دست و پنجه نرم کردن

[AtIsHpArE]

وقتی فکر میکنم میبینم تمام زندگی دست و پنجه نرم کردنه!
همه جوره!
حتی تو لحطات شادی باید مواظب باشی غم شبیخون نزنه!
همین الان که دارم این نوشته هارو تایپ میکنم در گیر اینم که مبادا نور چراغ کسی رو ناراحت کنه!
لحظه لخظه زمان ما گذراست
وای اگر غم به جان ما خیزد
خود به شادی رود ولی ما
خاک اندوه روی سر ریزد
دوستی نعمتی است دیرینه
هر که غافل شود زیان یند
با تمام وجود میگویم
که به حق،خدا عیان بیند
فکر میکنم اگه با عقد قراردا د با عجوزه دنیا حواسمون رو جمع نکنیم خیلی ضرر میکنیم.
خوش عروسی است جهان از ره صورت لیکن
این عجوزی است که در عقد بسی داماد است
من که بد جوری
بلوف خوردم
کاش دین و دوستان واقعیمون رو بهتر بشناسیم و بی تفاوت از کنار اونایی که دوستمون دارن رد نشیم.
شکستن دل ،فکر میکنم بزرگترین گناه بشره که به خاطر اون خدا به پیامبرش نهیب میزنه(داستان موسی و شبان)
ادما با هم از نظر شرایط و اعتقاد فرق دارن اما جز اینه که همه ما از یک پدر و مادریم.
پس کاش چشما مانو بشوییم وجور دیگه نگاه کنیم
شاید در جلدی از خرقه هدیه ای از جنس الماس برای ما باشه و یا ذر پوششی از حریر سمی کشنده!
انتخاب و به تبع اون تفکر نقش اساسی در زندگی ما دارن!
دوستان من! تمام این چیزارو تجربه کردم و شعار نمیدم!
زندگی مثل بازی شطرنجه!هر حرکت اون ریسکه!
کاش دقیقتر باشیم!
تا پشیمون نشیم ولحظه های شکست و تجربه نکنیم.
(میاییم
لحظه ای
و عبور...)
بازی دنیا خیلی جدی تر از اون چیزیه که فکرشو میکنیم!
دوستان خوب واقعا تاثیر دارن چون گاهی اوقات به تنهایی نمیتونیم مشکلاتمون رو تنهایی حل کنیم.
اما یادمون نره که بهترین دوست خداونده .

[AtIsHpArE]

یکی از دوستای دانشگاهم با 6 تا پسر دوسته!
به سمت هر کس میرم یه جور دیگه غیر از اون چیزیه که من فکر کردم از اب در میاد.
همه اولش شخصیت نشون میدن و بغد یکی یکی رو میشه!
میخوام با هیچکس ارتباط نداشته باشم نمیشه.
میخوام داشته باشم نمیدونم با هاشون چه کار کنم؟!
هر روز بهش میگم یکی یکی بذار کنار ولی اون یکی یکی زیاد میکنه!
یکی از اقایون بلند مرتبه تو دانشگاه به من میگه تو املی سیگار نمیکشی!
دارم تو صف اتوبوس بی ار تی میرم جلو اقاهه رو پای من اهنگ میزنه و رد میشه
میرم سبزی خوردن بخرم سبزی فروش یه جوری زیر زیری نگاه میکنه!
به استادم شعر عارفانه میدم میگه نده زنم دعوام کرده!
تیپ فشن میزنم میگن نزن بده!
ساده میرم. میگن مگه تو جوون نیستی؟!
دانشگاه ما کتابخونه نداره!جالبه نه!
جنبه داشته باش دختر خوب!
ولی دیگه اخه چقدر؟!
تازه اینا شمه ای از این حکایته!
خلاصه دوستان ما که پناه بردیم به شعر و هنر!
زندگی دستو پنجه نرم کردنه دیگه!
(زیر چکمه های باران
سیز میشود
جوانه ای...)


یا علی

[AtIsHpArE]

هوای امروز عالی بود !عشق کردم!
بعد ار این که ماه اول زمستون داره تموم میشه شمه ای از این فصل زیبا رو دیدیم!
به من که خیلی خوش گذشت.شما چطور؟
ادم برفی هم ساختین؟
منکه خودمو اماده کرده بودم برار یه سر سره بازی حسابی!
ولی شانس اوردم!
البته یکی دوبار نزدیک بود ...
ادما رو لباشون لبخند بود.انگار برف بد جوری گرمشون کرده بود!!!
یه گوله برف برداشتم زدم از پشت تو سر نفر اول دکتری کشوری!اخه یکی از استادامونه.
گفت تو هنوز دست از شیطنتات بر نداشتی؟
بعد هر دوتامون خندیدیم!
سر کلاس ،امتحان نقشه برداری که البته قرار بود تو پارک سایی برگزار شه برقرار شد به صرف اوانتاز ار طرف استاد
من داشتم (دست و پنجه گرم میکردم) پای شوفاژ که فهمیدم امتحان تشریفاتی بوده!
خلاصه روز خوبی بود.
الجمد الله

[AtIsHpArE]

امروز خیلی خسته شدم و اولش حالم گرفته شد ولی بعد خیلی چیزا دستگیرم شد:
فهمیدم باید فراموش کرد خیلی از تلخیارو!بعضی وقتا ادم از بعضی ادما نمیتونه انتقام بگیره مثل استادای دانشگاهشون!
باید بیخیال بشه و گذشت کنه تا با گذشت زمان همه چی حل بشه!
امیدوارم مشکل خودمم حل بشه!
اما بعضی وقتا ادم باید خجالتو کنار بگذاره و رک و روراست مشکلشو به طرف بگه اما با ارامش و حتما جواب میگیره!مثل خودم که 180 درجه قضیه رو چرخوندم!
خلاصه دست و پنجه نرم کردنه دیگه!
[golrooz]

[AtIsHpArE]

به حدا دست و پنجه نرم کردن امروز خیلی متفاوت بود!یه دختر این همه زحمت بکشه ، با هزار و یک مشکل درس بخونه
با لباس تو گرما
باید مواظب خودش باشه
هر جایی سوار تاکسی نشه
به مامانش کمک کنه
سر هر کاری نره
بچه داری کنه
خونه داری کنه
کمک خرج شوهرش باشه
تازه اخرشم بهش میگن ضعیفه
فقط یه نفر به من بگه من چکار کنم؟
تو کشتی گرفتن با این مطلب کم اوردم!
بزنم تو دهنشون؟
فحش بدم؟
بی محلی کنم؟
بریزم تو خودم؟
چه کار کنم؟

[AtIsHpArE]

از در اومدم تو، به خودم گفتم خوش اخلاق باش(البته من همیشه خوش اخلاقما)بعد تا گفتم سلام
خواهر زادم پرید تو بقلم گفت بیا کشتی بگیریم
گفتم :خاله بذار بیام تو گفت نه همین الان
اقا پنجه تو پنجه چش تو چش
حالا دارم از خنده میمیرم میگم ول کن بچه
میگه نه ادامه بده تو میتونی منو شکست بدی
خیلی انرژی داشتم همون دوزارشم تموم شد
ولو شدم کف زمین
گفت دیدی خاله من بردم حالا باید دنبالم کنی جریمش
بیا و درستش کن...
خلاصه دست و پنجمون نرم شد اساسی که هنوز دارم نفس نفس میزنم!

[AtIsHpArE]

به خدا وقتی اومدم تو سایت فکر همه چی رو میکردم الا اینکه
الا اینکه تو خود سایت برام مشکل پیش بیاد و پنجه هام احتیاج به ورزیده شدن داشته باشه!
همیشه اشتباهم تو ایران این بوده که همه رو مثل خودم میبینم.مثل خودم یه رنگ و ساده!
اخه اصلا رنگ ایرانی به سادگیه به صفا
اما انگار مردم شهر دودی شدند دلا دیگه بوی زلال جویبار و عطر پونه نمیدن!
ادما دنبال غرور و نام و نشانند!
ای حافظ راست گفتی:
گر همچو من افتاده این دام شوی
ای بس که خراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم
با ما منشین وگر نه بدنام شوی
اره دوستان با من نشینید


حالا به فکر فرو رفتم و دارم با معنی نخبه تو ایران دست و پنجه نرم میکنم!
به نظر من نخبه کسی نیست جز کسی که عاشق باشه!عاشق زیبایی!عاشق نوعدوستی!عاشق مهربونی!عاشق خدا!عاشق پاک باخته خدا!
نه نه فرشته ها بذارین نگاه کنم؟!اینا پسرای ارش و سیاوشند؟کاوه؟کوروش؟این دخترا از نسل رودابه و گردافرید بودن؟نه من باور نمیکنم!
پس چرا مثله مثله شدم؟
نه من میدونم اینا کیند؟اینا همونایین که منصور حلاجو بر دار کردن وقتی حرفشو نفهمیدن!


اما ایا این جمعه...
میدانم!خواهد امد!

[AtIsHpArE]

...

[AtIsHpArE]

سلام سلام سلام
سلام اسمون سلام زمین سلام موس و کیبورد
منکه خیلی خوبم
نفسم داغه
دلم خنک
اخه بارون زد رو دلم نه فقط رو گونه هام
لذت بردید از بارون امروز؟
البته من تهرانو میگم ولی حتما همه جا معطر و خوشبوست
امروز وقتی به ادما نگاه میکردم انگاری شسته بودن
همه خوشگل بودن
دستت درد نکنه خدا
بازم از این کارا بکن
دست و پنجه هاتو نرم کن با چلوندن ابرا
چاکریم یا خدا