LOADSTAR
11th October 2010, 04:33 PM
مقدمه
واژه فسيل (سنگواره) از کلمه لاتينی فسيلس گرفته شده که به معنای درآوردن چيزی از طريق حفاری است. موضوعی که مورد مطالعه اين علم قرار می گيرد شامل بقايا يا نشانه های حيوانات و گياهانی است که زمانی بر روی کره زمين می زيسته اند.
کليات
الف ) علم ديرينه شناسي (Paleontology)
واژة پالئونتوژي از سه كلمه پالئوس (Paleos) به معني قديمي ، اُنتا (Onta) به مفهوم موجودات و لوگوس (Logos) به معناي شناخت تركيب شده است و منظور علم و شناسائي تمام موجودات زنده در زمانهاي گذشته زمين شناسي با توجه به ساختمان ،روابط ارثي و ژنتيكي ، رده بندي و تكامل آنان مي باشد.
علم پالئونتولوژي اصولاً شامل دو قسمت است:
1. پالئوزئولوژيPaleozoology) ( : كه دربارة جانوران گذشته زمين بحث و تحقيق مي شود. به اين علم امروزه پالئونتولوژي جانوري اطلاق مي شود.
2. پالئوبوتاني (Paleobotany) : كه علم بررسي گياهان در ادوار مختلف زمين شناسي است. پالئونتولوژي جانوري خود به دو بخش ديرينه شناسي بي مهره گان (Invertebarte Paleonetology) و ديرينه شناسي مهره داران (Vertebrate Paleonetology) تقسيم مي گردد. سرانجام رشته ديگري از فسيل شناسي به نام ميكروپالئولوژي (Micropaleonetology) خوانده مي شود كه مطالعة فسيلهاي ميكروسكپي اعم از جانوري يا گياهي را شامل مي گردد.
فسيل شناسي
فسيلشناسي بحث دربارة گياهان و جانوراني است كه سابقاً در سطح زمين زندگاني كرده اند بقايا و اثراتي را كه از گياهان و جانوران در ته نشين هاي مختلف زمين ديده مي شود فسيل مي نامند بنابراين فسيل شناسي را مي توان به دو قسمت تقسيم نمود:
1-فسيل شناسي گياهان
2- فسيل شناسي جانوران
فسيل شدن عبارت از مجموع پديده هائي است كه در نتيجه آن آثار يا بقاياي گياهان و جانوران در ته نشين هاي مختلف زمين حفظ مي شوند . نخستين شرط لازم براي اينكه جانور گياهي فسيل شود اين است كه گياه يا جانور در هواي آزاد نماند و بواسطه خاك يا عوامل ديگر محفوظ گردد و در ميان ته نشينهاي جاي گيرد. بنابراين هر چه جانور يا گياه كوچكتر باشد بهتر باقي خواهد ماند در صورتيكه جانوران بزرگ بندرت باقي مي مانند و به حالت فسيل ديده مي شوند.
چون عموماً گياهان و جانواران بعد از مرگ از بين مي روند و فقط قسمتهاي سختي از آنها به حالت فسيل باقي مي ماند از اين جهت فسيل شناسي بايد فسيلهاي خود را با موجودات مشابه كنوني مقايسه كند و به ساير قسمتهاي آن فسيل پي ببرد اين روش كه در فسيل شناسي اهميت زيادي را دارا مي باشد روش استدلالي ناميده مي شود. برطبق همين روش است كه كوويه فسيل شناسي معروف فرانسوي از روي آرواره يا كاسه سر يا استخوان پاي جانوري به ساختمان ساير قسمتهاي جانور پي مي برده و بيشتر اوقات شكل حقيقي جانور را نيز ترسيم مي نموده است.
قسمتهاي نرم جانوران بندرت به حالت فسيل يافت شده اند خصوصاً كه در بعضي از كشورها : در انگلستان و آمريكا و آلمان و روسيه فسيلهائي كشف گرديده كه تمام قسمتهاي بدن آنها بخوبي ديده مي شود – مثلاً در يخهاي سيبري كرگردنها و فيلهاي زيادي به حالت فسيل كشف كرده اند كه پوست و گوشت و حتي پشم بدن آنها هنوز بخوبي ديده مي شود..
همچنين در آلمان در تشكيلات آهكي ژواسيك ناحيه سلن هوفن پرندگاني يافت شده اند كه علاوه بر استخوان بندي پرهاي آنها نيز بخوبي محفوظ مانده است.
در ايران در اصطهبانات فارس ماهي هائي كشف گرديده كه ستون مهره ها و آلت شناي آنها بخوبي ديده مي شوند بطور كلي فسيل بي مهرگان در ته نشينهاي مارني آهكي – پله سنگي و گل رستي زياد ديده مي شود ولي بقاياي مهره داران اغلب در گسترشهايی يافت می شوند که بواسطه جريانهای آب گذاشته شده باشد در بعضی از گسترشها فسيل فراوان است و در برخي از گسترشها فسيل كمتر يافت مي شود و علت اين امر را مي توان منوط به دلائل فيزيكي و زيستي دانست بطور كلي عواملي كه باعث از بين رفتن گياهان و جانوران در منطقه محدودي مي شوند عبارتند از: تغيير درجه گرماي آب- تغيير شوري آب – طغيان رودخانه ها و غيره.
مثلاً در اوائل دوران سوم زمين شناسي جريان سردي وارد شمال غربي اروپا شده است چون اين جريان سرد وارد درياي گرمي مي شده از اين جهت جانوراني كه وارد اين دريا مي شده اند تاب مقاومت نياورده و يكمرتبه از بين رفته اند همچنين موقعي كه جريان سرد لابرادر با جريان گرم گولف استريم تلاقي
مي کند عده زيادي از جانوران بواسطه تغيير حرارت از بين ميروند.
واژه فسيل (سنگواره) از کلمه لاتينی فسيلس گرفته شده که به معنای درآوردن چيزی از طريق حفاری است. موضوعی که مورد مطالعه اين علم قرار می گيرد شامل بقايا يا نشانه های حيوانات و گياهانی است که زمانی بر روی کره زمين می زيسته اند.
کليات
الف ) علم ديرينه شناسي (Paleontology)
واژة پالئونتوژي از سه كلمه پالئوس (Paleos) به معني قديمي ، اُنتا (Onta) به مفهوم موجودات و لوگوس (Logos) به معناي شناخت تركيب شده است و منظور علم و شناسائي تمام موجودات زنده در زمانهاي گذشته زمين شناسي با توجه به ساختمان ،روابط ارثي و ژنتيكي ، رده بندي و تكامل آنان مي باشد.
علم پالئونتولوژي اصولاً شامل دو قسمت است:
1. پالئوزئولوژيPaleozoology) ( : كه دربارة جانوران گذشته زمين بحث و تحقيق مي شود. به اين علم امروزه پالئونتولوژي جانوري اطلاق مي شود.
2. پالئوبوتاني (Paleobotany) : كه علم بررسي گياهان در ادوار مختلف زمين شناسي است. پالئونتولوژي جانوري خود به دو بخش ديرينه شناسي بي مهره گان (Invertebarte Paleonetology) و ديرينه شناسي مهره داران (Vertebrate Paleonetology) تقسيم مي گردد. سرانجام رشته ديگري از فسيل شناسي به نام ميكروپالئولوژي (Micropaleonetology) خوانده مي شود كه مطالعة فسيلهاي ميكروسكپي اعم از جانوري يا گياهي را شامل مي گردد.
فسيل شناسي
فسيلشناسي بحث دربارة گياهان و جانوراني است كه سابقاً در سطح زمين زندگاني كرده اند بقايا و اثراتي را كه از گياهان و جانوران در ته نشين هاي مختلف زمين ديده مي شود فسيل مي نامند بنابراين فسيل شناسي را مي توان به دو قسمت تقسيم نمود:
1-فسيل شناسي گياهان
2- فسيل شناسي جانوران
فسيل شدن عبارت از مجموع پديده هائي است كه در نتيجه آن آثار يا بقاياي گياهان و جانوران در ته نشين هاي مختلف زمين حفظ مي شوند . نخستين شرط لازم براي اينكه جانور گياهي فسيل شود اين است كه گياه يا جانور در هواي آزاد نماند و بواسطه خاك يا عوامل ديگر محفوظ گردد و در ميان ته نشينهاي جاي گيرد. بنابراين هر چه جانور يا گياه كوچكتر باشد بهتر باقي خواهد ماند در صورتيكه جانوران بزرگ بندرت باقي مي مانند و به حالت فسيل ديده مي شوند.
چون عموماً گياهان و جانواران بعد از مرگ از بين مي روند و فقط قسمتهاي سختي از آنها به حالت فسيل باقي مي ماند از اين جهت فسيل شناسي بايد فسيلهاي خود را با موجودات مشابه كنوني مقايسه كند و به ساير قسمتهاي آن فسيل پي ببرد اين روش كه در فسيل شناسي اهميت زيادي را دارا مي باشد روش استدلالي ناميده مي شود. برطبق همين روش است كه كوويه فسيل شناسي معروف فرانسوي از روي آرواره يا كاسه سر يا استخوان پاي جانوري به ساختمان ساير قسمتهاي جانور پي مي برده و بيشتر اوقات شكل حقيقي جانور را نيز ترسيم مي نموده است.
قسمتهاي نرم جانوران بندرت به حالت فسيل يافت شده اند خصوصاً كه در بعضي از كشورها : در انگلستان و آمريكا و آلمان و روسيه فسيلهائي كشف گرديده كه تمام قسمتهاي بدن آنها بخوبي ديده مي شود – مثلاً در يخهاي سيبري كرگردنها و فيلهاي زيادي به حالت فسيل كشف كرده اند كه پوست و گوشت و حتي پشم بدن آنها هنوز بخوبي ديده مي شود..
همچنين در آلمان در تشكيلات آهكي ژواسيك ناحيه سلن هوفن پرندگاني يافت شده اند كه علاوه بر استخوان بندي پرهاي آنها نيز بخوبي محفوظ مانده است.
در ايران در اصطهبانات فارس ماهي هائي كشف گرديده كه ستون مهره ها و آلت شناي آنها بخوبي ديده مي شوند بطور كلي فسيل بي مهرگان در ته نشينهاي مارني آهكي – پله سنگي و گل رستي زياد ديده مي شود ولي بقاياي مهره داران اغلب در گسترشهايی يافت می شوند که بواسطه جريانهای آب گذاشته شده باشد در بعضی از گسترشها فسيل فراوان است و در برخي از گسترشها فسيل كمتر يافت مي شود و علت اين امر را مي توان منوط به دلائل فيزيكي و زيستي دانست بطور كلي عواملي كه باعث از بين رفتن گياهان و جانوران در منطقه محدودي مي شوند عبارتند از: تغيير درجه گرماي آب- تغيير شوري آب – طغيان رودخانه ها و غيره.
مثلاً در اوائل دوران سوم زمين شناسي جريان سردي وارد شمال غربي اروپا شده است چون اين جريان سرد وارد درياي گرمي مي شده از اين جهت جانوراني كه وارد اين دريا مي شده اند تاب مقاومت نياورده و يكمرتبه از بين رفته اند همچنين موقعي كه جريان سرد لابرادر با جريان گرم گولف استريم تلاقي
مي کند عده زيادي از جانوران بواسطه تغيير حرارت از بين ميروند.