهايت علت آن را پيدا ميکنيم (نا خودآگاه آن را پيدا ميکند ) و گريه ميکنيم.
انرژي افکار ما در محيط پخش ميشود و روي همه چيز تاثير ميگذارد. احتمالا حتما براي شما پيش آمده که از محل و يا مکاني متنفر باشيد و دوست نداشته باشيد که به آن جا برويد اين مسئله دقيقا به خاطر وجود انرژيهاي منفي موجود در آن جا است که روي شما تاثير گذاشته و شما به صورت ناخودآگاه از آن جا فراري ميشويد و هزاران پديده ديگر که علت همه آنها انرژي است.
در مورد شانس هم همين طور است. وقتي ما احساس کنيم خوش شانس هستيم بر روي محيط و جهان هستي تاثير ميگذاريم. فکر ما احساس ما و باورهاي ما باعث ميشود انرژيهايي در دنيا پخش شود که ما را به سمت خوش شانسي هدايت کند و همينطور هم بدشانسي هر انساني که معتقد است بسيار بد شانس است هميشه بدشانسي ميآورد. بين افرادي که ميشناسيم خيليها را ميبينيم که به بدشانسي خود معتقد هستند و هم چنان بد شانسي ميآورند. بهتر است از اين به بعد فکر کنيم خوش شانسيم. به هر حال اگر هم هيچ تاثيري نداشته باشد اين فايده را دارد که روحيه بهتري براي زندگي داريم و در خيلي از موقعيتها از اعتماد به نفس بهتري برخوردار خواهيم بود.