PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زباله ها و بازیافت



*FATIMA*
28th October 2010, 01:19 AM
سرگذشت نیم قرن بازیافت زباله
بازیافت هم درتهران تاریخی شد
سفری یک روزه از شمال غرب تهران تا جنوبی ترین نقاط تهران طی کردیم تا از اولین مرکز بازیافت پسماند آلی و تبدیل به کمپوست بازدید کنیم . مخازنی که مدت هاست خوابیده و به گفته علیرضا جهان بیگلو ، معاون امور مناطق سازمان پسماند قرار است تبدیل به موزه شود تا دانشجویان در دروس عملی خود از آن بازدید کنند . مخازنی عظیم الجثه در سوله ای به مساحت 1830 متر با دیواره های اکسید شده که خانه روباه ها و مرغ های مینا شده بود . بیرون از سوله بازیافت آن قدر فراوانی بوته گل و درخت بود که تصور اینکه روزی این جا مرکز اجتماع زباله بوده است ، مشکل به نظر میرسید ، اما به گفته جهان بیگلو ، این مخازن از حدود سال 1351 تا 1362 فعال بوده اند ، اما بعد مسئولان به این نتیجه رسیده اند که استفاده از این مخازن مقرون به صرفه نیست ، پس آنها را منفعل کردند . در آن زمان این مخازن از کشور انگلستان وارد شده بودند ، دستگاه هایی که مطابق با فرهنگ مصرف مردم انگلیس ساخته شده بودند . تحقیق ها نشان داده است تنها 30% زباله تولیدی مردم انگلستان تر است ، بنابراین آنها هنگام هنگام بازیافت زباله های خود با این دستگاه به اجبار آنرا با آب پاشهای مخصوص خیس میکردند ، اما در ایران عکس این موضوع اتفاق می افتد . آن قدر مقدار زباله تر ایرانی زیاد است که باعث تخریب این دستگاه ها میشود . پس لازم شد دستگاه های دیگری تهیه شود و مراکز بازیافت نیز تغییر کند . از زمان تشکیل اداره بلدیه در شهر تهران در سال 1286 ، جمع آوری زباله و نظارت شهر یکی از وظایف اصلی آن اداره بود . در آن سالها زباله ها توسط کارگران جمع آوری و در محل هایی در سطح شهر تلنبار و سپس به وسیله اسب و قاطر به حومه شهر منتقل و تخلیه میشد . در سالهای بعد وسیله انتقال زباله به گاریهایی تبدیل شد که توسط اسب یا قاطر کشیده میشدند . در پی شکایات مردم از بوی نامطبوع و مناظر نازیبایی که در محل ها انباشت زباله وجود داشت ، شهرداری محل های تلنبار زباله را محصور کرد و به اصطلاح چاردیواری درآورد . با ورود خودرو و کامیون ، در سالهای بعد کامیونهایی برای حمل زباله به کار گرفته شدند . گرچه تخلیه و دفن زباله کم و بیش در اطراف تهران ادامه داشت ، اما از سال 1335 تهران دارای دو مرکز دفن آبعلی در شمال شرق ، ابتدای جاده آبعلی و دیگری ، مرکز دفن کهریزک در جنوب شهر تهران ، ابتدای جاده قدیم قم قرار داشت .
در سال 1349 شهرداری تهران ، برای بهینه سازی و مدیریت زباله ، احداث کارخانه ای را برای بازیافت پسماندهای آلی و تبدیل آنها به کمپوست در دستور کار خود قرار داد . این کارخانه با ظرفیت پذیرش روزانه 500 تن زباله احداث و در سال 1351 راه اندازی شد .
برای مدیریت اجرا و راهبری این کارخانه تشکیلاتی ایجاد شد که بعداً به اداره کود گیاهی تبدیل و مدیریت بازیافت و دفن زباله در تهران را عهده دار شد . مرکز دفن آبعلی در سال 1368 ، به علت برخی عوارض زیست محیطی تعطیل شد و از آن تاریخ و مرکز دفن زباله های شهری تهران منحصر به مرکز دفن کهریزک شد که مرکز دفن آراد کوه تغییر نام یافت و مرکز دفن آبعلی منحصر به دفع پسمانهای ساختمانی و عمرانی شد . از سال 1368 چاردیواری هایی که در سطح شهر برای انباشت زباله در نظر گرفته بودند ، به تدریج به 14 ایستگاه انتقال تبدیل شد .
در این روش جدید زباله ها به وسیله خودروهای باربر سبک جمع آوری و به ایستگاه های انتقال حمل و در ایستگاه های مذکور در کامیون های بزرگ (سمی تریلر) تخلیه و سپس سمی تریلرها زباله ها را به مرکز پردازش و دفن منتقل میکنند . به این ترتیب تحولی در سیستم جمع آوری و حمل زباله ایجاد شد . با گسترش فعالیت ها و وظایف ، اداره کود گیاهی نسبت به تدوین اساسنامه ای برای تشکیل یک سازمان مستقل اقدام و برای تصویب به وزارت کشور پیشنهاد کرد . اساسنامه سازمان تحت نام " سازمان بازیافت و تبدیل مواد " سال 1370 به تصویب وزارت کشور رسید و برای اجرا به شهرداری تهران ابلاغ شد . در سال 1372 احداث یک کارخانه بازیافت مواد آلی و تولید کمپوست در دستور کار قرار گرفت که عملیات احداث آن در سال 1377 به پایان رسید و راه اندازی شد .

*FATIMA*
28th October 2010, 01:20 AM
آنها زباله کاوند ، نه زباله دزد
همکاران غیررسمی سازمان بازیافت
زن کیسه محتوی زباله خشک خود را کنار محزن زباله تر روی زمین گذاشت اما هنوز رویش را برنگردانده بود که کیسه زباله ناپدید شد . شاید به زحمت 10 سال داشت . کفش هایش آنقدر پاره بود که از آن طرف خیابان پاهای سیاهش دیده میشد . شلوارش آنقدر کثیف بود که رنگش معلوم نبود . هوا خیلی گرم بود اما زیپ کاپشن بهاره ای که چندین سایز برایش بزرگ بود را چنان بسته بود که احساس خفگی به من دست داد . دست های نحیف و سیاهش از آستین های تاشده کاپشن با قدرت تمام کیسه زباله خشک را به کولش میکشید و با قدرت میرفت . انگار ثروت عظیمی را با خود میبرد .
اجدادشان در دوران طاغوت به ایران آمدند و " علم " آنها را در بیرجند ساکن کرد ، اما از سال ها پیش به تهران آمدند تا تنها در ازای مبلغی اندک در ماه زباله ها را تفکیک کنند .
علیرضا جهان بیگلو معاون امور مناطق سازمان پسماند درباره آنها میگوید : " اطلاق نام زباله دزد در مورد آنها کار درستی نیست چرا که دزدی در قانون تعریف خاص خود را دارد ؛اینها افرادی هستند که این حرفه را برای کسب روزی خود از سر ناچاری انتخاب کرده اند و شاید بهتر باشد به جای زباله دزد نام " زباله کاو " را روی این افراد گذاشت . " از صدای خش خش کیسه های نایلونی در تاریکی شب کمی ترسیدم . فکر کردم شاید گربه ای باشد که در حال پاره کردن کیسه های زباله است ولی وقتی نزدیک تر رفتم پسربچه ای 15-14 ساله که تا کمر درون مخزن زباله خم شده بود بیرون آمد . کیسه ها پاره شده و بوی آشغال در فضا پخش شده بود . با خود فکر کردم چرا کسی مانع آنها نمیشود . اینها فقط کار مأموران شهرداری را زیاد میکنند . مدیرعامل سازمان پسماند در این باره میگوید : " این افراد با این کار ضرری به ما نمیزنند . آنها با کندوکاو در زباله ها وسایل مورد نیازشان را پیدا میکنند که برای صاحب آنها باارزش نبوده اما برای کسی که آنها را پیدا کرده باارزش است . بنابراین کسی از کار آنها ناراحت نمیشود . تازه کار مأموران شهرداری را کمتر میکنند زیرا زباله کمتری را حمل میکنند . "
به گفته سید محمد فیاض ، زباله کاوها با پخش کردن زباله ها در وسط کوچه و خیابان با پاره کردن کیسه های زباله درون محزن و بیرون کشیدن زباله خشک از میان آنها مرتکب عملی غیربهداشتی میشوند و نظافت شهر را برهم میزنند و این شاید تنها مزاحمت آنها برای ما باشد.
در واقع آن گونه که از سخنان مدیران بخش پسماند شهرداری برمی آید ، زباله کاوها بخشی از اجرای پروسه تفکیک زباله و بازگرداندن آنها به چرخه مصرف از طریق بازیافت را انجام میدهند ، البته این گروه به دلیل این که فعالیت شان جایی ثبت نمیشود دارای شناسنامه مشخصی نیستند و آماری از تعداد این افراد و حجم زباله ای که تفکیک میکنند در دست نیست.
پیشکسوتان عرصه بازیافت
زباله کاوها تنها کسانی نبودند که شخصاً مواد قابل بازیافت را جمع میکردند . آوای نمکی ها را به یاد دارید که با لحنی عجیب فریاد میزدند " نمکیه " ؟ همان هایی که صبح خیلی زود همراه با گاری دستی خود سوار بر یک وانت بار می آمدند و در مناطق شهر مستقر میشدند . فریاد میزدند " نمکیه " و در ازای نان خشک به مشتریان خود نمک میدادند . خانه بیشتر آنها در حلبی آباد تهران بود خانه هایی که تمام آن با حلب قوطی روغن ساخته شده بود .
نوای "آهن قراضه ، آلومینیوم کهنه ، مس کهنه میخریم " را چه طور ؟ حتماً آنها را هم به یاد می آورید . اینها اولین گروه از افرادی بودند که شخصاً مواد قابل بازیافت را به طرق مختلف جمع آوری میکردند و به مراکز بازیافت میرساندند . سالها بعد شهرداری به این نتیجه رسید که میتواند از این افراد در مسیر فرهنگ سازی استفاده کند . بنابراین اواخر دهه 60 آنها را سازمان دهی کرد و با طرح کیسه زباله آبی و زرد آنها را به در خانه های ما فرستاد اما این طرح نتیجه لازم را نداد . این بار شهرداری طرح تفکیک از مبدأ را آغاز کرد و موتور سه چرخه جای گاری قدیمی نمکیها را گرفت تا همان آدمها این دفعه با شکل و شمایلی دیگر پسماندهای خشک را جمع کنند . جهان بیگلو درباره آنها میگوید : " در حال حاضر بیشتر این افراد بیمه دارند و حداقل حقوق ماهیانه ای که وزارت کار تعیین کرده را دریافت میکنند . یعنی اداره بازیافت هر منطقه با شرکت هایی قرارداد بستند و آنها را در ازای حقوق و مزایا به کار گرفتند . البته تعداد آنها مشخص نیست و در هر منطقه نسبت به وسعت آن متغیر است . "
این سخنان جهان بیگلو اما نافی فعالیت افرادی نیست که بدون هماهنگی شهرداریها اقدام به جمع آوری زباله میکنند . مسلماً هستند افرادی که با عرضه زباله های جمع آوری شده به افراد سودجو نوعی بازار کاذب به وجود آورده و موجب ضرر بیشتر شهرداریها میشوند . تردیدی نیست که اقدام شهرداری برای ساماندهی زباله کاوها میتواند توسعه بیشتر یافته و عرصه را برای فعالیت افرادی که سودجویانه ثروت شهر را از آن خود میکنند تنگتر کند .
مخازن آبی در راهند
نسل جدید مخازن زباله در راه است . قرار است به زودی مخازن زباله آبی رنگی در کنار مخازن زباله سیاه رنگ در سطح شهر تهران نصب شوند . این مخازن در راستای طرح تفکیک زباله از مبدأ نصب خواهند شد تا تهرانی ها زباله خشک خود را هر زمان که بخواهند درون این مخارن بریزند . با این طرح خودروهای حمل زباله خشک و قابل بازیافت هم میتوانند هر زمان که بخواهند زباله ها را از این مخازن تخلیه کنند . در ضمن زباله کاوها هم بدون اینکه کیسه زباله های تر را پاره کرده و آن را در کوچه رها کنند میتوانند لوازم مورد نیاز خود را از این مخازن خارج کنند . به احتمال زیاد این مخازن بدون در خواهند بود تا قابلیت استفاده از آن بیشتر باشد . البته با آمدن این مخازن ، دیگر روشهای جمع آوری زباله های خشک باز هم به کار خود ادامه خواهند داد . لازم به ذکر است یکی از این مخازن در هیابان ستارخان به تازگی نصب شده است و مورد بهره برداری قرار گرفته است .

*FATIMA*
29th October 2010, 12:50 AM
زباله دزدی یعنی سرقت طلا
قدر بدانیم
زباله آن قدرها هم که فکر میکنید چیز بدی نیست . در واقع اگر پتانسیل های لازم را داشته باشیم میتوانیم از همین زباله ها و آشغالها به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم . کاری کنیم که آنها محیط زیستمان را آلوده نکنند ، آزارمان ندهند و ما را به سمت مریضی نکشانند . اگر از همین امروز تصمیم بگیریم که زباله ها و دورریزهای خود را به نزدیک ترین سطل زباله عمومی برسانیم و با پرتاب آنها به داخل سطل های مخصوص ، آشغال ها را بار دیگر وارد چرخه زندگی کنیم . آن وقت ثروت بزرگی به دست آورده ایم . چه فرقی میکند ؛ اگر شهرمان پولدار باشد ، انگار خودمان پولدار هستیم .
در بسیاری از کشورهای جهان وقتی میخواهند بودجه ای را تنظیم کنند ، سهمی هم به زباله ها اختصاص میدهند . یعنی جمع آوری ، جداسازی و بازیافت که البته مرحله دوم در برخی کشورها مانند آلمان به وسیله خود مردم انجام میگیرد . با این حال وقتی میخواهند حساب و کتاب ها و منابع درآمد را هم محاسبه کنند ، آن وقت است که موضوع درآمدهای فوق العاده و قابل توجه بازیافت زباله ها پیش می آید . این صنعت آن قدر سود دارد که عده ای از این راه امرار معاش میکنند و حتی عده ای نیز به عنوان تبهکار شناخته میشوند .
همان هایی که زباله میدزدند و اجازه نمیدهند شهرداری ها از این راه درآمد زایی کنند . البته موضوع زباله دزدی در برخی مناطق دنیا وجود ندارد و اساساً کسانی که در لابلای آت و آشغالها به دنبال بازیافتی ها میگردند تا با فروششان درآمدی داشته باشند نه تنها زباله دزد محسوب نمیشوند ؛ بلکه باید دست مریزادی هم به ایشان گفت که جور شهرداری را نیز میکشند ، چرا که در بعضی شهرها چیزی به نام بازیافت اصلاً وجود ندارد !
زباله دزدی در نیویورک
چند سالی میشود که بسیاری از شهروندان یکی از بزرگترین شهرهای امریکا به امر زباله دزدی روی آورده اند . ابتدای امر شهرداری و دولت ایالتی جریمه ای را برای این افراد در نظر نمیگرفت ، اما به تدریج و با توجه به افزایش این امر و از دست رفتن فرصت های خوب مالی ، مقامات تصمیم گرفتند تا با تصویب قوانینی بازدارنده جلوی زباله دزدی را بگیرند . بدین ترتیب بود که 100 دلار جریمه برای زباله دزدان در نظر گرفته شد ، اما این روند چندان سود نداشت . آنها با اضافه کاری 100 دلار جریمه را جبران میکردند تا این که اواخر سال 2007 میلادی بود که قانون دچار تغییر و نحولات شد و جریمه از 100 به 2000 دلار افزایش یافت . البته در این قانون اشاره شده بود که سرقت زباله ها با خودروجریمه دارد و کسانی که با چرخ دستی این کار را انجام میدهند مجرم شناخته نمیشوند . چندی بعد این قانون سختگیرانه تر شد و چرخ دستی ها هم به زمره تبهکاران پیوستند ! زباله دزدان با این کار میتوانند روزانه حدود 20 دلار برای خود درآمد داشته باشند .
جایی که زباله ها را له میکنند
ونکوور یکی از بهترین شهرهای جهان برای زندگی است . این موضوع را مجله اکونومیست چند سالی است که در رده بندی هایش اعلام میکند . در اطراف این شهر 600 هزار نفری دستگاههای ویژه ای برای پرس کردن زباله ها وجود دارد که خود این دستگاهها با انرژی خورشیدی کار میکنند . به وسیله این دستگاهها زباله آنقدر فشرده میشود که حجمش به یک – پنجم تقلیل پیدا میکند . این کار هم باعث میشود که در هنگام حمل ونقل پراکنده نشوند و هم اینکه مخازن با ظرفیت بیشتری به کار خود ادامه دهند . بدین ترتیب تعداد دفعات حضور کامیون های ویژه حمل کاهش مییابد که این امر خودش هم در وقت صرفه جویی میکند ، هم در هزینه و انرژی .
سنگاپور بحران را حل کرد
در فاصله زمانی سالهای 1970 تا 2000 میزان تولید زباله ها در سنگاپور 6 برابر شد . این موضوع نگرانیهای بسیاری در پی داشت . از یک سو مواجهه با این همه زباله و از سوی دیگر آلودگیهای زیست محیطی که میرفت گریبان این کشور کوچک در جنوب شرق آسیا را بگیرد . اما مسئولان با چاره اندیشی به فکر راه حل های گوناگون برای رویارویی با انبوه زباله ها افتادند . آنها 2 راه را پیش رو گرفتند . اول اینکه تا جایی که امکان دارد حجم پسماندها را کاهش دهند و دوم اینکه به سراغ بازیافت بروند . برای بازیافت نیاز به بسترسازی و همچنین فرهنگ سازی بود که این کار در سطح جامعه از طریق اطلاع رسانی رسانه ای و همچنین روش های تشویقی و خرید برخی زباله ها صورت گرفت و در مدارس نیز برنامه هایی مشابه برای آشنایی دانش آموزان با زباله و روشهای استفاده بهینه و در نتیجه کمک به بازیافت صورت گرفت .
آلمان ؛ سرزمین بازیافت
یکی از کشورهایی که به مقوله بازیافت و استفاده از زباله ها اهمیت ویژه ای میدهد ، آلمان است . بد نیست به این نکته بسیار مهم اشاره کنیم که قانون ممنوعیت دفن زباله های غیر طبیعی از یک طرف به افزایش گنجایش سرمایه گذاری در صنعت بازیافت کمک کرده و از سوی دیگر باعث به وجود آمدن رشد اقتصادی چشمگیری شده که تولید کنندگان کمتر سراغ فرآورده های شیمیایی بروند . در این کشور جداسازی زباله به وسیله خود شهروندان انجام میشود . یعنی آنها چندین سطل زباله با رنگ های مختلف در اختیار دارند که هر نوع زباله ای را باید داخل آن بریزند . بدین ترتیب زباله ها تقریباً تفکیک شده و به مرکز بازیافت میرسند . نکته آخر اینکه همه ساله چندین نمایشگاه ویژه بازیافت در آلمان برگزار میشود که با استقبال بسیار گسترده شرکت های داخلی و خارجی روبرو است . آخرین و در واقع بهترین دستگاه ها و روشهای بازیافت در این نمایشگاهها به نمایش درمی آیند .
در لندن جریمه میشوی اگر ...
در لندن هر خانه یک سطل زباله از طرف شهرداری دریافت میکند که باید زباله های خود را داخل آن بیاندازد . همین امر باعث میشود که میزان تولید زباله هر خانه مشخص شود و اگر این میزان از حد مجاز فراتر رود ، صاحبخانه باید هزینه اضافه حمل زباله را پرداخت کند و اینچنین است که مردم لندن مجبور هستند تا جایی که امکان دارد زباله تولید نکنند . البته مراکزی وجود دارند که زباله هایی مانند پلاستیک و ... که میتوان آنها را بازیافت کرد دریافت و حتی مبالغی نیز پرداخت میکنند . از سوی دیگر ماجرای زباله دزدی در این پایتخت انگلستان نیز وجود دارد ، اما قوانین سخت و مجازات های سنگینی که در امریکا برای این افراد وضع شده ، در لندن مشاهده نمیشود .
کپنهاگ
در پایتخت دانمارک چند سالی میشود که همانند برخی از کشورهای بزرگ جهان با سوزاندن برخی زباله ها برق تولید میکنند . این روش نه تنها باعث کاهش حجم زباله ها (تبدیل آنها به خاکستر) شده ، بلکه در مجموع از دیدگاه اقتصادی به مراتب به صرفه تر است . با این حال برخی از زباله ها که با بازیافتشان میتوان سود بیشتری حاصل کرد به این کوره ها برای تولید الکتریسیته برده نمیشود . اگرچه افراد زباله گرد در این کشور اسکاندیناویایی بسیار اندک است اما سود حاصل از زباله دزدی برخی شهروندان کپنهاگ را به زباله دزدی واداشته است . به نظر میرسد کشوری مانند دانمارک با توجه به بهره مندی از جدیدترین تکنولوژی بازیافت زباله هنوز نتوانسته است این ناهنجاری اجتماعی را ساماندهی کند .

*FATIMA*
5th November 2010, 01:32 AM
با رئیس مرکز اطلاع رسانی نیروی انتظامی در مورد یک پدیده ناهنجار
زباله گردی تعبیر بهتری است
یکی از معضلات کنونی شهر تهران به سرقت رفتن زباله ها توسط تعداد قابل توجهی از افراد موسوم به " زباله گرد " است . این قشر که عمدتاً از قشرهای پایین دست و فقیر جامعه هستند به طور مخفیانه اقدام به جداسازی پلاستیک و بعضی اقلام خشک دیگر از زباله میکنند که همین کار ترکیب زباله را برهم میزند .
افزایش فعالیت زباله دزدها در شهر تهران این روزها برای بسیاری از شهروندان کاملاً محسوس بوده و دیدن افرادی که به راحتی سرمایه های قابل تبدیل شهر را به سرقت میبرند ، عادی شده است .
این در حالی است که زباله دزدها از سطل های زباله شهرداری به صورت غیرقانونی و کاملاً غیربهداشتی سوء استفاده کرده و اقدام به جداسازی موادی که قابلیت بازیافت دارند ، میکنند و نمکی ها نیز علاوه بر نان خشک اقدام به جمع آوری پسماندها کرده و آنها را به انباردارها تحویل میدهند .
سرهنگ رضا غنی لو ، رئیس مرکز اطلاع رسانی نیروی انتظامی در مورد این افراد به همشهری زندگی میگوید : " همان گونه که واضح و مبرهن است ، بیکاری در هیچ قانونی جرم محسوب نمیشود ، ولی مزاحمت ناشی از بیکاری و یا هر فعل و انگیزه ای در نمام سیسنم های حقوقی دنیا تخلف و یا جرم است . نحوه برخورد با این گونه تخلف ها بسته به محدوده جغرافیایی و قانون هر کشوری دارد . "
وی با اشاره به اقدامات نیروی انتظامی در ارتباط با شغل های کاذب ادامه میدهد : " با این مقدمه لازم به توضیح است که نیروی انتظامی براساس وظایف ذاتی خود و قانون تشکیلات ناجا که آن را مسئول نظم و امنیت جامعه به صورت عام و خاص معرفی میکند و براساس درخواست های نهادهای عمومی مانند شهرداری ، پس از هماهنگی با نهادهای قضایی در صورت نیاز نسبت به برخورد با مشاغل کاذب همانند دستفروشی در معابر ، سد معبر ، فروش اقلام غیر مجاز فرهنگی ، جمع آوری افراد بی خانمان ولگرد و ... اقدام میکند . "
سرهنگ غنی لو با اشاره به قوانین در خصوص این جرمها تصریح میکند : " علاوه بر قوانین تخصصی ناظر بر فعالیت شهرداریها مثلاً در ماده 690 قانون مجازات اسلامی قید شده ، هر کسی به وسیله صحنه سازی به اراضی و املاک منعلق به شهرداری را که مصارف عام المنفعه دارد ، تجاوز و تصرف عدوانی کرده یا در این معابر ایجاد مزاحمت و ممانعت نماید ، از یک ماه تا یک سال به حبس تعزیری محکوم شده و موظف به برگرداندن خسارت احتمالی وارد شده به این اراضی است . در این قانون تأکید شده که به این جرایم خارج از نوبت رسیدگی شود . همچنین جرایم دیگر همانند تکدی گری ، فروش اقلام فرهنگی و ولگردی و ... قوانین مخصوص به خود را دارد . " وی در ادامه می افزاید : " از آنجا که در نیروی انتظامی علاوه بر کلیه کلانتریها و پاسگاهها که موظفند در صورت جرایم مشهود با آن برخورد کنند ، یگان تخصصی به نام اجراییات و امور انتظامی در شهرداریها تشکیل شده که وظایف آنها اعمال قوانین مربوط به آسایش و رفاه شهروندان در حوزه شهرداری هاست . این یگان ها به صورت انحصاری و تخصصی مشکلات شهروندان در نیروی انتظامی تحت تعلیمات و نظارت دادگستری مربوطه را حل و فصل میکنند . "
وی در پاسخ به این سؤال که آیا این اقدامات شامل زباله گردها هم میشود ، میگوید : " همان گونه که از اسم زباله گرد معلوم است ، این کلمه فاقد صفت مجرمانه است . چون زباله در معنا به چیزی گفته میشود که مالک قبل از مصرف آن نسبت به سلب مالکیت و اخراج آن از منزل و حوزه تملک اقدام و آن را در مکان های خاص (سطل های زباله) رها کرده است . با این تعریف ضایعاتی که فاقد مالک و ارزش بعد استحصال است نمیتواند سرقت و دزدی محسوب شود . چون در تعریف سرقت ربودن مال غیر ذکر شده است . در زباله دزدی نه شاهد مالی هستیم م نه مالکی . ولی در هر حال چون جمع آوری کننده های ضایعات قابل بازیافت پس از تفتیش در سطلهای زباله ، زباله ها را در معابر عمومی رها کرده و این امر باعث به هم ریختن بهداشت عمومی و افزایش هزینه های خدمات شهری برای شهرداری ها از محل بیت المال و وجوهات و موخذات عمومی میشود ، نیروی انتظامی با کمک شکایت شهرداری با این معضل تحت عنوان مجرمانه دیگری برخورد میکند . در ماده 688 قانون مجازات اسلامی به آن اشاره شده و آمده با هر اقدامی که تهدید علیه بهداشت عمومی و آلوده کردن جامعه محسوب شود ، مرتکبان به حبس تا یک سال محکوم خواهند شد . "
سرهنگ غنی لو همچنین با بیان اینکه آمار دقیقی از زباله دزدها در دست نیست ، تصریح میکند : " ما با اصطلاح زباله دزد مشکل داریم . بهتر است به جای این کلمه از کلمه زباله کاو یا زباله گرد استفاده کنیم . در هر حال آمار موجود آماری متشکل از آنهایی است که مابقی زباله ها را پس از جمع آوری در سطح شهر رها کرده و باعث آلودگی محیط زیست میشوند . ولی چیزی که روشن است این که با توجه به افزایش فرهنگ مصرف گرایی و تولید محصولات بافویلها ، پلاستیکها و جعبه ها و افزایش مهاجرت به کلان شهرها نظیر تهران و پیشرفت صنعت بازیافت ، این شغل بیشتر گسترش یافته است . "
به گفته وی ، سازمان های مربوطه باید ساماندهی شده و صنف ضایعات بازیافتی باید اقدامی عاجل کند . وی در پایان می افزاید : " این کار جرم نیست و افرادی که ضایعات را از مبدأ جمع آوری (سطل های زباله و حواشی خیابانها) تا مقصد (کارگاه ها و کارخانه های بازیافت پلاستیک و جعبه سازی) هدایت میکنند را تحت عنوان باند نمیشناسیم . در حالی که همین اصطلاح را برای امر تکدی گری کودکان صحیح میدانیم . "
سخنان پایانی سرهنگ غنی لو به اقدامات نیروی انتظامی برمیگردد : " نیروی انتظامی همواره یار و یاور شهرداری به عنوان خدمتگزار شهروندان است و این امر ثواب را همچنان ادامه میدهد . برای این منظور ما در طول هفته جلسات متععدی با شهرداری از جمله معاونتها اجتماعی و فرهنگی ، حمل و نقل و ترافیک داریم . این جدای از جلسات سر کلانتری ها با شهرداران محله برگزار میشود . "
دور از نگاه مسئولان
زمانی 7 هزار تن زباله شهروندان تهران بر روی سطح زمین پراکنده بود و فرصت طلب های دوره گرد با پاره کردن پلاستیک زباله آن را پخش میکردند ، اما هم اکنون و با این سطل های بزرگ این امکان به آن سهولت سابق فراهم نیست . این در حالی است که زباله دزدها این روزها بدون کوچکترین مزاحمتی از سوی دستگاهها و نهادهای مسئول به زباله دزدی و فروش آن برای بازیافت غیر بهداشتی میپردازند و این در شرایطی است که تفکیک نشدن صحیح زباله ها از یکدیگر و دفع انواع زباله های باارزش و قابل بازیافت در مخازن زباله از سوی شهروندان این تشویق و ترغیب را برای افرادی به دنبال دارد که از راه زباله دزدی به امرار معاش و کسب سودهای فراوان بپردازند . شبکه های زباله دزد ، شبکه های وسیعی هستند که به شکل غیر رسمی و پنهان در لایه های زیرین شهر وجود دارند .
دزدی در روز روشن
شاید خیلی ها زباله را سرمایه ای برای شهر ندانند ، اما وقتی سری به کارگاه های کوچک غیرقانونی بازیافت در جنوب شهر میزنیم ، تازه متوجه ارزش زباله یا همان طلای کثیف میشویم . زباله گردهای شهر تهران که هر روز تعداد آنها در حال افزایش بوده درآمدهای میلیونی از زباله داشته که بنابر آمار یونیسف تخمین ابتدایی سود حاصل از زباله دزدی در تهران ماهانه به 2 میلیون تومان نیز میرسد .

*FATIMA*
20th November 2010, 01:52 AM
زندگی ، زباله ، زهرخند ؛ سرنوشت جویندگان طلای کثیف
زباله گردی در چند پرده
احتمالاً صبح ها وقتی از خانه بیرون می آیید ، تعداد زیادی از گونی به دوشهایی که اغلب آنها شهرستانی هستند را در حال جدا کردن زباله ها برای گذران زندگی میبینید . این افراد که غالباً درآمدهای کلانی از این راه کسب میکنند ، در حاشیه های شهر تهران به صورت دسته جمعی زندگی میکنند . تعداد گونی به دوش هایی که در حال جدا کردن زباله ها هستند ، بیشتر شده و باید گفت این ها دیگر زباله گرد نیستند ، بلکه گونی به دوش هایی هستند که طلا میدزدند .
زباله گردهایی که با خم شدن در مخازن زباله به واکاوی کامل آنها پرداخته و با گئنی های پر راهی حاشیه های شهر برای فروختن آنها میشوند ، عمدتاً نوجوانان و جوانان کم سن و سال و شهرستانی بوده که البته سود اصلی زباله گردی نصیب آنها نمیشود . آنها با نرخ های بسیار پایین به فروش انواع زباله های با ارزش به شبکه های مافیایی زباله میپردازند و از سویی بازیافت کنندگان غیر مجاز زباله در بیغوله های شهر سودهای کلان به جیب میزنند .
گفتگو با تعدادی از آنها
سکانس اول ، ساعت 9 صبح ، میدان انقلاب
چشمان پسرک در گذر از خیابانها برخلاف مقتضای سن و سالش به دنبال اسباب بازی و لباس های پرزرق و برق نیست ، بلکه چشمان او با دیدن سطل های انباشته از زباله میدرخشد . انگار دنیای او دنیای دیگری است و نگاهش به اطراف ، متفاوت . پسرک بی تفاوت نسبت به محیط اطراف و نگاه های متفاوت به کار خود ادامه میدهد تا زودتر از همکاران خود بتواند سهم بیشتری از زباله ها کسب کند . این جا میدان انقلاب است . مقابل مغازه های اغذیه فروشی ، میوه فروشی ، مدارس و پارکها ، پر درآمدترین محدوده فعالیت اوست .
رمضان ، 13 ساله از مشهد برای کار کردن به تهران آمده است و میگوید : " مأموران نمیگذارند ما کار کنیم . "
این زباله دزد (یا به قول بعضی مسئولان ، زباله کاو) که معتقد است سابقه کاری اش از دوستانش بالاتر است ، ادامه میدهد : " زباله ها را به فردی به نام طاهر که محل کارش در جاده امام رضاست میفروشم . زباله ها را از ما 200 تومان میخرد و 320 تومان میفروشد . کسی که زباله ها را میخرد ، قبلاً خودش هم زباله دزد بوده . او روزانه 7 تا 8 میلیون تومان درآمد دارد و حالا برای خودش کسی شده . یک خانه بزرگ خریده و یک ماشین شاسی بلند زیر پایش انداخته است . تازگی ها ازدواج کرده و زندگی خوبی دارد . "
حسین ، نوجوان 15 ساله ای که اهل یزد است تا کمر داخل سطل زباله یکی از خیابانهای فرعی میدان انقلاب شده و کارتن ها و مواد مورد نظر خود را بدون دستکش از داخل سطل بیرون می آورد و میگوید : " 9 نفر هستیم و خانه ای در شرق تهران اجاره کرده ایم . "
او با طعنه ادامه میدهد : " دیده اید دزد به دزد میزند ؟! ما زباله ها را جمع میکنیم ، بعد عده ای مأمورنما این زباله ها را از ما میدزدند . "
در پاسخ به این پرسش که چرا این مواد بازیافتی را به شهرداری نمیفروشید ، میگوید : " شهرداری ارزان میخرد ولی در کارخانه پول بهتری میدهند . "
حسین با اشاره به این که ساعت کاری آنها از 9 صبح تا 10 شب است ، میگوید : " هرکدام از ما محدوده مشخصی برای کار داریم و نباید کسی وارد حریم کاری ما شود . " او تمام مخازن زباله خیابان انقلاب و کوچه پس کوچه هایش را وارسی میکند . " نان درآوردن کار سختی است ، مخصوصاً اگر مانعی همانند شهرداری را در مقابل خود داشته باشید . " این سخنان غفار ، مرد 43 ساله ای است که زباله کاو است و از این راه امرار معاش میکند . او میگوید : " به دلیل بی پولی ، زنم طلاق گرفت . من هم از صبح تا عصر از سطل های زباله ، پلاستیک ، نان خشک و غیره جمع آوری میکنم و کیلویی 100 تومان میفروشم . "
گونی به دوش انداخته و به سختی راه میرود . درباره وزن گونی که بر دوش دارد میپرسیم و میگوید : " 100 کیلوگرم "
غفار میگوید که بی سواد است و ادامه میدهد : " در روزهای عادی 20 تا 25 هزار تومان درآمد دارم . اگر شهرداری جلوی کارم رو نگیرد ، الحمدا... درآمد خوب است . در روزهای آخر سال درآمدها به 70 الی 80 هزار تومان هم میرسد . چون مردم وسایل اضافی زیادی را در خیابانها و سطل های زباله میگذرانند . "
سکانس دوم ، ساعت 12 ظهر ، میدان ولی عصر (عج)
به خاطر نمی آورد که جز با دیدن یک بطری کوچک پلاستیکی آن هم درون یک محزن زباله از چیز دیگری به این اندازه خوشحال شده باشد . تمام روزش را داخل محازن زباله سرک میکشد . گونی پلاستیکی بزرگی که به کولش میگیرد با قد و قواره اش برابری میکند . تمام بسته های زباله را یکی یکی و با دقت وارسی و ضایعات و پلاستیک های خشک و به درد بخور را جدا میکند ، حتی کیسه های زباله ای که توسط یک شهروند بسته بندی شده را هم تخلیه و آن را روانه گونی خود میکند . حیدر که تنها 16 سال دارد گونی زردرنگ بزرگی را به دوش گرفته ، میگوید : " چون قدم هم اندازه مخازن زباله است نمیتوانم به بعضی پلاستیک ها و بطری های انتهای مخزن برسم اما بیشتر از همه وقتی گربه ای داخل محازن میبینیم که گوشه ای کز کرده و به من خیره میشود وحشت میکنم . بارها این گربه ها به من حمله ور شده اند . " تمام حواسش را به گونی زباله اش میدهد " تمام زباله هایی را که جمع میکنم کیلویی 100 تومان میفروشم . " چوب دستی بزرگش را داخل جوی آب می اندازد و با یک حرکت 3 بطری نوشابه از آب بیرون می آورد . خودش را صادق معرفی میکند و میگوید : " پلاستیک ، آلومینیوم ، بطری و شیشه جمع میکنم . کارتن کیلویی 50 تومان و بطری ها کیلویی 150 تومان . روزانه 12 تا 17 هزار تومان درآمد دارم . شب ها هم خواب مخازن زباله را میبینم . اگر یک روز شانس یارم باشد ، خرت و پرت های خوبی از زباله ها پیدا میکنم . "
او میگوید : " اگر کارگرهای شهرداری ما را ببینند بارمان را میگیرند . اما اگر طی روز پلاستیک های باارزش گیرمان بیاید ، میبریم شوش و یا شهرری ، گاهی هم در خیابان اتابک آنها را میفروشیم . عنایت ادامه میدهد : " بیشتر روزها 8 تا 10 کیلو پلاستیک جمع میکنم . " حمید ، عنایت و فریدون فقط 3 نفر از میان هزاران زباله فروش در تهران هستند که سالهاست به آنها لقب زباله گرد میدهند .
سکانس سوم ، ساعت 2 بعدازظهر ، میدان ونک
یکی دیگر از این زباله دزدها که پیرمردی حدود 60 ساله است ، با اعتراض میگوید : " برخی خارجی ها در این کار روی دست ایرانیها بلند شده اند و کاروکاسبی را کساد کرده اند."
با اشاره به این که کارگران خارجی در این حرفه جوان تر و چابک تر هستند ، میگوید : " امروز بیشتر درآمدها از چوب هایی است که مردم بیرون میگذارند . " این پیرمرد زباله گرد با اشاره به این که روزانه به طور متوسط 40هزار تومان درآمد دارد ، میگوید : " تا پارسال کار بهتر بوده است . " وی در ادامه می افزاید : " 4 فرزند دارم که فقط یکی از آنها ازدواج کرده و بقیه یچه ها درس میخوانند . "
این پیرمرد که یک خانه شریکی با یکی از اقوامشان در عبدل آباد دارد ، میگوید : " آهن پاره ها را از سر ساختمان و سطل های زباله جمع آوری کرده و بعد میفروشم . در حال حاضر چرخ زندگی به سختی میچرخد ولی خدا را شکر ، درآمد خوبی از این راه کسب میکنم . "
یاراحمد 17 ساله که اهل یکی از کشورهای همسایه است ، میگوید : " با 12 نفر از دوستانم در اتاقی حوالی ورامین زندگی میکنیم . ما خانوادگی در این کار هستیم ، قبلاً که شهرداری زباله ها را تفکیک نمیکرد وضعیت درآمدی بهتر بود ولی در حال حاضر بازار کساد است ."
این پسر جوان که تا کلاس پنجم ابتدایی درس خوانده است ، میگوید : " برای این که به موقع سرکار حضور داشته باشیم ، سرویسی اجاره کرده ایم . روزانه حدود 17 هزار تومان درآمد داریم . پول هایم را جمع میکنم تا بتوانم با دختر مورد علاقه ام ازدواج کنم . "
به برادر خود اشاره میکند و میگوید : " تازه کار است ، فقط روزی 7 تا 8 هزار تومان کار میکند ولی وقتی مهارت کسب کند ، درآمدش افزایش مییابد . "
کاظم گونی به دوش نیز از یک کشور خارجی به ایران آمده است . 23 سال دارد و روزانه 20 هزار تومان از این راه کسب درآمد میکند . او میگوید : " سرپرست کارگاهی که زباله ها را برای فروش پیش وی میبرد ، قبلاً آشغال دزد بوده و با یک سه چرخه رفت و آمد میکرده است . "
سکانس آخر ، انتهای شب
در یکی از خروجی های شهر محل تجمع نان خشکی ها و زباله جمع کن ها است که اگر صبح تا غروب هر کجای شهر باشند عصر در آنجا جمع میشوند تا در ازای تحویل پلاستیک ، آهن و نان خشک هایی که جمع آوری کرده اند ، دستمزد یک روز تلاش و کوچه گردی خود را بگیرند .
سرپرست یا صاحب دستگاه ، گونی های کارگران و کودکان را به نوبت وارسی میکند . پلاستیک ها ، نان خشک و آهنها را جداگانه وزن میکند و جلوی اسم هر کدام عددی را در دفتر مینویسند و براساس آن به کارگرها پول پرداخت میکند . هر کدام که قویتر است و زباله بیشتری جمع کرده ، پول بیشتری دریافت میکند .
در بین آنها بیشترشان خواهر و برادر و تقریباً هم سن و سال هستند و هر صبح توسط کارفرما در محل های مشخص شده ای حاضر میشوند تا روزی خود را از بین زباله ها های مردم پیدا کنند . کودکان درآمد ناچیزی کسب میکنند اما عده ای که از تلاش آنها سود کلانی میبرند در جهت منفعت خود به تشویق کودکان برای ادامه کار میپردازند .
به سراغ سهراب ، مسئول زباله دزدها میروم و این مرد حدود 40 ساله میگوید : " هر کودک زباله گرد با حدود 6 ساعت کار ، 20 تا 30 میلیون تومان ارزش دارد . کارگران باید جوان و تروفرز باشند تا بتوانند به خوبی پلاستیک ، کاغذ ، نان خشک و سایر اقلامی که به درد میخورد را از بین زباله ها جدا کنند بدون آنکه توسط مأموران شهرداری دستگیر شوند . مأموران شهرداری اصولاً کار و کاسبی را کساد میکنند ولی در ساعتی که کارگران ما فعالیت میکنند ، کمتر مأموران حضور دارند . "

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد