avtkurd
1st November 2010, 08:26 AM
بشر در طول تاريخ همواره علاقمند به دانستن رخدادهای آينده بوده است. انواع روشهای قابل تأمل پيشگويی، فالگيری يا فالبينی شاهد این مدعا است. به نظر می رسد مدرنيته و اتخاذ رويکرد و نگرش علمی نسبت به موضوعات گوناگون، با پرداخت علمی به اين قضيه موضوع علمی آیندهپژوهی را بنيان گذارده باشد. به اين ترتيب کنجکاوی درباره آينده نه به عنوان پیشبینی بلکه به عنوان روشی برای استفاده بهتر و دستيابی به منفعت بيشتر از شرايط و امکانات موجود، ذهن انسان مدرن را مشغول ساخته است.
http://www.saman.farda.ir/_saman/images/Pic1.jpg
آیندهپژوهی با اين علاقه بشر که دوست دارد جهان آينده را مطابق با آمال و اهداف خود شکل دهد، مرتبط است. «رشته آیندهپژوهی به عنوان يک دانش مدرن و فرارشتهای، در خلال جنگ جهانی دوم» (پيام نامه اولين انديشگان آیندهپژوهی، آذر 1384) ايجاد شد تا در مورد آينده جهان و بشر بينديشد و بپرسد.
با لحاظ کردن اين واقعيت که «نوع بشر در طول تاريخ به لحاظ بيولوژيکی تغيير نکرده است بلکه جامعه بشری دستخوش توسعه مستمر از طريق مهار و کاربرد اطلاعات و دانش به شکل فناوریهای گوناگونی است که سيستم های ارزشی، ساختارهای قدرت، محيط و عادات روزمره را تحت تاثير قرار میدهد»(Linturi,2000) میتوان ميان بشر، ساختارهای جامعه، علم و فناوری در مطالعات آیندهپژوهی ارتباط و تعامل چند سويه برقرار کرد. درواقع «در عرصه های پيشين که هنجارها و گزينه های زندگی اجتماعی از نسلی به نسل ديگر ثابت می ماند، آينده مشابه گذشته يا در امتداد آن بود؛ ولی اکنون به دليل سرعت توسعه فناوری، تغيير به مشخصه اصلی زندگی بشر تبديلشده است و ثبات تقريباً يک موضوع نادر است.» (پيام نامه اولين انديشگان آیندهپژوهی، آذر 1384)
از جمله کاربردهای مطالعات آیندهپژوهی میتوان فعاليتهای تصميم سازی و سياست سازی در جهان مداوما متغير امروز را نام برد که در آن تصميم گيران سياسی بدون داشتن تصاويری از آينده و ارائه آن نمیتوانند عملکرد درست و مناسبی داشته باشند.
موثرترين عامل در مطالعات آیندهپژوهی، درک تغيير و سرعت تغيير است. «سرعت تغيير به روشهای نوينی از مشاهده، تفکر و فهم نياز دارد.»(McMaster,1996). اما آنچه در جهان متغير امروز تغيير میکند، فقط فناوری نيست، بلکه موضوعات انسانی هم تغيير میکنند ولی سرعت تغيير در آنها کمتر و وابسته به شکل گیری و توسعه نگرشهای جديد است.
به نظر می رسد، درک تغيير دائمی جهان امروز را میتوان پايه دستيابی به نگرش جديد و پويای مبتنی بر تغيير محسوب کرد. اکنون روشنشده است که مطالعات آیندهپژوهی به عنوان موضوعی فرارشتهای هم میتوانند يک فاکتور موثر بر زندگی بشر مانند فناوری را مطالعه کنند و هم میتوانند تغييرات هر فاکتور خاص در تعامل با ساير جنبه های جهان و سيستم های اجتماعی را موضوع تحقيق خود قرار دهند. هدف ازاين بخش اینست که چارچوب نظری مناسبی را برای شناحت چیستی، هدف و کارکرد آیندهپژوهی ارائه دهد. این چارچوب نظری باید بر ديدگاهی تعاملی مبتنی باشد تا بتوان با استفاده از آن نحوه اندرکنش عناصر موثر در شکل دادن به آینده را بررسی نمود.
با توجه به گسترش به کار گیری روشهای آیندهپژوهی در زمینه های مختلف تحقیقاتی به نظر می رسد که باید تصویر نسبتا روشنی از چیستی، مبانی و کارکرد آیندهپژوهی در ذهن داشت. دراین قسمت بنا را براین داریم تا مباحث مذکور به شکلی اجمالی و در عین حال کارآمد مورد بررسی قرار گیرد.
در این قسمت به تدریج شما را با مفاهیم مختلف در حوره آینده پژوهی از قبیل مفهوم آیندهپژوهی ،تمایز میان مفهوم آیندهپژوهی و برخی از مفاهیم مرتبط مانند آینده نگاری، پیشبینی و سیاستگذاری ، بررسی آیندهپژوهی به عنوان یک فرآیند، عوامل دخیل در یک فرایند آیندهپژوهی ،روشهای آیندهپژوهی ،مبانی فلسفی و... آشنا خواهیم کرد.
http://www.saman.farda.ir/_saman/images/Pic1.jpg
آیندهپژوهی با اين علاقه بشر که دوست دارد جهان آينده را مطابق با آمال و اهداف خود شکل دهد، مرتبط است. «رشته آیندهپژوهی به عنوان يک دانش مدرن و فرارشتهای، در خلال جنگ جهانی دوم» (پيام نامه اولين انديشگان آیندهپژوهی، آذر 1384) ايجاد شد تا در مورد آينده جهان و بشر بينديشد و بپرسد.
با لحاظ کردن اين واقعيت که «نوع بشر در طول تاريخ به لحاظ بيولوژيکی تغيير نکرده است بلکه جامعه بشری دستخوش توسعه مستمر از طريق مهار و کاربرد اطلاعات و دانش به شکل فناوریهای گوناگونی است که سيستم های ارزشی، ساختارهای قدرت، محيط و عادات روزمره را تحت تاثير قرار میدهد»(Linturi,2000) میتوان ميان بشر، ساختارهای جامعه، علم و فناوری در مطالعات آیندهپژوهی ارتباط و تعامل چند سويه برقرار کرد. درواقع «در عرصه های پيشين که هنجارها و گزينه های زندگی اجتماعی از نسلی به نسل ديگر ثابت می ماند، آينده مشابه گذشته يا در امتداد آن بود؛ ولی اکنون به دليل سرعت توسعه فناوری، تغيير به مشخصه اصلی زندگی بشر تبديلشده است و ثبات تقريباً يک موضوع نادر است.» (پيام نامه اولين انديشگان آیندهپژوهی، آذر 1384)
از جمله کاربردهای مطالعات آیندهپژوهی میتوان فعاليتهای تصميم سازی و سياست سازی در جهان مداوما متغير امروز را نام برد که در آن تصميم گيران سياسی بدون داشتن تصاويری از آينده و ارائه آن نمیتوانند عملکرد درست و مناسبی داشته باشند.
موثرترين عامل در مطالعات آیندهپژوهی، درک تغيير و سرعت تغيير است. «سرعت تغيير به روشهای نوينی از مشاهده، تفکر و فهم نياز دارد.»(McMaster,1996). اما آنچه در جهان متغير امروز تغيير میکند، فقط فناوری نيست، بلکه موضوعات انسانی هم تغيير میکنند ولی سرعت تغيير در آنها کمتر و وابسته به شکل گیری و توسعه نگرشهای جديد است.
به نظر می رسد، درک تغيير دائمی جهان امروز را میتوان پايه دستيابی به نگرش جديد و پويای مبتنی بر تغيير محسوب کرد. اکنون روشنشده است که مطالعات آیندهپژوهی به عنوان موضوعی فرارشتهای هم میتوانند يک فاکتور موثر بر زندگی بشر مانند فناوری را مطالعه کنند و هم میتوانند تغييرات هر فاکتور خاص در تعامل با ساير جنبه های جهان و سيستم های اجتماعی را موضوع تحقيق خود قرار دهند. هدف ازاين بخش اینست که چارچوب نظری مناسبی را برای شناحت چیستی، هدف و کارکرد آیندهپژوهی ارائه دهد. این چارچوب نظری باید بر ديدگاهی تعاملی مبتنی باشد تا بتوان با استفاده از آن نحوه اندرکنش عناصر موثر در شکل دادن به آینده را بررسی نمود.
با توجه به گسترش به کار گیری روشهای آیندهپژوهی در زمینه های مختلف تحقیقاتی به نظر می رسد که باید تصویر نسبتا روشنی از چیستی، مبانی و کارکرد آیندهپژوهی در ذهن داشت. دراین قسمت بنا را براین داریم تا مباحث مذکور به شکلی اجمالی و در عین حال کارآمد مورد بررسی قرار گیرد.
در این قسمت به تدریج شما را با مفاهیم مختلف در حوره آینده پژوهی از قبیل مفهوم آیندهپژوهی ،تمایز میان مفهوم آیندهپژوهی و برخی از مفاهیم مرتبط مانند آینده نگاری، پیشبینی و سیاستگذاری ، بررسی آیندهپژوهی به عنوان یک فرآیند، عوامل دخیل در یک فرایند آیندهپژوهی ،روشهای آیندهپژوهی ،مبانی فلسفی و... آشنا خواهیم کرد.