PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : در اندرون من



touraj atef
7th October 2010, 10:34 AM
در اندرون من خسته دل ندانم كيست / كه من خموش و او در فغان و غو غا است
حافظ
ليك دانم كه در اندرون من غوغا است و كسي است كه مرا مي خواند آن كه دلتنگ است ز دوري ها و ز بغضي كه ز توقف آمده است آمده است كه مرا ز روياي شبي گويد ز شاهدي كه در ميانه شب نور بر حرير وجود يار افكند آري غوغائي است كه طوفاني را ز هر نسيمي سازد نسيمي كه ديگر عرابه عشق آن ناخداي دور نيست نسيمي كه طوفاني بر غوغاي وجود مردي در اندرون خود فرو رفته مي افكند
در اندرون من صداهائي نجوا مي كند همان آوائي كه قصه نگفتن ها و خواستن ها بي گفتگو و سكوت پر تمنا و لبخندي در پس پنهان كردن بي نهايت گريستن ها است
در اندرون من فرياد است و حكايت بي بهانه ها است و قصه نوازشي است كه با طعم شرم بر بستر خيال زده مي شود
در بستري كه در ميان غوغاي بي غوغاي نيمه شب زده مي شود در نفسهاي به شماره افتاده اي كه مي گويد
كجائي ؟ اي يار كجائي ؟
در اندرون پر غوغاي من ادعائي نيست و حرفها شمرده زده مي شوند بغض ديگر جائي براي اختفا ندارد گريستن بي معني است زيرا اشكها براي هجري است كه در اندرون پر غوغايم جائي ندارد
در اندرونم بي مهابا مي انديشم و بي دغدغه مي گويم و بي هراس مهر را در آغوش كشم
در اندرونم خوابهايم را رويا نبينم چه زيبايند اين شيرين ترين هاي خلسه اي كه در اين ” من ” درون رقصي ز آزادي ها دهند
در اندرونم شبي وجود ندارد و نوري را بينم كه بر پيكر يار افتاده و قصه باور ” ما ” را به من دهد
در اندرونم “خود” مي شوم بي هيچ شعار و تكراري ها و مكتب و ايده و عقيده و استاد كه معلم من, عشق است و شجاعت خواهد بود و صداقت آن گونه هست كه حتي سكوت را ريا داند و نخواستن ها را باور نكند نتوانستن را به كناري افكند
در اندرونم ديگر درنگي نيست و انديشه و يا باوري كه چه چيز درست و چه چيز غلط خواهد بود
در اندرونم پندها تنها كلماتي بي معني هستند موسيقي اندرونم شادي ز رهائي است رهائي از هجر و مرزو فرو رفتن در خلسه هائي كه مرا ز من دور مي سازد
در اندرونم ديگر خنده اي خواهم داشت ز طعم وصال و اشكي ز شوق ديدار و حكايتي ” من ” و ” تو ” كه ما شديم
در اندرونم قضاوت نيست و بد و خوبي وجود ندارد مرزي را باور نباشد و شعار نمي دهند و نمي گذارم انديشه هايم گزافه گوئي كنند لبهايم خموشند به بوسه هاي بي دغدغه و دستهايم پر عتاب به سوي هيچ كس نرود و تنها زماني باور دستها باشد كه آغوشي را مهيا سازم
در اندرونم غوغا است
مي دانم كه او است كه غوغا مي كند
او كه ” من ” و “تو ” را ساخت و ” ما را كشت
افسوس
افسوس
www.lonelyseaman.wordpress.com/tourajatef@hotmail.com

http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/10/akiii.jpg?w=150&h=142 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/10/akiii.jpg)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد