diamonds55
4th December 2008, 03:04 PM
تصور كنيد داستان ماشين زمان روزي به واقعيت بپيوندد و شما بتوانيد بر آن سوار شويد و به گذشته سفر كنيد. فكر ميكنيد آنچه را خواهيد ديد، همان است كه در كتابهاي تاريخ وجود دارد؟ بعيد به نظر ميرسد كه آنچه امروز به عنوان ميراث گذشته به ما رسيده است، همان چيزي باشد كه عينا در تاريخ رخ داده است.
بويژه زماني كه در طول زمان تصميم ميگيريد، نه سالها كه قرنها به عقب برگرديد. آنچه از دوران كهن تاكنون به دست آمده، شايد چندان براي درك درست و كامل ديدگاههاي گذشتگان ما كه در زماني بسيار دور ميزيستهاند، كافي نباشد.
براستي چه ميشد كه ناگاه ميتوانستيم گنجينهاي از اعتقادها، باورها، سخنان و تصاوير كساني كه حدود 50 هزار سال پيش نقشهايي را بر دل غارها رسم ميكردهاند، پيدا كنيم كه خطاب به ما نوشته شده است؟ فكر ميكنيد آيا تاريخ ما همين گونه ادامه خواهد يافت؟
آنچه ما را به جنبش و تكاپويي براي شناخت و ديدن گذشته، آن گونه كه هست و نه آن طور كه راويان روايت كردهاند ، واداشته است شايد علاقه ما به درك جايگاه كنوني خود باشد و امكان مقايسه آن را با گذشته به دست آورد و از سوي ديگر، بفهمد كه گذشتگان ما چگونه به جهان اطراف خود مينگريستند.
گرچه شايد ما هيچ گاه نتوانيم به اين پرسش پاسخ دهيم كه زماني كه گذشتگان ما به دنيا مينگريستند چه ذهنيتي برايشان به وجود ميآمده؛ اما شايد بتوانيم پاسخ اين پرسش را براي آيندگان باقي بگذاريم.
ژان مارك فيليپ، هنرمند فرانسوي زماني كه نقشهاي رسم شده بر ديواره غارهاي بستان اسپانيا را ديد، به همين پرسشها فكر كرد كه اگر خالقان اين نقشها كه قديميترين آنها 50 هزار سال پيش رسم شدهاند، ميتوانستند با ما سخن بگويند، چه برزبان ميآوردند و چه پيامي را براي ما انسانهاي 50 هزار سال بعد از خود به يادگار ميگذاشتند؟ انديشه درباره اين پرسش بود كه فيليپ را به فكر ايدهاي انداخت كه عنوان طرح قرن را از آن خود كرد.
او ايده طراحي ماهوارهاي به نام (KEO كه نام آن بر مبناي آواهاي قابل تلفظ در بيشتر زبانها گرفته شده است) را مطرح كرد كه پيامهاي انسانها از سراسر جهان و به زبانهاي مختلف را به مدار زمين ببرد و 50 هزار سال بعد آنها را به زمين بازگرداند.
ژان مارك فيليپ در سفري كه چند سال پيش به ايران داشت، در گفتگويي با «جامجم» در باره اهداف خود گفته بود ما 2 هدف اصلي را از اين پروژه دنبال ميكنيم، نخست آن كه فرصتي به دست ميآيد تا هويت خود را به نسلهاي آينده بشناسانيم و خاطره واضحي از خود را براي آنان به ارمغان بگذاريم.
در واقع به كمك اين طرح بستهاي باستانشناسي از انديشه و فرهنگ انسان امروز در اختيار انسان 50 هزار سال بعد قرار خواهد گرفت. بر مبناي اين طرح KEO همراه خودپيامهاي انسان امروز را به آينده ميبرد تا در زماني كه هيچ ديدگاهي از آن نداريم، نقش ماشين زماني را بازي كند كه آيندگان ما را اگر وجود داشته باشند با واقعيتهاي امروز ما آشنا كنند.
اما اين طرح وجه و جنبه ديگري هم دارد و آن اثري است كه بر زمان حال باقي خواهد گذاشت. با كمك اين طرح مردم جهان ميتوانند بدانند كه همعصران آنها چگونه ميانديشند و چه روياهايي را در سر دارند و چگونه به جهان اطراف مينگرند. اين بهانه فرصتي به دست ميدهد تا مفهومي چون گفتگوي تمدنها به شكل مشخصتري در عمل پياده شود.
طراحي KEO به گونهاي انجام شده است كه هر فرد زنده ساكن فعلي كره زمين بتواند حدود 4 صفحه متن را به عنوان پيام همراه آن به فضا ارسال كند، يعني گنجايش مورد نظر ما به ازاي بيش از 6 ميليارد نفر ساكن زمين و به ازاي هر فرد 4 صفحه پيام است.
هر شخصي آزاد است پيام خود را بدون دغدغههاي ملي، مذهبي، سياسي و جغرافيايي و خطاب به انسان 50 هزار سال آينده ارسال كند. اين پيامها بدون نام افراد منتشر خواهند شد تا هر فرد بتواند بدون هر گونه دغدغهاي پيام خود را خطاب به آينده ثبت كند.
در اين طرح تنها سن، مليت، زبان و جنسيت افراد ثبت خواهد شد و پس از ارسال به صورت اينترنتي (و البته بدون ذكر نام) منتشر خواهد شد تا همگان از آن اطلاع يابند.
اگرچه پيامها بخش اصلي ماموريت ماهواره را تشكيل ميدهند؛ اما به همراه آن محفظه الماسي كه درون آن قطرهاي از خون يك انسان به همراه نمونههايي از هوا، خاك و آب سياره ما جاي گرفتهاند و به همراه نقشه ژنتيكي انسان امروز، نمونهاي از تصاوير زمينيان و همچنين دوره تناوب برخي از تپ اخترهاي درخشان آسمان شب در محفظه اصلي ماهوارهاي كه قرار است به وسيله موشكهاي آرين به مدار زمين برده شود، قرار داده ميشود تا به مداري فرستاده شود كه 50 هزار سال ديگر با وارد شدن به جو زمين بار ديگر به سوي زمين بازگردد.
اين ماهواره در مداري قرار خواهد گرفت كه براساس اصطكاك به لايههاي فوقاني جو حدود 50 هزار سال آينده به زمين باز خواهد گشت؛ اما چرا 50 هزار سال؟ ژان فيليپ در اين خصوص معتقد بود: ما در فرهنگهاي مختلف ديدگاههاي گوناگوني درخصوص خود، پيدايش جهان و تحول انسان داريم؛ اما آنچه علم امروزه ما ميگويد اين است كه انسان حدود 5 ميليون سال پيش روي اين كره حضور پيدا كرد و 5/2 ميليون سال پيش ابزار خود را ساخت، حدود 500 هزار سال پيش نيز آتش را شناخت و از 100 هزار سال پيش دفن مردگانش را آغاز كرد.
همين علم به ما ميگويد انسان از 50 هزار سال پيش توانسته است نمادهايش را بشناسد و ثبت كند و راه ترقي انسان مدرن را سرعت بخشد. امروز ما گونه كاملا ويژهاي هستيم؛ چراكه خلاقيت داريم و ميتوانيم از علم، شعر و ادبيات ثمري به وجود آوريم و همه اينها از 50 هزار سال پيش آغاز شد. به همين دليل ما 50 هزار سال را انتخاب كرديم.
هماكنون دريافت پيامها براي اين طرح از طريق سايت www.keo.org ادامه دارد و تا پايان سال 2009 نيز ادامه خواهد داشت تا اينكه سرانجام اين ماهواره در سال 2010 محموله خود را به مدار ببرد اما متاسفانه طراح آن زنده نماند تا تحقق آرزوي خود را به چشم ببيند. او ماه گذشته در پاريس درگذشت؛ اما بنياد «كئو» اعلام كرده است طرح او را دنبال خواهد كرد. شما هم تا پايان سال ديگر فرصت داريد پيام خود را به انسانهاي آينده زمين بفرستيد.
پوريا ناظمي
بويژه زماني كه در طول زمان تصميم ميگيريد، نه سالها كه قرنها به عقب برگرديد. آنچه از دوران كهن تاكنون به دست آمده، شايد چندان براي درك درست و كامل ديدگاههاي گذشتگان ما كه در زماني بسيار دور ميزيستهاند، كافي نباشد.
براستي چه ميشد كه ناگاه ميتوانستيم گنجينهاي از اعتقادها، باورها، سخنان و تصاوير كساني كه حدود 50 هزار سال پيش نقشهايي را بر دل غارها رسم ميكردهاند، پيدا كنيم كه خطاب به ما نوشته شده است؟ فكر ميكنيد آيا تاريخ ما همين گونه ادامه خواهد يافت؟
آنچه ما را به جنبش و تكاپويي براي شناخت و ديدن گذشته، آن گونه كه هست و نه آن طور كه راويان روايت كردهاند ، واداشته است شايد علاقه ما به درك جايگاه كنوني خود باشد و امكان مقايسه آن را با گذشته به دست آورد و از سوي ديگر، بفهمد كه گذشتگان ما چگونه به جهان اطراف خود مينگريستند.
گرچه شايد ما هيچ گاه نتوانيم به اين پرسش پاسخ دهيم كه زماني كه گذشتگان ما به دنيا مينگريستند چه ذهنيتي برايشان به وجود ميآمده؛ اما شايد بتوانيم پاسخ اين پرسش را براي آيندگان باقي بگذاريم.
ژان مارك فيليپ، هنرمند فرانسوي زماني كه نقشهاي رسم شده بر ديواره غارهاي بستان اسپانيا را ديد، به همين پرسشها فكر كرد كه اگر خالقان اين نقشها كه قديميترين آنها 50 هزار سال پيش رسم شدهاند، ميتوانستند با ما سخن بگويند، چه برزبان ميآوردند و چه پيامي را براي ما انسانهاي 50 هزار سال بعد از خود به يادگار ميگذاشتند؟ انديشه درباره اين پرسش بود كه فيليپ را به فكر ايدهاي انداخت كه عنوان طرح قرن را از آن خود كرد.
او ايده طراحي ماهوارهاي به نام (KEO كه نام آن بر مبناي آواهاي قابل تلفظ در بيشتر زبانها گرفته شده است) را مطرح كرد كه پيامهاي انسانها از سراسر جهان و به زبانهاي مختلف را به مدار زمين ببرد و 50 هزار سال بعد آنها را به زمين بازگرداند.
ژان مارك فيليپ در سفري كه چند سال پيش به ايران داشت، در گفتگويي با «جامجم» در باره اهداف خود گفته بود ما 2 هدف اصلي را از اين پروژه دنبال ميكنيم، نخست آن كه فرصتي به دست ميآيد تا هويت خود را به نسلهاي آينده بشناسانيم و خاطره واضحي از خود را براي آنان به ارمغان بگذاريم.
در واقع به كمك اين طرح بستهاي باستانشناسي از انديشه و فرهنگ انسان امروز در اختيار انسان 50 هزار سال بعد قرار خواهد گرفت. بر مبناي اين طرح KEO همراه خودپيامهاي انسان امروز را به آينده ميبرد تا در زماني كه هيچ ديدگاهي از آن نداريم، نقش ماشين زماني را بازي كند كه آيندگان ما را اگر وجود داشته باشند با واقعيتهاي امروز ما آشنا كنند.
اما اين طرح وجه و جنبه ديگري هم دارد و آن اثري است كه بر زمان حال باقي خواهد گذاشت. با كمك اين طرح مردم جهان ميتوانند بدانند كه همعصران آنها چگونه ميانديشند و چه روياهايي را در سر دارند و چگونه به جهان اطراف مينگرند. اين بهانه فرصتي به دست ميدهد تا مفهومي چون گفتگوي تمدنها به شكل مشخصتري در عمل پياده شود.
طراحي KEO به گونهاي انجام شده است كه هر فرد زنده ساكن فعلي كره زمين بتواند حدود 4 صفحه متن را به عنوان پيام همراه آن به فضا ارسال كند، يعني گنجايش مورد نظر ما به ازاي بيش از 6 ميليارد نفر ساكن زمين و به ازاي هر فرد 4 صفحه پيام است.
هر شخصي آزاد است پيام خود را بدون دغدغههاي ملي، مذهبي، سياسي و جغرافيايي و خطاب به انسان 50 هزار سال آينده ارسال كند. اين پيامها بدون نام افراد منتشر خواهند شد تا هر فرد بتواند بدون هر گونه دغدغهاي پيام خود را خطاب به آينده ثبت كند.
در اين طرح تنها سن، مليت، زبان و جنسيت افراد ثبت خواهد شد و پس از ارسال به صورت اينترنتي (و البته بدون ذكر نام) منتشر خواهد شد تا همگان از آن اطلاع يابند.
اگرچه پيامها بخش اصلي ماموريت ماهواره را تشكيل ميدهند؛ اما به همراه آن محفظه الماسي كه درون آن قطرهاي از خون يك انسان به همراه نمونههايي از هوا، خاك و آب سياره ما جاي گرفتهاند و به همراه نقشه ژنتيكي انسان امروز، نمونهاي از تصاوير زمينيان و همچنين دوره تناوب برخي از تپ اخترهاي درخشان آسمان شب در محفظه اصلي ماهوارهاي كه قرار است به وسيله موشكهاي آرين به مدار زمين برده شود، قرار داده ميشود تا به مداري فرستاده شود كه 50 هزار سال ديگر با وارد شدن به جو زمين بار ديگر به سوي زمين بازگردد.
اين ماهواره در مداري قرار خواهد گرفت كه براساس اصطكاك به لايههاي فوقاني جو حدود 50 هزار سال آينده به زمين باز خواهد گشت؛ اما چرا 50 هزار سال؟ ژان فيليپ در اين خصوص معتقد بود: ما در فرهنگهاي مختلف ديدگاههاي گوناگوني درخصوص خود، پيدايش جهان و تحول انسان داريم؛ اما آنچه علم امروزه ما ميگويد اين است كه انسان حدود 5 ميليون سال پيش روي اين كره حضور پيدا كرد و 5/2 ميليون سال پيش ابزار خود را ساخت، حدود 500 هزار سال پيش نيز آتش را شناخت و از 100 هزار سال پيش دفن مردگانش را آغاز كرد.
همين علم به ما ميگويد انسان از 50 هزار سال پيش توانسته است نمادهايش را بشناسد و ثبت كند و راه ترقي انسان مدرن را سرعت بخشد. امروز ما گونه كاملا ويژهاي هستيم؛ چراكه خلاقيت داريم و ميتوانيم از علم، شعر و ادبيات ثمري به وجود آوريم و همه اينها از 50 هزار سال پيش آغاز شد. به همين دليل ما 50 هزار سال را انتخاب كرديم.
هماكنون دريافت پيامها براي اين طرح از طريق سايت www.keo.org ادامه دارد و تا پايان سال 2009 نيز ادامه خواهد داشت تا اينكه سرانجام اين ماهواره در سال 2010 محموله خود را به مدار ببرد اما متاسفانه طراح آن زنده نماند تا تحقق آرزوي خود را به چشم ببيند. او ماه گذشته در پاريس درگذشت؛ اما بنياد «كئو» اعلام كرده است طرح او را دنبال خواهد كرد. شما هم تا پايان سال ديگر فرصت داريد پيام خود را به انسانهاي آينده زمين بفرستيد.
پوريا ناظمي