PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آغاز دگر



touraj atef
1st January 2011, 10:13 AM
آري همواره زيبا است و باز آغازي دگر شده است چه تفاوت دارد نوروز و بهاري باشد و حكايت شادمانه هفت سين و سبزه و سنبل و يا آن كه قصه آغاز سال ميلادي و كاج و زمستان شادماني باشد مي تواند آغاز تابستاني گردد به شور گرما و حور سخن از آغاز گرم داد مي توان در پاييز عاشقانه رها گشت و آزاد در ميان رنگارنگ پاييزي و خش خش برگها سخن از آغاز نمود نياكان ما همواره به بهانه آغاز ها, جشنهائي داشتند فروردينگان و ارديبهشتگان و خردادگان و تيردادگان و.. و حالا شايد تنها نوروز و مهرگان و سده و يلدا را به ياد داشته باشيم اما از ياد نبريم كه آغاز همواره زيبا است حكايت عهد و پيماني ز آغاز آيد و از اين رو است كه خواستم بهر اين بهانه آغاز سال ميلادي باز ز عهد و پيماني گويم كه شايد هر كسي مي تواند ز پيش خود زند سال جديد ميلادي سال 2011 است عددي بسيار جالب براي كس چون ناخدا كه اهل نشان و نشانه گري و بازيهاي ذهن چنين است و چنين است كه به يمن آغاز و جشن گرفتن ها نگاهي به اين عدد مي كنم و مي گويم
به عدد”2″ بنگر حكايت زوج بودن را مي دهد از سوي ديگر وقتي اين عدد را با انگشتانت نشان مي دهد نشان اتحاد مي دهد اميد دارم كه در اين آغاز همه ما حكايت بزرگ ” 2″ را بخاطر داشته باشيم به زوج بودنها انديشيم به اتحاد و دوستي و مهر دادن بهر يكديگر و مي توان چون ناخدا انديشيد كه اين “2″ مي تواند همان ” 2″ اتحاد و مهر و زوج بودنها و تنهائي را به غربت كشيدن ها باشد مي تواند باور اين باشد كه بودن با ” 2″ است تنها يگانه ا و است پس خشم من و غرور من و ادعاي من و تصوري بي كران ز خود راضي هاي من را به دور افكنيم آري بايد كه چنين باشيم
2/به “0″ رسم مي گويم
هر چه ز بي مهري ديده ام از ياد برم و هيچ و هيچ
هرچه ز درد ديده ام از ياد برم و هيچ وهيچ
آري اين “0″ مي تواند شروع تازه اي باشد گذشته را ازياد بردن سخت است و ناممكن و چون ناخدا گويد ناصحيح كه گذشته ياد آوري آن است كه در آينده به گونه اي دگر باشيم و يا نبايم اما ببخشاي آري سخت است از ياد بردن و شايد حكايتي دروغين باشد اما مي توان بخشيد شايد حكايت ناخدا به آن دور رفيق و يا نزديك آشنايش همواره اين بوده است كه ” بگذر تا بگذرد “آري بيائيم در اين ” 0″ آغازي نو دگر انديشيم اين صفر را چون همان دايره بينيم كه قصه دور هم بودن را نشان دهد قصه با هم بودن قصه دست به دست هم دادن قصه باور ايمان به دوستي قصه اميد به مهر قصه عشق و عشق و عشق
آري مي توان اين صفر را چون حكايت حافظ بديد
عاقلان نقطه پرگار وجود
عشق داند كه در اين دايره سرگردانند
پس در ميان ” 0″ سرگرداني بازي ذهن را از ياد ببر به 0″ به معناي هيچ نفرتي در دل هيچ هواي انتقام در ذهن و هيچ به آينده و گذشته نبند دم را غنيمت شمار آري دم عميق دم كه بازدم دارد و شايد براي ناخدا نباشد اما با همين دم مي گويد
هر چه ز بي مهري ديده ام از ياد برم و هيچ وهيچ
هرچه ز درد ديده ام از ياد برم و هيچ و هيچ
3/حكايت بعدي ” 1″ است آري دو ” 1″ در كنار يكديگر بيائيم اين ” 1″ را در كنار ” 1″ قرار دهيم
“1″ قلب در كنار ” 1″ قلب آري مي توان قلبها را به هم پيوست يكي شد ويگانگي كرد و يك دل بود و يك سو گشت و يك سوئي كه ماوايش و هدفش و مقصدش يگانگي با عشق است
“1″ روح در كنار ” 1″ روح دگر قرار داد در هم غوطه خورد روح يكي شود درد تو درد ما رنج تو رنج ما و تنهائي تو ؟ باشد بي “ما” كه تاهستيم “ما “هيچگاه تنهائي نباشد حكايت وصل باشد آري وصل كه گويد من و تو بايد كه ” ما ” شويم اين بايد ز اجبار نيست اين حكايت با هم بودن را تداعي كند آري بيا و بگذار
كه ” 1″ با ” 1″ كند من و تو را تبديل به ما
اين ” 1″ كه با ” 1″ مي شود بوسه ها
اين ” 1″ كه با ” 1 ” مي شود آغوش بي دغدغه
اين “1″ كه با “1″ مي شود بي كران باور مهر و بي كران باور اميد و بي كران باور ايمان به عشق
آري آغازي است اين آغاز براي همه آنهائي كه باورشان آغازي نو و تولدي ديگر اميد به اين “2″ و آن ” 0 ” و آد دو دگر ” 1″ باشد شادمانه بادhttp://lonelyseaman.files.wordpress.com/2011/01/egg_14.jpg?w=373&h=340 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2011/01/egg_14.jpg)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد