B a R a N
11th November 2010, 11:55 PM
فرآيند فرسودگي شغلي و راه هاي مقابله (http://www.kayhannews.ir/870818/7.htm#other1101)
فرسودگي شغلي، عبارت است از حالتي از خستگي جسمي ، هيجاني و ذهني كه به دليل فشار مداوم و مكرر هيجاني ناشي از برخورد فشرده و دراز مدت با مراجعان به وجود مي آيد.
نشانه هاي عمده فرسودگي شغلي عبارتند از :
احساس درماندگي ،
نااميدي،
سرخوردگي،
رشد ديدگاه منفي نسبت به خود و ديگران.
فرسودگي شغلي بر اثر استرس شديد، مداوم و كنترل شده و زماني كه تقاضاي محيط شغلي بيش از توانايي هاي شخصي فرد براي سازگاري يا موفقيت باشد به وجود مي آيد. در اين نوشتار، به دلايل عمده فرسودگي شغلي، فرآيند فرسودگي وشيوه هاي عمده رفتاري و شناختي مقابله با فرسودگي شغلي اشاره مي شود.
افراد، براي آنكه مطابق با هنجارها فعاليت كنند، بايد كمي استرس داشته باشند؛ اصولا برانگيختگي ملايم، فرد را در جريان اجراي كاري كه برعهده دارد هشيار نگه مي دارد. به نظر مي رسد كه دستگاه عصبي براي درست كار كردن به ميزان معيني تحريك نياز دارد. اما استرس شديد طولاني، آثار مخرب جسمي و رواني به دنبال دارد.
يكي از جنبه هاي مهم زندگي هر فردي، شغل اوست. شغل علاوه براينكه هزينه هاي زندگي ما را تأمين مي كند، نيازهاي رواني ما را نيز از قبيل تماس اجتماعي، احساس ارزشمندي، اطمينان، شايستگي، تمرين و ورزش ذهني و جسمي را ارضاء مي نمايد . با اين حال، بعضي از جنبه هاي فشارزاي شغلي كه مي توانند آسيب زا باشند عبارتند از:
1- موقعيتهاي كاري (شرايط كاري):
از قبيل شرايط كاري نامطلوب مانند سروصداي زياد، كمي يا زيادي نور، حرارت بسيار بالا يا پايين ، ساعتها وشيفتهاي نامناسب كاري كه مي توانند فشار عصبي را بالا ببرند.
2- كاربيش از حد:
به اين معني كه فرد مجبور باشد در مدت زمان كوتاه كار زيادي انجام دهد. در واقع فرد شايستگي انجام كار را داشته باشد ولي محدوديت زماني، ساعات طولاني كار، ضرب الاجل هاي كاري، مداخله هاي زياد، نداشتن فرصتهاي استراحت بين كار مي توانند، واكنش عصبي زيادي ايجاد كنند. از نظر كيفي، اگر كاري كه فرد انجام مي دهد خيلي مشكل باشد و آن شغل نياز به توانايي هوش بالا و شايستگي ذهني زيادي داشته باشد، در اين صورت، اگر فرد از توانايي هوشي و ذهني لازم برخوردار نباشد دچار فشار رواني مي شود.
3- مسئوليت:
مسئوليتي كه افراد در محل كار يا محيط شغلي به عهده مي گيرند به عنوان منبع فشار رواني محسوب مي شود.
4- تغيير در شرايط كار:
ايجاد شرايط نقل و انتقال ها (جا به جايي ها) از جمله عواملي است كه ممكن است استرس ايجاد كند و در نهايت منجر به فرسودگي شغلي شود.
بااين حال بروز فرسودگي شغلي ناگهاني نيست بلكه فرآيند پيش رونده و رشد مرحله اي دارد.
مراحل و سير فرسودگي
1- مرحله ماه عسل:
زماني است كه ما در جايي استخدام مي شويم و با شور و شعف خاصي كار خود را شروع مي كنيم. ممكن است زودتر از وقت معمول سركار حاضر شويم و ديرتر هم محيط كار را ترك كنيم. شروع به كار، ذخائر و انرژي ما را خرج مي كند. اگر تقويت، تحسين، تشويق و رضايت به دنبال كار نباشد، كاهش انرژي آغاز مي شود و فرد بدون آنكه خودش متوجه باشد به تدريج از انرژي جسمي و رواني تهي مي شود.
2- كمبود كارمايه:
مرحله اي است كه فرد احساس كم آوردن انرژي مي كند و نارضايتي شغلي و خستگي شروع مي شود و فرد سعي مي كند از طريق پناه بردن به مصرف سيگار، مواد مخدر، مشروب، انجام دادن خريدهاي تفنني ، خوابيدن زياد، به نوعي خود را فريب دهد.
3- آغاز نشانه هاي مزمن فرسودگي:
در اين مرحله احساس خستگي مزمن، سردردهاي دوره اي ، ترش كردن معده، خشم و افسردگي شديد، شدت پيدا مي كنند.
4- بحران:
در اين مرحله، بدبيني عميق، شك به توانايي هاي شخصي، حساس بودن به بيماري هاي جسمي ناشي از درماندگي و نااميدي و بروز ذهنيت فرار و پاسخ گريز از مشكلات ايجاد مي شود.
5- مرحله به بن بست رسيدن:
يعني فرد، مستعد خطر از دست دادن شغل مي شود. با مرجع، همكاران و مدير در محل كار درگير مي شود. در خانه نيز با همسر و فرزندان خود برخوردهاي مكرري نشان مي دهد.
ويژگي هاي افر اد مستعد فرسودگي:
زود سركار مي روند.
ديراز سركار بر مي گردند.
در حين غذا خوردن مشغول كار هستند.
كارها را به منزل مي برند.
به ندرت به مرخصي يا تعطيلات مي روند.
تفريح رفتن آنها به خاطر كارشان است.
وقت را براي همسر و فرزندان جيره بندي مي كنند.
عادات خوابيدن و غذا خوردن آنها بي نظم است.
توانايي نه گفتن در برابر كار را ندارند.
عوامل مؤثر در فرسودگي شغلي
شرايط سخت و طاقت فرساي كاري.
ناكامي ها و فشارهاي عصبي فراوان.
فشار مداوم براي سعي و تلاش بيشتر.
صرف وقت و انرژي زياد و ناملموس و بي ثمر.
تعارض مستمر بين فعاليتهايي كه زمان و تلاش مي طلبند.
فقدان باز خورد مثبت و پاداش دهنده.
بي توجهي و روشن نبودن انتظارات و توقعات كاري.
محيط شغلي غم افزا - (كار كردن در جاهايي مثل بهشت زهرا)
روابط ضعيف انساني.
كار زياد و بدون تفريح.
شيوه هاي مقابله:
تغيير طرز فكر نسبت به كار و زندگي - خوش بيني و استفاده از خودگويي هاي مثبت نسبت به خود و ديگران.
شناسايي محدوديتها و پرهيز كردن از انجام كارهايي كه توان ذهني و جسمي لازم براي آنها را نداريم.
پرداختن به تفريحات و سرگرمي هاي سالم از قبيل شعر همراه با موسيقي، مسافرت ، پياده روي، استخر، كوهنوردي، شركت در جشنواره ها.
توجه جدي به رفاه جسمي و رواني از قبيل تغذيه مناسب، ورزش و استراحت.
توزيع كارها و كمك گرفتن از ديگران.
شناخت و قبول توانايي ها و ناتواني هاي خود. پذيرش خود
پذيرش واقعيتها و رهاكردن آرمان وآرزوهاي ناممكن.
توسعه روابط دوستانه و صميمانه با ديگران.
اتكاي به نفس و عدم انتظار زياد از تأييدهاي بيروني.
ترك كردن محيطي كه كار كردن در آن را دوست نداريم.
باز بودن و انعطاف پذيري در پذيرش ديدگاه هاي ديگران.
پرورش حس شوخ طبعي و خنديدن.
رها كردن كارها در صورتي كه احساس فرسودگي مي كنيم
ناسايي علائم اوليه فرسودگي شغلي و انجام دادن سريع عمليات جبراني و ترميمي.
در صورت حل نشدن مشكل، استفاده از خدمات روان شناسي و مشاوره تخصصي.
فرسودگي شغلي، عبارت است از حالتي از خستگي جسمي ، هيجاني و ذهني كه به دليل فشار مداوم و مكرر هيجاني ناشي از برخورد فشرده و دراز مدت با مراجعان به وجود مي آيد.
نشانه هاي عمده فرسودگي شغلي عبارتند از :
احساس درماندگي ،
نااميدي،
سرخوردگي،
رشد ديدگاه منفي نسبت به خود و ديگران.
فرسودگي شغلي بر اثر استرس شديد، مداوم و كنترل شده و زماني كه تقاضاي محيط شغلي بيش از توانايي هاي شخصي فرد براي سازگاري يا موفقيت باشد به وجود مي آيد. در اين نوشتار، به دلايل عمده فرسودگي شغلي، فرآيند فرسودگي وشيوه هاي عمده رفتاري و شناختي مقابله با فرسودگي شغلي اشاره مي شود.
افراد، براي آنكه مطابق با هنجارها فعاليت كنند، بايد كمي استرس داشته باشند؛ اصولا برانگيختگي ملايم، فرد را در جريان اجراي كاري كه برعهده دارد هشيار نگه مي دارد. به نظر مي رسد كه دستگاه عصبي براي درست كار كردن به ميزان معيني تحريك نياز دارد. اما استرس شديد طولاني، آثار مخرب جسمي و رواني به دنبال دارد.
يكي از جنبه هاي مهم زندگي هر فردي، شغل اوست. شغل علاوه براينكه هزينه هاي زندگي ما را تأمين مي كند، نيازهاي رواني ما را نيز از قبيل تماس اجتماعي، احساس ارزشمندي، اطمينان، شايستگي، تمرين و ورزش ذهني و جسمي را ارضاء مي نمايد . با اين حال، بعضي از جنبه هاي فشارزاي شغلي كه مي توانند آسيب زا باشند عبارتند از:
1- موقعيتهاي كاري (شرايط كاري):
از قبيل شرايط كاري نامطلوب مانند سروصداي زياد، كمي يا زيادي نور، حرارت بسيار بالا يا پايين ، ساعتها وشيفتهاي نامناسب كاري كه مي توانند فشار عصبي را بالا ببرند.
2- كاربيش از حد:
به اين معني كه فرد مجبور باشد در مدت زمان كوتاه كار زيادي انجام دهد. در واقع فرد شايستگي انجام كار را داشته باشد ولي محدوديت زماني، ساعات طولاني كار، ضرب الاجل هاي كاري، مداخله هاي زياد، نداشتن فرصتهاي استراحت بين كار مي توانند، واكنش عصبي زيادي ايجاد كنند. از نظر كيفي، اگر كاري كه فرد انجام مي دهد خيلي مشكل باشد و آن شغل نياز به توانايي هوش بالا و شايستگي ذهني زيادي داشته باشد، در اين صورت، اگر فرد از توانايي هوشي و ذهني لازم برخوردار نباشد دچار فشار رواني مي شود.
3- مسئوليت:
مسئوليتي كه افراد در محل كار يا محيط شغلي به عهده مي گيرند به عنوان منبع فشار رواني محسوب مي شود.
4- تغيير در شرايط كار:
ايجاد شرايط نقل و انتقال ها (جا به جايي ها) از جمله عواملي است كه ممكن است استرس ايجاد كند و در نهايت منجر به فرسودگي شغلي شود.
بااين حال بروز فرسودگي شغلي ناگهاني نيست بلكه فرآيند پيش رونده و رشد مرحله اي دارد.
مراحل و سير فرسودگي
1- مرحله ماه عسل:
زماني است كه ما در جايي استخدام مي شويم و با شور و شعف خاصي كار خود را شروع مي كنيم. ممكن است زودتر از وقت معمول سركار حاضر شويم و ديرتر هم محيط كار را ترك كنيم. شروع به كار، ذخائر و انرژي ما را خرج مي كند. اگر تقويت، تحسين، تشويق و رضايت به دنبال كار نباشد، كاهش انرژي آغاز مي شود و فرد بدون آنكه خودش متوجه باشد به تدريج از انرژي جسمي و رواني تهي مي شود.
2- كمبود كارمايه:
مرحله اي است كه فرد احساس كم آوردن انرژي مي كند و نارضايتي شغلي و خستگي شروع مي شود و فرد سعي مي كند از طريق پناه بردن به مصرف سيگار، مواد مخدر، مشروب، انجام دادن خريدهاي تفنني ، خوابيدن زياد، به نوعي خود را فريب دهد.
3- آغاز نشانه هاي مزمن فرسودگي:
در اين مرحله احساس خستگي مزمن، سردردهاي دوره اي ، ترش كردن معده، خشم و افسردگي شديد، شدت پيدا مي كنند.
4- بحران:
در اين مرحله، بدبيني عميق، شك به توانايي هاي شخصي، حساس بودن به بيماري هاي جسمي ناشي از درماندگي و نااميدي و بروز ذهنيت فرار و پاسخ گريز از مشكلات ايجاد مي شود.
5- مرحله به بن بست رسيدن:
يعني فرد، مستعد خطر از دست دادن شغل مي شود. با مرجع، همكاران و مدير در محل كار درگير مي شود. در خانه نيز با همسر و فرزندان خود برخوردهاي مكرري نشان مي دهد.
ويژگي هاي افر اد مستعد فرسودگي:
زود سركار مي روند.
ديراز سركار بر مي گردند.
در حين غذا خوردن مشغول كار هستند.
كارها را به منزل مي برند.
به ندرت به مرخصي يا تعطيلات مي روند.
تفريح رفتن آنها به خاطر كارشان است.
وقت را براي همسر و فرزندان جيره بندي مي كنند.
عادات خوابيدن و غذا خوردن آنها بي نظم است.
توانايي نه گفتن در برابر كار را ندارند.
عوامل مؤثر در فرسودگي شغلي
شرايط سخت و طاقت فرساي كاري.
ناكامي ها و فشارهاي عصبي فراوان.
فشار مداوم براي سعي و تلاش بيشتر.
صرف وقت و انرژي زياد و ناملموس و بي ثمر.
تعارض مستمر بين فعاليتهايي كه زمان و تلاش مي طلبند.
فقدان باز خورد مثبت و پاداش دهنده.
بي توجهي و روشن نبودن انتظارات و توقعات كاري.
محيط شغلي غم افزا - (كار كردن در جاهايي مثل بهشت زهرا)
روابط ضعيف انساني.
كار زياد و بدون تفريح.
شيوه هاي مقابله:
تغيير طرز فكر نسبت به كار و زندگي - خوش بيني و استفاده از خودگويي هاي مثبت نسبت به خود و ديگران.
شناسايي محدوديتها و پرهيز كردن از انجام كارهايي كه توان ذهني و جسمي لازم براي آنها را نداريم.
پرداختن به تفريحات و سرگرمي هاي سالم از قبيل شعر همراه با موسيقي، مسافرت ، پياده روي، استخر، كوهنوردي، شركت در جشنواره ها.
توجه جدي به رفاه جسمي و رواني از قبيل تغذيه مناسب، ورزش و استراحت.
توزيع كارها و كمك گرفتن از ديگران.
شناخت و قبول توانايي ها و ناتواني هاي خود. پذيرش خود
پذيرش واقعيتها و رهاكردن آرمان وآرزوهاي ناممكن.
توسعه روابط دوستانه و صميمانه با ديگران.
اتكاي به نفس و عدم انتظار زياد از تأييدهاي بيروني.
ترك كردن محيطي كه كار كردن در آن را دوست نداريم.
باز بودن و انعطاف پذيري در پذيرش ديدگاه هاي ديگران.
پرورش حس شوخ طبعي و خنديدن.
رها كردن كارها در صورتي كه احساس فرسودگي مي كنيم
ناسايي علائم اوليه فرسودگي شغلي و انجام دادن سريع عمليات جبراني و ترميمي.
در صورت حل نشدن مشكل، استفاده از خدمات روان شناسي و مشاوره تخصصي.