touraj atef
16th October 2010, 11:59 AM
امروز كه دربي 69 به اتمام رسيده شايد براي بسياري از آبي ها چيزي به نام درد دربي حس نشود اما به طور حتم در بين وجدان بيدار بسيار از آنها اين واقعيت حس شده است كه برد استقلال با چاشني شانس و اقبال زياد همراه بوده است از سوي ديگر غم شكست در برابر حريف ديرين براي عاشقان سرخ هم بسي مهيب به نظر مي رسد خصوصا آن كه حسرت آن گل پر پر شده آنها توسط تيم داوري كه يكي از آنها سالها است نداي وامصيبتا بي عدالتي در كميته داوران آسيا را مي زند كه چرا در جام جهاني نيست و يكي ديگر هم در اين جام جهاني بعنوان كمك داور در بازيهاي هاي مهمي چون مكزيك و فرانسه حضور داشته است درد ديگري است اما آيا درد دربي تنها بي قاطع بودن برد آبي ها و گل پرپر شده سرخها بود ؟ بايد بگوئيم اين تنها درد دربي نبود باهم نگاهي به برخي از اين دردهاي دربي 69 مي افكنيم
1/ قهرمان دربي 69 به طور قطع فرهاد مجيدي بود بازيكن كهنه كار آبي ها كه اخير از تيم ملي خداحافظي كرد در اواسط دهه 90 ميلادي ظهور كرد و اكنون در سالهاي آخر بازيگري خود به سر مي برد و بايد با حسرت گقت جوانان آبي نظير ميداوودي و برهاني و آشوبي و صادقي و روانخواه … در اين بازي عملا هيچ نشانه اي از ستارگان سالهاي دور را نداشتند و در سوي ديگر سرخها در غياب قهرمان دربي 68 و كاپيتان پر آوازه خود در اكثر دقايق بازي يعني كريم باقري نشان دادند كه در بين بزرگترين تيمهاي فوتبال اين ديار زشتي افول و نابود شدن بخوبي حس مي شود و ديگر سر خ و آبي جايگاه ستارگان بزرگ نيست هرچند كه در كل فوتبال ديگر ستارگاني با 50% كيفيت نامهاي پر آوازه دهه60و و 70 و 50 فوتبال ايران ديده نمي شود و مي پرسيم در دربي هاي آينده با رفتن باقري و مجيدي چه كسي قرار است بزرگي كند ؟
2/ بر روي نيمكتهاي دو تيم حاضر در دربي هم بزرگي ديده نمي شد آبي هاي تهران كه در نيمه اول آن گونه 20 دقيقه عالي بودند در نيمه دوم جز گل هيچ كار خاصي انجام ندادند و بايد گفت گل مجيدي تنها بر اساس قابليتهاي فردي او و اشتباه مردان پر ادعائي چون شيث بود بايد گفت تعويض هاي اشتباه مظلومي و آوردن مردان شكننده اي چون جباري و روانخواه دقيقا باعث ضعف بيشتر آبي ها شد اما گل مجيدي همه آنها را به فراموشي سپرد از سوي ديگر علي دائي فرياد از گل آفسايدي دارد كه آفسايد نبوده است اما مي گوئيم درد سرخها اشتباه داوري به تنهائي نبود پرسپوليس در بازي با ملوان و شهرداري تبريز و پاس همدان و فولاد اهواز گل اول را زده و بعد نتيجه را از دست داده است در بازي با شاهين بوشهر هم اگر آن پنالتي بوشهري به آسمان نمي رفت شايد آن بازي هم به تساوي و يا باخت سرخها منتهي مي شد سرخها در آبادان هم به سختي بازي را بردند در حاليكه همه ديدند كه آباداني ها تا چه حد بر بازي مسلط بودند پس اين نكته اي كه دائي مي گويد از بعد تجربه هاي قبلي معني ندارد زيرا پرسپوليس به طور حتم بر خلاف گفته دائي نه تنها گلهاي ديگر را نمي زد بلكه به لاك دفاعي مي رفت و گلهاي ديگر هم مي خورد از سوي ديگر گلي كه سرخها از مجيدي خوردند دقيقا مي توانست سه بار در اين بازي تكرار شود و اگر بجاي برهاني در نيمه اول مجيدي پشت آن توپها بود شايد نتيجه جور ديگر مي شد از سوي ديگر تعويض هاي دائي بر چه اساسي بود ؟ نور محمدي دقيقا تعويض سوخته سرخها بود چون او بايد از اول بازي به ميدان مي آمد و حتي اگر قرار بود او به زمين آيد بايد بادامكي تعويض مي شد و پرسپوليس به آرايش سه دفاعه با شيري و شيث و نورمحمدي مي رفت و با آمدن فشنگچي به خط هافبك و رفتن علي عسگر به خط حمله دامنه حملات سرخها بالا مي رفت سوال دوم در مورد تعويض منصوري است بنا بر چه ادله اي بازيكني چون منصوري به زمين بايد مي رفت در حاليكه پرسپوليس نياز به مهاجم در آن لحظه ها داشت و علي دائي از آرفي بهره نگرفت و اجازه داد تمامي توپهاي سرخها تا پشت هيجده قدم آبي ها برود و حرام شود ؟ استفاده از كريم باقري نا آماده چه توجيهي داشت ؟ چرا علي دائي براي استقلال خسته از مرداني چون پروين و زارعي سرعتي استفاده نكرد ؟ مي بينيد درد استقلال و پرسپوليس و درد دربي درد مربيان هم بود
3/ روند بازي كه سراسر از پاسهاي اشتباه و عدم استفاده از ضربات كرنر و عدم تاكتيك مناسب و شوت زني بسيار كم و غالبا بد بود چه چيزي جز درد دربي را به يادمان مي آورد
و در اين بين هيجان بسيار و كيفيت پايين اين ستارگان چند ميلياردي چه دستاوردي جز آه و افسوس براي دردهاي دربي به همراه داشت ؟
تورج عاطف
http://www.tourajateef.blogfa.com/TOURAJATEF@HOTMAIL.COhttp://yaddashthayenakhoda.files.wordpress.com/2010/10/d8afd8b1d8a8d98a1.jpg?w=300&h=195 (http://yaddashthayenakhoda.files.wordpress.com/2010/10/d8afd8b1d8a8d98a1.jpg)
1/ قهرمان دربي 69 به طور قطع فرهاد مجيدي بود بازيكن كهنه كار آبي ها كه اخير از تيم ملي خداحافظي كرد در اواسط دهه 90 ميلادي ظهور كرد و اكنون در سالهاي آخر بازيگري خود به سر مي برد و بايد با حسرت گقت جوانان آبي نظير ميداوودي و برهاني و آشوبي و صادقي و روانخواه … در اين بازي عملا هيچ نشانه اي از ستارگان سالهاي دور را نداشتند و در سوي ديگر سرخها در غياب قهرمان دربي 68 و كاپيتان پر آوازه خود در اكثر دقايق بازي يعني كريم باقري نشان دادند كه در بين بزرگترين تيمهاي فوتبال اين ديار زشتي افول و نابود شدن بخوبي حس مي شود و ديگر سر خ و آبي جايگاه ستارگان بزرگ نيست هرچند كه در كل فوتبال ديگر ستارگاني با 50% كيفيت نامهاي پر آوازه دهه60و و 70 و 50 فوتبال ايران ديده نمي شود و مي پرسيم در دربي هاي آينده با رفتن باقري و مجيدي چه كسي قرار است بزرگي كند ؟
2/ بر روي نيمكتهاي دو تيم حاضر در دربي هم بزرگي ديده نمي شد آبي هاي تهران كه در نيمه اول آن گونه 20 دقيقه عالي بودند در نيمه دوم جز گل هيچ كار خاصي انجام ندادند و بايد گفت گل مجيدي تنها بر اساس قابليتهاي فردي او و اشتباه مردان پر ادعائي چون شيث بود بايد گفت تعويض هاي اشتباه مظلومي و آوردن مردان شكننده اي چون جباري و روانخواه دقيقا باعث ضعف بيشتر آبي ها شد اما گل مجيدي همه آنها را به فراموشي سپرد از سوي ديگر علي دائي فرياد از گل آفسايدي دارد كه آفسايد نبوده است اما مي گوئيم درد سرخها اشتباه داوري به تنهائي نبود پرسپوليس در بازي با ملوان و شهرداري تبريز و پاس همدان و فولاد اهواز گل اول را زده و بعد نتيجه را از دست داده است در بازي با شاهين بوشهر هم اگر آن پنالتي بوشهري به آسمان نمي رفت شايد آن بازي هم به تساوي و يا باخت سرخها منتهي مي شد سرخها در آبادان هم به سختي بازي را بردند در حاليكه همه ديدند كه آباداني ها تا چه حد بر بازي مسلط بودند پس اين نكته اي كه دائي مي گويد از بعد تجربه هاي قبلي معني ندارد زيرا پرسپوليس به طور حتم بر خلاف گفته دائي نه تنها گلهاي ديگر را نمي زد بلكه به لاك دفاعي مي رفت و گلهاي ديگر هم مي خورد از سوي ديگر گلي كه سرخها از مجيدي خوردند دقيقا مي توانست سه بار در اين بازي تكرار شود و اگر بجاي برهاني در نيمه اول مجيدي پشت آن توپها بود شايد نتيجه جور ديگر مي شد از سوي ديگر تعويض هاي دائي بر چه اساسي بود ؟ نور محمدي دقيقا تعويض سوخته سرخها بود چون او بايد از اول بازي به ميدان مي آمد و حتي اگر قرار بود او به زمين آيد بايد بادامكي تعويض مي شد و پرسپوليس به آرايش سه دفاعه با شيري و شيث و نورمحمدي مي رفت و با آمدن فشنگچي به خط هافبك و رفتن علي عسگر به خط حمله دامنه حملات سرخها بالا مي رفت سوال دوم در مورد تعويض منصوري است بنا بر چه ادله اي بازيكني چون منصوري به زمين بايد مي رفت در حاليكه پرسپوليس نياز به مهاجم در آن لحظه ها داشت و علي دائي از آرفي بهره نگرفت و اجازه داد تمامي توپهاي سرخها تا پشت هيجده قدم آبي ها برود و حرام شود ؟ استفاده از كريم باقري نا آماده چه توجيهي داشت ؟ چرا علي دائي براي استقلال خسته از مرداني چون پروين و زارعي سرعتي استفاده نكرد ؟ مي بينيد درد استقلال و پرسپوليس و درد دربي درد مربيان هم بود
3/ روند بازي كه سراسر از پاسهاي اشتباه و عدم استفاده از ضربات كرنر و عدم تاكتيك مناسب و شوت زني بسيار كم و غالبا بد بود چه چيزي جز درد دربي را به يادمان مي آورد
و در اين بين هيجان بسيار و كيفيت پايين اين ستارگان چند ميلياردي چه دستاوردي جز آه و افسوس براي دردهاي دربي به همراه داشت ؟
تورج عاطف
http://www.tourajateef.blogfa.com/TOURAJATEF@HOTMAIL.COhttp://yaddashthayenakhoda.files.wordpress.com/2010/10/d8afd8b1d8a8d98a1.jpg?w=300&h=195 (http://yaddashthayenakhoda.files.wordpress.com/2010/10/d8afd8b1d8a8d98a1.jpg)