PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : كوهنوردي: درباره سبلان



soldozlo
18th January 2011, 09:11 PM
سبلان:

(ترکی: ساوالان) نام کوهی است مرتفع در شمال غرب کشور ایران و در استان اردبیل. سبلان سومین قله بلند ایران و یک کوه آتشفشانی غیر فعال است. ارتفاع قله این کوه ۴۸۱۱ متر است و در بالای قله آن دریاچه کوچکی قرار دارد. سبلان به خاطر آبگرم‌های طبیعی دامنه کوه، طبیعت تابستانی زیبا و پیست اسکی معروف الوارس مورد توجه گردشگران می‌باشد.

کوهنوردی:
صعود به قله سبلان از جبهه اصلی (شمالی) ساده بوده و کوهنوردان معمولی به راحتی صعود تابستانه را در چند ساعت (صبح تا ظهر) انجام می‌دهند. جبهه جنوبی سخت ترین راه صعود به این قله می‌باشد که از سنگهای بزرگ تشکیل شده‌است. پیست اسکی الوارس که یکی از مجهزترین پیستهای اسکی ایران است در این مسیر قرار دارد.
سبلان كوه مقدس:
«سبلان» درآذربایجان سر به فلک کشیده و مقدس‌ترین کوه ایران است. گفته می‌شود که مزار یکی از پیامبران در قله سبلان قرار دارد و بنا بر باورهای مردم، این مزار، مزار زردشت است. متون کهن فارسی هم به رابطه سبلان و زردشت اشاره دارند و آن جا را مکان نیایش و عبادت زردشت می‌دانند.
ذکریای قزوینی می‌نویسد: «زردشت از شیز (شهری در کنار دریاچه چیچست ارومیه) به سبلان رفت و در آن جا عزلت اختیار کرد و کتابی موسوم به اوستا آورد.» مولف ناشناخته «هفت کشور»، مضمون بالا را به این صورت آورده‌است: «زردشت حکیم از آذربایجان بود و در کوه سبلان که کوهی مشهور باشد پانزده سال مجاور شد، زند و پازند بساخت و دعوت آغاز کرد.» «ویلیامز جکسن» مولف کتاب «زردشت پیامبر ایران باستان» در سفرنامه‌اش می‌نویسد: «سبلان همان کوهی است که به گمان من آن را باید با کوه دو مصاحب مقدس مذکور در اوستا که در آن جا زردشت با اهورا مزدا راز و نیاز کرده یکی دانست.» شادروان «ابراهیم پور داوود» جایگاه سبلان را برای زردشتیان همانند کوه تور برای یهودیان می‌داند که در آن جا ده فرمان بر حضرت موسی نازل شد. در حدیث آمده‌است که از پیامبر پرسیدند سبلان چیست؟ فرمود: «کوهی است بین ارمینیه و آذربایجان و بر آن چشمه‌ای است از چشمه‌های بهشت و در آن قبری است از قبرهای انبیا.»
سبلان؛ زیارتگاه:
دکتر محمد میرشکرایی در مقاله «سبلان، کوه بزرگ و مقدس‌ترین کوه ایران» می‌نویسد: «تا چند دهه پیش، بسیاری از مردم کوهپایه نشین سبلان با نیت زیارت راهی کوه می‌شدند و وقتی باز می‌گشتند، خویشان و همسایگان و آشنایان به دیدنشان می‌رفتند و زیارت قبولی می‌گفتند و گاهی هدیه‌ای هم برای زایر از زیارت کوه آمده می‌بردند. رسم رفتن به دیدار کسانی که از سفرهای زیارتی بر می‌گردند در همه مناطق ایران معمول بوده‌است و هنوز هم رواج دارد. وجود این رسم در مورد راهیان سبلان، بیانگر این است که سبلان در فرهنگ مردم محل با همه معنای کلمه، یک زیارتگاه است.
نقل ساعدی در کتاب «خیاو» هم نشان از همین معنا دارد که می‌گوید چوپانان به کسانی که راهی بالای کوه هستند سفارش می‌کنند که پاک باشند و دریاچه را آلوده نکنند.» سبلان کوهی که از بهشت آمده‌است.
مردم منطقه بر این باورند که سبلان یکی از هفت کوه بهشت است. در این باره روایتی دارند که: روزی روزگاری در جایی که امروز سبلان قرار گرفته‌است، شهری بود با مردمانی متجاوز و آلوده به گناه. خداوند برای آنها پیامبری فرستاد تا هدایتشان کند. اما آنها همچنان نافرمانی کردند. پس خداوند از فرشتگانش خواست که یکی از کوه‌های بهشت را روی شهر مردمان گناهگار قرار دهند. از میان کوه‌های بهشت، تنها سبلان داوطلب این کار شد. یکی از فرشتگان، سبلان را بر بال‌های خویش قرار داد و به زمین آورد و در هنگامی که پیامبر با پیروانش برای عبادت از شهر خارج شده بودند، کوه را روی شهر قرار داد.
میرشکرایی معتقد است: «این قصه با ساختاری کم و بیش همانند در تمام منطقه اطراف سبلان روایت می‌شود. بنابر یکی از روایت‌ها، مردمانی که در این شهر زندگی می‌کردند از قوم لوت بودند و فرشته‌ای که کوه را بر بال خود به زمین آورد «جبرئیل» بود. در این روایت رد پای تغییرات دوره اسلامی به روشنی پیداست.»
سبلان کوه مقدس:

میرشکرایی معتقد است که: تقدس یک امر فرهنگی است و تقدس یک کوه دو سبب اصلی متمایز اما در پیوند با یکدیگر دارد: نخست وجود مزارهای مقدس، زیارت گاه‌ها و پیکره‌های مقدس و دوم، وجود باورهای کهن و اعتقادات دینی درباره عوارض طبیعی در بخش‌هایی از کوه و یا درباره تمامی و کلیت آن. او می‌گوید:«آثار دست ساز انسانی پیرامون سبلان، مثل امامزاده‌ها، زیارتگاه‌ها، برج‌ها و قلعه‌ها و سه سنگ نبشته یکی مربوط به دوره اورارتویی در نزدیکی سراب، یکی به خط پهلوی در نزدیکی مشکین شهر و یک چارتاقی (آتشکده) سنگی مربوط به دوره ساسانی در شهرها و روستاهای اطراف سبلان قرار دارند. در برابر، بسیاری قصه‌ها، باورها، اعتقادات و رسوم درباره سبلان و قسمت‌های مختلف آن همچون قله‌ها، صخره‌ها و سنگ‌ها در خاطر کوهپایه نشینان و عشایر سبلان باقی مانده‌است. از این رو سبلان در گروه دوم از طبقه‌بندی کوه‌های مقدس قرار می‌گیرد.»
سوگند به سبلان:
می‌گویند یکی از نشانه‌های تقدس سبلان سوگند به آن است، نام سبلان هنوز یکی از مهمترین سوگندهای ساکنان اطراف کوه و عشایر کوچنده شاهسون به شمار می‌آید. سوگند را به عنوان «سولطان ساولان» یاد می‌کنند چرا که کوه بدین نام شناخته می‌شود. اهالی باور دارند که وقتی نام سبلان برده می‌شود به ویژه وقتی به آن سوگند یاد می‌کنند، مار از شکارش دست می‌کشد.
سلطان سبلان:

