PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خبر يا ايرانيان مجوس از روي سياست مذهب شيعه را پذيرفتند؟ و علت توجه ايرانيان به تشيِّع چيست؟



NILOOFAR46
5th January 2011, 05:29 PM
شيعه مذهبي است اسلامي، و طريقه اي است كه خاتم الانبياء(ص) به امر خدا پيش پاي امت گذارده است. و ما حسب الامر آن حضرت، پيروي از علي، اميرمومنين و آل طاهرينش - سلام الله اجمعين – مي نماييم و خود را هم به اميد حق مطابق دستوراتي كه به ما داده اند و عمل مي نماييم ناجي مي دانيم.
بلكه آن كساني كه بدون كوچكترين دستور رسول الله(ص) اساس سقيفه را تشكيل دادند، سياسي بودند نه پيروان عترت طاهره به دستور پيغمبر(ص) چه آنكه براي پيروي از عترت و اهل بيت رسالت از آن حضرت دستور رسيده است، و در كتاب هاي معتبر اهل تسنّن بسيار وارد است، ولي راجع به سقيفه و پيروي از سقيفه به عنوان خليفه تراشي –ابدا- دستوري صادر نگرديده است.
اگر مختصري دقت و تأمّل و تعمّق نماييم زود در مي يابيم كه هر فردي يا قومي اگر عملي را روي سياست انجام دهد، موقت است؛ و بعد از نتيجه گرفتن و رسيدن به هدف و مقصد خود همان راهي را كه آمده اند، بر مي گردند. نه آن كه هزار سال بر اين عقيده حقه ثابت و در اين راه جان بازي ها نموده اند تا پرچم تشيّع را با خون خود حفظ و افتخار به كلمه «علي ولي الله» بعد از « لا اله الا الله و محمد رسول الله » بنمايند.
هوش و ذكاوت ايرانيان ايجاب مي كند كه هرگاه جهل و عادت و تعصّب مانع آنها گردد، حق و حقيقت را زود درك نموده و به جان و دل بپذيرند. چنان چه بعد از فتح ايران به دست اعراب مسلمين با آزادي كاملي كه مسلمانان به آن ها داده بودند و اجبار و اكراهي هم در قبول دين مقدس اسلام نداشتند؛ همين كه در اثر معاشرت با مسلمانان و كنجكاوي هاي دقيق پي به حقيقت اسلام بردند دين آتش پرستي و مجوسيت چندين هزار ساله را باطل تشخيص داده اند و با يك دنيا شوق و ميل و علاقه قلبي از عقيده بد و مبدأ اهريمن و يزدان روي گردانده اند و دين توحيدي اسلام را اختيار نمودند.
و هم چنين وقتي دلايل مثبته حقانيت را در مذهب تشيع يعني: پيروي از حضرت علي(ع) ديدند از روي خرد و دانش تبعيت و پيروي نمودند.
و برخلاف فرموده اهل تسنن و بسياري از نويسندگان بي فكر، توجه ايرانيان به مقام ولايت و علاقمندي آنها به اميرالمومنين (ع) در زمان خلافت هارون و مأمون نبوده است بلكه از زمان خود رسول الله(ص) اين عقد مودّت در دل ايرانيان ريشه دوانيد.
چه آن كه هر ايراني وقتي به مدينه مي آمد و مسلمان مي شد، روي هوش و ذكاوت خاصه ايرانيت حق وحقيقت را در حضرت علي مي ديد لذا به حبل متين و ريسمان محكم ولايت آن حضرت به امر و راهنمايي رسول اكرم(ص) چنگ مي زد و سر سلسله آن ها سلمان فارسي بوده است كه واجد جميع درجات و مراتب ايمان گرديد تا آنجا كه خاتم الانبياء بنابر آنچه علماي فريقين نوشته اند درباره او فرمود «سلمان منّا اهل البيت» يعني:‌«سلمان از ما اهل بيت است.» از همان اوان معروف شد به سلمان محمدي.
و علاوه براين ها آن چيزي كه بيش از همه ايرانيان را به مقام مقدس حضرت علي و عترت طاهره آن حضرت(ع) متوجه نمود كه در اطراف ان حضرت تحقيقات كامله نمودند و محبتش در دل آن ها قرار گرفت، طرفداري كاملي بود كه اميرالمومنين علي(ع) از شاهزادگان اسيرايراني نمود.
چه آنكه وقتي اسراي مدائن(تيسفون) را به مدينه وارد نمودند خليفه ثاني امر كرد: « تمام زن هاي اسير را به كنيزي به مسلمانان بدهند.» اميرالمومنين (ع) منع نموه اند و فرمود: « شاهزادگان مستثني و محترم اند، دو دختر يزجرد شاهنشاه ايران ميان اسرا هستند، نتوان آنها را به كنيزي داد.»
خليفه گفت: «پس چه بايد كرد؟» حضرت فرمودند: «امر كن برخيزند و هر فردي از مسلمانان را طالب شدند، آزادانه به شوهري بپذيرند.» فلذا به دستور آن حضرت برخاستند در ميان صحابه نظر كردند. شاه زنان، محمد بن ابي بكر را –كه تربيت شده و ربيب آن حضرت بود- و شهر بانو، حضرت امام حسين(ع)، سبط رسول الله(ص) را انتخاب نمودند و به عقد شرعي به خانه آنها رفتند.
كه از شاه زنان ، خداوند فرزندي به محمد داد،(قاسم فقيه)، پدر امّ فروه ، مادر امام ششم، صادق آل محمد(ص) و از شهربانو، امام چهارم، زين العابدين، علي (ع) متولد گرديد.
وقتي اين خبر و طرفداري آن حضرت از شاه زادگان ايراني به ايرانيان رسيد، علاقه مخصوصي به آن حضرت پيدا نمودند. همين مطلب و علاقمندي به آن حضرت، سبب شد كه در اطراف آن حضرت تحقيقات عميقانه نمايند.
مخصوصا بعد از فتح ايران به دست مسلمانان و تماسي كه با آن ها پيدا نمودند، به دلايل حقّه بر ولايت و امامت و خلافت بلافصل آن حضرت پي بردند. و قلباً توجه كامل حاصل نمودند. و همين كه مانع برطرف و مقتضي موجود شد، عقايد و علاقه قلبي خود را علني و مذهب خود را ظاهر نمودند.
پس اين ظهور عقيده و آزادي مذهب ربطي به زمان خلافت هارون و مأمون و يا دوره سلطنت صفويه نداشته است، بلكه از هفتصد سال قبل از ظهور سلطنت صفويه مذهب حقّ تشيّع در ايران جلوه گر گرديد. يعني: در قرن چهارم هجري قمري كه زمام امور در ايران به ديالمه آل بويه واگذار شد، پرده از روي حقيقت برداشته اند و ايرانيان آزادي كامل پيدا نموده اند بي پرده اظهار علاقه نمودند و مكنونات قلبي خود را ظاهر ساختند.
در سال 694 هـ.ق كه سلطنت ايران به غازان خان مغول – كه نام اسلامي او محمود بود – رسيد. چون توجه خاصي به اهل بيت طهارت(ع) پيدا نموده بود، مذهب حق تشيع ظاهرتر گرديد و بعد از وفات او در سال 707 هـ.ق كه سلطنت به الجايتو(محمد شاه خدا بنده) برادر غازان خان رسيد.

منبع: كتاب شب هاي پيشاور ( گفتار مرحوم سلطان الواعظين شيرازي )

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد