*مینا*
19th November 2010, 07:31 PM
مختار ابن ابی عبید ثقفی
در ابتدا مختصری به شخصیت مختار میپردازیم.
نام و نسبت: مختار ابن ابیعبید بن مسعود بن عمرو بن عوب بن عقدۀ بن قسی بن منیۀ بن بکر بن هوازن. نام مادرش «دومۀ» بود.
لقب مختار: کِیسان (به معنای زیرک و تیزهوش است) قبیله او «قسی» و «ثقیف» میباشد. قبیله مشهور ثقیف از اعراب منطقه طائف است که به این شخص منسوب میشود.
«اصبغ بن نباته»، از اصحاب وفادار و از شاگردان بر جسته علی(ع) است، وی میگوید: «روزی امیرالمومنان(ع) را دیدم که مختار را [که طفلی کوچک بود] روی زانوی خود نشانیده [و با نوازش و محبت] دست روی سر او میکشید و میفرمود: «یا کیس، یا کیس» و بعضی، آن را با تشدید (کیّس) به معنای (بسیار زیرک) نیز خوندهاند. و چون امیرالمومنان(ع) دوبار کلمه (کیس) را بر زبان آورد وجه تسمیه آن (کیسان) نیز همین است و سپس ملقب به مختار گردید. به احتمال قوی، علت آن که مختار به این لقب معروف شد، همین سخن امام علی(ع) میباشد. فقیه بزرگ شیعه علامه «ابننما» و آیۀالله «خوئی» این نظریه را اختیار کردهاند.
او به کارهای بزرگی دست زد، و دارای عقلی سرشار و حاضر جواب و دوراندیش بود، و صاحب صافت پسندیده و بسیار سخاوتمند بود، وی ذاتا انسانی بافراست و هوشمندو بلند همت بود که بهاوج شرافت و عزت نائل شده بود نیز حدسش به خطا نمیرفت و با دست پرتوان و بازوی قدرتمندش، در میدان کارزار به خوبی جواب حریف را میداد و سختیها و فراز و نشیب زندگی را تجربه کرد و به خوبی از کوران حوادث بیرون آمد. او واقعیتهای مهم را خوب درک میکرد و اندیشهاش را از شائبه و خطا و ناخالصیها پاک و مهذّب ساخت.
علامه «شریفالقرشی» گوید: «...مختار از زهد و تقوای زیادی برخوردار و نسبت به مبانی دین سخت پایبند بود».
در استیعاب و نیز در اسدالغابه و الاصابه ذکر دشه است که خاندان مختار همه از شیعیان مخلص و علاقهمند به اهل بیت(ع) بودند. شیعه و سنی از او به عنوان یکی از صحابه برجسته یاد کردهاند.
مختار پیوسته مردم را به فضائل اهل بیت پیامبر(ص) تبلیغ میکرد و مناقب ائمه(ع) را بین مردم منتشر و رسما حقانیت آنان را اعلام مینمود و میگفت: انّهم احق بالامر من کل احد بعد رسول الله(ص)، و یتوجع لهم ممّا نزل بهم؛ همانا اینها از هر کس به حکومت و امامت و جانشینی پیامبر سزاوارترند و از مصائبی که بر اهل بیت(ع) میرفت سخت ناراحت و منقلب بود.
آیۀالله خویی درباره مختار مینویسد: والاخبار الواردۀ فی حقه، علی قسمین: مادحۀ و ذامۀ. اما المادحۀ، فهی متضافرۀ؛ اخبار و روایاتی که درباره مختار رسیده، دو قسم است: ۱/اخباری در مدح و ستایش او 2.اخباری که در مذمت اوست اما اخبار در مدح، قویتر و برتر است.
حضرت علی(ع) فرمود: «بزودی ستمکاران به بلایی توسط کسی که خداوند برای انتقام، بر آنان مسلط خواهد نمود، گرفتار خواهند شد و ای به خاطر فسق و جنایتی است که بر سیدالشهداء و اهل بیت آن حضرت انجام دادند، همانگونه که بنیاسرائیل گرفتار عذاب شدند». عرض کردند: او کیست؟ حضرت فرمود: «جوانی از قبیله ثقیف که او را مختار بن ابیعبید میگویند».
هنگامی که مختار سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را به نزد امام سجاد(ع) فرستاد؛ حضرت به سجده افتاد و در سجده شکر، خدا را اینگونه سپاس گفت: الحمد لله الذی ادرک لی ثاری من اعدانی و جزی الله المختار خیرا؛ ستایش خدای را که انتقامم را از دشمنانم گرفت و خدا به مختار، پاداش و جزای خیر عنایت فرماید».
امام صادق(ع) فرمود: بعد از حادثه عاشورا هیچ زنی از زنان ما(بنی هاشم) آرایش نکرد و خضاب نبست تا زمانی که مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما به مدینه فرستاد.
فاطمه دختر حضرت امیرالمومنین(ع) میفرماید: پس از شهادت امام حسین(ع) هیچ زنی از ما حنا نبست و میل سرمهای به چشمش نگردانید و مویش را شانه نکرد تا آن گاه که مختار سر بریده ابن زیاد را به مدینه فرستاد.
هنگامی که مختار سر بریده ابن زیاد را نزد محمد حنفیه فرستاد، وی برای مختار اینگونه دعای خیر نمود: جزاه الله خیرا، جزاه الله خیرا الجزاء، فقد ادرک ثارنا و وجب حقه علی کل ولد عبدالمطلب...؛ خداوند به او پاداش خیر دهد. خداوند به او بهترین پاداش را بدهد. همانا و انتقام ما را گرفت. و رعایت حق او بر همه فرزندان عبدالمطلب (بنیهاشم) واجب گردید.
علامه امینی صاحب الغدیر در دفاع از شخصیت مختار چنین مینگارد: هر که با دیده بصیرت و تحقیق بر تاریخ و حدیث و علم رجال بنگرد؛ در مییابد که، مختار، از پیشگامان دینداری و هدایت و اخلاص بوده است. و همانا نهضت مقدس او تنها برای برپایی عدالت به وسیله ریشهکن کردن ملحدان و ظلم امویها بود. و به درستی که، ساحت مختار از مذهب کیسانی به دور بود. و نسبتها و تهمتهای ناجوانمردانهای که نسبت به او دادهاند، حقیقت ندارد و بیجهت نیست که ائمه هدی و سروران ما مانند امام سجاد(ع) و امام باقر(ع)، به گونهای بسیار زیبا، او را مورد ستایش قرار دادهاند و همیشه خدمات او در نزد اهل بیت(ع) مورد تقدیر و تشکر بوده است... .
علامه بزرگ مرحوم امینی، در ضمن تجلیل فوقالعاده از مقام مختار، هدف قیام او را چنین بیان میکند: «... و همانا نهضت او مقدس نبود مگر برای اقامه عدل یا ریشهکن کردن ملحدان و براندازی اساس ظلم و ستم امویان...»
علامه امینی، اسامی علمای بزرگ شیعه که در مدح و تعظیم و تجلیل مختار سخن گفتهاند، یادآور میشود و میفرماید: اسامی آن دسته از علمای اعلام که در تنزیه و بزرگداشت او سخن گفتهاند عبارتند از:
۱/ جمال الدین ابن طاووس، در رجالش.
۲/ آیت الله علامه حلی، در خلاصه.
۳/ ابن داود، در رجالش.
۴/ فقیه بزرگوار، ابن نما که کتابی مستقل در شخصیت مختار نوشته است. ذوب النضار.
۵/ محقق اردبیلی، در حدیقۀ الشیعه.
۶/ صاحب معالم، در تحریر طاووسی.
۷/ قاضی نوراله مرعشی، در مجالس.
۸/ شیخ ابو علی، در منتهی المقال.
۹/ علامه مامقانی، در تنقیح المقال.
۱۰/ محدث قمی، در منتهی الآمال.
۱۱/ آیت الله خویی، در معجم رجال الحدیث.
۱۲/ استر آبادی، در حاشیهای بر منهج المقال.
۱۳/ مرحوم سید مصطفی، در نقد الرجال.
۱۴/ سید یوسف بن محمد، در جامع الاقوال.
۱۵/ حاج ابراهیم الخوئی، در ملخّص المقال.
۱۶/ سید حسین بروجردی، در منظومه رجالیّهاش به نام زبدۀ المقال.
۱۷/ حاج ملا علی یاری تبریزی، در شرح منظومه فوق الذکر به نام بهجۀ الآمال.
۱۸/ حاج میرزا حبیبالله خوئی، در منهاج البلاغه، شرح نهجالبلاغه.
این بزرگان،همه بر نزاهت و قداست و پاکی و علو مقام و جلالت قدر مختار بن ابیعبید ثقفی اتفاق نظر دادند و همه یک صدا میگویند: مختار از سابقین اخبار است.
در زمان قیام مختار بن ابیعبید ثقفی علیه نیروهای ابن زیاد، وقتی که ابن زیاد به هلاکت رسید و سپاهیانش هزیمت شدند، ابراهیم بن اشتر که فرمانده سپاه مختار بود با این پیروزی بر تمام منطقه شمال و غرب عراق، تسلط یافت و موصل را مقرّ استانداری خویش قرار داد و در آنجا ماند زیرا مختار وی را به این پست نصب کرده بود. سپس فرمانداران خود را به شهرهای «جزیره» اعزام نمود که عبارت بودند از:
۱/ اسماعیل بن زفر به فرمانداری قرقیسا.
۲/ حاتم بن نعمان باهلی بر هران و رها و سمیساط.
۳/ عمیر بن حباب سلمی را بر کفر توثا.
۴/ مسلم بن ربیعه را بر آمِد.
۵/ سفاح بن کردوس را بر سنجار.
۶/ عبدالله بن مسلم را بر میافارقین و خود به شهر نصیبین رفت و در آن شهر ماند.
مزار شریف مختار از قدیم الایام جزو مشاهد متبرکه نزد شیعیان بوده و دارای قبه و بارگاه است آن چنان اکه ابن بطوطه جهانگرد معروف عرب در قرن هفتم در سفرنامهاش به آن اشاره دارد و میگوید: در محل شرقی جیانه کوفه قبه و بارگاه مختار میباشد.
مرقد مطهر این بزرگوار از دیر زمان تاکنون به صورتی متروک و غریب باقی مانده و بنای آن، کهنه و مندرس شده بود به خاطر همان بی توجهیها و تبلیغات سوء و تهمتهای ناجوانمردانه و نشر و نقل احادیث دروغ و جعلی که برای ترور شخصیت بارز این قهرمان ثار (قهرمان خون) که در طول تاریخ به کار رفته است.
اما با همه اینها خداوند دلهای بعضی از اویای خود را متوجه این مزار شریف کرده و مورد عنایت بزرگان واقع شده است. و همین توجه و عنایت سبب گردید که نسبت به تفتیش و تحقیق و صحت اصالت و انتساب آن به مختار، اقدام شود و در اثر کاوش مرقد مقدس، خداوند با انوار خود، جای جسد طیب و پاک او را مشخص نمود.
از سالهای قبل این خبر شایع و مشهور و متواتر بود که بعضی از بزرگان علم، توجه و عنایت خوبی نسبت به این مزار مبذول داشتهاند. و علامه بزرگ شیخ عبدالحسین طهرانی(ع) در آن عصر که برای تشرف زیارت عتبات عالیات به عراق آمد، نسبت به تعمیر و تجدید بنا و فحص و تفتیش مزار شریف مختار همت نمود و نشانی قبر او در صحن مسلم بن عقیل چسبیده به مسجد جامع اعظم کوفه روبروی حرم هانی بن عروه بر مومضع مرتفع و دکهای قرار دارد.
بنا به دستور آن عالم بزرگ این موضع حفر شد و آثار بنای مخروبهای کشف گردید که میگفتند در قدیم حمام بوده است و بر همان علامت قبر حفاری و تحقیق را ادامه دادند، در حین حفاری با هدایت و اشاره مرحوم علامه سیدرضا بحرالعلوم(ره) که فرموده بود: پدرم علامه سید مهدی بحرالعلوم میفرمود: مرقد مختار در زاویه شرقی جنب دیوار قدیمی مسجد کوفه میباشد (همین محل قبر فعلی) و مرحوم بحرالعلوم در حسین حفر به حضار و کسانی که مشغول حفاری بودند تاکید میکرد که برای مختار فاتحه بخوانند و با نظارت او و مرحوم شیخ عبدالحسین طهرانی همان موضع معین را حفاری کردند تا به لوحی رسیدند که بر روی آن این جمله نقش بسته بود «هذا قبر المختار بن ابیعبید الثقفی» و بدین گونه قبر مشخص شد و کار ساختمان و تعمیر انجام پذیرفت و بر سر در باب ورودی این جمله را نوشتند: «قد امر السید مهدی بحرالعلوم و الشیخ جعفر کاشف الغطاء بان یشید هذا ضریحا للمختار و عینا هذا الموضع قبرا له» یعنی حسبالامر علامه بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشفالغطاء این مکان بازسازی شد و اینجا را محل قبر مختار معین نمودند.
فقیه بزرگ شیعه علامه جعفر بن نما در رساله ذوب النضار که در شرح حال مختار نوشته است، از این مطلب سخت اظهار تاسف میکند که چرا بزرگان و علما به زیارت قبر این مرد بزرگ شیعه عنایت چندانی نشان نمیدهد.
ایشان چنین میفرمایند: از دیر زمان، بزرگان و علما از زیارت مختار خود را کنار میکشند و نسبت به اظهار فضایل او لب فرو میبندند. و همانند سوسماری که از آب فرار میکند از بیان فضائل او دوری میجویند و او را متهم میکنند که قائل به امامت محمد حنفیه بوده است و به قبر او بیتوجهی میکنند و دوری از قبرش را نزدیکی به خدا میپندارند. در حالی که قبر او نزدیک و زیارتش سهل الوصول است. و قبه و برگاه او در حنب قبّه و بارگاه مسلم بن عقیل مانند ستاره میدرخشد و متاسفانه در این کار (دوری و بیتوجهی به مقام مختار) به علم و تحقیق علم نمیکنند و تقلید وار از گذشتگان پیروی میکنند و گویا فراموش کردهاند که مختار با دشمنان امام مقتول و شهید (امام حسین(ع)) چه کرد و از یاد بردهاند که او جهادگر در راه خدا، حق جهاد را ادا نمود و برای جلب رضایت امام سجاد(ع)، به اعلی درجه معنوی نائل شد و آن همه مناقب که از او به جای مانده و چشمههای سعادت از آن جوشیده را به دست فراموش سپردند.
علامه امینی راجع به زیارتنامه مخصوص مختار مینویسند: او در بزرگی و عظمت به مقامی نائل شده که شیخ عالیقدر شیعه، شهید اول در کتاب مزار خود زیارتی خاص برای او نقل کرده است که با آن زیارتنامه او را زیارت میکنند و در آن به شهادت بر رستگاری و پاکی و خیراندیشی او در ولایت اهل بیت(ع) و اخلاص و اطاعت از خدا و محبت امام سجاد(ع) و خشنودی رسول خدا(ص) و امیرمومنان(ع) تصریح شده است:
و انه بذل فی رضا الائمۀ و نصرۀ العترۀ الطاهرۀ و الاخذ بثارهم
و همانا او (مختار) در راه خشنودی اهل بیت و یاری خاندان پاک پیامبر و گرفتن انتقام خون شهدای آنان جانفشانی کرد.
و از نقل این زیارتنامه به دست میآید که از قدیم الایام مرقد مبارک مختار زیارتگاه علاقهمندان شیعه بوده و از مشاهد متبرکه نزد شیعیان بوده است و دارای گنبد و بارگاه میباشد آنچنان که ابن بطوطه در سفرنامه خود به آن اشاره کرده است.
از جمله تهمتهایی که دشمنان شیعه به مختار زدهاند، نسبت کذّاب به اوست. از آنجایی که مختار، صربه مهلکی بر بنیامیّه و سران منافق کوفه وارد کرد، دشمنان او با تمام نیرو در مقابلش ایستاده و ابتدا او را ترور شخصیت کردند. اولین بار بنی امیه و مانند عبدالله بن زیبر، لقب کذّاب را به مختار دادند و این از ناحیه اشراف ضدّ انقلاب کوفه و عاملین فاجعه کربلا بود که ضمن نقل تاریخ، به این گونه تهمتها برخورد میکنیم، سپس دشمنان اهل بیت و کسانی که شیعه را به هر تهمتی متّهم میسازند، مختار را کذّاب، ساحر، مدعی نبوت و... معرفی کردند. کتابهای رجالی اهل سنت هر جا نامی از این قهرمان بزرگ شیعه و خونخواهی شهیدان، برده شد او را «کذّاب» یاد کردهاند.
آیت الله خویی میفرماید: «و از بعضی روایات روشن میشود که قیام مختار با اذن خاص امام سجاد(ع) بوده است»... و یظهر من بعض الروایات ان هذا کان باذن خاص من السجاد علیه السلام... .
منبع (http://www.3noqte.com/main/hoseyniye-loohoof/5086)
در ابتدا مختصری به شخصیت مختار میپردازیم.
نام و نسبت: مختار ابن ابیعبید بن مسعود بن عمرو بن عوب بن عقدۀ بن قسی بن منیۀ بن بکر بن هوازن. نام مادرش «دومۀ» بود.
لقب مختار: کِیسان (به معنای زیرک و تیزهوش است) قبیله او «قسی» و «ثقیف» میباشد. قبیله مشهور ثقیف از اعراب منطقه طائف است که به این شخص منسوب میشود.
«اصبغ بن نباته»، از اصحاب وفادار و از شاگردان بر جسته علی(ع) است، وی میگوید: «روزی امیرالمومنان(ع) را دیدم که مختار را [که طفلی کوچک بود] روی زانوی خود نشانیده [و با نوازش و محبت] دست روی سر او میکشید و میفرمود: «یا کیس، یا کیس» و بعضی، آن را با تشدید (کیّس) به معنای (بسیار زیرک) نیز خوندهاند. و چون امیرالمومنان(ع) دوبار کلمه (کیس) را بر زبان آورد وجه تسمیه آن (کیسان) نیز همین است و سپس ملقب به مختار گردید. به احتمال قوی، علت آن که مختار به این لقب معروف شد، همین سخن امام علی(ع) میباشد. فقیه بزرگ شیعه علامه «ابننما» و آیۀالله «خوئی» این نظریه را اختیار کردهاند.
او به کارهای بزرگی دست زد، و دارای عقلی سرشار و حاضر جواب و دوراندیش بود، و صاحب صافت پسندیده و بسیار سخاوتمند بود، وی ذاتا انسانی بافراست و هوشمندو بلند همت بود که بهاوج شرافت و عزت نائل شده بود نیز حدسش به خطا نمیرفت و با دست پرتوان و بازوی قدرتمندش، در میدان کارزار به خوبی جواب حریف را میداد و سختیها و فراز و نشیب زندگی را تجربه کرد و به خوبی از کوران حوادث بیرون آمد. او واقعیتهای مهم را خوب درک میکرد و اندیشهاش را از شائبه و خطا و ناخالصیها پاک و مهذّب ساخت.
علامه «شریفالقرشی» گوید: «...مختار از زهد و تقوای زیادی برخوردار و نسبت به مبانی دین سخت پایبند بود».
در استیعاب و نیز در اسدالغابه و الاصابه ذکر دشه است که خاندان مختار همه از شیعیان مخلص و علاقهمند به اهل بیت(ع) بودند. شیعه و سنی از او به عنوان یکی از صحابه برجسته یاد کردهاند.
مختار پیوسته مردم را به فضائل اهل بیت پیامبر(ص) تبلیغ میکرد و مناقب ائمه(ع) را بین مردم منتشر و رسما حقانیت آنان را اعلام مینمود و میگفت: انّهم احق بالامر من کل احد بعد رسول الله(ص)، و یتوجع لهم ممّا نزل بهم؛ همانا اینها از هر کس به حکومت و امامت و جانشینی پیامبر سزاوارترند و از مصائبی که بر اهل بیت(ع) میرفت سخت ناراحت و منقلب بود.
آیۀالله خویی درباره مختار مینویسد: والاخبار الواردۀ فی حقه، علی قسمین: مادحۀ و ذامۀ. اما المادحۀ، فهی متضافرۀ؛ اخبار و روایاتی که درباره مختار رسیده، دو قسم است: ۱/اخباری در مدح و ستایش او 2.اخباری که در مذمت اوست اما اخبار در مدح، قویتر و برتر است.
حضرت علی(ع) فرمود: «بزودی ستمکاران به بلایی توسط کسی که خداوند برای انتقام، بر آنان مسلط خواهد نمود، گرفتار خواهند شد و ای به خاطر فسق و جنایتی است که بر سیدالشهداء و اهل بیت آن حضرت انجام دادند، همانگونه که بنیاسرائیل گرفتار عذاب شدند». عرض کردند: او کیست؟ حضرت فرمود: «جوانی از قبیله ثقیف که او را مختار بن ابیعبید میگویند».
هنگامی که مختار سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را به نزد امام سجاد(ع) فرستاد؛ حضرت به سجده افتاد و در سجده شکر، خدا را اینگونه سپاس گفت: الحمد لله الذی ادرک لی ثاری من اعدانی و جزی الله المختار خیرا؛ ستایش خدای را که انتقامم را از دشمنانم گرفت و خدا به مختار، پاداش و جزای خیر عنایت فرماید».
امام صادق(ع) فرمود: بعد از حادثه عاشورا هیچ زنی از زنان ما(بنی هاشم) آرایش نکرد و خضاب نبست تا زمانی که مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما به مدینه فرستاد.
فاطمه دختر حضرت امیرالمومنین(ع) میفرماید: پس از شهادت امام حسین(ع) هیچ زنی از ما حنا نبست و میل سرمهای به چشمش نگردانید و مویش را شانه نکرد تا آن گاه که مختار سر بریده ابن زیاد را به مدینه فرستاد.
هنگامی که مختار سر بریده ابن زیاد را نزد محمد حنفیه فرستاد، وی برای مختار اینگونه دعای خیر نمود: جزاه الله خیرا، جزاه الله خیرا الجزاء، فقد ادرک ثارنا و وجب حقه علی کل ولد عبدالمطلب...؛ خداوند به او پاداش خیر دهد. خداوند به او بهترین پاداش را بدهد. همانا و انتقام ما را گرفت. و رعایت حق او بر همه فرزندان عبدالمطلب (بنیهاشم) واجب گردید.
علامه امینی صاحب الغدیر در دفاع از شخصیت مختار چنین مینگارد: هر که با دیده بصیرت و تحقیق بر تاریخ و حدیث و علم رجال بنگرد؛ در مییابد که، مختار، از پیشگامان دینداری و هدایت و اخلاص بوده است. و همانا نهضت مقدس او تنها برای برپایی عدالت به وسیله ریشهکن کردن ملحدان و ظلم امویها بود. و به درستی که، ساحت مختار از مذهب کیسانی به دور بود. و نسبتها و تهمتهای ناجوانمردانهای که نسبت به او دادهاند، حقیقت ندارد و بیجهت نیست که ائمه هدی و سروران ما مانند امام سجاد(ع) و امام باقر(ع)، به گونهای بسیار زیبا، او را مورد ستایش قرار دادهاند و همیشه خدمات او در نزد اهل بیت(ع) مورد تقدیر و تشکر بوده است... .
علامه بزرگ مرحوم امینی، در ضمن تجلیل فوقالعاده از مقام مختار، هدف قیام او را چنین بیان میکند: «... و همانا نهضت او مقدس نبود مگر برای اقامه عدل یا ریشهکن کردن ملحدان و براندازی اساس ظلم و ستم امویان...»
علامه امینی، اسامی علمای بزرگ شیعه که در مدح و تعظیم و تجلیل مختار سخن گفتهاند، یادآور میشود و میفرماید: اسامی آن دسته از علمای اعلام که در تنزیه و بزرگداشت او سخن گفتهاند عبارتند از:
۱/ جمال الدین ابن طاووس، در رجالش.
۲/ آیت الله علامه حلی، در خلاصه.
۳/ ابن داود، در رجالش.
۴/ فقیه بزرگوار، ابن نما که کتابی مستقل در شخصیت مختار نوشته است. ذوب النضار.
۵/ محقق اردبیلی، در حدیقۀ الشیعه.
۶/ صاحب معالم، در تحریر طاووسی.
۷/ قاضی نوراله مرعشی، در مجالس.
۸/ شیخ ابو علی، در منتهی المقال.
۹/ علامه مامقانی، در تنقیح المقال.
۱۰/ محدث قمی، در منتهی الآمال.
۱۱/ آیت الله خویی، در معجم رجال الحدیث.
۱۲/ استر آبادی، در حاشیهای بر منهج المقال.
۱۳/ مرحوم سید مصطفی، در نقد الرجال.
۱۴/ سید یوسف بن محمد، در جامع الاقوال.
۱۵/ حاج ابراهیم الخوئی، در ملخّص المقال.
۱۶/ سید حسین بروجردی، در منظومه رجالیّهاش به نام زبدۀ المقال.
۱۷/ حاج ملا علی یاری تبریزی، در شرح منظومه فوق الذکر به نام بهجۀ الآمال.
۱۸/ حاج میرزا حبیبالله خوئی، در منهاج البلاغه، شرح نهجالبلاغه.
این بزرگان،همه بر نزاهت و قداست و پاکی و علو مقام و جلالت قدر مختار بن ابیعبید ثقفی اتفاق نظر دادند و همه یک صدا میگویند: مختار از سابقین اخبار است.
در زمان قیام مختار بن ابیعبید ثقفی علیه نیروهای ابن زیاد، وقتی که ابن زیاد به هلاکت رسید و سپاهیانش هزیمت شدند، ابراهیم بن اشتر که فرمانده سپاه مختار بود با این پیروزی بر تمام منطقه شمال و غرب عراق، تسلط یافت و موصل را مقرّ استانداری خویش قرار داد و در آنجا ماند زیرا مختار وی را به این پست نصب کرده بود. سپس فرمانداران خود را به شهرهای «جزیره» اعزام نمود که عبارت بودند از:
۱/ اسماعیل بن زفر به فرمانداری قرقیسا.
۲/ حاتم بن نعمان باهلی بر هران و رها و سمیساط.
۳/ عمیر بن حباب سلمی را بر کفر توثا.
۴/ مسلم بن ربیعه را بر آمِد.
۵/ سفاح بن کردوس را بر سنجار.
۶/ عبدالله بن مسلم را بر میافارقین و خود به شهر نصیبین رفت و در آن شهر ماند.
مزار شریف مختار از قدیم الایام جزو مشاهد متبرکه نزد شیعیان بوده و دارای قبه و بارگاه است آن چنان اکه ابن بطوطه جهانگرد معروف عرب در قرن هفتم در سفرنامهاش به آن اشاره دارد و میگوید: در محل شرقی جیانه کوفه قبه و بارگاه مختار میباشد.
مرقد مطهر این بزرگوار از دیر زمان تاکنون به صورتی متروک و غریب باقی مانده و بنای آن، کهنه و مندرس شده بود به خاطر همان بی توجهیها و تبلیغات سوء و تهمتهای ناجوانمردانه و نشر و نقل احادیث دروغ و جعلی که برای ترور شخصیت بارز این قهرمان ثار (قهرمان خون) که در طول تاریخ به کار رفته است.
اما با همه اینها خداوند دلهای بعضی از اویای خود را متوجه این مزار شریف کرده و مورد عنایت بزرگان واقع شده است. و همین توجه و عنایت سبب گردید که نسبت به تفتیش و تحقیق و صحت اصالت و انتساب آن به مختار، اقدام شود و در اثر کاوش مرقد مقدس، خداوند با انوار خود، جای جسد طیب و پاک او را مشخص نمود.
از سالهای قبل این خبر شایع و مشهور و متواتر بود که بعضی از بزرگان علم، توجه و عنایت خوبی نسبت به این مزار مبذول داشتهاند. و علامه بزرگ شیخ عبدالحسین طهرانی(ع) در آن عصر که برای تشرف زیارت عتبات عالیات به عراق آمد، نسبت به تعمیر و تجدید بنا و فحص و تفتیش مزار شریف مختار همت نمود و نشانی قبر او در صحن مسلم بن عقیل چسبیده به مسجد جامع اعظم کوفه روبروی حرم هانی بن عروه بر مومضع مرتفع و دکهای قرار دارد.
بنا به دستور آن عالم بزرگ این موضع حفر شد و آثار بنای مخروبهای کشف گردید که میگفتند در قدیم حمام بوده است و بر همان علامت قبر حفاری و تحقیق را ادامه دادند، در حین حفاری با هدایت و اشاره مرحوم علامه سیدرضا بحرالعلوم(ره) که فرموده بود: پدرم علامه سید مهدی بحرالعلوم میفرمود: مرقد مختار در زاویه شرقی جنب دیوار قدیمی مسجد کوفه میباشد (همین محل قبر فعلی) و مرحوم بحرالعلوم در حسین حفر به حضار و کسانی که مشغول حفاری بودند تاکید میکرد که برای مختار فاتحه بخوانند و با نظارت او و مرحوم شیخ عبدالحسین طهرانی همان موضع معین را حفاری کردند تا به لوحی رسیدند که بر روی آن این جمله نقش بسته بود «هذا قبر المختار بن ابیعبید الثقفی» و بدین گونه قبر مشخص شد و کار ساختمان و تعمیر انجام پذیرفت و بر سر در باب ورودی این جمله را نوشتند: «قد امر السید مهدی بحرالعلوم و الشیخ جعفر کاشف الغطاء بان یشید هذا ضریحا للمختار و عینا هذا الموضع قبرا له» یعنی حسبالامر علامه بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشفالغطاء این مکان بازسازی شد و اینجا را محل قبر مختار معین نمودند.
فقیه بزرگ شیعه علامه جعفر بن نما در رساله ذوب النضار که در شرح حال مختار نوشته است، از این مطلب سخت اظهار تاسف میکند که چرا بزرگان و علما به زیارت قبر این مرد بزرگ شیعه عنایت چندانی نشان نمیدهد.
ایشان چنین میفرمایند: از دیر زمان، بزرگان و علما از زیارت مختار خود را کنار میکشند و نسبت به اظهار فضایل او لب فرو میبندند. و همانند سوسماری که از آب فرار میکند از بیان فضائل او دوری میجویند و او را متهم میکنند که قائل به امامت محمد حنفیه بوده است و به قبر او بیتوجهی میکنند و دوری از قبرش را نزدیکی به خدا میپندارند. در حالی که قبر او نزدیک و زیارتش سهل الوصول است. و قبه و برگاه او در حنب قبّه و بارگاه مسلم بن عقیل مانند ستاره میدرخشد و متاسفانه در این کار (دوری و بیتوجهی به مقام مختار) به علم و تحقیق علم نمیکنند و تقلید وار از گذشتگان پیروی میکنند و گویا فراموش کردهاند که مختار با دشمنان امام مقتول و شهید (امام حسین(ع)) چه کرد و از یاد بردهاند که او جهادگر در راه خدا، حق جهاد را ادا نمود و برای جلب رضایت امام سجاد(ع)، به اعلی درجه معنوی نائل شد و آن همه مناقب که از او به جای مانده و چشمههای سعادت از آن جوشیده را به دست فراموش سپردند.
علامه امینی راجع به زیارتنامه مخصوص مختار مینویسند: او در بزرگی و عظمت به مقامی نائل شده که شیخ عالیقدر شیعه، شهید اول در کتاب مزار خود زیارتی خاص برای او نقل کرده است که با آن زیارتنامه او را زیارت میکنند و در آن به شهادت بر رستگاری و پاکی و خیراندیشی او در ولایت اهل بیت(ع) و اخلاص و اطاعت از خدا و محبت امام سجاد(ع) و خشنودی رسول خدا(ص) و امیرمومنان(ع) تصریح شده است:
و انه بذل فی رضا الائمۀ و نصرۀ العترۀ الطاهرۀ و الاخذ بثارهم
و همانا او (مختار) در راه خشنودی اهل بیت و یاری خاندان پاک پیامبر و گرفتن انتقام خون شهدای آنان جانفشانی کرد.
و از نقل این زیارتنامه به دست میآید که از قدیم الایام مرقد مبارک مختار زیارتگاه علاقهمندان شیعه بوده و از مشاهد متبرکه نزد شیعیان بوده است و دارای گنبد و بارگاه میباشد آنچنان که ابن بطوطه در سفرنامه خود به آن اشاره کرده است.
از جمله تهمتهایی که دشمنان شیعه به مختار زدهاند، نسبت کذّاب به اوست. از آنجایی که مختار، صربه مهلکی بر بنیامیّه و سران منافق کوفه وارد کرد، دشمنان او با تمام نیرو در مقابلش ایستاده و ابتدا او را ترور شخصیت کردند. اولین بار بنی امیه و مانند عبدالله بن زیبر، لقب کذّاب را به مختار دادند و این از ناحیه اشراف ضدّ انقلاب کوفه و عاملین فاجعه کربلا بود که ضمن نقل تاریخ، به این گونه تهمتها برخورد میکنیم، سپس دشمنان اهل بیت و کسانی که شیعه را به هر تهمتی متّهم میسازند، مختار را کذّاب، ساحر، مدعی نبوت و... معرفی کردند. کتابهای رجالی اهل سنت هر جا نامی از این قهرمان بزرگ شیعه و خونخواهی شهیدان، برده شد او را «کذّاب» یاد کردهاند.
آیت الله خویی میفرماید: «و از بعضی روایات روشن میشود که قیام مختار با اذن خاص امام سجاد(ع) بوده است»... و یظهر من بعض الروایات ان هذا کان باذن خاص من السجاد علیه السلام... .
منبع (http://www.3noqte.com/main/hoseyniye-loohoof/5086)