PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خلوتكده



touraj atef
20th December 2010, 10:15 AM
حكايت بيرون ز خويشتن را زدم و ناگه رفيق دور و نزديك گفت
بهر كدامين اميد ز خويستن برون آيم؟
و من حكايت آن ترانه قديمي را خواندم
خنديدم به صداهاي غريب
خنديدم به نگاه دور
به ان همه فرسنگ راه
نمي دانند كه كوچكي دل
تنها يشان كرده
لبخند را فروخته اند به…؟
بزرگي خورشيد اسمان را نمي بينند؟
اگر دريا را ببينيم
دل را دريايي ازعشق مي سازيم
….
و او مرا گفت
دل دريائي ؟ مگر دريائي هست من تنها مردابي بينم
و من پاسخ گويم
حسرت نبرم به خواب آن مرداب که آرام
درون دشت خواب شب خفته ست دریایم
و او گويد
ناخدا نمي خواهم چنين و قصدم خلوتكده است
و من به خلوتكده مي انديشم و مي نگارم ….
هر رو ز می نگر م در ر و ز گار می آیند و می گو یند و می نو یسند و ناگه ز خو یشتن و ز نو شتن و ز او که بهر ش دل داده اند و شاید دلشان شکسته است هیچ نگو یند و لی راهی خلو تگاه خو د می شو ند . گو یند
اند کی مرا رها ساز ید دیگر نخو اهم بو د
خلو تگهم تنها جایگاه من است و…
ومن می اندیشم که
خلو تگاهش چه به او ارزانی خو اهد کر د ؟
و باز اين گونه ادامه دهم
-همه ز همه جدا شده ایم از خو د بیگانه به دنبال خو د شده ایم و بی نگاهی به آن دگر ی که شاید با لبخندی و یا کلامی و شاید همدردی بتو اند دردی را اندكي آرام کند ره به سو ی خلو تکده می بر یم در آن خلو تکده ای که نه ساحلی و جو د دار د که به کشتی که مسافر انش پنداری جز عشق دار ند دست تکان دهد و آن خلو تکده بی آسمان است بی آسمانی که باعث می شو د هیچ دختر بچه ای نتو اند باد باد کش را در آسمان تعقیب کند و حالا فقط حسر ت و حسر ت است بر استی در خلو تکده به دنبال چه خو اهیم رفت ؟ این خلو تکده در مانی بر ای قلب های شکسته خو اهد داشت ؟ این خلو تکده اند کی درد هجران یار را کاهش می دهد ؟ این خلو تکده می تو اند شادی و امید را بر قلبی شکسته بر گر داند؟ می دانم دو ست داری اند کی آرام گیر ی اما در خلو تکده مگر می توان آرام گر فت ؟ و اگر آرامشی باشد آیا آرامشی چو ن مر داب نخو اهد بو د ؟ می پر سم به کدامین تو هم خلو تکده را بر گزینی ؟من خو د ناخدای تنهائی ها بو دم و شاید همچنان باشم اما هر گز خلو تکده را بر نگزیدم این خلو تکده ای که نام آرامش دهنده دارد از من همه چیز را گر فت عشق و دلدادگی و خاطره و طعم و فادار ی و عشق و ر زی و صد البته خاطره جسارت داشتن معشو ق هم در همان خلو تکده گم شد و تر ک کر د پس مهر بان بر ای امید و آرزو و عشق و آرامش به دنبال دریا و نه مر داب باش آرامش تو در رو ی در یای پر طو فانی ز ند گی میسر خو اهد بو د اما در مر داب شاید آرامشی باشد اما آرامشی گو رستانی و مر دابی است و شاید باتلاقی خو اهد بو د باتلاقی که ترا در خاطرات و حسر ت دفن می کرده و تر ا ز خو د پر ت می کند باید خیر ه شو ی شاید در سایه های گذ شته شاید به کابو س آینده و شاید به دفن رو ز های جو انی و عشق و ر ز حال نمی دانم چه گو یم و لی باز می پر سم
خلو تی بهر کدامین آر ز و ناشدنی خو اهی؟ این تو هم است ناز نین این تو هم را من با تمامی و جو د دیده ام و حس کر ده ام خو د را نکش خو د را دفن نکن
بگذار تا بگذري
بگذار تا باورش كني
بگذر آغوشش گيري
بگذار بوسه بارانش كني
به كدامين بهانه ؟
به كدامين يار ؟
به كدامين باور ؟
ترا گويم
خود را در آغوش گير
تا معشوق در آغوش باشد
خود راب وسه باران كن
تا توهم معشوق به رويا و شايد به حقيقت رسد
بگذار بي بهانه خود را در برگيري
بگذار يار خويشتن باشي تا خويشتن ياري باشد
بگذار باور كني كه دريائي
بگذار مرداب را از ياد بريم
دستهايت را به من ده
پرواز كن به آن سوي اقليم نا اميدي
دستهايت برا به من ده
دستهايت را به خويشتن ده
دستهايت ا به بي بهانگي ده
دستي به عشق
زلفي به اميد
پاي رقصان, شوق
اين است در زندگي ذوق
اين است در زندگي ذوق
http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/12/darya1.jpg?w=324&h=243 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/12/darya1.jpg)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد