PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : درباره سنایی



پژواک
12th October 2010, 08:48 PM
حكیم ابوالمجدود مجدودبن آدم سنایی، شاعر بزرگ و عارف عاشق در اواسط یا اوایل نیمه دوم قرن پنجم هجری قمری درغزنین چشم به جهان گشود. پس از آگاهی از فنون زبان و سخنوری، به عادت شاعران زمان به دربار روآورد و در دستگاه غزنویان به جرگه شاعران مداح درآمد.

زندگی سنایی در آغاز آمیخته با آلودگی های اهل دربار بود؛ تا این كه شاعر بزرگ به جذبه حق، صید كمند عشق شد و جمال دوست،غارتگر جان و دلش گردید. سودای عشق، انگیزه پشت كردن و بریدن او از امور و اوهام دنیوی بود.

درباره تحول درونی و رویكرد او به عالم عرفان، اهل خانقاه به افسانه ای معتقد بودند كه جامی در نفحات الانس آن را چنین روایت می كند:

«سلطان محمود سبكتكین در فصل زمستان به عزیمت گرفتن بعضی از دیار كفار از غزنین بیرون آمده بود و سنایی در مدح وی قصیده ای گفته بود. می رفت تا به عرض رساند.

به در گلخن رسید كه یكی از مجذوبان و محبوبان كه از حد تكلیف بیرون رفته و مشهور بود به «لای خوار»؛ زیرا كه پیوسته لای شراب خوردنی، در آن جا بود. آوازی شنید كه با ساقی خود می گفت كه: «پر كن قدحی به كوری محمودك سبكتكین تا بخورم!»

ساقی گفت: «محمود مرد غازی است و پادشاه اسلام!»

گفت: «بس مردكی ناخشنود است. آنچه در تحت حكم وی درآمده است در حیز ضبط، نه درآورده می رود تا مملكت دیگر بگیرد.»

یك قدح گرفت و بخورد. باز گفت: «پركن قدحی دیگر به كوری سنائیك شاعر!» ساقی گفت: «سنایی مردی فاضل و لطیف است.»

گفت: «اگر وی لطیف طبع بودی به كاری مشغول بودی كه وی را به كار آمدی. گزافی چند در كاغذی نوشته كه به هیچ كار وی نمی آید و نمی داند كه وی را برای چه كار آفریده اند.»

سنایی چون آن بشنید، حال بر وی متغییر گشت و به تنبیه ان لای خوار از مستی غفلت هشیار شد و پای در راه نهاد و به سلوك مشغول شد. تغییر رویه شاعر چه به صورت ناگهانی و آنی باشد و چه از روی علم و آگاهی و معرفت و شناخت، عملاً زندگی و اندیشه او را متحول و دچار دگرگونی كرد. سالهایی از دوره نوجوانی وی در شهرهای بلخ، سرخسو هرات نیشابور سپری شد و احتمالاً در همان ایام راه كعبه در پیش و به زیارت حج مشرف شد.

در همین سفر معنوی بود كه بسیاری از شیفتگان حقیقت و عرفان را شناخت و مقدمات انقلابی درونی در وی پدید آمد. به هر تقدیر، شاعر شوریده بقیه عمر را در كنج خلوت و انزوای صوفیانه گذراند و به تدوین و تنظیم اشعارش پرداخت و از جمله، مثنوی مشهورش به نام حدیقهٔ الحقیقه و شریعهٔ الطریقه را به اتمام رساند.

سنایی در سال ۵۳۵ ه . ق در گذشت و اكنون مقبره اش در غزنین، زیارتگاه خاص و عام است. آثار او غییر از دیوان غزلیات و قصاید،عبارتند از:

۱ ـ حدیقهٔ الحقیقه و شریعهٔ الطریقه: این مثنوی را الهی نامه نیز می نامند، دارای ده هزار بیت در ده باب است. سنایی سرایش آن را در سال ۵۲۴ ه . ق شروع كرد و در سال ۵۲۵ ه . ق به اتمام رساند. موضوعات این كتاب، علاوه بر نعمت (ستایش) خدا و رسول و آل و اصحاب او، درباره عقل و علم و حكمت و عشق است.

حدیقهٔ الحقیقه از منظومه هایی است كه بر بسیاری از شاعران تأثیر گذارده است. سنایی با سرودن این منظومه، باب تازه ای را در سرایش منظومه های عرفانی در تاریخ ادب و عرفان گشود.

شاعران بزرگی همچون خاقانی و نظامی به ترتیب تحفهٔالعراقین و مخزن الاسرار را تحت تأثیر مستقیم این منظومه سرودند و سالها بعد، عطار و مولانا سرایش مثنویهای عرفانی را به اوج تكامل رساندند.

۲ ـ سیرالعباد الی معاد: سیر العباد، مثنویی با بیش از هفتصد بیت است كه شاعر در آن به شیوه تمثیلی از خلقت آدمی و اقسام نفوس و عقل و مسائل اخلاقی سخن می گوید.

۳ ـ طریق التحقییق؛ ۴ ـ كارنامه بلخ؛ ۵ ـ عشقنامه؛ ۶ ـ عقلنامه؛ ۷ ـ تجربهٔ العلم.

شعر سنایی، شعری توفنده و پرخاشگر است. مضامین اغلب قصاید او در نكوهش دنیاداری و دنیاداران است. او با زاهدان ریایی و حكام ستمگر كه هر كدام توجیه گر كار دیگری هستند، بی پروا می ستیزد و از بیان حقیقت عریان كه تلخ و گزنده نیز می باشد، ابایی ندارد.

سنایی با نقد اوضاع اجتماعی روزگارش، علاوه بر بیان دردها و معضلاتی كه دامنگیر زمانه شده است، نشان می دهد كه شاعری اهل درد و دین است؛ آن هم در زمانه ای كه سروران راستین شریعت در آن جایی ندارند و اهل فسق و تظاهر بر سریر قدرت تكیه زده اند؛ پادشاهان زورمدار به داد دادخواهان ضعیف نمی رسند و بلكه به بیداد می كوشند.

تفكر شبه یونانی بر تفكر شرعی و وحیانی غلبه كرده است؛ در صوفیان، صفایی نیست؛ مجالس ذكر، مجالس برنج و شیر و شكر شده است و از زهد و عرفان و اسمای الهی در آنها خبری نیست؛ حرام خواری رایج و خالصان خوب كردار منزوی شده اند؛ نشانی از سلامت دین و درستی وجدان در ابنای زمانه دیده نمی شود؛ و...

بخش عمده ای از مضمون و اندیشه در قصاید سنایی بر مدار انتقادات اجتماعی است. لبه تیز تیغ زبان او در اغلب موارد متوجه زراندوزان و حكام ظالم است. سنایی بارها با تصویر زندگی زاهدانه پیامبر و معصومین و صحابه و تأكید بر آن در قصایدشؤ سعی دارد جامعه آرمانی خود ـ كه عرصه ظهور در واقعیت یدا كرده است ـ را نشان دهد.

اندیشه زهد و عرفان نیز از مهمترین محورهای موضوعی در قصاید سنایی است.







شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد