PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قهر يار



touraj atef
29th November 2010, 10:02 AM
گفت به كلام حكايت بي كران
قصه حقيقت وراستي دل و دلبران
افسانه هاي شيرين وطوطي شكر پران
قصه آن دگري بد و ما تنها, از همه بهتران
وه چه زيبا درشت گفت! اين ديروز دلبران
فرمانم بداد فلاني خاموش, “هيس” ,كلامي نپران
زبان دوختم و دانستم هيچ نبايد مي گفتم من
سر پايين فكنده و زجوريار نبايد مي جستم من
استاد عشق او بود, خاموش زباني سهم من
زمهر او تنها دانست, نادان دل ,بازهم من
مرا پرسيد اين چه بود كه نگاشته اي ؟
دستمايه سخيف را به چه رو نگاشته اي؟
عشق را من دانم آنگه تو زمهر نگاشته اي ؟
قمر و كواكب را سخن با من آنگه تو ز آسمان نگاشته اي ؟
آن چه نگاشتي هيچ است هيچ
آن چه انديشي هيچ است هيچ
آن چه گوئي هيچ است هيچ
آن چه كني هيچ است هيچ
نگاهش كردم و خنديدم به روزگار
به حكايت جبر و نخوت و ديگران انكار
گوئي از ياد برده بود شيرين افكار
قصه من واو كه روزي بديم ما و دلدار
ز مهر گفتيم و تنها مهر بان او بشد
ز عشق گفتيم تنها دلدار او بشد
عشق بود اما عاشق دلي سهم اوبشد
ظلم و عفريت سيه دل نام من بشد
گفتم سكوت باز بهترين تصميم
قصه يار بايد باشد تنها احترام و تكريم
حال كه مهر ورزي و عشق در مجلس ترحيم
بد دهاني و تندخوئي و درشتي و قهر تحريم
خموشي گزيدم حق با او بشد
سخن دل را بريدم و او حاكم بشد
ظالم من و او بيگناه ومظلوم بشد
من مردابي او دردانه و پري دريا بشد
ليك سپاس يزدان را گفتم من
زياريش بي كران جستم من
براي يار شادماني خواستم من
ز شكسته دلي و غم رستم من
كه باشد قصه جاودان عشق چنين وچنين
كه با يار نباشد هرگز دل پر ز كين وكين
حكايت دوستي ها شود ديرين وديرين
يزدانا گر ما تلخيم يار را ده شيرين و شيرينhttp://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/11/slavery.jpeg?w=320&h=240 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/11/slavery.jpeg)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد