PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نوآوری



B a R a N
1st June 2010, 01:29 PM
نوآوری از کلمه لاتین «Innovate» به معنای «ساختن یک چیز جدید» استخراج شده است. شوچیتی اولین کسی بود که نوآوری را در قالب مفهوم علمی مطرح کرد. در واقع وی در پی شناخت عوامل موثر بر رشد اقتصادی کشورها بود که در این راستا به نقش و اهمیت حیاتی نوآوری در رشد کشورها پی برد. بر اساس نظریه وی، نوآوری به یکی از اشکال زیر ظاهر می شود:

1) معرفی و تجاری کردن محصول یا خدمت جدید یا بهبود اساسی در کاربرد محصولات و خدمات موجود.
2) معرفی فرایند تولید جدید یا بهبود اساسی در فرایند های کاری موجود.
3) گشودن درهای بازار جدید.
4) توسعه منابع جدید تامین کننده مانند مواد اولیه، تجهیزات و دیگر ورودیها.
5) ایجاد تغییرات اساسی در ساختارهای صنعتی و سازمانی.

نوآوری یک فرایند است که در این فرایند ابتدا فرد اجازه می دهد تصورش به آسمانها صعود کند، سپس آن را به زمین می آورد و مهندسی می کند (مهندسی ایده ) تا تبدیل به ایده شود، سپس ایده ها را از طریق مدیریت ایده به ایده های عملی، مفید و مناسب تبدیل می کند. ( خلاقیت) به دنبال آن ایده ها را به کالا، خدمات و فرایند تبدیل می کند و نهایتا با تجاری کردن محصولات، خدمات و فرایندهای جدید یا توسعه یافته در بازار، فرایند نوآوری خاتمه می یابد. به عبارتی خلاقیت لازمه نوآوری است اما باید توجه داشت که ازخلاقیت تا نوآوری غالبا” راهی طولانی در پیش است که معمولا” این راه را افراد کارآفرین تسهیل می کنند.

منابع نوآوری

نوآوری می تواند ناشی از نبوغ افراد و تراوشات قریحه آنها باشد. لیکن، اکثر نوآوریها، به ویژه نوآوریهای موفق ناشی از جستجوی هوشمندانه در فرصتهای نوآوری است، که تنها در موقعیتهای خاصی به دست می آید. در یک شرکت یا صنعت چهار نمونه از این فرصتها وجود دارند که عبارتند از :
1) رویدادهای غیرمنتظره
2) ناسازگاریها
3) نیازهای فرآیندی
4) تغییرات صنعت و بازار

سه منبع دیگر فرصته ها در خارج از شرکت، در محیطهای اجتماعی و فکری ایجاد می شو ند که عبارتند از :
1) تغییر ویژگیهای جمعیت
2) تغییر نگرش
3) دانش جدید

این منابع همپوشی داشته، لیکن از نظر ریسک پذیری، دشواری و پیچیدگی با یکدیگر تفاوت دارند و در یک زمان، بیشتر از یک مورد آنها می تواند عامل نوآوری شود. به هر حال، موارد فوق علت اکثر فرصتهای نوآوری را بیان می کنند.

ریپورتر
27th September 2010, 05:52 PM
عنوان مقاله: انواع نوآوری از دیدگاه سازمان


مولف/مترجم: سایت مهندسی ساخت و تولید


موضوع: نوآوری و شکوفایی سازمانی


سال انتشار(میلادی): 2006


وضعیت: تمام متن


منبع: سایت مهندسی ساخت و تولید-smeir.ir


تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات مدیریت www.maqale.coo.ir


مقدمه:


صاحبنظران علم مدیریت نوآوری را به طرق گوناگون تقسیم می کنند. یکی از شیوه ها این است که انواع نوآوری را از دیدگاه سازمان و باتوجه به منابع مالی موردنیاز، مهارتهای موردنیاز،سطح ریسک ، سرعت نوآوری برای ورود به بازار و... بررسی کنیم . زیرا این دیدگاه کاربردی و عملی است . بنابراین باتوجه به شاخصهایی که برخی ازآنها ذکر شد، به توضیح انواع نوآوری می پردازیم :





1 - نوآوری بنیادی


این نوآوری منجر به خلق بازارهای جدید می شود. جایگزینی لوله های خلاء با ترانزیستور، یک مورد از این نوع است . ویژگی نوآوریهای بنیادی ،توسعه انواع مواد جدید سرامیک ، فیبرهای مصنوعی ، کریستال است . پذیرش کند محصول جدید ازطرف مصرف کنندگان ، هزینه بالا و مخاطره آمیزبودن این قبیل نوآوریها ازجمله ویژگیهای آن است . نوآوریهایی از این قبیل برای شرکت بوجودآورنده آن ، حق ثبت به وجود می آورد و به شرکت یک برتری تکنولوژیکی نسبت به رقبا می دهد. و در درازمدت منجر به حاکمیت آنها در بازار می شود. برای به دست آوردن چنین موقعیتی در بازار شرکت بایدسرمایه گذاری سنگین و مستمر بر روی مهارتهای کارکنان و تجهیزات انجام دهد.





2 - نوآوری مبتنی بر توسعه عملکرد محصول


وقتی نوآوری در محصولی به وجود می آید، شرکتها تلاش می کنند که کاربرد این محصول جدید را افزایش دهند. ویژگیهایی مانند قدرت ، دوام وانعطاف پذیری در توسعه کاربرد محصول موثر است . یک نمونه از انواع توسعه کاربرد و عملکرد محصول ، باتریهای لیتومی بزرگ کداک است . لیتوم به نسبت باتریهای قلیایی دارای مزیت قدرت و وزن است ، اما مشکل اندازه دارد که شرکتها نتوانسته بودند این مشکل را برطرف سازند و مهندسان شرکت کداک توانستند به این محدودیت نائل شوند. به طورکلی نوآوریهای بنیادی ، زمینه اصلی برای توسعه کاربرد محصول را فراهم می سازد و هرکدام از این کاربردهای جدید با منحنی S شکل حرکت می کنند. توسعه کاربردهای محصول به لحاظ مالی کمتر هزینه بر است و هزینه تحقیق و توسعه شرکتهایی که بر روی این قبیل نوآوریها کار می کنند، بسیار بیشتر از شرکتهایی است که تحقیقات بنیادی انجام می دهند. این نوآوری نیاز به دیدگاه ساختاریافته ای برای تعریف و حل مشکل و مهارتهای مرتبط با مهندسی ، بخصوص شیمی و مهندسی مکانیک دارد و به دلیل محیط رقابتی باید کار تحقیق به سرعت به نتیجه برسد. بنابراین باید رابطه متقابل بین کارکنان بخشهای تولید و تحقیق و توسعه وجود داشته باشد.





3 - نوآوری مبتنی بر ساختار فناوری


تجدید ساختار فناوری مستلزم واردکردن مواد یا تجهیزاتی از دیگر حوزه های صنعت برای تولید هر محصول جدید است که اساسا با توسعه کاربردمحصول یا فرمول بندی جدید فرق دارد. زیرا با ترکیب چندتکنولوژی ، محصولی کاملا متفاوت ارائه می شود. از قدیمی ترین نمونه های تجدیدساختارفناوری و تولید که محصولی کاملا جدید است ، می توان به طراحی و تولید تانکهای جنگی اشاره کرد. این تکنولوژی از ترکیب موتورهای دیزلی کامیونهای بزرگ ، تراکتورهای کشاورزی و تفنگهای ته پرسبک به دست آمد که محصولی به نام زره پوش جنگی را به وجود آورد. نمونه ای از نوآوریهای جدید که همراه با تجدیدساختار فناوری بوده ، تولید تلویزیونهای بسیار کوچک مینیاتوری قابل حمل توسط شرکت سونی است . ترکیب کردن موضوع عمده این نوآوریها است . برای مثال شرکت یاماهای ژاپن از تکنولوژی سرامیک برای تولید راکت تنیس استفاده کرد این راکتها بر راکتهای فیبری رجحان داشت و نشان داد که چگونه تکنولوژی مواد برای هر کاربرد خاص می تواند به ایده ای کاملا جدید تبدیل گردد. در این نوع نوآوری نیز باید بین کارکنان تولید، مهندسی و تحقیق و توسعه ارتباط نزدیکی باشد.





4 - نوآوری در زمینه نام محصول و شهرت آن برچسب کالا


نوآوری در برچسب کالا، ایجاد تمایل به خرید یک محصول خاص را دربرمی گیرد. تحقیقات نشان می دهد که حدود24 درصد از فروش محصول صرف تبلیغ آن می گردد. مطالعه بر روی نوشابه ها مثال خوبی از این موضوع است که تاچه اندازه برچسب محصول بر روی فروش آن تاثیر دارد. تحقیقات نشان داده که مصرف کننده با چشیدن نوشابه چشم بسته نمی تواند نوع نوشابه پپسی یا کوکاکولا را تشخیص دهد زمانی که محصول با مارک ارائه شود،ترجیحات مصرف کننده مشخص خواهد شد. نوآوری در برچسب ، نوعی سرمایه گذاری است که یک شرکت برای حفظ مشتری انجام می دهد وشرکتهایی مانند کوکاکولا از قدرت خود درمورد نام کالایشان برای معرفی کالاهای دیگر مانند کوکاکولا با طعم گیلاس و یا کوکای مخصوص رژیم استفاده می کنند. برخی از کالا در بازار برچسب و نام غالب داشتند اما به تدریج به علت عدم تداوم تبلیغ بر روی آن از ذهن مصرف کنندگان پاک شدند. هرشرکت برای موفقیت در این امر لازم است که درمورد چگونگی تاثیر عوامل فرهنگی بر پیام موردنظر، ارزش کانالهای تبلیغی مطالعه و بررسی کند و به این منظور افرادی با تخصصهای بالا در زمینه بازاریابی و تبلیغات موردنیاز است و نیز مستلزم مهارتهایی در زمینه برنامه ریزی برای به حداکثررساندن پتانسیل برگشت سرمایه و نیز تماس تنگاتنگ با مشتری لازم دارد.





5 - نوآوری در فرایند


بیشتر سرمایه گذاریهای جدید صرف جایگزینی تجهیزات می شود. نرخ رشد این سرمایه گذاریها نشان می دهد که صنعت به طور مستمر درپی توسعه ظرفیت تولیدی خود است . نوآوری در فرایند تولید باعث می شود که شرکت ، مزیتهایی بر رقبا به دست آورد که عبارتند از: 1 - افزایش سرعت فرایندتولید و 2 - افزایش قابلیت انعطاف تولید از یک محصول به محصول دیگر.


نوآوری در طراحی با استفاده از کامپیوتر و سیستم های قابل انعطاف تولید 14FMS در بسیاری از بازارها موثر است و نیز بر روی انواع دیگرنوآوری بخصوص توسعه کاربرد محصول و تجدید سازمان تکنولوژی تاثیر دارد. این مزیت رقابتی را 15TBC یا مزیت رقابتی مبتنی بر زمان می گویند.شرکت تویوتا با استفاده از سیستم تولید قابل انعطاف توانست عرضه ماشین جدید را در عرض سه سال انجام دهد شرکت دترویت که سیستم FMS ندارد در عرض پنج سال موفق به عرضه ماشین جدید می شود. نوآوری در فرایند باعث می شود که عرضه یکنواخت تولید با کیفیت بالا و یاقیمت پایین امکان پذیر گردد. نوآوری فرایند نیاز به سرمایه گذاری اساسی و اغلب بلندمدت دارد و اداره موثر نوآوری فرایند نیاز به مهارتهای مهندسی ،مدیریت تولید و مهارتهای خرید دارد.





6 - نوآوری در طراحی


بسیاری از شرکتها نوآوری ازطریق طراحی را نادیده می گیرند. یکی از مسائل مهم در طراحی ، قابلیت انعطاف است بدین معنی که کالا باتوجه به شرایط بازار و تغییر علائق مصرف کنندگان قابلیت تعدیل داشته باشند، یکی از مثالهای کلاسیک در این زمینه ، اختراع خوراک پزی در اوایل قرن بیستم بود که با تغییرات متعددی منجمله در سوخت ، مواد به کار رفته و رنگ توانسته هنوز بعداز هشتاد سال در بازار باقی بماند. معیار دیگر در طراحی ،احساس راحتی و اطمینان مصرف کننده است . برای مثال جاروبرقی الکترولوکس به سرعت توانست به دلیل راحتی مصرف کننده ، در مقابل جاروبرقی هوور قرارگیرد. از مثالهای دیگر نوآوری در زمینه طراحی ، ارائه صندلیهای اداری |ERGON2است که به مصرف کننده امکان تغییر زاویه ، بلندی وکوتاهی و تغییر شکل پشتی های صندلی را می دهد. نوآوری در طراحی نیاز به تماس نزدیک با بازار مصرف دارد.





7 - نوآوری در زمینه تجدید فرمول سازی


تجدید فرمول سازی مشابه تغییر در ساختار محصول بدون تغییر در اجزاء آن است . تغییر ویژگیهای فیزیکی یک محصول ، جزء این دسته بندی قرارمی گیرد. نوآوری در زمینه تجدید فرمول سازی ، شامل ترکیب مجدد اجزاء فعلی برای ارائه محصول جدید است اما این کار با تجدید ساخت تکنولوژی فرق دارد و ترکیب جدیدی از مواد موجود به دست می آید، برای مثال اضافه یا کم کردن اسانس های خاصی برای نوشابه و یا انواع اسپری های خوش بوکننده . شرکتی که در کار تجدید فرمول سازی است باید ارتباط نزدیکی بین بازار و کارکنان تولید به وجود آورد و مهارت تعیین نیازهای مشتری وتوانایی تبدیل آنها به یک محصول را داشته باشد.





8 - نوآوری در ارائه خدمات


تحقیقات انجام شده نشان می دهد که هزینه جلب یک مشتری هفت برابر هزینه حفظ آن است . بنابراین نوآوری در خدمات یکی از مسائل مهم دررقابت محسوب می شود. نوآوری در ارائه خدمات مستلزم توسعه تخصص کارکنان در معرفی و ارائه فنی و مناسب محصول است . برای مثال شرکت دارویی مرک نمایندگان فروش خود را با بالاترین سطح تکنیکی آموزش می دهد تا بتواند به مناسب ترین شکل محصولات شرکت را معرفی کند.نوآوری در ارائه خدمات با سطح نسبتا پایین سرمایه گذاری صورت می گیرد و برگشت سرمایه آن سریع است . البته این نوآوری در کوتاه مدت مزیت رقابتی را فراهم می کند.





9 - نوآوری در بسته بندی


تغییر بسته بندی عموما باعث تغییر میزان خرید کالا و یا میزان استفاده از آن در یک دوره زمانی و بازشدن بازارهای جدید بر روی آن کالا می شود.بسته بندی بهتر، نوع کیفیت انبارکردن کالا را بهبود می بخشد و به سلامت محصول و سهولت حمل آن کمک می کند که به نوعی در میزان پذیرش مصرف کننده تاثیر دارد. هزینه نوآوری در بسته بندی در مقایسه با هزینه تحقیقات نوآوریهای دیگر کمتر است اما مزیت رقابتی بلندمدتی برای شرکت ایجاد نمی کند.

B a R a N
21st November 2010, 12:02 AM
منظور از نوآوري فرآورده جديد يا محصول خلاقي است كه توسط يك سازمان ارائه مي گردد .

فراورده خلاق مي تواند نرم افزاري مانند انواع خدمات (مثل خدمات آموزشي ، خدمات بهداشتي درماني ، خدمات اداري و ...) و يا سخت افزاري مانند كالاها (مثل محصولات صنعتي ، محصولات داروئي ، محصولات غذائي و...) باشد . به طوري كه ملاحظه مي شود تعاريف خلاقيت و نوآوري داراي عناصر مفهومي همچون تازگي و نویي ، جديدي ، سرآغاز بودن ، اول بار بودن و همچنين مفيد بودن مي باشند . بنابراين انواع كشفيات علمي نظريه هاي علمي (تئوري ها و فرضيه ها) ، ابداعات و اختراعات و نيز آثار بديع هنري و ادبي مانند كشف عناصر شيميائي قوانين حركتي نيوتن ، حساب ديفرانسيل و انتگرال ، نظريه مكانيك كوانتومي پلانك ، نظريه نسبيت انيشتين ، نظريه شناختي پياژه ، نظريه عمومي سيستم ها ، نظريه بي نهايت بودن ذرات حسابي ، الگوي ساختار مولكولي DNA واتسون و كريك ، معادله شرودينگر،تابلوي موناليزاي لئوناردو داوينچي ، سبك نقاشي كوبيسم ، شاهنامه فردوسي ، غزليات حافظ ، آثار شكسپير، اختراع موتور بخار، اختراع لامپ برق ، اختراع راديو و تلويزيون ، اختراع تلفن ، اختراع هواپيما ، اختراع ترانزيستور، اختراع اينترنت ، خلق و طراحي محصولات جديد ، حل مسائل كيفيت و بهره وري سازمان و هزاران هزار مورد از اين قبيل جلوه هائي از خلاقيت و نوآوري مي باشند. منظور از نوآوري خلاقيت متجلي شده و به مرحله عمل رسيده است، به عبارت ديگر نوآوري يعني انديشه خلاق تحقق يافته؛ نوآوري همانا ارائه محصول، فرايند و خدمات جديد به بازار است؛ نوآوري بكارگيري توانايي‌هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است. نوآوري فرايند كسب انديشه‌اي خلاق و تبديل آن به محصول و خدمت و يا يك روش عملياتي مفيد است.

واژه نوآوری به عنوان معادل واژه Innovation به شکل های زير تعريف شده است :

نوآوري به معني خلاقيت عينيت يافته: در اين نوع تعريف نوآوري داراي مفهوم عملياتي شدن و به مرحله اجرا درآمدن انديشه هاي نو مي باشد . از اين ديدگاه مي توان نوآوري را به معني خلاقيت عيني به عنوان شكل اجرائي شده و تحقق يافته خلاقيت ذهني دانست . بنابراين همان طور كه ملاحظه مي گردد دو واژه خلاقيت و نوآوري داراي دو مفهوم متفاوت جداگانه ولي در عين حال مرتبط با يكديگر مي باشند .

نوآوري به معني فراورده جديد در سطح سازمان :در اين نوع تعريف ، منظور از نوآوري فراورده جديد يا محصول خلاقي است كه توسط يك سازمان ارائه مي گردد . فراورده خلاق مي تواند نرم افزاري مانند انواع خدمات (مثل خدمات آموزشي ، خدمات بهداشتي درماني ، خدمات اداري و ...) و يا سخت افزاري مانند كالاها (مثل محصولات صنعتي ، محصولات داروئي ، محصولات غذائي و ...) باشد .

منظور از نوآوري خلاقيت متجلي شده و به مرحله عمل رسيده است، به عبارت ديگر نوآوري يعني انديشه خلاق تحقق يافته؛ نوآوري همانا ارائه محصول، فرايند و خدمات جديد به بازار است؛ نوآوري بكارگيري توانايي‌هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است.

نوآوري فرايند كسب انديشه‌اي خلاق و تبديل آن به محصول و خدمت و يا يك روش عملياتي مفيد است.

B a R a N
21st November 2010, 12:06 AM
عوامل شکست نوآوری (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fmodirestan.mihanbl og.com)


با وجود اینکه قادر به محاسبه دقيق درصد شكست نوآوريهاي سازمانی نيستيم، ولي توافق عمومي براين است كه مي توانيم چنين فرضي را بپذيريم. نتایج سالها تحقیق و مشاهده محققان و کارشناسان مدیریت در سازمانهای مختلف،دلايل مشابهي براي به نتيجه نرسيدن نوآوريها به دست داده است که مهمترین آنها به شرح زیر می باشند:


1- فقدان فرهنگي كه از نوآوري حمايت كند:

فرهنگ به عنوان بستر نوآوري، ايفاي نقش مي كند. در صورتي كه فرهنگ حاكم، براي ايده ها و ايده پردازيها ارزش قائل نبوده و به آن ارج ننهد، هر نوآوري قبل از بروز در نقطه خفه مي شود. در چنين حالتي، فرهنگ به مثابه سيستم ايمنيبدن عمل مي كند و وظيفه اش از بين بردن هر تازه وارد است، قبل از آنكه به بدن آسيب برساند.باید توجه داشت که فرهنگ مي تواند تغيير يابد اما اين تغيير دفعی و ناگهانی نیست بلکه در يك فرايند كند و طولانی رخ مي دهد.


2- فقدان تعهدسازمانی از سوی مدیران :

احساس مالکیت نکردن و از خود ندانستن سازمان توسط مدیران ، یکی از بزرگترین موانع نوآوری است . هنگامي كه يك ايـده بزرگ شكل مي گيرد، ايده پرداز در صورت دارابودن امكانات، آن را به مرحله اجرا در مي آورد. در چنين حالتي مدير واحد سازمانی، خود صاحب آن ايده بوده و وقت، منابع كمياب و بودجه را جهت اجرايي ساختن ایده جديد به كار می گیرد.اما اگر چنين مديري تعهدكافي براي اجرايي ساختن ايده خويش نداشته باشد، معمولاً ایده ای به بار نخواهد نشست.


3- فقدان يك فرايند گسترده و فراگير جهت نوآوري:

هنگامي كه سازمانها تصميم مي گيرند تا نوآوريهاي جديد را بپذيرند، اغلب آموزشها، ابزار و تكنيــك هايي را فراهم مي بينند. آنها تيم هاي نوآوري ايجاد مي كنند، جهت برگزاري جلسات طوفان مغزي برنامه ريزي مي كنند و ...

در جهان امـروز كه افـراد با مشغلـــه هاي زيادي روبرو هستند، اگر بخواهيم از سطوح عملياتي نتيجه گيري كنيم، نگاه خرد به نوآوري، كارايي كافي نخواهد داشت. نوآوري نيازمند فرايندي است كه ديد افراد را بر چالشهاي مهم و درست متمركز كند و آنها را در يك فرايند سازماني گسترده و فراگير هدايت كندو نوآوري را تشخيص دهد و ارزيابي كند، به گونه اي كه عقايد مناسب به سمت اجرايي شدن به حركت درآيد.


4- عدم تخصيص منابع كافي جهت فرایند نوآوری :

اغلب اوقات اعضاي هيئت مديره در جايگاه سخنران سالانه اظهار مي دارند: ما نيازمند نوآوري بيشتري هستيم و پس از آن به ساير مباحث مورد نظر خويش مي پردازند. نوآوري نيازمند صرف زمان، انرژي و منابع مالي است. افراد بايد فرصتي را براي فراغت از كار جاري و تفكر در زمينه هاي موجود و قابليتهاي جديد داشته باشند. آنها همچنين نيازمند مهارتهاي جديد و سيستم هايي هستند كه انديشه و همكاري را مورد پشتيباني قرار دهد. نوآوري امري حياتي براي بقا در آينده است، اما چنين چيزي به سرمايه گذاري امروز ما در اين مورد بستگي دارد. بدون تخصیص منابع لازم و امکانات کافی ، نوآوری مثمر ثمر نخواهد بود.


5- عدم ارتباط بين پروژه ها و طرحهای نوآورانه بااستراتژيهای سازمان:

در جايي كه افراد فكر مي كنند بايد بدون هيچ چارچوبي بينديشند، مشكل ايجاد مي شود. افراد كم كم باور مي كنند كه هيچ قانوني، هيچ حدومرز و هيچ محدوديتي نبايد براي نوآوری وجود داشته باشد. اين باور با ديدگاه توليدگرا (تفكر در راستاي توليد) در تناقض است و عقايد جدا از هم كه هيچ مقصودي را دنبال نمي كند، ايجاد مي كند. البته يك در ميليون ممكن است ايده هاي مولدي نيز پديد آيند اما از لحاظ صرفه اقتصادي توجيه پذير نخواهند بود.
اگر بخواهيم به گونه اي اثربخش تر عمل كنيم بايد بر نوآوری در داخل محدوده استراتژيهای تعريف شده سازمان تمركز كنيم.


6- صرف نكردن زمان و انرژي كافي براي رفع ابهامات سازماني :

عقايد بيان نشده بسياري در سازمان وجود دارد كه منتظر ظهور هستند. باوجود اين، براي يافتن خلاقيتهاي جديد و صحيح، سازمانها بايد به خلق يك پيشرفت چشمگير بپردازند. اين پيشرفت نيازمند فرايندي است كه خارج و داخل، مشتريان، فراهم كنندگان مواد اوليه و رقبا، تغييرات جمعيت شناختي، روندها، محيط اقتصادي، قوانين و مقررات و محيط سياسي را مورد بررسي قرار دهد. ابداعي كه با جلسات طوفان مغزي داخلي انجام مي شود هيچگاه به بروز نتايج مفيدي فراتر از محدوده مكاني خويش منجر نخواهد شد.


7- عدم ايجاد تنوع در فرايندها (عقايد مختلف و متضاد):

تنوع، تفاوتي است كه بين افراد مختلف وجود دارد و اينكه "عجب، اين فكر تا به حال به ذهن من نرسيده بود". در گذشته اي نه چندان دور، تيم هاي چندوظيفه اي به تنوع و تفاوت منجر مي شدند. امروزه، آنها اهميت سابق را در ايجاد تنوع ندارند و ايجاد تنوع و تفاوت از طريق تمركز داوطلبانه بر روشهاي تفكر مخالف و متفاوت، تجربه هاي سازماني، ارائه ديدگاهها و نظرات تخصصــي در مورد يك فرصت يا مسئله چالشي، مورد تاكيـد است. فرايند نوآوري بايد شامل همكاري واحدهاي وظيفه اي، تمامي جنسيتهـا، ســـــن هاي مختلف، نژادهاي گوناگـون، تمامي روشهاي تفكر، همين طور سهامداران، مشتريان، فراهم كنندگان مواد اوليه و رقبا شود تا جامعیت داشته و بتواند با حمایت همه ی گروههای مذکور باقوت وقدرت اجرا شود.


8- فقدان ابـزارها ی سنجش طرحهای نو :

در يك محيط سالم براي نوآوري، ايده هاي فراوانی ارائـه مي گردند كه همه ی آنها نمــي توانند اجرايي شوند و به كار آيند. اين موضوع مي تواند به بار اضافي و بروز اشكال در كار تيم منجر گردد مگر آنكه سازوكاري براي منظم سازي و اولويت بندي ايده ها وجود داشته باشد. ايجاد معيارهاي راهنما براي سنجش قبل از ورود به حالت ايــده پردازي مي تواند ابزاري منطقي و عقلايي جهت ارزيابي ايده ها در كنارگذاردن ايده هاي نامناسب كه با معيارهاو استراتژیهای سازمانی مطابقت ندارند را فراهم سازد.


9- عدم وجود آموزشهای لازم و مربیان توانا در تيم هاي نوآوري:

اشتباهي كه سازمانها اغلب مرتكب مي شوند اين است كه فرض مي كنند تيم ها همانند ساير تيم هاي پروژه اي هستند. در بررسي صورت گرفته اخير توسط شبكه نوآوري، نتايج حاكي از آن بود كه افراد به طور متوسط 3/7 مورد نوآوري در پروژه ها برحسب سال داشته اند. باوجود اين، تنها 21 درصد پاسخگويان در مورد چگونگی مشاركت در يك تيم نوآوري آموزش ديده بودند و كمتر از 10درصد آموخته بودند كه واقعاً عضوي از يك تيم نوآوري باشند. تعجبي ندارد كه بالغ بر 70 درصد از پروژه ها با شكست روبرو مي شوند. نوآوري نيازمند راههاي جديدي براي تفكر و مهارتهاي تازه است.

ايجاد يك فرايند يادگيــري و آموزش به روز، به موقع و فعال مي تواند كسب نتايج مطلوب به صورت كارا و اثربخش را از تيم هاي نوآوري تضمين كند، مانند آموختن هر نوع مهارت جديد. صلاحيت نوآوري در طول زمان در حالي كه فرد با طرحهاي واقعي كار كند بارور و شكوفـا مي شود. مربيگري جزء حياتي و كليدي توسعه اين صلاحيت است.


10- فقدان يك سيستم ايده پرداز مديريتي:

بسياري از طرحهاي نوآورانه در مرحله اول به صورت نصب در ديوارها و ياجاگرفتن در گوشه كتابخانه متوقف مي شوند چرا كه مشاركت كنندگان (ايده پردازان) قدرت كافي جهت پيگيري و اجراي آنچه كه پيشنهاد كرده اند را ندارندلذا وجود سيستمي اثربخش كه ايده ها را اخذ و تعديل كرده و افراد را درگير فرايندهاي اجرايي سازد و ارزيابي كند، يك جزء اساسي و حياتي در فرايند نوآوري است . بدیهی است که مجریان این سیستم باید از مدیران و تصمیم گیران سازمانی باشند .

B a R a N
21st November 2010, 12:18 AM
منابع نوآوري در کارآفرینی

اين روزها مباحث فراواني پيرامون ويژگيهاي شخصيت كارآفرين مطرح است، ليكن تنها تعداد كمي از كارآفريناني كه من طي سه سال گذشته با آنها برخورد كرده ام، از چنين ويژگيهايي برخوردار بوده اند. من پي برده ام كه بسياري از افراد (فروشندگان، جراحان، روزنامه نگاران، پژوهشگران و حتي موسيقيدانان)،حداقل در مواردي كارآفرين هستند. در مجموع استنباط من از كارآفرينان موفق اين است كه كارآفريني نوع خاصي از شخصيت نبوده،بلكه ناشي از منظم بودن نوآوري است.

نوآوري وظيفه اي ويژه برای كارآفريني است، چه در يك صنعت باشد، يا در يك نهاد خدمات عمومي و يا در كاري كه فرد به تنهايي يك آشپزخانه خانوادگي انجام مي دهد و بدين معناست كه از طريق كارآفرين مي تواند هم ثروتهاي جديد ايجاد كرده، منبع آفرين باشد و هم به منابع موجود، استعداد بيشتري برای ثروت آفريني ببخشد.

امروز تعريف مناسب كارآفريني با بيشترين ابهام روبروست. برخي صاحبنظران اين واژه را براي اشاره به همه صنعت هاي كوچك بكار مي برند و برخي ديگر براي صنعت هاي جديد از آن استفاده مي كنند. به هر حال،موسسات كارآمد فراواني وجود دارند كه از كارآفريني بطور موفقيت آميزي بهره برداري مي كنند. بنابراين، اين اصطلاح به اندازه يا عمر خاصي از سازمان اشاره نمي كند. بلكه منظور از آن، نوع خاصي از عملكرد است كه در بطن آن نوآوري نهفته است. نوآوري كوششي براي ايجاد تغييرات هدف دار در توانايي هاي اقتصادي يا اجتماعي سازمان است.

منابع نوآوري

نوآوري مي تواند ناشي از نبوغ افراد و تراوشات قريحه آنها باشد. ليكن، اكثر نوآوريها، به ويژه نوآوريهاي موفق ناشي از جستجوي هوشمندانه در فرصتهاي نوآوري است، كه تنها در موقعيتهاي خاصي به دست مي آيد.

در يك شركت يا صنعت چهار نمونه از اين فرصتها وجود دارند كه عبارتند از :

رويدادهاي غيرمنتظره



ناسازگاريها
نيازهاي فرآيندي
تغييرات صنعت و بازار


سه منبع ديگر فرصته ها در خارج از شركت، در محيطهاي اجتماعي و فكري ايجاد مي شو ند كه عبارتند از :



تغيير ويژگيهاي جمعيت
تغيير نگرش
دانش جديد


اين منابع همپوشي داشته، ليكن از نظر ريسك پذيري، دشواري و پيچيدگي با يكديگر تفاوت دارند و در يك زمان، بيشتر از يك مورد آنها مي تواند عامل نوآوري شود. به هر حال، موارد فوق علت اكثر فرصتهاي نوآوري را بيان مي كنند.

رويدادهاي غيرمنتظره

ابتدا به آسانترين و ساده ترين فرصت نوآوري توجه كنيد :

غيرمنتظره بودن. اوايل دهه 1930،آي. بي. ام نخستين ماشين حساب مدرن خود را براي بانك ها طراحي و عرضه نمود. ليكن بانكها در سال 1933 تجهيزات جديد را نخريدند. آنچه باعث نجات شركت گرديد،كشف يك موقعيت غيرمنظره توسط توماس واتسون، موسس و مدير عامل شركت بود كه از ان بهره برداري شد :كتابخانه عمومي نيويورك متقاضي خريد ماشين بود. برخلاف بانكها،كتابخانه ها در آن زمان پول داشتند،در نتيجه واتسون توانست بيشتر از يكصد عدد از ماشين هاي غير قابل فروش در جاي ديگر را به كتابخانه ها بفروشد.

15 سال بعد،هنگامي كه هر كس فكر مي كرد رايانه ها براي كارهاي علمي پيشرفته طراحي شده اند،بازار بطور باور نكردني، متقاضي ماشين هايي شد كه بتوانند ليست حقوق تهيه نمايند. يونيواك كه داراي پيشرفته ترين ماشينها بود، كاربرد هاي حرفه اي را كنار گذاشته بود، ولي آي. بي. ام فورا تشخيص داد كه با يك موقعيت غيرمنتظره روبروست و در اصل، همان ماشين هاي يونيواك را براي كاربردها ي معمولي نظير پرداخت و تهيه ليست حقوق،مجددا طراحي كرد و طي پنج سال در صنعت رايانه ” پيشرو “ گرديد، موقعيتي كه تا امروز نيز حفظ كرده است.

شكستهاي غير قابل انتظار نيز مي توانند منابع مهمي بريا ايجاد فرصتهاي نوآوري باشند. همگان از شكست فوردادسل بعنوان بزرگترين شكست در تاريخ اتوموبيل هاي جديد اطلاع دارند. آنچه كه فقط افراد كمي از آن خبر دارند اين است كه شكست ادسل باعث موفقيت هاي بعدي شركت شد. فورد،اتوموبيل ادسل را كه تا آن زمان دقيق ترين ماشين در تاريخ اتوموبيل سازي آمريكا بود برنامه ريزي كرد تا بتواند خط توليد انبوهي را به شركت ارائه نمايد كه قابل رقابت با جنرال موتورز باشد. زماني كه علي رغم همه برنامه ريزيها، پژوهش هاي بازار و طراحي هايي كه بر روي ادسل انجام گرفته بود،با شكست مواجه شد، فورد تشخيص داد كه در بازار اتوموبيل، اتفاقاتي رخ داده است كه بر خلاف پنداشته هاي اصلي جنرال موتورز و ساير شركتها يي است كه در حال طراحي و بازار يابي اتوموبيل هستند. چندي بعد، تقسيم بازار كه اوايل بر مبناي گروههاي درآمدي انجام مي شد،بر اساس اصل جديدي انجام گرفت كه امروزه ”سبك زندگي “ ناميده مي شود. پاسخ فورد،ساخت ماشين جديد موستانگ بود. ماشيني كه باعث شد شركت محبوبيت خاصي پيدا كرده، مجددا در صنعت پيشرو گردد.

موفقيتها و شكست هاي غيرمنتظره منابع مهمي براي ايجاد فرصتهاي نوآوري هستند. چراكه اكثر موسسات به انها بي توجه بوده، حتي از انها هراسان مي شوند. دانشمند آلماني كه در سال 1905 نووكائين را كه اولين داروي مخدر است ساخت، قصد داشت از آن بريا اعمال جراحي بزرگ نظير جراحي قطع دست استفاده شود. با اين وجود، جراحان ” بيهوشي عمومي “ را براي چنين عمل هايي ترجيح دادند،كاري كه اكنون نيز ادامه دارد. در عوض نووكائين شاهد درخواست فوري از داندانپزشكان بود. مخترع اين دارو سالها ي آخر عمرش را صرف مسافرت بين دانشكده هاي دندانپزشكي نمود،برا ي اينكه از اين اختراع عالي استفاده نادرست نشده و در راهي كه وي قصد نداشته مورد استفاده قرار نگيرد.

تمسخر آميز به نظر مي رسد، ليكن بايد پذيرفت كه نگرش مديران به رويدادهاي غير منتظره عبارت است از :” آن نبايد اتفاق مي افتاد“، سيستم ها ي گزارش دهنده نيز اين واكنش را تشديد مي كنند. چراكه آنها نسبتا به امكانت پيش بيني نشده بي توجه هستند. گزارشه هاي ماهانه يا هفتگي نيز در صفحه اول خود، فهرستي از مشكلات را درج مي كنند كه بيانگر حوزه هايي است كه در آنجا نتايج در حد انتظار نيست. البته چنين اطلاعاتي ضروري است و از وخامت اوضاع جلوگيري مي كند،ولي موجب به تعويق افتادن شناخت فرصتهاي جديد مي شود. اولين شناخت

از فرصت احتمالي، معمولا در جايي صورت مي گيرد كه شركت در آن بودجه بيشتري صرف كرده است. بنابراين تلاشهاي كارآفريني حقيقتا دو ” صفحه “ دارند: يك صفحه مشكل و يك صفحه فرصت و مديران بايد بريا هر دو زمان يكساني صرف كنند.

ناسازگاريها

لابراتوار الكان يكي از نمونه هاي موفق دهه 1960 است و اين بدين خاطر است كه بيل گانر، موسس شركت، از يك ناسازگاري در تكنولوژي پزشكي بهره برداري كرد. عمل آب مرواريد چشم، سومين يا چهارمين جراجي مرسوم در جهان است. طي سيصد سال پزشكان به اين نتيجه رسيده بودند كه تنها پس از رسيدن كامل آب مرواريد،با بريدن يك رباط آنرا از چشم بيرون آورند. جراحان چشم لزوم بريدن اين رباط را آموخته و با موفقيت كامل انجام مي دادند. ولي اين شيوه با ساير روشها ي جراحي تفاوت بسيار داشت و اغلب از آن هراس داشتند. اين نمونه اي از يك ناسازگاري بود. مدت پنجاه سال بود كه پزشكان آنزيمي را مي شناختند كه مي توانست اين رباط را بدون نياز به بريدن و عمل جراحي حل كند. . آل كانر يك ماده افزودني به اين ماده اضافه كرد كه باعث شد ماندگاري آن به چند ماه برسد. جراحان چشم به خوبي از اين تركيب جديد استفاده كردند و الكان عرضه كننده انحصاري جهاني اين دارو شد. پنجاه سال بعد،نستل اين شركت را با قيمت اعجاب آوري خريداري كرد.

اين نوع ناسازگاريها، در روند منطقي يا دوره اي يك فرآيند، تنها يكي از راههايي است كه مي تواند فرصتهاي نوآوري را افزايش دهد.

منبع ديگر، ناسازگاري بين واقعيتهاي اقتصادي است. براي مثال هنگامي كه صنعتي در بازار از رشد ثابتي برخوردار است ولي سود نهايي آن كاهش مي يابد، يك ناسازگاري وجود دارد. نمونه اي از اين نوع، صنايع فولاد در كشورهاي توسعه يافته بين دهه هاي 50 تا 70 است كه واكنش نوآورانه، ” كارخانجات كوچكتر “ بود.

ناسازگاري بين انتظارات و نتايج نيز مي تواند راهي بريا نوآوري باشد. پنجاه سال بعد از شروع اين قرن، شركتهاي كشتي سازي و دست اندركار در صنعت كشتي، بطور جدي به دنبال ساخت كشتي هايي با سرعت زياد و سوخت كمتر بودند. با اين وجود، حتي شركتهايي كه توانستند چنين كشتي هايي بسازند با ركود اقتصادي كشتي هاي باركش اقيانوسي مواجه شدند. از سال 1950 و بعد از آن، باركشهاي اقيانوسي در حال از بين رفتن بودند،اگرچه هيچ زماني بطور كامل از بين نرفتند. به هر حال، همه اشتباه در اين بود كه بين مفروضات صنعت و واقعيات ناسازگاري وجود داشت. هزينه واقعي ناشي از انجام كار روي دريا نبود،بلكه ناشي از انجام ندادن كار(بيكار نشستن در بندر ) بود. آن زمان كه مديران پي بردند،هزينه دقيقا در كجا قرار دارد،نوآوري شكل گرفت :كشتي نقاله دار و كشتي كانتينر دار. اين راه حل جديد، همان تكنولوژي قديمي بود كه 30 سال در راه آهن و حمل و نقل هاي كاميوني استفاده مي شد. در اينجا يك تغيير در نگرش و نه تغيير در تكنولوژي، اقتصاد كشت ي نوردي اقيانوسي را بطور كامل تغيير داد و انرا به يكي از بزرگترين صنايع رشد يافته در بيست يا سي سال گذشته تبديل كرد.

نيازهاي فرآيندي

هركس در ژاپن زندگي كرده باشد مي داند كه اين كشور سيستم مدرن بزرگراهي ندارد. جاده ها هنوز هم همان راههايي هستند كه در قرن دهم ساخته شده بود. آنچه باعث شد اين سيستم بتواند براي اتوموبيل ها و كاميونها قابل استفاده شود،نصب و استفاده از منعكس كننده هايي بود كه در بزرگراهها ي آمريكا استفاده مي شد. از اوايل دهه 1930 با نصب اين منعكس كننده ها. هر اتوموبيل مي تواند اتوموبيل هاي ديگر زا در هر كدام از جهت ها ي شش گانه ببيند. اين نوآوري كوچك كه موجب كاهش بار ترافيك و حوادث گرديد، ناشي از يك نياز فرآيندي است.

آنچه اكنون ما آنرا رسانه هاي گروهي مي ناميم از دو نوع نوآوري سرچشمه گرفته است كه حدود سالهاي 1890 در پاسخ به يك نياز فرآيندي بوجود آمد. نوآوري نخست، ماشين چاپ مرجنتالر است كه چاپ روزنامه هايي با تيراژ و سرعت زياد را ممكن ساخت. نوآوري اجتماعي ديگر، استفاده از شيوه جدي تبليغات(آگهي ها ) است كه اولين ناشران واقعي روزنامه يعني آدولف اوچز از روزنامه نيورك تايمز و جوزف پوليترز از نيويورك ورد و ويليام راندولف هرست آنرا ابداع كردند. اين آگهي ها موجب شد ناشران بتوانند اخبار را بطور رايگان و با سود حاصل از تبليغات انتشار دهد.

تغييرات صنعت و بازار

شايد مديران معتقد باشند كه ساختارهاي صنعتي تغيير ناپذيرند. ولي اين ساختارها مي توانند و اغلب نيز همين طور است كه يك شبه تغيير مي كنند. اين تغيير فرصتهاي زيادي را براي نوآوري بوجود مي آورد.

يكي از نمونه هاي بسيار موفق در تجارت آمريكا در دهه هاي اخير،شركت دلالي و كارگزاري دونالد سون، لوفكين و ژنرت است كه اخيرا مورد پذيرش انجمن تضمين زندگي منصفانه قرار گرفته است.

دي. ال. جي در سال 1960 توسط سه مرد جوان كه هر سه فارغ التحصيل مدرسه بازرگاني هاروارد بودند تاسيس گرديد. آنها پي بردند كه هر زماني كه سرمايه گذاران بر امور زير بنايي تسلط يابند،ساختار بازار مالي نيز تغيير مي يابد. اين مردان كه در واقع نه سرمايه اي داشتند و نه جايي مرتبط بودند،در طي چند سال، شركت آنها به رهبري صنعت رسيد و تبديل به يكي از كارگزاران موفق و فعال در وال استريت گرديد و سپس بين المللي شد.

به طور مشابه، تغيير ساختار صنعت نيز، فرصت هاي فراوان نوآوري را براي تامين كنندگان لوازم خدمات بهداشتي آمريكا بوجود آورد. در طي 10 يا 15 سال گذشته،كلينيك هاي جراحي و روانپزشكي و مراكز اورژانس مستقلي در سراسر اين كشور بوجود آمد. فرصت هاي مشابهي نيز از طريق ارتباطات از راه دور هم در تجهيزات (از طريق شركتهايي نظير رولم ) و هم در حمل و نقل (از طريق شركت هاي ام. سي. آي ) و اسپيرنيت با اين تحول صنعتي همراه بودند.

هنگامي كه يك صنعت به سرعت رشد مي كند، بطوري كه در حالتهاي بحراني رشد 40 درصد، طي 10 سال يا كمتر داشته باشد، ساختار آن نيز تغيير مي كند. شركتهاي مسلط در بازار، به جاي اين كه شركتهاي تازه وارد را مورد تهاجم قرار دهند، از آنچه تاكنون به دست آورده اند. دفاع مي كنند. در واقع، هنگامي كه ساختارهاي صنعت يا بازار را كه رشد سريع داشته اند از نظر فراموش مي كنند. فرصت هاي جديد،بندرت در نگاه بازار قرار گرفته،تعريف شده و براي خدمت رساني مورد سازماندهي قرار مي گيرند. بنابراين اين نوآوران شانس خوبي دارند تا به مدت زياد بدون رقيب باشند.

تغيير ويژگيهاي جمعيت

ويژگيهاي جمعيت از معتبرترين منابع خارجي فرصت نوآوري است. وقايع جمعيتي،اتفاقات آينده را تعيين مي كنند. از آنجا كه خط مشي گزاران بسياري از ويژگيهاي جمعيت را فراموش مي كنند،افرادي كه به اين ارقام توجه نمايند و از آن بهره برداري كنند پاداشهاي كلاني دريافت خواهند كرد.

ژاپنيها در صنعت روبوت سازي پيشرفت كردند چرا كه به ويژگيهاي جمعيت توجه داشتند. همه مي دانستند در طي سالهاي 1970 و بعد از آن در كشورها ي توسعه يافته، دو انفجار،در جمعيت و تحصيلات رخ مي دهد و نيم يا بيشتر جوانان تحصيلات عاليه خواهند داشت. در نتيجه فقط افراد معدودي براي كارها ي معمولي كارگري باقي مي مانند و اين تعداد در سالهاي 1990 ناكافي است. همه اين موضوع را مي دانستند،ولي تنها ژاپنيها بودند كه بر اساس آن عمل كردند و اكنون نزديك به 10 سال است كه در صنعت روبوت سازي پيشرو هستند.

نمونه مشابه ديگر، موفقيت باشگاه مديترانه در صنعت سياحت و گردشگري است. در سال 1970 تنها ژرف انديشان مي توانستند ظهور بخش عظيمي از جوانان ثروتمند و تحصيل كرده را در اروپا و آمريكا پيش بيني كنند. اينان با آن نوع تعطيلات كه والدينشان در برايتون و آتلانتيك سيتي مي گذارندند ارضا نمي شدند. اين نسل در سن 10 تا 19 سالگي مشتريان ايده آلي بودند،در جستجوي يك مكان زيبا و رويايي.

مدت زماني طولاني است كه مديران به اين جنبه هاي جمعيتي پي برده اند،ليكن همواره فكر مي كنند تغييرات ويژگيهاي جمعيت به كندي صورت مي گيرد و حداقل در اين قرن انجام نمي شود. در واقع تغيير در تعداد افراد و به دنبال آن توزيع سن، تحصيلات، شغل و محل جغرافيايي آنها، در زمره مهمترين عواملي است كه فرصتهاي نوآوري را بوجود مي آورد و حداكثر نتيجه و حداقل ريسك را در نيل به كارآفريني دارد.


خانه کارآفرینان (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.karafariny.com )

B a R a N
24th November 2010, 08:41 PM
بسياري از مديران بر اين باورند كه نوآوري برآيند طوفان فكري ايده هاست. اما استر بالدوين از شركت اينتل معتقد است كه ابزارهاي اندازه گيري، جديت، و فن آوري اطلاعات مي بايد درگير فرايند نوآوري شود تا شركت ها به رشد پايدار نايل آيند.

نوآوري به مانند "كيفيت" مفهوم چندان مانوسي به نظر مي رسد. به سختي مي توان آن را اندازه گيري كرد؛ اما يكي از كارهاي استر بالدوين در شركت اينتل به كار گيري فناوري اطلاعات به منظور غربال، ثبت و تحليل ايده هاي نوآورانه است. او معتقد است كه مي توان نوآوري را به مثابه ديسيپلين فراگير شركتي مديريت كرد.

نوآوري، در خلاقيت خلاصه نمي شود، بلكه يك قابليت مديريتي است. درست به مانند كيفيت، فرايند نوآوري را نيز مي بايد اداره كرد. اين فرايند شامل مراحل مختلفي مي شود، از حس نياز تا ايده اي براي رفع نياز و سپس ايجاد نمونه محصول و اثبات فرضيه هايي كه داشته ايد . كليه اين عوامل منجر به تغييراتي در طراحي وتوسعه، توليد، بازاريابي و حتي مدل كسب وكار شركت مي شود.

نوآوري فناوري اطلاعات، از سوي ديگر، اجازه مي دهد تا از پيشرفت هاي تكنولوژي بهره گيريد و از ابزارهايي براي بهره وري بيشتر، عملكرد سريع تر، ارزان تر و هوشمندانه تر استفاده كنيد. ابزارهاي فناوري اطلاعات، اطلاعات بيشتري را در اختيار شما قرار مي دهد و خرد تجاري را براي اتخاذ تضميمات عاقلانه تر تقويت مي كند.

مثال ساده اي در اين مورد را در نظر بگيريد. در گذشته مديران از جعبه پيشنهادات استفاده مي كردند تا نظرات كاركنان و مشتريان را در موارد مختلف جويا شوند. اما مرور اين پيشنهادات به كابوسي براي مديران مبدل مي شد چون هيچ نقطه تمركزي وجود نداشت. اما با استفاده از پايگاه هاي داده كه ابزاري براي ثبت نظرات است، هم مي توان ايده ها را ثبت و هم آنها را طبقه بندي كرد. به طور مثال مدير در پي ايده هايي در مورد موضوع "الف" است، اما ايده هاي دريافتي در مورد موضوعات "ب"، "ج" و يا "دال" نيز هستند. از آنجا كه موضوع مورد علاقه "الف" است، نمي خواهيم كه در گير ديگر موضوعات شويم و نمي خواهيم كه آنها را نيز از دست بدهيم. نرم افزاري كه در اين مورد قابل استفاده است مي تواند موضوعات غير قابل استفاده را فيلتر كند و تنها مباحث مورد نظر را نشان دهد بدون اينكه ديگر موارد مفقود و يا براي هميشه حذف شود.

بدين ترتيب مي توان با ابزار فناوري اطلاعات، فيلتر، ثبت و تحليل داده را انجام داد. ابزارهايي كه براي اين كار وجود دارد 10 سال پيش در دسترس نبود. اين تنها شركت هاي تكنولوژي نيستند كه از فناوري اطلاعات براي بهينه سازي تصميمات و فرايندهايشان استفاده مي كنند. بقا در عرصهء تجاري ايجاب مي كند شركت ها نوآوري را به مثابه يك فرايند مستمر و قابل بهبود در نظر گرفته و ابزارهاي فناوري اطلاعات مناسب با آن را بكار گيرند.

شركت هايي كه نوآوري را فرايند نمي دانند ممكن است مولد نوآوري هاي شگرفي باشند، اما اين نوآوري ها قاعدتاً درسيلوهاي منزوي همانند واحدهاي تحقيق وتوسه و يا تحليل بازار به وقوع مي پيوندد و در بستر سازماني نهاينه نمي شود. شركت ها مي بايد در كنار در نظر گرفتن نوآوري به عنوان يك فرايند مستمر، در پي ايجاد انگيزه براي كاركناني كه مروج نوآوري هستند، باشند. همچنين استفاده از شبكه ها براي برقراري ارتباط بين افراد و ايجاد برهم افزايي بين افكار ايشان قابل توصيه است. ابزارهاي فناوري اطلاعات همچون رسانه هاي اجتماعي و سايت هاي شبكه هاي اجتماعي مي تواند پويش لازم را در زمينه ايجاد ارتباط و برقراري سينرژي عقايد ايجاد كند.

جاي ترديدي نيست كه مديران نمي توانند در جريان كليه روندهاي نوين فناوري اطلاعات باشند. با اين وجود اينترنت به روز آوري مديران را تا حد زيادي تسهيل كرده است. قوياً توصيه مي شود مديران روندهاي جديد را به صورت آنلاين تعقيب كنند. همين مورد "نوآوري به مثابه يك ديسيپلين" يا "نوآوري به مثابه يك روند" را در نظر بگيريد. واژه هاي “Innovation as a discipline” را در اينترنت جستجو كنيد و از شمار مشاوره ها، كسب وكار ها و ابزارهايي كه حول اين محور توسعه يافته اند، متعجب خواهيد شد!



همکاران سیستم
MIT Sloan Management Review

B a R a N
25th November 2010, 01:39 AM
ده اقدام عملي براي مدیریت نوآوري



هراس را در سازمان خود از بين ببريد. نوآوري به معناي انجام کاری جديد است و هر کار جدید با مخاطراتی همراه است. برخي كارها ممكن است به نتيجه نرسند. اگر افراد از شركت در نوآوری هراس داشته باشند، به افرادي خلاق مبدل نخواهند شد.
نوآوري را به عنوان جزئي از سيستم ارزيابي عملكرد براي هر شخص مطرح كنيد. سازمانها بايد از كاركنان خود سوال كنند كه چه نوآوري ای در پايان دوره ای که گذرانده اند ، انجام داده اند و تاثير آن بر كار چه بوده است.
فرآيند و سيستم نوآوري را مستندسازي كنيد به نحوي كه هر فرد آن را درك كند و نقش خود را نيز در اين فرايند به روشني دريابد.
آزادي عمل كافي به كاركنان خود اعطا كنيد تا آنها قادر باشند ايده ها و فرصتهاي جديد را مطرح و با عوامل درون سازماني و برون سازماني همكاري كنند.
اطمينان حاصل كنيد تمامي اعضاي سازمان استراتژيهای كلي شركت را درك كرده اند و همچنين كليه تلاشهاي نوآوري در راستاي استراتژيهای كلي شركت است، البته سيستم بايد به صورتي باشد كه ايده هاي خارج از چارچوب را نيز كه مفيد به نظر مي رسند، مديريت كند.
به افراد آموزش دهيد كه محيط را براي روندهاي جديد، فناوريهاي نوين و تغييرات چارچوبهاي فكري مشتريان ، مورد بررسي و آزمايش قرار دهند.
به افراد، اهميت تنوع در سبكهاي تفكر، تجربيات، ديدگاهها و تخصصها را یادآوری نمایید. همچنين انتظار تنوع و تفاوت را در كليه فعاليتهاي نوآورانه داشته باشيد.
معيارهاي مطلوب بر ايده آل ها استوار است. باوجود اين، معيارهـاي محدودتر نيـز مي توانند ما را به حالت ايده آل نزديك سازند و آنها به نوبه خود براساس تجارب، مفروضات و چارچوبهاي ذهني قبلي ما شکل می گیرند.
تيم هاي نوآوري از تيم هاي پروژه هاي معمول متفاوتند. آنها نيازمند ابزارها و چارچوبهاي فكري متفاوتي هستند. كاركنان را به اندازه كافي در اين زمينه ها آموزش داده و امکانات مورد نیاز را در اختیارشان قرار دهید تا هنگام كار در تيمهاي، نوآوري موفق باشند.
سيستم مديريت ايده ها را ايجاد يا تهيه كنيد تا افراد تشويق شوند فرصتها و قابليتهاي جديد را شناسايي، ايجاد يا ارزيابي و ايده هاي خود را ارائه كنند. از ایده های مطلوب نیز به نحو مقتضی و مناسب قدردانی نمایید.

B a R a N
29th November 2010, 12:26 AM
تعريف فرايند نوآوري (Innovation Process)

تعريف ادراکي فرايند نوآوري موضوع مقالات علمي فراواني در مجلات و کنفرانس‌هاي متنوع بوده است .در ابتدا براي درک صحيح فرايند نوآوري بعضي کلمات مهم تعريف مي شوند:

نوآوري محصول : تجديد نظر در هدف‌هاي سيستم‌هاي تکنولوژيکي – اجتماعي

نوآوري فرايند : تغييرات طراحي شده در فرايند ترکيب عوامل

نوآوري اجتماعي : تغييرات طراحي شده در سيستم تکنولوژيکي – اجتماعي


در اينجا لازم است نوآوري و مراحل تکرار پي در پي آن نيز تعريف شود:

1-ابداع (Invention) : درک تکنيکي دانش‌هاي جديد يا ترکيب‌هاي جديد از دانش

2-نوآوري : کاربرد صنعتي ابداع در جهت نيل به هدف مديريتي

3-گسترش نوآوري : پراکندن و ارسال نوآوري به بخشهاي مختلف

4-سازگاري: پذيرش نوآوري توسط مصرف کننده

فرايند نوآوري يا مرحله درک و کشف يک اثر يا قانون طبيعي از طريق پژوهش در علوم طبيعي به تکرار مراحل 1 تا 4 و در نهايت پذيرش و استفاده نوآوري توسط عموم مي‌باشد .


بخشی از مقاله:
فرایند نوآوری و توسعه علمی
فاطمه حیدریان نائینی

B a R a N
30th November 2010, 12:09 AM
تعاریف و مفاهیم نوآوری

برای نوآوری از دیدگاه‌های مختلف، تعاریف مختلف، ارایه شده است که در اینجا به برخی از آنها، اشاره می‌کنیم:



نوآوری به معنی کار تازه کردن با روحیه نوجویی و دگرگون ساختن است. شرایط لازم و کافی برای اینکه کالایی، خدمتی یا روشی نوآوری قلمداد شود، این است که اولا نو باشد و ثانیا کاربرد آنتغییر قابل توجهی در وصعیت و سخت مستقر و موجود و تاثیری اساسی در انجام کاررا در پی داشته‌باشد.





کانتر (R.Kanter) در تعریف نوآوری، بر فرآیند آن تاکید دارد و نوآوری را فرایند گردآوری هر نوع ایده جدید و مفید برای حل مسئله می‌خواند و معتقد است که نوآوری شامل شکل گرفتن ایده، پذیرش و اجرای آن است.




کوئین (J.Quinn) نوآوری را اولین تحویل و تبدیل یک ایده به عمل در یک فرهنگ تعریف می‌کند.




شومپیتر (J.Shumpeter) در آثارش، نقش پر تحرک و حایز قدرت نوآوری را در صحنه تولید، برجسته ساخته‌است. شومپیتر، نوآوری را به منزله استقرار کارکردهای نو در تولید می‌داند.




از نظر پرو (F.Perroux) نوآوری از صفات ویژه ترقی اقتصادی است. پرو، این صفات را، این چنین تعریف می‌کند: توان خلق و آفرینش اقتصادی، یعنی مجموع فعالیتهایی که پدیده‌های نو و کارآرا برانگیزند و به کار گیرند. توان خلق و آفرینش اقتصادی، یعنی نشر نوآوری و نتایج آن در همه سطوح حیات اقتصادی.





دائره‌المعارف رفتار سازمانی، نوآوری را در خلق و به کارگیری ایده‌های جدید، تعریف می‌کند. این ایده جدید، ممکن است، مربوط به نوآوری در زمینه تکنولوژی یا فرآیند کار باشد. ایده ممکن است ترکیب جدید از ایده‌های قدیمی و یا طرحی باشد که نظم فعلی را زیر سئوال برده، فرمول یا دیدگاهی نو و جدید را ارایه دهند.




در تعاریف دیگر، نوآوری معرفی روشهای جدید اجتماعی و نهادی برای سازماندهی، مدیریت متناسب با راههای جدید انجام فعالیتهای اقتصادی و معرفی کاربرد چیزی جدید، خواه در کالا یا خدمات یا روشها، بیان شده‌است.




اصطلاح نوآوری در مدیریت تکنولوژی، به ایده‌های جدید در زمینه فرآیندها، محصولات، تکنیک‌ها و روشها، اکلان می‌گردد. کلمه جدید نیز به معنای آن است که موضوع نوآوری شده، یا به طور ذاتی جدید است و یا فقط در محدوده‌ای خاص، چیز جدیدی است.


نوآوری تکنولوژیکی مستلزم تولید ایده فنی، کسب دانش لازم، تبدیل آن به سخت‌افزار یا روش اجرایی قابل استفاده و ارایه آن به جامعه و انتشار و تطبیق آن است. البته تا حدی که اثرش قابل توجه باشد. "(برایت Bright 1969)" نکته مهم در نوآوری تکنولوژیکی، وجود بازار است (که نوآوری را خریداری یا از آن صرفنظر خواهد‌کرد). مدیریت تکنولوژی نوآوری را تشویق می‌کند، چرا که جزء اصلی هر سیستم خلق و به کارگیری تکنولوژی را تشکیل می‌دهد.


مفاهیم مترادف با نوآوری:

برای ارایه مفاهیم روشنتر و روانتر از نوآوری، لازم است که مفاهیم نزیدیک یا مترادف آن را هم بدانیم. از مهمترین واژه‌های نزدیک به نوآوری می‌توان از "کشف"، "خلاقیت"، "اختراع"، نام برد:



کشف (Discovery): کشف، عبارت است از آشکار ساختن و بهره‌برداری و به ظهور رسانیدن یا اعلام چیزی که وجود داشته ولی کسی قبلا متوجه آن نشده‌است و یا آن را درک نکرده‌باشد. مثل کشف میکروب توسط پاستور.





خلاقیت (Creativity): خلاقیت، اشاره به قدرت ایجاد اندیشه‌های نو دارد. خلاقیت، عبارت است از درخشش یک اندیشه و به وجود آمدن نظر و ایده‌های نو، از نظر معنی، خلاقیت بیشتر در جنبه‌های فکری و نظری و به اصطلاح فعالیتهای ذهنی و طراحی، مطرح است.




اختراع (Patent): در فرهنگ معین، واژه اختراع به معنی نوانگیختن و ایجاد کردن آمده‌است. ماهیت اختراع، طوری است که ایجاد پدیده نو، پس از مطالعات و آزمایشهای مکرر صورت پذیرد و مبتنی بر کشف قانونمندی قبلی است.


ایده یک مخترع که عملا راه‌حل یک شکل مشخص تکنولوژیکی را حاصل نماید. اختراع، بیشتر یک کشف خوانده‌می‌شود و اختراعات بیشتر به اکتشافات فنی اطلاق می‌شوند. به طور خلاطه‌تر، اختراع دستیابی به چیزی یا روشی جدید است که قبلا ناشناخته بوده‌است.
اگر چه، در یک نگاه کلی، تمایز میان این مفاهیم، چندان ساده و آشکار نیست چرا که در همه آنها صفت نو بودن، جدید بودن و تازگی وجود دارد، اما در بررسی دقیق‌تر و پرداختن به جزئیات، این تفاوت‌ها، آشکارتر می‌شود.

برگرفته از:
تعاریف و مفاهیم نوآوری (http://www.infosanat.com/Fa/?Page=ArticlesItem&ncID=1&nID=10)

B a R a N
1st December 2010, 06:57 PM
فرآیند نوآوری

نوآوری یک فرایند است که در این فرایند ابتدا فرد اجازه می دهد تصورش به آسمانها صعود کند،سپس آن را به زمین می آورد و مهندسی می کند (مهندسی ایده ) تا تبدیل به ایده شود،سپس ایده ها را از طریق مدیریت ایده به ایده های عملی، مفید و مناسب تبدیل می کند(خلاقیت) به دنبال آن ایده ها را به کالا، خدمات و فرایند تبدیل می کند و نهایتابا تجاری کردن محصولات، خدمات و فرایندهای جدید یا توسعه یافته در بازار، فرایندنوآوری خاتمه می یابد. به عبارتی خلاقیت لازمه نوآوری است اما باید توجه داشت که ازخلاقیت تا نوآوری غالبا" راهی طولانی در پیش است که معمولا" این راه را افرادکارآفرین تسهیل می کنند.

در واقع فرایند نوآوری، فرایند تبدیل ایده جدید به کالا (محصول،خدمت ) یا فرایند جدید یا کاملا" توسعه یافته است.

ستاد نوآوری و شکوفایی صنایع و معادن

B a R a N
1st December 2010, 06:58 PM
مدلهای فرآیند نوآوری

بر خلاف افسانه های باستانی ، نوآوری موفقیت آمیز به نوری از الهام که همانند لامپی روی سر مخترع روشن می شد ، بستگی ندارد. مدل های مرحله به مرحله نوآوری که در ادامه شرح داده خواهد شد عوامل کلیدی موفقیت هستند.


به گفته فریمن، نوآوری مجموعه ایاز عملیات فنی، صنعتی و تجاری است. بنابراین به سادگی نمی توان آن را به قالبهایخطی ساده تعریف کرد. تا قبل از دهه ۸۰ مدل های ارائه شده برای فرایند نوآوریمبتنی بر فرایند خطی ساده تصور می شدند که با تحقیقات پایه، شروع و منجر به خلقایده و در نهایت تولید کالا یا فرایند جدید می شوند.


اما با تحقیقات وسیع تر وبررسی موشکافانه رفتارهای فرایند نوآوری در شرایط مختلف، پیچیدگیهایی مشاهده شد کهدیگر نمی شد آنها را در یک فرایند خطی خلاصه کرد. بنابراین فرایندهای غیرخطی موردارزیابی قرار گرفتند و محققان مختلفی سعی در شناخت فرایندهای نوآوری کردند.


http://www.uc-njavan.ir/images/gh5h0y56x4ed8nvkqnj.jpg



محققان بسیاری چندین مدل را برای خرده فرایند یا تمام فرایند نوآوری در سال های گذشته توسعه داده اند. " راسول " 5 نسل را برای پیشرفت فرایند نوآوری شرکت های تولیدی در طول تاریخ بیان کرده است و یکی از رایج ترین مدل ها می باشد که در ادامه تحقیق این مدل نیز بررسی شده است. " گلدنبرگ " و دیگران نیز 5 مدل را برای فرایند نوآوری در نقطه نظر بهبود محصول موجود بنیان نهاده است.

ستاد نوآوری و شکوفایی صنایع و معادن

B a R a N
1st December 2010, 07:09 PM
مدل های نوآوری

فرایند نوآوری تکنولوژیک، فرایند تبدیل ایده جدید به کالا (محصول، خدمت) یا فرایند جدید یا کاملا” توسعه یافته است. به گفته فریمن، نوآوری مجموعه ای از عملیات فنی، صنعتی و تجاری است. بنابراین به سادگی نمی توان آن را به قالبهای خطی ساده تعریف کرد. اما تا قبل از دهه 80 مدل های ارائه شده برای فرایند نوآوری مبتنی بر فرایند خطی ساده تصور می شدند که با تحقیقات پایه، شروع و منجر به خلق ایده و در نهایت تولید کالا یا فرایند جدید می شوند. اما با تحقیقات وسیع تر و بررسی موشکافانه رفتارهای فرایند نوآوری در شرایط مختلف، پیچیدگیهایی مشاهده شد که دیگر نمی شد آنها را در یک فرایند خطی خلاصه کرد. بنابراین فرایندهای غیرخطی مورد ارزیابی قرار گرفتند و محققان مختلفی سعی در شناخت فرایندهای نوآوری کردند.


مدل فشار علم

در طی سالهای 1960 1950 فرایند نوآوری بر اساس یک مدل خطی تعریف می شد. در این مدل ساده فرض می شود که نوآوری با تحقیق علمی جدیدی شروع می شود و در مراحل بعد به توسعه محصول، تولید و بازاریابی می رسد و در خاتمه، کالا، خدمت یا فرایند جدید با موفقیت به فروش خواهد رسید.

بر طبق این مدل بیان می شود که برای ایجاد بازار پیشرو، باید تحقیقات علمی را بهبود و توسعه داد و تاکید بر روی تحقیق و توسعه است و نیاز بازار هم بر روی فعالیتهای تحقیق و توسعه تعریف شده است و ماهیتی مستقل ندارد. یعنی رمز موفقیت نوآوری طبق این مدل، سرمایه گذاری های کلان در تحقیق و توسعه است. در این مدل هیچ پس خورد بین مراحل در نظر گرفته نشده است. بنابراین تنها جوابگوی، صنایع ساده ای مانند پتروشیمی ها خواهد بود.


مدل کشش بازار

از اوایل 1960، دومین مدل خطی نوآوری با توجه به دیدگاه های اقتصادی شکل گرفت. در این مدل نوآوریها نتیجه تقاضا و نیاز بازارها بودند و تقاضای بازار مستقیما باعث ایجاد نیاز جدید توسعه تکنولوژی شرکتها می شد. در این مدل بیشتر نوآوریها حاصل کار واحدهایی است که به طور مستقیم با مشتری در ارتباط اند، چون که این واحدها، نیاز و خواسته مشتری را بهتر می شناسند و محل سرمایه گذاریها را بهتر تشخیص می دهند. در این مدل، بازار تعیین می کند که در چه پروژه های تحقیق و توسعه سرمایه گذاری شود و تاکید بر روی بازار و نیاز مشتری است.


مدل اتصالی

بسیاری از محققان با بررسی 2 مدل خطی ساده فوق به این نتیجه رسیدند که فرایند نوآوری را نمی توان در قالب مدل های خطی به طور شفاف بیان کرد. بلکه گاهی اوقات تحقیقات علمی باعث تولیدات جدید در بازار می شود و گاهی نیز نیاز بازار واحد تحقیقات را وادار به نوآوری می کند. در واقع هدف مدل سوم نشان دادن توالی عملیات در نوآوری و وجود پس خورد بین واحد تحقیق و توسعه و بازار بوده است. یعنی گاهی اوقات و در برخی از صنایع، تقاضای بازار بر بخش تحقیق وتوسعه فشار وارد می کند تا تحقیقات علمی جدیدی انجام دهد و گاهی اوقات نوآوری نتیجه فعالیتهای مستقل تحقیق و توسعه بوده است.


مدل یکپارچه و شبکه ای

اما مدل سوم هم جوابگوی بسیاری از نوآوریها در سطح شرکتها (یا حتی در سطح ملی) نبود. بنابراین مدل های نسل چهارم و پنجم با فاصله زمانی کوتاهی از هم شکل گرفتند که در مدل های جدید، به پس خورد در بین مراحل توجه بیشتری مبذول شده است. در نسل چهارم به توسعه موازی هر مرحله در کنار یکپارچگی های افقی توجه شده است، بر روی مشتری و نیاز مشتری تمرکز بیشتری وجود دارد و منابع تامین کنندگان هم بخشی از منابع شرکتها در نظرگرفته شده است. در این مدل تاکیدبرروی تحقیق و توسعه وساخت و تولید است(طراحی های قابل تولید). در مدل نسل پنجم بیشتر هدف یکپارچه کردن استراتژی های توسعه در بین سازمانهای مختلف داخلی و خارجی شرکتها بوده است. به طوری که ذی نفعان یک کالا یا خدمت، دارای استراتژی های نزدیک به هم باشند. با استفاده از تکنیک های سازمانی جدید مثل توسعه به طور موازی به جای توسعه متوالی به سمت سازمانهایی با دیدگاه فرایندی، می توان به این دیدگاه جدید نوآوری دست یافت. تاکید این مدل بر روی انعطاف پذیری شرکت در برابر تغییرات و سرعت در توسعه است و تمرکز بیشتر بر روی کیفیت است تا قیمت تمام شده.


مدل زنجیره ارزش

شاید بهترین مدل غیرخطی که عناصر مختلف فرایند نوآوری را توضیح می دهد، مدل روزنبرگ - کلاین باشد. این مدل فرایند نوآوری را در چهار مرحله خلاصه کرده است:



شناخت پتانسیل و نیاز بازار کار
ابداع کردن یا ایجاد طرح تحلیلی برای تولید محصول جدید
طراحی با جزئیات، تست کردن طرحها و طراحی مجدد
تولید


بنابراین عمده ترین فعالیتهای موثر بر فرایند نوآوری طبق این مدل عبارتند از:



تحقیق و توسعه؛
تجهیز و مهندسی صنایع؛
راه اندازی تولید و کارهای قبل از تولید؛
بازاریابی محصولات جدید؛
کسب تکنولوژیهای غیرفیزیکی و فیزیکی؛
طراحی.



B a R a N (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=52225)

B a R a N
2nd December 2010, 04:48 PM
نسل‌های نوآوری

نسل‌های نوآوری با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی و عملی و میزان بلوغ و پیشرفت دانش بشری، در طول زمان تکامل یافته‌اند محققی به‌نام راتول این نسل‌های نوآوری را دسته‌بندی کرده‌است. داجسون به‌نقل از راتول پنج نسل فرآیند نوآوری این‌گونه مطرح می‌کند:



نسل اول، فشار فناوری:

بسیاری از نوآوریها بر اثر فشار علم و فناوری و اکثر خط‌شکنی‌های فناورانه بر مبنای اکتشافاتی که قبلاً اتفاق افتاده، صورت گرفته‌اند. علم، مبانی لازم برای توسعه فناوری را فراهم آورده و توسعه فناوری نیز موجب خلق بازارهای جدید شده است. ویژگی‌های این مدل عبارتند از: فشارفناوری بعنوان یک فرایند ترتیبی خطی ساده، و نگاه به بازار به عنوان ظرفی برای نتایج تحقیق و توسعه. در این مدل تأکید روی تحقیق و توسعه است.



نسل دوم، کشش بازار:

گاهی توسعه فناوری در اثر کشش بازار صورت می‌گیرد. یعنی فناوری برای پاسخ دادن به نیاز یا تقاضای بازار توسعه می‌یابد. این مدل دارای ویژگی‌های زیر است: فرآیند ترتیبی خطی ساده، نگاه به بازار به عنوان منبع ایده‌ها برای هدایت تحقیق و توسعه، و قائل شدن نقش فعال برای تحقیق و توسعه. تأکید این مدل بیشتر روی بازاریابی است.



نسل سوم، مدل دوگانه:

ترکیبی از هر دو مدل قبلی در آن وجود دارد به عبارت دیگر ترکیبهای فشاری ـ کششی، یا کششی ـ فشاری وجود دارد. ویژگیهای آن عبارتست از: فرآیند متوالی اما دارای حلقه بازخورد، توازن بیشتر بین تحقیق و توسعه و بازار. در این مدل تأکید روی یکپارچگی تحقیق و توسعه با بازار می‌باشد.



نسل چهارم، مدل یکپارچه:

در مدل یکپارچه ارتباط و تعامل با مشتریان و تأمین کنندگان بیشتر مطرح می‌شود و یکپارچگی تحقیق و توسعه و تولید بمنظور افزایش توان طراحی و بالابردن همکاری مورد توجه قرار می‌گیرد. در این مدل تأکید روی یکپارچگی بین تولید و تحقیق و توسعه است و همکاری های افقی و سرمایه‌گذاری مشترک مورد توجه قرار می‌گیرد.



نسل پنجم، سیستم‌های یکپارچه و شبکه‌ای :

مدلی است که در آن توسعه موازی و کاملاً یکپارچه روی می‌دهد. استفاده از سیستمهای خبره، مدلسازی و شبیه‌سازی در تحقیق و توسعه و ارتباطات نزدیک با مشتریان مورد توجه است. یکپارچگی استراتژیک با تأمین کنندگان اولیه شامل توسعه یافتگی محصولات جدید و سیستم‌های بهم پیوسته بیشتر است و ارتباطات افقی نظیر سرمایه‌گذاری مشترک، تحقیقات گروهی، همکاری در تنظیم بازار و غیره اتفاق می‌افتد. تأکید این مدل روی انعطاف‌پذیری شرکت و سرعت توسعه است. به عبارت دیگر استراتژی مبتنی بر زمان، در حالیکه تمرکز بر مشتری در مرکز استراتژی قرار دارد، مورد توجه قرار می‌گیرد. بعلاوه تمرکز روی کیفیت و سایر عوامل غیرهزینه‌ای نیز صورت می‌پذیرد. در واقع مدل چهارم بر یکپارچگی اجزای درون سازمانی در جهت نوآوری تأکید دارد در حالیکه مدل پنجم بر یکپارچگی و ارتباط سازمان با محیط (مشتریان، تأمین‌کنندگان و غیره) اشاره می‌کند.

B a R a N
2nd December 2010, 11:37 PM
1 - هراس را در سازمان خود از بين ببريد. نوآورى به معناى انجام چيزى جديد است، برخى کارها ممکن است به نتيجه نرسند. اگر افراد از شرکت هراس داشته باشند، به افرادى خلاق مبدل نخواهند شد؛


2 - نوآورى را به عنوان جزئى از سيستم ارزيابى عملکرد براى هر شخص مطرح کنيد. سازمانها بايد از کارکنان خود در پايان دوره ارزيابى سوال کنند که چه نوآورى انجام دادند و تاثير آن بر کار چه بوده است؛

3 - فرآيند و سيستم نوآورى را مستندسازى کنيد به نحوى که هر فرد آن را درک کند و نقش خود را نيز در اين فرايند به روشنى دريابد؛

4 - آزادى عمل کافى به کارکنان خود اعطا کنيد تا آنها قادر باشند ايده ها و فرصتهاى جديد را مطرح و با عوامل درون سازمانى و برون سازمانى همکارى کنند.

5 - اطمينان حاصل کنيد تمامى اعضاى سازمان استراتژى کلى شرکت را درک کرده اند و همچنين کليه تلاشهاى نوآورى در راستاى استراتژى کلى شرکت است، البته سيستم بايد به صورتى باشد که ايده هاى خارج از چارچوب را نيز که مفيد به نظر مى رسند مديريت کند؛

6 - به افراد آموزش دهيد که محيط را براى روندهاى جديد، فناوريهاى نوين و تغييرات چارچوبهاى فکرى مشتريان مورد بررسى و آزمايش قرار دهند؛

7 - به افراد آموزش اهميت تنوع در سبکهاى تفکر، تجربيات، ديدگاهها و تخصصها را آموزش دهيد. همچنين انتظار تنوع و تفاوت را در کليه فعاليتهاى نوآورى داشته باشيد؛

8 - معيارهاى مطلوب بر ايده آل ها استوار است. باوجود اين، معيارهـاى محدودتر نيـز مى توانند ما را به حالت ايده آل نزديکترسازند و آنها به نوبه خود براساس تجارب، مفروضات و چارچوبهاى ذهنى قبلى ما متصل مى گردند؛

9 - تيم هاى نوآورى از تيم هاى پروژه هاى معمول متفاوتند. آنها نيازمند ابزارها و چارچوبهاى فکرى متفاوتى هستند. کارکنان را به اندازه کافى در اين زمينه ها آموزش داده و هدايت کنيد تا هنگام کار در تيم هاى نوآورى موفق باشند؛


10 - سيستم مديريت ايده ها را ايجاد يا تهيه کنيد تا افراد تشويق شوند فرصتها و قابليتهاى جديد را شناسايى، ايجاد يا ارزيابى و ايده هاى خود را ارائه کنند.


ستاد نوآوری و شکوفایی صنایع و معادن

B a R a N
5th December 2010, 02:51 PM
مدل فرایند کلان نوآوری

براساس این مدل فرایند نوآوری به سه خرده فرایند (sub-process) تقسیم بندی شده است که عبارتند از: خط اول مبهم (FFE)، توسعه محصول جدید(NPD) و تجاری سازی(COM) همانگوته که در شکل3 نشان داده شده است . FFE مرحلۀ ابتدایی فرایند است که با ایده های جدید برای نوآوری سروکار دارد و مستقیماً قبل از توسعۀ محصول جدید (NPD) اتفاق می افتد. NPD شامل تمام جنبه های مراحل طراحی و ساخت محصول می باشد. مرحلۀ تجاری سازی برای شرکت ها منافعی را از خروجی NPD ( که محصولات جدید NPD هستند) ایجاد می کند.
همچنان که در شکل3 دیده می شود تعداد ایده ها به شدت در طول مراحل مختلف فرایند نوآوری کاهش پیدا می کند. از 3000ایده تولید شده فقط 14 پروژه توسعه محصول جدید آغاز می شود و از هر 1.7 شروع بازار برای محصولات جدید ، فقط یک ایده محصول موفق بازار را با موفقیت آغاز می کند.


http://www.uc-njavan.ir/images/z9jjwc6oqlijv0w722ar.jpg


شکل 4 فرآیند نوآوری در یک شرکت را نشان می دهد. همانگونه که در این شکال می بینید چندین ایده جدید برای اولین بار خلق شده است ، دو تکنولوژی T1 و T11 شکل گرفته و دو محصول اصلی P1 و P11 ساخته شده اند.
سپس آنها به بازار M1 و M2 عرضه می شوند و برای شرکت سود آوری می کنند. بر اساس P11 و P1 محصولات دیگر P2 و P3 و P12 ساخته و به بازار M1 ، M3 و M4 عرضه می شوند.
بر اساس T1 و T11 ، تکنولوژی های دیگر T2 و T12 شکل گرفته شده و با هم و به همراه محصولات P3 و P12 محصول جدید P21 ساخته می شود . P21 نه تنها به بازار جدید M5 ، بلکه به بازار قدیمی M4 نیز عرضه می شود.

یک مدل، انتزاعی از واقعیت است. یک مدل فرایند برای نوآوری باید فعالیت های اصلی و روابط بین آنها را شرح دهد. فعالیت های اصلی در یک فرایند نوآوری باید شامل تولید ایده ، توسعۀ مفهوم و رفع کردن تناقض ها باشد.


http://www.uc-njavan.ir/images/tdn8s6dgvfg8ltyu8u4.jpg



ستاد نوآوری و شکوفایی صنایع و معادن

B a R a N
6th December 2010, 05:07 PM
نوآوري :
منظور از نوآوري خلاقيت متجلي شده و به مرحله عمل رسيده است، به عبارت ديگر نوآوري يعني انديشه خلاق تحقق يافته؛ نوآوري همانا ارائه محصول، فرايند و خدمات جديد به بازار است؛ نوآوري بكارگيري توانايي‌هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است.




خلاقيت و نوآوري چگونه با هم مرتبط شده‌اند؟

خلاقيت به طور عام يعني توانايي تركيب انديشه‌ها به شيوه‌اي منحصر به فرد يا ايجاد ارتباطي غيرمعمول بين انديشه‌ها. يك سازمان كه مشوق نوآوري است سازماني است كه ديدگاه‌هاي ناشناخته به مسائل يا راه حل‌هاي منحصر براي حل مسائل را ارتقا مي‌دهند. نوآوري فرايند كسب انديشه‌اي خلاق و تبديل آن به محصول و خدمت و يا يك روش عملياتي مفيد است.




نوآوري شامل چه چيزهايي است؟

بعضي افراد براين باورند كه خلاقيت ذاتي است، برخي ديگر باور دارند كه با آموزش هركس مي‌تواند خلاق شود. در ديدگاه دوم خلاقيت را مي‌توان فرايندي چهار مرحله‌اي ديد مركب از ادراك، پرورش، الهام و نوآوري. ادراك يعني نحوه ديدن چيزها. خلاق بودن يعني چيزها را از زاويه‌اي منحصر به فرد ديدن. به عبارتي يك كارمند ممكن است راه حل‌هاي يك مسئله را طوري ببيند كه ديگران نمي‌توانند آن طور ببينند. رفتن از ادراك به حقيقت به هر حال فوراً اتفاق نمي‌افتد. در عوض انديشه‌ها از فرايند پرورش مي‌گذرند. بعضي اوقات كاركنان نياز دارند كه در مورد انديشه‌هاي خود تعمق كنند. اين به معناي فعاليت نكردن نيست بلكه در اين مرحله كاركنان بايد داده‌هاي انبوهي را كه ذخيره، بازيابي، مطالعه و دوباره شكل دهي كرده‌اند در نهايت در قالب چيزي جديد بريزند. گذشت ساليان براي طي اين مرحله امري طبيعي است.
در فرايند خلاقيت الهام آن لحظه‌اي است كه تمامي تلاش‌هاي قبلي شما به طور موفقيت آميز به ثمر مي‌رسند. گرچه الهام به شعف مي‌انجامد اما كار خلاقيت تمام نشده است. خلاقيت نياز به تلاشي نوآور دارد. نوآوري يعني گرفتن آن الهام و تبديل آن به توليدي مفيد- خدمت يا روش انجام چيزي. اين گفته را به اديسون نسبت مي‌دهند كه «خلاقيت يعني يك درصد الهام و ۹۹ درصد عرق ريختن» به عبارتي ۹۹ درصد نوآوري را آزمودن، ارزشيابي كردن و باز آزمودن آن چيزهايي تشكيل مي‌دهد كه توسط الهام دريافت شده است. معمولاً در اين مرحله است كه يك فرد ديگران را بيشتر مطلع و درگير آن چيزي مي‌كند كه روي آن كار كرده است.




چگونه متغيرهاي ساختاري بر نوآوري اثر مي‌گذارند؟

براساس پژوهش‌هاي گسترده، با توجه به متغيرهاي ساختاري مي‌توانيم سه گزاره را بيان كنيم. اول اين كه ساختارهاي مكانيكي اثري مثبت بر نوآوري دارند زيرا كه تخصص كاري آنها پايين‌تر است، قوانين كمتري دارند و عدم تمركز در آنها بيشتر از ساختارهاي مكانيستي است. همچنين انعطاف پذيري، قدرت انطباق و بارور كردن را كه پذيرش نوآوري‌ها را آسان تر مي‌كند بيشتر مي‌كنند. دوم اين كه دسترسي آسان به منابع فراوان عامل كليدي نوآوري است.

فراواني منابع به مديران اين توانايي را مي‌دهد كه بتوانند براي نوآوري هزينه كنند و شكست‌ها را بپذيرند. در نهايت ارتباط بين واحدها با تسريع در كنش متقابل خطوط سازماني به شكستن سدهاي احتمالي در برابر نوآوري مدد مي‌رساند. البته هيچ يك از اين سه متغير نمي‌تواند وجود داشته باشد مگر اين كه مديران ارشد به اين سه عامل متعهد باشند.


برگرفته از سایت مدیرستان

B a R a N
6th December 2010, 05:10 PM
چگونه فرهنگ سازماني بر نوآوري اثر مي‌گذارد؟


سازمان‌هاي نوآور فرهنگي مشابه دارند. آنها تجربه كردن را تشويق مي‌كنند. آنها هم به موفقيت‌ها و هم به شكست‌ها پاداش مي‌دهند. آنها از اشتباهات تجربه كسب مي‌كنند. يك فرهنگ نوآور داراي هفت ويژگي زير است:



پذيرش ابهام
شكيبايي در امور غير عملي
كنترل‌هاي بيروني كم
بردباري در مخاطره
شكيبايي در برخوردها
تأكيد بر نتايج تا بر وسايل
تأكيد بر نظام باز


سازمان از نزديك محيط را كنترل مي‌كند و سريعاً به تغييرات آن طور كه اتفاق مي‌افتند پاسخ مي‌دهد.




كدام متغيرهاي منابع انساني بر نوآوري اثر مي‌گذارند؟

در مقوله منابع انساني در مي‌يابيم كه سازمان‌هاي نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضاي خود را آن طور كه روزآمد باشد تشويق مي‌كنند. امنيت شغلي در سطح عالي براي كاركنان خود فراهم مي‌آورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را كاهش دهند و به افراد جرأت مي‌بخشند كه تغييرپذير باشند. زماني كه انديشه‌اي جديد تكامل مي‌يابد پيشتازان تغيير فعالانه و با شور و شوق انديشه را تعالي مي‌بخشند و آن را حمايت مي‌كنند بر مشكلات چيره مي‌شوند و اطمينان مي‌دهند كه نوآوري به مرحله اجرا در خواهد آمد.


برگرفته از سایت مدیرستان

B a R a N
9th December 2010, 08:05 PM
اصول نوآوری



نوآوری هیچ گاه به گونه ای سیستماتیك، هدفمند وسازمان یافته شكل نمی گیرد. بیشتر نوآوران، پدیده های خود را در اثر شانس و جرقه یكباره شانس و هوششان ارائه نموده اند و نه با پشتكار و زحمت زیاد اما بسیاری از نوآوری ها قابل تدریس و یادگیری نیست چرا كه راه وروش مناسبی وجود ندارد كه به افراد یاد بدهیم چگونه باهوش و ذكاوتمند باشند .

بزگترین فرد هوشمند جهان "لئو ناردو داوینچی" است. در هر صفحه از یادداشتهای او می توان انبوهی از اندیشه ساخت چرخبال (هلیكوپتر) و زیردریایی را مشاهده كرد او می توانست با تكنو لوژی قرن شانزدهم این اندیشه ها را به نوآوری تبدیل كند.

"جیمز وات" (مخترع موتور بخار از دیدگاه دانش آموزان) و "توماس نیوكامِن" (مخترع موتور بخار از دیدگاه تاریخ دانان تكنولوژی) هر دو از نوآوران سیستماتیك و هدفمند بوده اند، اما " رابرت بوی " شیمی دان انگلیسی _ ایرلندی، یك شبه موتور احتراقی را اختراع نمود .

نوآوری هدفمند كه در نتیجه تحلیل، سخت كوشی و كار سیستمی حاصل می شود را می توان به عنوان تجربیات نوآوری مطرح نمود ودر مورد آنها بحث كرد. تقریباٌ 90 در صد نوآوری های كارآمد و اثر بخش بر همین اساس صورت می گیرد.

اما اصول نوآوری چیست؟ قطعا نوآوران استثنایی نیز در صورت پیروی از این اصول می توانند اثر بخش باشند این اصول شامل دو دسته می با شند . تعدادی از آن مواردی كه باید انجام دهیم و بخشی از مواردی كه بهتر است انجام ندهیم. البته باید به این دو دسته سه شرط را باید اضافه كنیم.

آنچه باید انجام دهیم

1. نوآوری سیستماتیك و هدفمند با تحلیل فرصتها آغاز می شود . اولین قدم تفكر، در مورد آن چیزی است كه آنرا منابع فرصتهای نوآوری می نامیم. این منابع در محیطهای مختلف دارای اهمیت متفاوت می باشند. برای مثال "جمعیت شناس " ارتباط چندانی با نوآوری فرآیندهای صنعتی ندارد.

2. نوآوری هم مفهومی است و هم ادراكی دومین اصل اجباری در نوآوری همانا سركشی، سوال كردن و گوش كردن می باشد. نوآوران موفق از هر دو نیم كره مغز خود خوب استفاده می كنند. آنها به ارقام، آمار ومردم نگاه می كنند و تحلیل می نمایندكه "چه نوع نوآوری برای فرصتهای موجود لازم است؟" . آنها سعی می كنند تا انتظارات، ارزشها و نیازهای مصرف كنندگان و استفاده كنندگان را درك كنند.

3. نوآوری اثر بخش باید ساده و هدفمند باشد _ تنها باید به یك كار پرداخت. البته ساده نیست، هر چیز ساده ای ابتدا با مشكل مواجه می شود. بهترین نوآوری آن است كه مردم درباره اش بگویند: عالی است، چرا ما تا به حال به آن فكر نكرده بودیم.
حتی نوآوری كه یك بازار و مورد استفاده جدید ایجاد می نماید نیز باید به سوی كاربردی طراحی شده، صریح و مشخص سوق داده شود.

4. نوآوری های اثر بخش كوچك می باشند و بزرگ نیستند. آنها در یك جهت مشخص خواهند بود. ایده های بزرگ با برنامه ایجاد انقلاب و تحول در یك صنعت، احتمال موفقیت بسیار پائینی دارند.

5. آخرین مورد در این خصوص، هدف نوآوری در جهت رهبری است نوآوری نباید الزاماً به خاطر تبدیل شدن به یك فعالیت بزرگ باشد. چون هیچكس قادر به پیش بینی این مسأله نیست.

اگر نوآوری از ابتدا در جهت رهبری نباشد، غیر متحمل است كه به اندازه كافی قادر به موجودیت بخشیدن به خود باشد.


آنچه نباید انجام دهیم

1. نباید سعی كنیم كه باهوش باشیم. نوآوری ها توسط افراد عادی و معمولی صورت می گیرد و تنها احمق ها نمی توانند نوآوری داشته باشند .

2. نباید به فعالیتهای متنوع وپراكنده پرداخت. فعالیتها باید كانون مند باشند.

3. در آخر اینكه، نباید سعی كنیم تا برای آینده نوآوری نمائیم. باید برای زمان حال نوآوری كرد. نوآوری می تواند پیامد های بلند مدتی داشته باشد و شاید تا 20 سال آینده به بلوغ خود نرسد. در ابتدای دهۀ 70 كسی تصور نمی نمود كه رایانه ها تا این اندازه بر چگونگی و روش انجام كارها تأثیر داشته باشد.

سه شرط

متأسفانه غالباً مشاهده شده كه به این سه شرط آشكار هیچگونه توجهی نمی شود:

1. نوآوری كار است. به دانش نیاز دارد.نوآوران معمولاً از دیگر افراد با استعدادتر می باشند و درچند زمینه فعالیت می كنند.

2. برای موفقیت باید بر قدرت و توانایی خود تكیه كنند و به فرصتها در طیفی وسیعتر بنگرند. سپس از خود سؤال كند كه كدام یك مناسب من است.

3. در آخر اینكه نوآوری تأثیر است بر اقتصاد و جامعه، تغییری است در رفتار مصرف كنندگان، معلمین و كشاورزان و یا كل مردم. و یا اینكه تغییری است در یك فرآیند، در چگونگی كار كردن و تولید یا محصول كارآفرینی، باید نزدیك به بازار، متمركز بر بازار ودر جهت بازارگرایی باشد.




مقاله " اصول نوآوري "

پیتر دراكر

B a R a N
19th December 2010, 09:44 AM
نوآوري، خلاقيت نيست، بلكه فرايندي است كه بايد مديريت شود!


بسياري از مديران بر اين باورند كه نوآوري برآيند طوفان فكري ايده هاست. اما استر بالدوين از شركت اينتل معتقد است كه ابزارهاي اندازه گيري، جديت، و فن آوري اطلاعات مي بايد درگير فرايند نوآوري شود تا شركت ها به رشد پايدار نايل آيند.

نوآوري به مانند "كيفيت" مفهوم چندان مانوسي به نظر مي رسد. به سختي مي توان آن را اندازه گيري كرد؛ اما يكي از كارهاي استر بالدوين در شركت اينتل به كار گيري فناوري اطلاعات به منظور غربال، ثبت و تحليل ايده هاي نوآورانه است. او معتقد است كه مي توان نوآوري را به مثابه ديسيپلين فراگير شركتي مديريت كرد.

نوآوري، در خلاقيت خلاصه نمي شود، بلكه يك قابليت مديريتي است. درست به مانند كيفيت، فرايند نوآوري را نيز مي بايد اداره كرد. اين فرايند شامل مراحل مختلفي مي شود، از حس نياز تا ايده اي براي رفع نياز و سپس ايجاد نمونه محصول و اثبات فرضيه هايي كه داشته ايد . كليه اين عوامل منجر به تغييراتي در طراحي وتوسعه، توليد، بازاريابي و حتي مدل كسب وكار شركت مي شود.

نوآوري فناوري اطلاعات، از سوي ديگر، اجازه مي دهد تا از پيشرفت هاي تكنولوژي بهره گيريد و از ابزارهايي براي بهره وري بيشتر، عملكرد سريع تر، ارزان تر و هوشمندانه تر استفاده كنيد. ابزارهاي فناوري اطلاعات، اطلاعات بيشتري را در اختيار شما قرار مي دهد و خرد تجاري را براي اتخاذ تضميمات عاقلانه تر تقويت مي كند.

مثال ساده اي در اين مورد را در نظر بگيريد. در گذشته مديران از جعبه پيشنهادات استفاده مي كردند تا نظرات كاركنان و مشتريان را در موارد مختلف جويا شوند. اما مرور اين پيشنهادات به كابوسي براي مديران مبدل مي شد چون هيچ نقطه تمركزي وجود نداشت. اما با استفاده از پايگاه هاي داده كه ابزاري براي ثبت نظرات است، هم مي توان ايده ها را ثبت و هم آنها را طبقه بندي كرد. به طور مثال مدير در پي ايده هايي در مورد موضوع "الف" است، اما ايده هاي دريافتي در مورد موضوعات "ب"، "ج" و يا "دال" نيز هستند. از آنجا كه موضوع مورد علاقه "الف" است، نمي خواهيم كه در گير ديگر موضوعات شويم و نمي خواهيم كه آنها را نيز از دست بدهيم. نرم افزاري كه در اين مورد قابل استفاده است مي تواند موضوعات غير قابل استفاده را فيلتر كند و تنها مباحث مورد نظر را نشان دهد بدون اينكه ديگر موارد مفقود و يا براي هميشه حذف شود.

بدين ترتيب مي توان با ابزار فناوري اطلاعات، فيلتر، ثبت و تحليل داده را انجام داد. ابزارهايي كه براي اين كار وجود دارد 10 سال پيش در دسترس نبود. اين تنها شركت هاي تكنولوژي نيستند كه از فناوري اطلاعات براي بهينه سازي تصميمات و فرايندهايشان استفاده مي كنند. بقا در عرصهء تجاري ايجاب مي كند شركت ها نوآوري را به مثابه يك فرايند مستمر و قابل بهبود در نظر گرفته و ابزارهاي فناوري اطلاعات مناسب با آن را بكار گيرند.

شركت هايي كه نوآوري را فرايند نمي دانند ممكن است مولد نوآوري هاي شگرفي باشند، اما اين نوآوري ها قاعدتاً درسيلوهاي منزوي همانند واحدهاي تحقيق وتوسه و يا تحليل بازار به وقوع مي پيوندد و در بستر سازماني نهاينه نمي شود. شركت ها مي بايد در كنار در نظر گرفتن نوآوري به عنوان يك فرايند مستمر، در پي ايجاد انگيزه براي كاركناني كه مروج نوآوري هستند، باشند. همچنين استفاده از شبكه ها براي برقراري ارتباط بين افراد و ايجاد برهم افزايي بين افكار ايشان قابل توصيه است. ابزارهاي فناوري اطلاعات همچون رسانه هاي اجتماعي و سايت هاي شبكه هاي اجتماعي مي تواند پويش لازم را در زمينه ايجاد ارتباط و برقراري سينرژي عقايد ايجاد كند.

جاي ترديدي نيست كه مديران نمي توانند در جريان كليه روندهاي نوين فناوري اطلاعات باشند. با اين وجود اينترنت به روز آوري مديران را تا حد زيادي تسهيل كرده است. قوياً توصيه مي شود مديران روندهاي جديد را به صورت آنلاين تعقيب كنند. همين مورد "نوآوري به مثابه يك ديسيپلين" يا "نوآوري به مثابه يك روند" را در نظر بگيريد. واژه هاي “Innovation as a discipline” را در اينترنت جستجو كنيد و از شمار مشاوره ها، كسب وكار ها و ابزارهايي كه حول اين محور توسعه يافته اند، متعجب خواهيد شد!



MIT Sloan Management Review
همکاران سیستم

B a R a N
5th February 2011, 08:37 PM
نوآوري innovation (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fhamandishi.net%2F2 010%2Findex.php%3Foption%3Dcom_content%26view%3Dar ticle%26id%3D3692%3A%25D8%25AE%25D9%2584%25D8%25A7 %25D9%2582%25D9%258A%25D8%25AA%25D8%258C-%25D8%25AA%25D8%25B9%25D8%25A7%25D8%25B1%25D9%258A %25D9%2581-%25D9%2588-%25D9%2586%25D9%258A%25D8%25A7%25D8%25B2%25D9%2587 %25D8%25A7-%25281%2529%26catid%3D42%3A1388-09-16-11-39-20%26Itemid%3D141)

نوآوري فرايند اخذ ايده خلاق و تبديل آن به محصول، خدمات و روشهاي جديد عمليات است.
به كارگيري ايده ، انديشه و فكر جديد ناشي از خلاقيت مي باشد. در حقيقيت نواوري فرايندي است كه مفهوم جديد يا انديشه و ايده تازه توليد شده بوسيله ي خلاقيت را به عمل تبديل مي كند.

نوآوري عبارت است از كاربردي ساختن افكار و انديشه هاي نو ناشي از خلاقيت، به عبارت ديگر، در خلاقيت اطلاعات به دست مي آيد و در نوآوري، آن اطلاعات به صورتهاي گوناگون عرضه مـــــي شود.

در تفاوت بين تغيير و نواوري گفته شده تغيير ايجاد هرچيزي است كه با گذشته تفاوت داشته باشد، اما نوآوري اتخاذ ايده هايي است كه براي سازمان جديد است. بنابراين، تمام نوآوريها منعكس كننده يك تغييرند اما تمام تغييرها، نوآوري نيستند.

B a R a N
5th February 2011, 08:42 PM
انواع نوآوري (http://hamandishi.net/2010/index.php?option=com_content&view=article&id=3693:%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%D9%8A%D8%AA%D8%8C-%D8%B7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D8%A8%D9%86%D8%AF%D9%8A%D8%8C-%D8%AA%D9%83%D9%86%D9%8A%D9%83-%D9%87%D8%A7-%282%29&catid=42:1388-09-16-11-39-20&Itemid=141)

نوآوري مي تواند در همه حوزه ها و زمينه ها روي دهد. برحسب موضوع و نوع حوزه انواع خلاقيت و نوآوري را مي توان به شرح زير دسته بندي نمود:

خلاقیت و نوآوري علمي

خلاقيت و نوآوري در هر يك از رشته هاي علم را مي توان خلاقيت و نوآوري علمي ناميد. كشفيات و نظريه هاي علمي مانند نظريه هاي علوم فيزيك، شيمي، روانشناسي، اقتصاد، مديريت و غيره خلاقيت ها و نوآوري هاي علمي محسوب مي شوند. بنابراين برحسب اين كه كدام رشته علمي درنظر گرفته شود انواع خلاقيت و نوآوري وجود دارد. مثلا منظور از خلاقيت و نوآوري فيزيك خلاقيت و نوآوري در حوزه علمي فيزيك و يا خلاقيت و نوآوري روانشناسي خلاقيت و نوآوري در حوزه علم روانشناسي مي باشد.

به همين ترتيب، خلاقيت و نوآوري شيمي، خلاقيت و نوآوري مديريت، خلاقيت و نوآوري رياضي و ساير موارد وجود دارند. بنابراين علوم مختلف در واقع تشكيل شده از مجموع خلاقيت ها و نوآوري هاي علمي در سطوح مختلف (خلاقيت ها و نوآوري هاي علمي اوليه و خلاقيت ها و نوآوري هاي علمي ثانويه) مي باشند.

خلاقيت هاي علمي اوليه يا بزرگ عبارت از آن دسته از خلاقيت ها و نوآوري هاي علمي است كه شامل خلق مفاهيم جديد علمي، كشفيات متحول كننده و ايجاد پارادايم علمي نوين مي باشد. نظريه مكانيك كوانتومي پلانك، نظريه نسبيت انيشتين، نظريه هاي رفتارگرائي واتسون و اسكينز، نظريه شناختي پياژه از جمله خلاقيت ها و نوآوري هاي علمي اوليه يا بزرگ مي باشند كه باعث ايجاد تحولات عميق علمي و شروع رويكردهاي جديد شده اند.

خلاقيت ها و نوآوري هاي علمي ثانويه يا كوچك عبارت از آن دسته خلاقيت ها و نوآوري هاي علمي است كه در پي خلاقيت ها و نوآوري هاي علمي اوليه بروز مي كنند و شامل بسط و توسعه مفاهيم آنها مي باشند. موضوعات تكميلي وابسته به نظريات ذكر شده فوق خلاقيت ها و نوآوري هاي علمي ثانويه يا كوچك محسوب مي شوند.

به عنوان مثال علم فيزيك عبارت از مجموع خلاقيت ها و نوآوري هاي اوليه و ثانويه فيزيك، علم رياضي عبارت از مجموع خلاقيت ها و نوآوري هاي اوليه و ثانويه رياضي و علم روانشناسي عبارت از مجموع خلاقيت ها و نوآوري هاي اوليه و ثانويه روانشناسي مي باشد بنابراين خلاقيت و نوآوري علمي عامل پيدايش و رشد و تكامل علوم است و دانشمندان رشته هاي مختلف علمي از طريق انجام مطالعات و پژوهش هاي علمي درصدد دستيابي به خلاقيت ها و نوآوري هاي اوليه و ثانويه علمي هستند.


خلاقيت و نوآوري فناورانه

خلاقيت و نوآوري در جنبه هاي كاربردي و فني علوم يا به عبارتي خلاقيت و نوآوري در فناوري (تكنولوژي) را مي توان خلاقيت و نوآوري فناورانه، (خلاقيت و نوآوري تكنولوژيكي) يا خلاقيت و نوآوري مهندسي ناميد.

خلاقيت و نوآوري فناورانه عبارت از خلق انديشه ها و طرح هاي نو در جنبه هاي كاربردي علوم و يافتن راههاي جديد حل مسائل فني و مهندسي اعم از نرم افزاري و يا سخت افزاري مي باشد. فناوري (تكنولوژي) معمولا تحت عنوان جنبه هاي كاربردي علوم تعريف مي شود و مي تواند در همه رشته هاي علوم وجود داشته باشد . بنابراين فناوري و مهندسي هم شامل مفاهيم سخت افزاري و مفاهيم نرم افزاري مي گردد و از اين رو براي همه رشته هاي علوم پايه و علوم انساني جنبه هاي فناوري و مهندسي وجود دارد.

رشته هاي فني مهندسي مانند مهندسي الكترونيك، مهندسي مكانيك، مهندسي مواد و ساير رشته هائي از قبيل ‹‹فناوري و مهندسي سخت افزاري›› مي باشند. همچنين حوزه هائي مانند فناوري روانشناسي و مهندسي رفتار، فناوري جامعه شناسي و مهندسي اجتماعي، فناوري آموزشي و مهندسي آموزشي، فناوري اقتصادي و مهندسي اقتصادي، فناوري مديريت و مهندسي مديريت، فناوري خلاقيت و نوآوري و مهندسي خلاقيت و نوآوري از جمله فناوري ها و مهندسي هاي نرم افزاري هستند. خلاقيت ها و نوآوري هاي تكنولوژيكي مي توانند به دوسطح كلي خلاقيت ها و نوآوري هاي تكنولوژيكي اوليه و خلاقيت ها و نوآوري هاي تكنولوژيكي ثانويه تقسيم شوند. خلاقيت ها و نوآوري هاي تكنولوژيكي اوليه عبارت از خلاقيت ها و نوآوري هاي تكنولوژيكي بنيادي و به عبارتي اختراعات بزرگ مانند اختراع اتوموبيل، لامپ خلاء، اختراع ترانزيستور، اختراع تلفن، اختراع راديو و اختراع تلويزيون مي باشند. خلاقيت ها و نوآوري هاي تكنولوژيكي ثانويه عبارت از خلاقيت ها و نوآوري هاي تكميلي و ابتكارات مي باشند.

به طور كلي فناوري (تكنولوژي) تشكيل شده از مجموع خلاقيت ها و نوآوري هاي تكنولوژيكي اوليه و ثانويه مي باشد.


خلاقيت و نوآوري صنعتي

انواع خلاقيت و نوآوري صنعتي را مي توان در چهار دسته كلي به شرح زير طبقه ندي نمود:

الف- خلاقيت و نوآوري بنيادي:

خلاقيت و نوآوري بنيادي عبارت است از نوعي خلاقيت و نوآوري اساسي و زيربنائي در فناوري سخت افزاري يا نرم افزاري سازمان صنعتي كه موجب تغيير و تحول اساسي و بنيادي در آن سازمان مي شود. به عنوان مثال تبديل فناوري لامپ خلاء به فناوري ترانزيستور ، تبديل فناوري مكانيكي ساخت ساعت به فناوري كوارتز، تبديل سازمان هاي فعلي به سازمان هاي مجازي از جمله خلاقيت ها و نوآوري هاي بنيادي هستند.

ب- خلاقيت و نوآوري فرآيندي:

خلاقيت و نوآوري در فرآيند عبارت از خلاقيت و نواوري در فرايند، تغيير روش ها و تغيير ساز و كارها است. خلاقيت ها و نوآوري هاي سازماني مانند شيوه هاي نوين مديريت كيفيت، روش هاي جديد مديريت بهره وري و شيوه هاي نوين مديريت منابع انساني، سيستم هاي نوين مديريت خلاقيت و نوآوري (مانند نظام مديريت خلاقيت و نوآوري فراگير ‹‹tcim››) از جمله خلاقيت ها و نوآوري هاي فرآيندي محسوب مي شوند.
خلاقيت و نواوري در فرايند معمولا موجب افزايش كارآئي، افزايش اثر بخشي، بهبود كيفيت و ارتقاء بهره وري سازمان مي گردد.

ج- خلاقيت و نوآوري فرآورده اي:

خلاقيت و نوآوري فرآورده اي عبارت از خلاقيت و نوآوري در يكي از ويژگي هاي محصول سازمان صنعتي مي باشد.
تغيير نوع و كيفيت محصول و يا توليد محصولات جديد و بديع در سازمان خلاقيت و نوآوري فرآورده اي محسوب مي گردد.


خلاقيت و نوآوري در سازمان

سازمانها بر برهه اي از زمان كه تحت عناوين مختلف از جمله عصر دانش، عصر فراصنعتي، عصر جامعه اطلاعاتي، عصر سرعت و بالاخره عصر خلاقيت و نوآوري مطرح شده است. خود را در جهت مديريت تغييرات شتابان و دگرگونيهاي ژرف جهاني آماده مي سازند. به گونه اي كه خلاقيت و نوآوري به عنوان اصلي اساسي از عوامل مهم بقاي سازمانها و شركتهاي جوان پذيرفته شده است. براساس اين استدلال، كشورهاي پيشرفته بر آموزش خلاقيت تاكيد بسيار كرده ودر اين راستا در انتخاب افراد خلاق، نوآور و آينده نگر، كه رهيافتهاي بديع و خلاق براي مسائل پيچيده ارائه كنند توجه خاص مبذول داشته اند.

سازمانهاي خلاق خصوصيات ويژه اي را دارا هستند. مهم ترين ويژگي اين سازمانها انعطاف پذيري آنها در رويارويي با بحران ها است. يكي از دلايل معرفي نظريه اقتضايي مديريت، تاكيـد بر اين موضــوع دارد. سازمانهاي انعطاف پذير با مسائل و تنگناها برخورد منطقي و محققانه داشته، در صورت نياز به تغيير و تحول، پس از بررسي دقيق و عالمانه، آن را اعمال مي كنند. ساختار خلاق، نمـايانگر روابط واحدهاي آن و نشـــان دهنده ميــزان انعـطاف پذيري آن است. سازمانهايي كه داراي ساختار غيرقابل انعطاف باشند، براي ايجاد همكاري و وحدت در دوران بحران، دچار آشفتگي مــــي شوند.

نگرش جديد ديگري تحت عنوان نگرش مديريت بر مبناي انتظارات مطرح شده كه سعي در توسعه انتظارات والاي انساني دارد. اين نگرش برتر و والاتر از ساير نگرشهاست، زيرا به جاي تاكيد بر عناصر عقلايي و عيني مديريت، بر عنصر انساني تكيه مي كند، چون با اين نگرش مدير تشويق مي شود تا امر هدايت و رهبري را براساس انتظارات انجام دهد. كليه طرحهاي سازنده، اقدامات و عمليات از انتظارات سرچشمه مي گيرند.

تغيير سازماني به عنوان اتخاذ يك فكـر يا رفتار جديد به وسيله سازمان مشخص مــــــي شود، اما نوآوري سازمان اتخاذ يك ايده يا رفتار است كه براي نوع وضعيت، سازمان، بازار و محيط كلي سازمان جديد است. اولين سازماني كه اين ايــده را معرفي مي كند به عنوان نوآور در نظر گرفته مي شود و سازماني كه كپي مي كند يك تغيير را اتخاذ كرده است. براساس اين تعاريف، خلاقيت لازمه نوآوري است. تحقق نوجويي وابسته به خلاقيت است. اگرچه در عمل نمي توان اين دو را از هم متمايز ساخت ولي مي توان تصور كرد كه خلاقيت بستر رشد و پيدايي نوآوريهاست. خلاقيت پيدايي و توليد يك انديشه و فكر نو است در حالي كه نوآوري عملي ساختن آن انديشه و فكر است. از خلاقيت تا نوآوري غالباً راهي طولاني در پيش است و تا انديشـه اي نو به صورت محصولي يا خدمتي جديد درآيد زماني طولاني مي گذرد و تلاشها و كوششهاي بسيار به عمل مي آيد. گاهي ايده و انديشه اي نو از ذهن فرد مي تراود و در سالهاي بعد آن انديشه نو به وسيله فرد ديگري به صورت نوآوري در محصول يا خدمت متجلي مــــــي گردد.

خلاقيت اشاره به قدرت ايجاد انديشه هاي نو دارد و نوآوري به معناي كاربردي ساختن آن افكار نو و تازه است.) به طور خلاصه با درنظر گرفتن نظريات فوق مي توان چنين نتيجه گرفت كه خلاقيت اشاره به آوردن چيزي جديد به مرحله وجود داشته و يا به عبارتي به معناي دلالت بر «پيداكردن» چيزهاي جديد است هرچند كه ممكن است به مرحله استفاده در نيايد. نوآوري به عنوان هر ايده جديدي است كه در برگيرنده توسعه يك محصول، خدمات يا فرآيند مـــــي گردد كه ممكن است نسبت به يك سازمان، يك صنعت، يا ملت و يا جهان جديد باشد. اين نوآوريها به تغيير و انطبـاق بهتر سازمان با ايــده هاي جديد منجر مي شود.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد