PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : طلوع



touraj atef
6th November 2010, 09:49 AM
طلو ع
ز سوزش انگشتانم که نام تر ا نگاشت فهمیدم
ز سو زش اشکی که ز چشمانم به یاد تو فتاد فهیمدم
ز طعم شو ر آن گر یان هجر تو بو د که فهمیدم
ز لمس قاب تصویر تو بو د که فهمیدم
ز نو ر حضو ر ت در چشمهایم بو د که فهمیدم
نمی دانم زکجا و لی عشق را همه با تو بو د که فهمیدم
غروب
گذ شت رو ز گار و ز هجر تو بو د که غم را فهمیدم
ز ترس تو بو د که پر ز تهی شدن را فهمیدم
ز قول و قرار تو با بیگانگان بو د که پیمان شکنی را فهمیدم
ز سخت ساده اندگاری تو بو د که سست ماندگاری را فهمیدم
ز در و غ و نیاز و زبونی سمت ستمگر بو د که ر یا را فهمیدم
و ز ریا بو د که سخت و چه بد و تلخ نفر ت را فهمیدم
شب یا طلوع؟
ز نفر ت سمت عاشق کشی نر فتم و بخشیدن را فهمیدم
ز بخشیدن بو د که مهر ایزد دانا را فهمیدم
ز مهر نه مر گ عشق و باو ر جاو دان زندگانیش را فهمیدم
ز جاو دانگی عشق بو د که عشق را فهمیدم
ز عشق بو د که آن اند و ه نگاه را فهمیدم
زآن اندو ه نگاه بو د که غم شکوه اش را فهمیدم
ز در ک شکوه هایش بو د که لبخند ش را فهمیدم
ز لبخندش شد که غر و ب بی شب و ر سیدن به روز را فهمیدم
ناخدا
http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/11/shomal5.jpg?w=150&h=112 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/11/shomal5.jpg)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد