touraj atef
14th October 2010, 02:03 PM
امشب ,شب مهتابه
عزيزم را مي خوام
عزيزم اگر خواب حبيبم را مي خوام
….
اما امشب مهتاب بود ستاره اي ز آسمان پر ستاره هنر ايران محو شد و مرا به ياد آن رفيقي دور بود كه هميشه با صداي عزيزي كه حبيبش را مي خواند شادماني ها مي كرد
به يادت افتم و گويم
بانو محبوبت آمد
او كه تو با نوايش اوج مي گرفتي و امشب در اين تاريكي كه نشان خاموشي آن است كه ,مهتاب شبي را سالها به يادمان آورد باز هم به يادت آورم و از عزيزم و حبيبم سخن رانم و به ياد او مي خوانم
خوابست و بيدارش كنيد
مستش و هشيارش كني
و گوئي فلاني آمده
آن يار جاني آمده
…
و من گويم
بيدار شو
هوشيار شو
يار ديرين آمد شايد امشب در دنياي كه نمي دانيم ما اسيران خاك زمين, باز تو گوش به او سپري و اين بار باور كني يار ديرين خوش نوايت آمده و ممكن است اين بار بي تنهائي و غربت و حسرت معشوق سفر كرده سالهاي دورت بنشيني و شادي ها و با هم بودنها و صندلي ها دو نفره و قفل كردن دستها به دستهاي يار جايش خالي نباشد تا اين بار هيچكس و هيچ چيز شادي نرود و آن ترانه قديمي كه چنين زمزمه مي شد
آمده حالتو
احوالتو
سيه مويتو
سپيد رويتو
ببيند و برود
…
معناي رفتن و هجران ندهد
اما رفيق قديمي اين بار او رفته است اما از ميان ما چون تو كه رفتي و همچنان گوش به صداي دري داريم كه تو زني و ما به ياد ترانه خوان محبوبت بخوانيم
در فكر
در فكر
در فكر تو بودم
كه يكي حلقه به در زد
يكي حلقه به در زد
گفتم
گفتم
صنما بلكه تو باشي
تو باشي
تو باشي …
…
و مي دانم تو نيستي
مگر مي تواند دو باره
اولش ” م “آخرش ” د” را بينم كه با همان شوق پسرك موطلائي خجالتي آن روزگار شنوم كه مرا اولش ” ت ” و آخرش ” ج ” مي خواند
امشب دل تنگي دارم و با ياد بانو, حسرت زده آرزو مي كنم كه مي توانستم باز ترا بينم و خوانم
اميد جانم ز سفر باز آمد
شكر پرانم ز سفر باز آمد
….
اما سفر تو چون سفر بانوي محبوب ترانه سرايت هست كه تنها انتظار ما را مي كشد شايد روزي در جائي باز تو باشي و من باشم و صداي بانو كه مي خواند
امشب شب مهتاب عزيزم را مي خوام
عزيزم اگر خوابه و حبيبم را مي خوام
خواب است و بيدارش كنيد
مست است و هوشيارش كنيد
گوئي فلاني آمده و آن يار جاني آمده
…
و باز من و تو خنديم وتو بگوئي
- تورج ! باورت ميشه كسي اينجا اين آهنگ را قبلا شنيده باشه؟
آري شب تلخي است دائي محمود عزيزم
شبي است
مهتابي نيست
خواننده شب مهتابي براي هميشه غيبت كرده است
و باز جاي خالي تو همه جاي وجودم را فرا گرفته است
و غيبت تو مرا شبنمي كند
و دلم مي خواهد باز بگويم
رفيق يادت گرامي
كنسرتي به وصعت ابديت بانوي شب مهتاب گواراي وجودن
دوست دارم
و هيچگاه از يادم نخواهي رفت
www.lonelyseaman.wordpress.com/tourajatef@hotmail.com
http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/10/man-va-daeee.jpg?w=150&h=116 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/10/man-va-daeee.jpg)
عزيزم را مي خوام
عزيزم اگر خواب حبيبم را مي خوام
….
اما امشب مهتاب بود ستاره اي ز آسمان پر ستاره هنر ايران محو شد و مرا به ياد آن رفيقي دور بود كه هميشه با صداي عزيزي كه حبيبش را مي خواند شادماني ها مي كرد
به يادت افتم و گويم
بانو محبوبت آمد
او كه تو با نوايش اوج مي گرفتي و امشب در اين تاريكي كه نشان خاموشي آن است كه ,مهتاب شبي را سالها به يادمان آورد باز هم به يادت آورم و از عزيزم و حبيبم سخن رانم و به ياد او مي خوانم
خوابست و بيدارش كنيد
مستش و هشيارش كني
و گوئي فلاني آمده
آن يار جاني آمده
…
و من گويم
بيدار شو
هوشيار شو
يار ديرين آمد شايد امشب در دنياي كه نمي دانيم ما اسيران خاك زمين, باز تو گوش به او سپري و اين بار باور كني يار ديرين خوش نوايت آمده و ممكن است اين بار بي تنهائي و غربت و حسرت معشوق سفر كرده سالهاي دورت بنشيني و شادي ها و با هم بودنها و صندلي ها دو نفره و قفل كردن دستها به دستهاي يار جايش خالي نباشد تا اين بار هيچكس و هيچ چيز شادي نرود و آن ترانه قديمي كه چنين زمزمه مي شد
آمده حالتو
احوالتو
سيه مويتو
سپيد رويتو
ببيند و برود
…
معناي رفتن و هجران ندهد
اما رفيق قديمي اين بار او رفته است اما از ميان ما چون تو كه رفتي و همچنان گوش به صداي دري داريم كه تو زني و ما به ياد ترانه خوان محبوبت بخوانيم
در فكر
در فكر
در فكر تو بودم
كه يكي حلقه به در زد
يكي حلقه به در زد
گفتم
گفتم
صنما بلكه تو باشي
تو باشي
تو باشي …
…
و مي دانم تو نيستي
مگر مي تواند دو باره
اولش ” م “آخرش ” د” را بينم كه با همان شوق پسرك موطلائي خجالتي آن روزگار شنوم كه مرا اولش ” ت ” و آخرش ” ج ” مي خواند
امشب دل تنگي دارم و با ياد بانو, حسرت زده آرزو مي كنم كه مي توانستم باز ترا بينم و خوانم
اميد جانم ز سفر باز آمد
شكر پرانم ز سفر باز آمد
….
اما سفر تو چون سفر بانوي محبوب ترانه سرايت هست كه تنها انتظار ما را مي كشد شايد روزي در جائي باز تو باشي و من باشم و صداي بانو كه مي خواند
امشب شب مهتاب عزيزم را مي خوام
عزيزم اگر خوابه و حبيبم را مي خوام
خواب است و بيدارش كنيد
مست است و هوشيارش كنيد
گوئي فلاني آمده و آن يار جاني آمده
…
و باز من و تو خنديم وتو بگوئي
- تورج ! باورت ميشه كسي اينجا اين آهنگ را قبلا شنيده باشه؟
آري شب تلخي است دائي محمود عزيزم
شبي است
مهتابي نيست
خواننده شب مهتابي براي هميشه غيبت كرده است
و باز جاي خالي تو همه جاي وجودم را فرا گرفته است
و غيبت تو مرا شبنمي كند
و دلم مي خواهد باز بگويم
رفيق يادت گرامي
كنسرتي به وصعت ابديت بانوي شب مهتاب گواراي وجودن
دوست دارم
و هيچگاه از يادم نخواهي رفت
www.lonelyseaman.wordpress.com/tourajatef@hotmail.com
http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/10/man-va-daeee.jpg?w=150&h=116 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/10/man-va-daeee.jpg)