قله «سلطان» یا «سبلان» که همه کوه نیز به همین نام نامیده می‌شود بلندترین قله سبلان است و بیشتر باورها به این قله مربوط می‌شود. در کنار قله دریاچه‌ای به همین نام قرار دارد. به قول غلامحسین ساعدی: «چون چشمی باز، همیشه بی‌نهایت آسمان را می‌نگرد و زایران مومن وقتی به بالای سبلان می‌رسند به دریاچه سجده می‌برند.» دریاچه بیشتر ماه‌های سال پوشیده از یخ است. می‌گویند هنگام باز شدن یخ‌ها، گرداب عظیمی در آن پدید می‌آید که هر آنچه را در دریاچه وجود دارد به ژرفای تاریک و ناپیدای آن می‌کشاند. مردم روایتی دارند از درویشی که عصایش در این گرداب می‌افتد و سال‌ها بعد آن را در کربلا در دست کسی می‌بیند. او می‌گوید که عصا را از آب فرات گرفته‌است. درویش نشان مهری در زیر آن را می‌دهد و عصایش را می‌گیرد. این قصه به صورت‌های مختلف در سایر نقاط ایران درباره جریان آب‌های زیرزمینی نیز وجود دارد. اما در اینجا نکته قابل توجه، تقدس هر دو مکان دریاچه سبلان و شهر کربلاست.
باورهای مردمی:
می‌گویند بر چکاد بلند سبلان، هر سپیده دم بانک خروسی با سر زدن سپیده به گوش می‌رسد و همزمان با آن سه چشمه کوچک آشکار می‌شود، یکی زعفرانی رنگ، یکی شیری رنگ و دیگری به رنگ آب. اولی از شربت شیرین‌تر، دومی از شیر گواراتر و سومی از اشک زلال‌تر. اما این چشمه‌ها جز به چشم پاکان نمی‌آیند. می‌گویند در ساحل دریاچه، حضرت سلیمان، جام یاقوت بزرگی را با زنجیر بسته‌است. این جام را اگر خوب نگاه کنی در کف دریاچه می‌بینی و اگر دلی پاک و اعتقادی کامل داشته باشی جام به سطح آب می‌آید و می‌توانی از آن آب زندگانی بنوشی و کسانی را که طمع در ربودن آن کنند با خود به قعر دریاچه می‌کشاند. بنابراین ویژگی‌ بی‌مرگی و عصاره جاودانگی نیز بر عناصر تقدس سبلان افزوده می‌شود. دومین قله سبلان «حرم» نام دارد که یک صخره پر شیب است. در ایرن «حرم» به معنای مکان زیارتی است. بنابراین، نام حرم به خودی خود نشان از تقدس و حرمت دارد. مردم بر این باورند که قله حرم ویژه زنان است و مردان اجازه نزدیک شدن به آن یا بالا رفتن از آن را ندارند. حتی زنان باردار به سبب این که شاید فرزند پسر در شکم داشته باشند نباید به آن نزدیک شوند. می‌گویند در ستیغ حرم، زیارتگاهی است و در آن چراغی هست که همیشه روشن است. اما برای این که چراغ را ببینی باید دلی پاک داشته باشی. می‌گویند در جناغ حرم سنگ‌نبشته‌ای از دوره بابک وجود دارد که روی آن نوشته‌است:«به اندازه شن‌ها و سنگ‌های سبلان در این جا از سپاهیان خلیفه کشتیم.» "برگرفته از سايت http://www.ardebilnews.blogfa.com/post-43.aspx "

گزارش تصویری / شقایق های دامنه کوه سبلان اردبیل - خبرگزاری مهر: دامنه های سبلان همه ساله در فصل بهار با رویش شقایق از جاذبه های زیبای این استان است.http://ghatreh.com/news/5028138.html

محسن آزماینده
19th January 2011, 09:58 AM
البته افسانه های زیادی تو زبان ترکی برای ساوالان وجود داره
سبلان هم نیمه فعاله...
یعنی انرژیش توسط آبهای گرم اطراف آن تخلیه میشه
چشمه های آبگرم سرعین،خلخال،مشکین شهر و... از برکت وجود این کوه در استان اردبیل وجود دارن

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد