PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : chicago .... مكتب شيكاگو



نازخاتون
6th December 2010, 11:13 AM
“مكتب شیكاگو” و شعر آن

سه شاعر غرب میانه كه در ایلینویز رشد كردند و همراه با مردم عادی در دل مشغولی های غرب میانه شریک بودند، كارل سندبرگ، ویچل لیندسی و ادگار لی مسترز هستند. شعر آنها اغلب درباره افراد گمنام است. آنها شیوه هایی را توسعه دادند – رئالیسم، پرداخت دراماتیك – كه به جلب تعداد بیشتر خواننده انجامید. این شاعران بخشی از مكتب غرب میانه یا شیكاگو به شمار می روند كه قبل از جنگ جهانی برای به مبارزه طلبیدن تشكیلات ادبی ساحل شرقی آمریكا برپا شد. “رنسانس شیكاگو” نقطه عطفی در فرهنگ آمریكا بود و نشان داد كه مناطق داخلی آمریكا نیز از نظر فكری به بلوغ رسیده اند و دنباله رو دیگران نیستند.

نازخاتون
6th December 2010, 11:14 AM
ادگار لی مسترز Edgar Lee Masters (١٩٥٠-١٨٦٨)

در آغاز قرن، شیكاگو به یك شهر بزرگ تبدیل شده و مأوای معماری ابتكاری و مجموعه های هنری جهانی بود. شیكاگو محل انتشار “ پوئتری “ Poetry متعلق به هریت مونرو Harriet Monroe بود که مهمترین مجله ادبی روزگار خود به شمار می رفت.

یکی از بحث انگیز ترین شاعران معاصر كه این مجله آثارشان را چاپ كرد، ادگار لی مسترز مؤلف اثر شجاعانه گلچین ادبی "اسپون ریور ” Spoon River Anthology (١٩١٥)با سبك جدید “غیر شاعرانه” و محاوره ای بود که به گونه ای بی پرده مسائل جنسی، دیدگاه های انتقاد آمیز زندگی روستائی و زندگی درونی مردم عادی را با یک رنگ شدید تخیلی مطرح می کرد .

گلچین ادبی "رود اسپون” مجموعه ای از چهره نگاری هاست كه به صورت نوشته های روی سنگ قبر با لحن محاوره ای عرضه شده و زندگی افراد روستائی را به گونه ای خلاصه می كند كه گوئی كلمات خود آنهاست. این نشریه چشم اندازی روستایی را از طریق گورستان محل، ترسیم می کند: ٢٥٠ نفری كه آنجا دفن شده اند سخن می گویند و پنهان ترین رازهای خود را برملا می كنند. بسیاری از آنها با هم خویشاوند هستند. اعضای حدود ٢٠ خانواده درباره شكست ها و رویاهایشان با تك گفتارهایی از شعر آزاد سخن می گویند كه بطرز شگفت انگیزی مدرن است.

نازخاتون
6th December 2010, 11:14 AM
كارل سند برگ Carl Sandburg (١٩٦٧-١٨٧٨)

دوستی یكبار گفت: “كوشش برای نوشتن در باره كارل سندبرگ بطور خلاصه مانند آن است كه بخواهیم شكوه گراند كانیون را در یك عكس فوری سیاه و سفید به تصویر بكشیم”.
سندبرگ، فرزند یك آهنگر راه آهن، شاعر، مورخ، شرح حال نویس، داستان نویس، موسیقی دان و رساله نویس بود و همه توانایی های لازم و حتی بیشتر از آن را برای پرداختن به چنان فعالیت هایی در اختیار داشت. او كه یک روزنامه نگارحرفه ای بود شرح حال كامل و مفصلی از آبراهام لینكلن نوشت كه یكی از آثار کلاسیك قرن بیستم به شمار می رود.

برای بسیاری سندبرگ والت ویتمن دوران معاصر بود كه اشعاری گرم و خاطره انگیز درباره مسائل عمومی و میهنی و ترانه ها و تصنیف هایی با لحن ساده و كودكانه می سرود. او برای خواندن و ضبط اشعارخود به مسافرت می پرداخت و صدایش چنان خوش آهنگ و خوش نوا بود كه نوعی آواز به حساب آمد. با وجود شهرت ملی خود، شخص فروتن و بی تكلفی بود. یك بار گفت آنچه كه از زندگی می طلبم این است كه “بیرون از زندان باشم... غذای عادی بخورم، آنچه می نویسم چاپ كنم... كمی عشق در خانه و كمی علاقه شیرین مردم اینجا و آنجا در سرزمین آمریكا...(و) هر روز آواز بخوانم."

شعر “شیكاگو” نمونه خوبی از موضوعات شعری و سبك ویتمن گونه اواست (۱۹۱۴) :

قصاب خوك برای جهان،
ابزار ساز، پشته ساز گندم،
بازیگر صحنه راه آهن و
سرپرست حمل و نقل كشور؛
توفانی، نیرومند، پر سر و صدا
شهر شانه های ستبر...

نازخاتون
6th December 2010, 11:15 AM
ویچل لیندسی Vachel Lindsay (١٩٣١-١٨٧٩)

ویچل لیندسی از برانگیزندگان جنبش مردم گرایی در شهرهای كوچك غرب میانه و خالق نوعی شعر آهنگین است كه برای دكلمه با صدای بلند ساخته شده است. آثار او ارتباط عجیبی بین صورت های عامه پسند شعر یا ادبیات عامیانه، از قبیل اشعار انجیلی و اشعار مربوط به نمایش های متنوع (تآتر مردمی) از یك طرف و شعرهای پیشرفته و مدرن از طرف دیگر برقرار می كنند. لیندسی در زمان خود شعر خوانی مردم پسند و بی نهایت محبوبی شمرده می شد. او پیش آهنگ یک شیوه شعر خوانی معروف به “ضرب آهنگ” Beat بود در دوران بعد ازجنگ جهانی دوم مرسوم گردید و با جاز همراهی می شد.

برای مردم پسند كردن شعر، لیندسی چیزی را توسعه داد كه خود وی “واریته سطح بالاتر” می نامید و در در آن از موسیقی و آهنگ ها و اشعار موزون قوی استفاده می شد. او كه طبق معیارهای امروزی یك نژاد پرست محسوب می شد، سراینده شعر معروف “كنگو” (١٩١٤) است و با مخلوط ساختن جاز، شعر، موزیك و سرود و مناجات، تاریخ آفریقا را تحسین می كند. در همان حال، چهره هایی از تاریخ آمریكا از قبیل آبراهام لینكلن (“آبراهام لینكلن در نیمه شب راه می رود”) و جان چاپمن (“جانی اپل سید”) Johnny Appleseed را غالبا با آمیختن حقیقت و افسانه، به سوی جاودانگی می برد.

نازخاتون
6th December 2010, 11:15 AM
ادوین آرلینگتن رابینسن (١٩٣٥-١٨٦٩)

ادوین آرلینگتن رابینسن بهترین شاعر ایالات متحده در اواخر قرن نوزدهم است. او نیز مانند ادگار لی مسترز به خاطر تأملات شخصیتی كوتاه و طنز آمیز در باره مردم معمولی شهرت دارد. برخلاف مسترز، رابینسن از معیارهای شعری سنتی بهره می گیرد. شهر تخیلی رابینسن تیلبری تاون Tilbury Town، مانند اسپون ریور، اثر مسترز، بازگو كننده زندگی آمیخته با ناامیدی های بی صداست.

از میان معروفترین تك پردازی های monologue مهیج رابینسن می توان به "لوك هاور گال" Luke Havergal، درباره یك عشق فراموش شده، "مینی ور چی وی "Miniver Cheevy ( ۱۹۱۰) كه چهره یك خیال باف رومانتیك را نشان می دهد، و "ریچارد كوری" Richard Cory (۱۸۹۶) ترسیمی ازچهره محزون یك مرد ثروتمند كه خودكشی می كند، اشاره کرد.

هر وقت "ریچارد كوری" به مركز شهر می رفت،
ما مردم در پیاده رو به او خیره می شدیم:
از سر تا پا یك آدم حسابی بود،
تر و تمیز و با صفا، و عین یك شاهزاده، نازک اندام.

همیشه سر و وضعش مرتب بود
اوهمیشه به شیوه ای ساده و انسانی سخن می گفت.
اما هنوز هم با ادای : "صبح به خیر" از زبان او،
قلبها مثل كبوتر می زد و هنگام راه رفتن نور از او ساطع می شد.

اوثروتمند بود- آری، ثروتمند تر از یك پادشاه--
او در همه رفتارهای نزاکت آمیز به طرز تحسین آمیزی ایستاد بود .
در نظر ما او همه چیز بود و هیچ كم و كسری نداشت،
و ما آرزو می كردیم که كاش جای او بودیم.

پس به جان كندن ادامه می دادیم و منتظر تابش نوری بودیم،
گوشت گیرمان نمی آمد و نانمان را با غر و لند می خوردیم،
و یك شب گرم تابستان ریچارد كوری،
به خانه اش رفت و گلوله ای در شقیقه خود جا داد.

"ریچارد كوری" همراه "مارتین ایدن، تراژدی آمریكائی" و " گتسبای بزرگ" یك هشدار قوی به افسانه اغراق آمیز موفقیت بود كه آمریكائیها را در عصر میلیونر ها آزار می داد.

نازخاتون
6th December 2010, 11:16 AM
دو زن رمان نویس منطقه ای
اِلن گلاسگو Ellen Glasgow (۱۹۴۵-۱۸۷۳) و ویلا كتر Willa Cather
(۱۹۴۷- ۱۸۷۳) دو رمان نویسی که به اكتشاف زندگی زنان رفتند به نحوی درخشان صحنه های منطقه ای را به یاد می آورند. هیچكدام از این دو قصد نداشتند به طور ویژه به مسائل مربوط به زنان بپردازند. كارهای اولیه آنها معمولأ دارای قهرمانان مرد بود و تنها هنگامی كه اتكاء به نفس و بلوغ هنری خود را بدست آورند به ترسیم زندگی زنان پرداختند. گلاسگو و كتر از لحاظ تعریفی فقط " نویسندگان زن " تلقی می شوند، زیرا آثار آنها در طبقه بندی خاصی نمی گنجد.

گلاسگو اهل ریچموند ویرجینیا، پایتخت قدیمی كنفدراسیون جنوبی بود. رمان های رئالیستی او به تغییر وضعیت جنوب از حالت روستائی به اقتصاد صنعتی می پردازد. آثار پخته او از قبیل "ویرجینیا" (۱۹۱۲) بر تجربه جنوب متمركز است در حالی كه رمان های بعدیش مانند "زمین سترون" Barren Ground (۱۹۲۵) كه بهترین اثر او محسوب می شود ، زنان هوشمندی را به نمایش می گذارد كه می خواهند بر قواعد ستنی مهجور از قبیل زندگی با خانواده، تقوی و وابستگی های زنان فائق شوند.

كتر، كه او نیز اهل ویرجینیا بود، در فلات نبراسكا و در میان مهاجران پیشاهنگ به دنیا آمد. او بعدها آنها را در "ای پیشآهنگان"O Pioneers! (۱۹۱۳) "آنتونیای من" (۱۹۱۸) و داستان معروف خود "روسیكی همسایه" Neighbor Rosiky (۱۹۲۸) جاودانه ساخت. او درطول زندگی خود به تدریج از مادی گری زندگی مدرن فاصله گرفت و درباره دیدگاه های دیگر حاكم بر آمریكای جنوب غربی در گذشته مطلب نوشت. "مرگ به سراغ اسقف می آید" (۱۹۲۷) آرمان گرایی دو كشیش قرن شانزدهم را که به تاسیس كلیسای كاتولیك در صحرای نیومكزیكو اقدام كردند، ترسیم می كند. آثار او یاد آور جنبه های تجربه آمریكائی در خارج از جریان اصلی ادبی است: زندگی پیشاهنگان، بنیادگذاری نهادهای دینی و زندگی مستقل زنان.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد