PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بوي نان تازه



touraj atef
11th January 2011, 10:02 AM
سالها است که دیگر عادت به ایستادن در صف نانوائی نداریم روزگار پر از دغدغه هائی چون نداشتن زمان و رعایت رژیمهای غذائی باعث می شده که از این وظیفه دشوار یعنی ایستادن در صف نانوائی حذر کنیم اما اگر فرصتی داشته باشیم و قدری در دنیای خاطرات بتوانیم زمان را به عقب بر گردانیم و یاد آن روز هائی بیافتیم که ایستادن در صف نانوائی یک واقعیت و یک واقعه تکراری در زندگی بود احتمالا به یاد می آوریم که ایستادن در صف نانوائی برای خود اتفاقات جالبی داشت در آن هنگام که مجبور بودیم در صف طولانی نانوائی که شاید یکی از مشقت بار ترین صفهای انتظار در زندگی است با بی قراری بایستیم و به دیگر زجر کشندگان منتظر در صف بنگریم و چون کار اگاه پلیسی مراقب آنهائی که نوبت را رعایت نمی کنند به دقت باشیم و یا این که به صف تک دانه ای ها مرتبا سرک بکشیم که خدای ناکرده مجرمی !! نتواند بیش از یک نان بگیرد ویا این که سرکی به داخل مغازه نانوائی بزنیم و ببینیم اعضای تیم پخت نان با چه شور و انرژی مشغول پختن نان هستند و اگر اهل آذربایجان نباشی با خود بیاندیشی که این جماعت در چه مورد هائی حرف می زنند که این گونه می توانند بی انقطاع صحبت کنند و هیچ استراحتی به ذهن و قوه گفتاری خود ندهند و چون حرفهایشان را نمی فهمی در عمق کارهای آنها می روی و می بینی که چگونه خمیرهائی که به صورت گلو له های توپ شکل یافته اند با وردنه که یک آلت (وردنه ) نمخصوص نانو ائی ها و شیرینی پزی ها است آن گلوله های خمیری را صاف می کنند و بعد روی چوب شاطر می گذارند و بعد نانوا با حرکات موزون که بی شباهت به نوعی رقص نمی باشد آنها را داخل تنور می گذارد و چند دقیقه بعد که آن خمیر دست آدمی که بدرنگ و بد طعم و قابل انعطاف و شكل پذير بود تبدیل به نانی خوش رنگ و خوش بو و دارای یک شکل ثابت شده است که تنها وسوسه خوردن نان داغ باعث می شد که آن نان با شکل ثابت تغییر فرم دهد ممکن است بارها به فكري كه به این فکری که در هنگام ایستاندن در صف نانوائی به سراغم می آید بیافتی که چگونه رنج تیم نانوائی و پختن خمیری می تواند آن را تبدیل به خوراکی لذیذ چون نان تازه و خوشمزه کند ؟و بعد که کمی بیشتر و عميق تر که به این مسئله پختن نان عمیق تر بیاندیشی شاید چون من می توانی به این فکر روی که آیا زندگی ما انسانها نیز چون پروسه تبدیل خمیر و تبدیل آن به نان نیست ؟شاید از طرح این پرسش تعجب کنی و بپرسید پختن نان چه دخلی به زندگی آدمیان دارد ؟ اما می توان شباهتهائی در بین این دو پدیده به ظاهر نه چندان مرتبط پیدا کرد
**********
انسان ها وقتی که به دنیا می آیند همگی چون آن خمیر های کروی شکلی هستند که منتظر ند که با وردنه صاف شوند و در تنور گذاشته شوند و از نظر ظاهر همه به یک شکل و یک نوع هستند و شاید تنها باتفاوتهای اندکی بتوان تمامی نوزاد هائی که در جهان به دنیا می آیند را از هم تمیز داد و دست روزگار و خمیرگیرهائی به نامهای تجربه و تربیت می تواند آنها را تغییر شکل داده و بر روی تخته خمیرگیری زندگی بگسترد و بعد در تنور زندگی گذارد و درست در این تنور است که با تحمل رنج و پخته شدن در کشاکش اتفاقهای زندگی این خمیر می تواند داراي شکل و بو و خصلت لذت بخشی و اعطا عشق به دیگران شود واگر انسان نتواند با قدرت خمیر گیر و کمک شاطری هنرمند شکل گیرد و روی تخته شاطر پهن گردد رهسپار دیار فراموشی چون آن خمیر های از شکل افتاده می شود و یا اگر انسان هنگامی که در تنور زندگی به خوبی پخته نشود وزود قصد بیرون آمدن و بهره وری داشته باشد به طور حتم چون نانهای خمیر بی بو و بی طعم مورد بی توجهی قرار می گیرد و اگر دیر از تنور پختگی بیرون آید سوخته خواهد شد و چنین است که شاید در یک پروسه ساده پختن نان بتوان مسیر زندگی و انسان سازی را دید و این گونه است که شاید رنج انتظار برای بدست آوردن نان تازه و حس بوی خوش آن کمتر شود و حال می گوئیم برای تبدیل به یک انسان نباید پخته شویم ؟آیا نباید دست چیره گر شاطری عاشق که می تواند هرکسی و حرفی و تجربه ای دلپذیر باشد ما را نوازش دهد؟و آیا نباید به این اندیشه رویم که زندگی نبردی است بین دو مرز خمیر و ناپختگی و سوختگی و از بین رفتن شدنها و این ما هستیم که باید نقطه و مکان لازم را بیابیم و پختگی معقول را به دست آوریم و از آن بهره ببریم ؟ آيا دلتنگي ما بهر اين نيست كه خود را مي توانستيم به نوعي ديگر برشته كنيم ؟ نانهائي كه در عين برشتگي خشك شده اند و يا سرد شده و خواهاني ندارند حكايت آنهائي نيست كه در زندگي در ابهامات رفته اند ؟ نان خشخاشي دو آتشيه شنيده ايد تا به حال تعجب نكرده ايد كه چرا به نان با طعم خوب دو آتيشه و به عاشق هم عشق دو آشته و يا آشتين مي گويند ؟ و مهمترين سوال بوي عطر نان را چه كسي است كه خبر از حضور نان ندهد ؟آيا نشان آدمي نفحه انسانيت حتي با كوچكترين كارها نمي تواند باشد ؟ با تفکر به این سوالها شاید این بار که به دکان نانوائی و انتظار در صف طولانی آن دعوت شویم کمی تحمل بیشتری داشته باشیم و با علاقه بیشتر به حرکات موزون تیم پختن نان و ادوات و تنور آنها و خمیرها و نانوا بنگریم
***************************http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2011/01/d986d8a7d986-d8aad8a7d8b2d987.jpg?w=275&h=202 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2011/01/d986d8a7d986-d8aad8a7d8b2d987.jpg)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد