AreZoO
21st November 2010, 07:34 PM
13 اشتباه مهلک مديران
اين کتاب در مورد تكميل مهارتهاي رهبري و مديريت، در راستاي پيشگيري از اشتباهات رايجی است که مديران در ارتباط با کارکنان تحت کنترل خود ، انجام ميدهند. اين اشتباهات اگر براي شما خطرناك نباشد برای مؤسسه شما مهلک میباشد. اما اگر بدانيد اين خطاها چه هستند نبايد هيچگاه چنين اشکالهايی در ماهيت، روش و قضاوت ادارهی خود داشته باشيد.
اشتباه مهلک 1: عدم مسئوليتپذيری
عوامل اصلی موفقيت تجاری چيست؟
1- کيفيت يا محصول منحصر به فرد
2- زمان بندی مناسب
3- سرمايه کافی
4- منابع انسانی
5- مديريت کارآمد
اگر عامل پنجم وجود نداشته باشد، چهار عامل ابتدايی هم نخواهد بود. چرا؟ به تأثيری که عامل پنجم روی چهار مورد اول دارد توجه کنيد. بدون مديريت کارآمد نمیتوان درباره خصوصيات محصول و زمان مناسب معرفی آن به بازار تصميم درستی گرفت. شرکتی که مديريت مناسبی نداشته باشد نمیتواند سرمايه کافی داشته باشد و حتی اين سرمايه در صورت داشتن حفظ کند. علاوه بر اين برای جذب بهترين افراد و سرپرستی و پيشبرد کاری آنها به يک مدير خوب نياز است.
در تجارت هر موردی با مديريت شروع میشود و پايان میپذيرد و برای اينکه به طور مؤثر کار کنيم مدير بايد مسئول باشد. وقتی هری ترومن رييس جمهور آمريکا بود در دفتر خود شعاری داشت که میگفت: "مقصر خود شما هستيد"
از جدول 1 برای صورت برداری اين مسئوليتها در موقعيتهای رهبری استفاده کنيد.
جدول1- فهرست مسئوليت شخصی
من بايد در چه زمينههايی پاسخگو باشم؟
چه کارهايی بايد انجام دهم؟
اشتباه مهلک2: عدم موفقيت در ايجاد پيشرفت کارکنان
مديريت يک هدف اصلی دارد و آن توانايي فراهم کردن امکانات اوليه کار در مرور زمان، تغيير پرسنل و يا عدم حضور مديران است. مؤسسهای که بدرستی کنترل شده باشد میتواند، حتی با تغيير کارمندان و يا عدم حضور موقتی و يا دائمی هر يک از مديران، به روند موفقيت خود ادامه دهد. مديران بايد بدانند خداوند بذر پيشرفت را در نهاد هر انسانی قرار داده است پس هر مديری بايد باغبان بذرهای در حال رشد و پيشرفت باشند.
کارمندان کاری را انجام میدهند که شما مديران از آنها انتظار داريد. من معتقدم کارمندان عادی که نهايت سعی خود را در برآوردن انتظارهای بالای شما انجام میدهند، بهتر از کارمندان رده بالايی هستند که اعتماد به نفس پائينی دارند. در افراد خود انگيزه ايجاد کنيد تا توانايیهای بالقوه آنها را شکوفا کرده و ميزان عملکرد ايشان ارتقا يابد.
امتحان يک مدير، کاری که او میتواند به تنهايی انجام دهد نيست، بلکه کاری است که کارکنانش بدون حضور او میتوانند انجام دهند.
مديرانی که نمیتوانند بر نياز محبت خود غلبه کنند، هرگز نمیتوانند افراد بهرهوری بسازند در نتيجه گروه کاری آنها ضعيف میماند و در نهايت فاقد تيم قوی و کارآمد خواهند بود. گروهای ضعيف را آدمهای عجيب تشکيل میدهند. وجود چنين افرادی سرگرم کننده است، بنابراين مديران نمیتوانند در برابر اختيار داشتن چنين گروهی مقاومت کنند.
اين افراد به طور کلی سه نوع هستند:
1- افراد بذلهگو: تصور میکنند يکی از وظايف آنها اين است که هر روز صبح يک لطيفه تازه با صدای بلند ارائه بدهند، تا روحيه افراد را بالا ببرند و اگر مشکلی پيش آيد سعی میکنند با شوخی از آن فرار کرده و حل آن را به ديگران بسپارند.
2- افراد دست و پا چلفتی: آنها به همان اندازه که خطرناک هستند به همان اندازه نيز حضورشان در بين کارمندان عادی است. از اين گونه افراد نمیتوان انتظار داشت مشکلات را حل کنند.
3- افراد عجيب و غريب: آنها با شيوه جالب خود میتوانند به هر سازی برقصند، در شرايط بحرانی پا به پای ديگر اعضای سازمان نمیآيند، بلکه به گوشه امنی پناه میبرند، تا مشکلات فروکش کنند.
به ياد داشته باشيد که عدم استفاده از استعدادهای بالقوه افراد زبردست يک اشتباه مهلک است و اين اشتباه به وقت شما و کارآيی کارمندان لطمه میزند. چه مدير يک شرکت بزرگ باشيد و يا يک بخش اداری بزرگ، با خود بينديشيد که افراد در نبود شما چگونه عمل ميکنند؟ آنها در کجا بيشتر مشکل پيدا میکنند؟در کجا با بزرگترين مشکل روبرو خواهند شد؟ اگر ليستی از نواحی مشکل آفرين تهيه کنيد، فهرستی از تعهدات خود نسبت به افراد و شرکت خود در اختيار خواهيد داشت.
جاهايی که ممکن است افراد در آنجا دچار مشکل شوند؟
راههايی که از طريق آن میتوانيم باعث پيشرفت آنها شويم.
زمينههايی که ممکن است افراد در آنجا با مشکل مواجه شوند.
چگونه میتوانيم به افراد بياموزيم، مشکلات خود را حل کنند؟
جدول2 – اهداف جهت پيشرفت کارمندان
جدول3 – شکستن قدرت موانع
چه موانع پيشبينی نشدهای کارمندان ما را محدود میکند؟
چگونه میتوان اين محدوديتها را بر طرف کرد؟
اشتباه مهلک3: سعی در کنترل نتايج به جای تأثير بر افکار
واضح است افراد عملکرد متفاوتی دارند. بعضی از آنها بسيار بهرهورتر از ديگران هستند.
تفاوت بين فرد موفق و ناموفق مشخص است، فرد موفق عادت انجام کارهايِی را که افراد ناموفق انجام نميدهند، در خودش افزايش داده است.بیشک عوامل زيادی بر موفقيت تأثير دارد اما دليل اصلی آن خوب کار کردن اين افراد است. ما در موارد مختلفی ناموفق بودهايم، زيرا تنها به فعاليتی که افراد بايد انجام دهند و نتيجه مورد نظر تکيه کردهايم. آنها بايد روندی را که در قسمت اول مثال1 مشخص شده دنبال کنند.
مثال1- عکسالعمل زنجيره دو سويه بهرهوری
فکراحساسات فعاليتعادتهانتايجموفقيت
اين زنجيره بدين معناست که پيشرفتی وجود ندارد، بلکه عملکرد و بهرهوری زيادی که هر مديری بدنبال آن است، محصول نهايی يک زنجيره دو طرفه است. اما اين زنجيره ابتدا از فکر کارمندان آغاز ميشود و وقتی مورد قبول ذهن قرار گرفت باعث ايجاد احساسات درونی فرد میشود، سپس بر فعاليت تأثير میگذارد،که فعاليت مفيد منتهی به يک سری عادتهای عملی میشود، در نهايت روشهای کاری باعث بوجود آمدن نتايج نهايی میشوند.
وقتی از لحاظ فکری خود را ارزيابی میکنيم، هيچ موردی سادهتر از استفاده از يک سيستم عددی نيست، اگر بتوانيم مفهوم آن را درک کنيم نظر درستی درباره نقش انگيزه انسانی خواهيم داشت. به مثال 2 توجه کنيد:
مثال 2 – ارزيابی انگيزه شخصی با توجه به سختی کار
اين کتاب در مورد تكميل مهارتهاي رهبري و مديريت، در راستاي پيشگيري از اشتباهات رايجی است که مديران در ارتباط با کارکنان تحت کنترل خود ، انجام ميدهند. اين اشتباهات اگر براي شما خطرناك نباشد برای مؤسسه شما مهلک میباشد. اما اگر بدانيد اين خطاها چه هستند نبايد هيچگاه چنين اشکالهايی در ماهيت، روش و قضاوت ادارهی خود داشته باشيد.
اشتباه مهلک 1: عدم مسئوليتپذيری
عوامل اصلی موفقيت تجاری چيست؟
1- کيفيت يا محصول منحصر به فرد
2- زمان بندی مناسب
3- سرمايه کافی
4- منابع انسانی
5- مديريت کارآمد
اگر عامل پنجم وجود نداشته باشد، چهار عامل ابتدايی هم نخواهد بود. چرا؟ به تأثيری که عامل پنجم روی چهار مورد اول دارد توجه کنيد. بدون مديريت کارآمد نمیتوان درباره خصوصيات محصول و زمان مناسب معرفی آن به بازار تصميم درستی گرفت. شرکتی که مديريت مناسبی نداشته باشد نمیتواند سرمايه کافی داشته باشد و حتی اين سرمايه در صورت داشتن حفظ کند. علاوه بر اين برای جذب بهترين افراد و سرپرستی و پيشبرد کاری آنها به يک مدير خوب نياز است.
در تجارت هر موردی با مديريت شروع میشود و پايان میپذيرد و برای اينکه به طور مؤثر کار کنيم مدير بايد مسئول باشد. وقتی هری ترومن رييس جمهور آمريکا بود در دفتر خود شعاری داشت که میگفت: "مقصر خود شما هستيد"
از جدول 1 برای صورت برداری اين مسئوليتها در موقعيتهای رهبری استفاده کنيد.
جدول1- فهرست مسئوليت شخصی
من بايد در چه زمينههايی پاسخگو باشم؟
چه کارهايی بايد انجام دهم؟
اشتباه مهلک2: عدم موفقيت در ايجاد پيشرفت کارکنان
مديريت يک هدف اصلی دارد و آن توانايي فراهم کردن امکانات اوليه کار در مرور زمان، تغيير پرسنل و يا عدم حضور مديران است. مؤسسهای که بدرستی کنترل شده باشد میتواند، حتی با تغيير کارمندان و يا عدم حضور موقتی و يا دائمی هر يک از مديران، به روند موفقيت خود ادامه دهد. مديران بايد بدانند خداوند بذر پيشرفت را در نهاد هر انسانی قرار داده است پس هر مديری بايد باغبان بذرهای در حال رشد و پيشرفت باشند.
کارمندان کاری را انجام میدهند که شما مديران از آنها انتظار داريد. من معتقدم کارمندان عادی که نهايت سعی خود را در برآوردن انتظارهای بالای شما انجام میدهند، بهتر از کارمندان رده بالايی هستند که اعتماد به نفس پائينی دارند. در افراد خود انگيزه ايجاد کنيد تا توانايیهای بالقوه آنها را شکوفا کرده و ميزان عملکرد ايشان ارتقا يابد.
امتحان يک مدير، کاری که او میتواند به تنهايی انجام دهد نيست، بلکه کاری است که کارکنانش بدون حضور او میتوانند انجام دهند.
مديرانی که نمیتوانند بر نياز محبت خود غلبه کنند، هرگز نمیتوانند افراد بهرهوری بسازند در نتيجه گروه کاری آنها ضعيف میماند و در نهايت فاقد تيم قوی و کارآمد خواهند بود. گروهای ضعيف را آدمهای عجيب تشکيل میدهند. وجود چنين افرادی سرگرم کننده است، بنابراين مديران نمیتوانند در برابر اختيار داشتن چنين گروهی مقاومت کنند.
اين افراد به طور کلی سه نوع هستند:
1- افراد بذلهگو: تصور میکنند يکی از وظايف آنها اين است که هر روز صبح يک لطيفه تازه با صدای بلند ارائه بدهند، تا روحيه افراد را بالا ببرند و اگر مشکلی پيش آيد سعی میکنند با شوخی از آن فرار کرده و حل آن را به ديگران بسپارند.
2- افراد دست و پا چلفتی: آنها به همان اندازه که خطرناک هستند به همان اندازه نيز حضورشان در بين کارمندان عادی است. از اين گونه افراد نمیتوان انتظار داشت مشکلات را حل کنند.
3- افراد عجيب و غريب: آنها با شيوه جالب خود میتوانند به هر سازی برقصند، در شرايط بحرانی پا به پای ديگر اعضای سازمان نمیآيند، بلکه به گوشه امنی پناه میبرند، تا مشکلات فروکش کنند.
به ياد داشته باشيد که عدم استفاده از استعدادهای بالقوه افراد زبردست يک اشتباه مهلک است و اين اشتباه به وقت شما و کارآيی کارمندان لطمه میزند. چه مدير يک شرکت بزرگ باشيد و يا يک بخش اداری بزرگ، با خود بينديشيد که افراد در نبود شما چگونه عمل ميکنند؟ آنها در کجا بيشتر مشکل پيدا میکنند؟در کجا با بزرگترين مشکل روبرو خواهند شد؟ اگر ليستی از نواحی مشکل آفرين تهيه کنيد، فهرستی از تعهدات خود نسبت به افراد و شرکت خود در اختيار خواهيد داشت.
جاهايی که ممکن است افراد در آنجا دچار مشکل شوند؟
راههايی که از طريق آن میتوانيم باعث پيشرفت آنها شويم.
زمينههايی که ممکن است افراد در آنجا با مشکل مواجه شوند.
چگونه میتوانيم به افراد بياموزيم، مشکلات خود را حل کنند؟
جدول2 – اهداف جهت پيشرفت کارمندان
جدول3 – شکستن قدرت موانع
چه موانع پيشبينی نشدهای کارمندان ما را محدود میکند؟
چگونه میتوان اين محدوديتها را بر طرف کرد؟
اشتباه مهلک3: سعی در کنترل نتايج به جای تأثير بر افکار
واضح است افراد عملکرد متفاوتی دارند. بعضی از آنها بسيار بهرهورتر از ديگران هستند.
تفاوت بين فرد موفق و ناموفق مشخص است، فرد موفق عادت انجام کارهايِی را که افراد ناموفق انجام نميدهند، در خودش افزايش داده است.بیشک عوامل زيادی بر موفقيت تأثير دارد اما دليل اصلی آن خوب کار کردن اين افراد است. ما در موارد مختلفی ناموفق بودهايم، زيرا تنها به فعاليتی که افراد بايد انجام دهند و نتيجه مورد نظر تکيه کردهايم. آنها بايد روندی را که در قسمت اول مثال1 مشخص شده دنبال کنند.
مثال1- عکسالعمل زنجيره دو سويه بهرهوری
فکراحساسات فعاليتعادتهانتايجموفقيت
اين زنجيره بدين معناست که پيشرفتی وجود ندارد، بلکه عملکرد و بهرهوری زيادی که هر مديری بدنبال آن است، محصول نهايی يک زنجيره دو طرفه است. اما اين زنجيره ابتدا از فکر کارمندان آغاز ميشود و وقتی مورد قبول ذهن قرار گرفت باعث ايجاد احساسات درونی فرد میشود، سپس بر فعاليت تأثير میگذارد،که فعاليت مفيد منتهی به يک سری عادتهای عملی میشود، در نهايت روشهای کاری باعث بوجود آمدن نتايج نهايی میشوند.
وقتی از لحاظ فکری خود را ارزيابی میکنيم، هيچ موردی سادهتر از استفاده از يک سيستم عددی نيست، اگر بتوانيم مفهوم آن را درک کنيم نظر درستی درباره نقش انگيزه انسانی خواهيم داشت. به مثال 2 توجه کنيد:
مثال 2 – ارزيابی انگيزه شخصی با توجه به سختی کار