PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روز تولد یه دختر



مرشاد
5th December 2008, 07:47 AM
فقط خدا
روز تولد یه دختر کوچولو بودومامان و باباش تصمیم گرفتند که برای دختر کوچولو کادو بخرند به همین خاطر از دختر کوچولوشون پرسیدن :عزیزم تو از خدا چی میخواهی که روز تولدت بهت بده .کوچولو خندید و گفت دوست دارم روز تولدم بارون بیاد .پدرو مادر به هم خیره شدن البته مضطرب چرا که فصل فصله بارون اومدن نبود.دختر کوچولو اون روز تا شب لب پنجره نشست تا بارون بیاد .وقتی شب شد پدرومادرش کنارش نشستندومادر ازش پرسید :عزیزم ناراحت نشدی خدا جوابتو نداد.
دختر کوچولو لبخند زیبایی زد و گفت کخدا جوابمو داد
اون بهم گفت :نه
***************
خدایا بایت همه چیز ممنونم.به خاطر لطف بزرگی که بهم کردی.چطوری ازت تشکر کنم؟چطوری بگم دوستت دارم؟به خاطر همه ی اشتباهاتم ازت معذرت می خوام.من و ببخش چون خیلی بزرگی و بخشنده.میدونم گناه کردم بچگی کردم .بزار پای سادگیم .دوست دارم روزی هزار بارفدات بشم.چقدر بزرگی قربون لطف و کرمت قول میدم دیگه تکرار نشه خدا جون قول میدم.توبه ی این بنده ی حقیر رو بپذیر

دوووووووووووووووووووستت دارم به اندازه ی بزرگیت.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد