PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی توضیحاتی راجع به علم اقتصاد



AreZoO
4th October 2010, 11:31 AM
*****مقدمه*****


قبل از قرن هفدهم ، علم و فلسفه با یگدیگر در قلمرو معارف بشری مورد تحقیق واقع می شدند و مرز مشخصی میان آن دو وجود نداشت ، تا آنکه در دوران رنسانس ، فرهنگ اومانیسم زمینه های شناخت مسائل اجتماعی را از طریق عقل و تجربه به وجود آورد ؛ این روند در خلال قرن هفدهم آنچنان شتاب یافت که باعث شد در ابتدای قرن هجدهم زمزمه ی استقلال و جدایی علوم اجتماعی از فلسفه آغاز شود ؛ و پدیدۀاستقلال و انفکاک علوم اجتماعی از فلسفه نیز به طور طبیعی این اندیشه را نمودار ساخت که پدیدۀ اجتماعی ویژگی های منظمی دارند و قانون حاکم بر رفتار اجتماعی همانند قانونمندی حاکم بر جهان ماده و طبیعت است .


در مورد اقتصاد هم ، اندیشمندان اقتصادی معتقد بودند که فعالیت های انسان در تولید ، توزیع و مصرف تابع قوانین طبیعی است که باید آنها را شناخت تا آنکه بتوان روابط علمی بین پدیده های اقتصادی را تبین کرد . از آنجا که این قوانین طبیعی است پس ، مناسب ترین قوانینی هستند که می توانند تعادل به وجود آورند ، به شرط اینکه در وضعیت طبیعی و آزادبکار روند و دولت یا اخلاق یا دین ، در عملکرد آنها دخالتی نکنند .

بنابراین پدیده های عینی اقتصادی و رفتار های انسان عاقل اقتصادی در صحنه اقتصاد ، همانند دیگر رخداد های فیزیکی ، تابع رابطه علمی مشخص است و با روش تجربه قابل ملاحظه و بررسی است . واقعیت این است که پیدایش رفتار های اقتصادی ، تصادفی و اتفاقی نیست ، بلکه نظام علّی و معلولی بر آنها حاکم است ؛ به گونه ای که می توان در سایه رابطه علیت ، این رفتار ها را تفسیر کرد ؛ ولی نباید از نظر دور داشت که یکی از اجزاء علت تامه و این رفتار ها و رخدادهای عینی اراده و اختیار انسان است . رابطه اقتصادی در جامعه الزاما"در چهارچوب یک نظام اقتصادی ، مشکل می گیرد و نظام اقتصادی هم بدون « جهت » و « هدف » پذیرفته نیست و « باید » های که « جهت » و « هدف » نظام اقتصادی را تبیین می کنند ؛ « باید » های مبانی نامیده می شود .





اقتصاد چست؟

انسان با توجه به تمایلی که به ارضای نیاز های خود دارد ، سعی می کند که با صرف حداقل تلاش یا هزینه ، حداکثر نتیجه را به دست آورد ، این راه و روش ، اصل اقتصاد نامیده شده ، فرد تحت تأثیر هر مشرب خاص که باشد ، لازم است بر مبنای این اصل رفتار کند . بنابرین ، « اقتصاد » علمی است که رفتار و رابطه انسان را با اشیای مادی مورد نیاز او که به رایگان در طبیعت نمی یابد ، مطالعه می کند . مطالعه اقتصاد باید درک ، بیان و تا حدی پیش بینی رفتار اقتصادی انسان را امکان پذیر سازد . این مطالعه باید به بهبود رفاه مادی فردی و اجتماعی بشر کمک کند ؛ بنابرین می توان ادعا کرد که اقتصاد ، قبل از هر چیز ، به تجزیه و تحلیل و تو ضیح شرایط و روابطی که در قلمرو رفاه مادی قرار دارد ، می پردازد . و اقتصاد بر خلاف علوم طبیعی ، علم محض نیست ؛ بلکه مجموعه اصول و قواعدی است که تحت تأثیر اراده بشر قرار می گیرد .



موضوع اقتصاد عبارت است :

از ثروت (کالاها ، خدمات و منابع ) از حیث چگونگی تولید ، توزیع و مصرف آن . مقصود از « ثروت » جنبه مالیت و ارزش کالاها و خدمات است ، نه جنبه عینیت اموال ؛ بنابرین ثروت از نظر ارزشمند بودن و مالیت موضوع اقتصاد است .
ثروت ،از حیث چگونگی رشد ، توزیع و به مصرف رساندن آن موضوع اقتصاد است ، نه از حیث آن به این شخص یا آن شخص



تعریف اقتصاد:

یکی از معانی اقتصاد در لغت ، میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری است . در آیه « و اقصد فی مشیک » نیز به همین معنی آمده است .
از آن نظر که اعتدال در هزینه زندگی یکی از مصادیق میانه روی بوده ، کلمه « اقتصاد » دربارۀ آن بسیار استعمال می شده است تا آنجا که در به کار گیری عرفی از « اقتصاد » غالبا" همین معنی مقصود بوده است . اقتصاد از معانی عرفی خود (میانه روی در معاش و تناسب دخلو خرج ) ، تعمیم داده شده و معادل economy قرار گرفته است .
به هر حال برای « اقتصاد » که اقتصاددانان از بحث می کنند تعاریف مختلفی ارائه شده است .
ارسطو : علم اقتصاد یعنی مدیریت خانه .
آدام اسمیت : اقتصاد ، علم بررسی ماهیت و علل ثروت ملل است .

AreZoO
4th October 2010, 11:34 AM
اصول اقتصاد
نكته هاي اصلي :

برآوردن خواسته هاي انساني سبب فعاليت اقتصادي مي شود . در هر لحظه از زمان انواع خواسته هاي انساني را مي توان برآورده ساخت ، ولي اقتصاددانان با اين نكته موافقند كه برآوردن تمام خواسته هاي انساني امكان پذير نيست.

خواسته هاي اوليه يا بنيادي چيزهايي هستند كه براي ادامه زندگي فيزيكي لازمند مانند : غذا ، هوا ، آب ، سرپناه و پوشاك . تمام چيزهاي ديگر ، خواسته هاي درجه دوم فرد را برآورده مي سازند و از ماهيت فرهنگي و اجتماعي وي ناشي مي شوند ، مانند : هنر ، موسيقي ، كتاب ، لوازم خانه و تسهيلات ارتباطي.

عبارت "كالا" به هر چيزي ( خارج از وجود انسان ) كه خواست انساني را برآورده مي سازد اطلاق مي شود.

كالاهاي اقتصادي در مقايسه با تقاضا براي آن كالاها نادر هستند ، و براي به دست آوردن آنها "زمان" و "تلاش" لازم است ، كالاهاي اقتصادي به طور طبيعي ، گاهي توسط و گاهي از تركيب هر دو به وجود مي آيند.

كالاهاي عمومي براي استفاده گروهي افراد اجتماع ساخته شده اند . كالاهاي خصوصي توسط افراد براي مصرف افراد توليد مي شوند.

كالاهاي ساخت انسان مي توانند به شكل چيزهاي مادي مانند : كلاه ، روزنامه ، تلسكوپ يا خدمات افرادي مانند : حقوقدانان ، دندان پزشكان ، كارمندان دفتري و خوانندگان باشد.

كالاها را مي توان بر حسب مصرفي كه براي آن ايجاد شده اند طبقه بندي نمود ؛ كالاهاي مصرفي براي برآورده ساختن مستقيم خواسته هاي مصرف كنندگان ايجاد مي شوند ( مانند : نان ، پوشاك و اتومبيل ) . كالاهاي توليدي يا سرمايه اي به كمك در توليد ساير كالاها اختصاص دارند ( مانند ابزار ، ماشين آلات و مواد اوليه كارخانه ها ) و بنابراين خواسته ها را به صورت غير مستقيم برآورده مي سازند.

ارزش استفاده اي يا ارزش مبادله اي يا هر دو ، جزيي از كالاهاي اقتصادي هستند . به عنوان مثال آب ارزش استفاده اي بالايي دارد ، ولي ارزش مبادله اي آن كم است. در حالي كه الماس عموماً ارزش مصرفي پايين ولي ارزش مبادله اي بالا دارد. قيمت ، معادل پولي ارزش مبادله اي است.

مطلوبيت به قدرت يك كالا در برآورده ساختن خواسته هاي انساني اطلاق مي شود. در ميان انواع مهم مطلوبيت مي توان مطلوبيت ظاهري ، مطلوبيت مكاني ، مطلوبيت زماني و مطلوبيت تملك را نام برد.

توليد ، خلق مطلوبيت است. تمام افرادي كه در به دست آوردن ، حمل ونقل ، تبديل ، انبار كردن و فروش مواد اوليه و كالاها دخالت دارند ، جزيي از جريان توليد هستند.

عوامل توليدي كه براي ايجاد كالاها و خدمات دست به دست يك ديگر مي دهند عبارتند از : زمين ( منابع طبيعي ) ، نيروي كار ( تلاش انساني ) ، سرمايع ( ابزار و تجهيزات ) و مديريت يا صاحب كار ( برنامه ريزي يا هدايت ) ، در اكثر موارد دولت ( قانون و نظم ) نيز يكي از عوامل توليد محسوب مي شود.

سرمايه گذاري عبارت است از كاربرد قسمتي از منابع توليدي اقتصاد در راه ايجاد كالاهاي سرمايه اي كه براي افزايش آتي در سطح توليد مورد استفاده قرار خواهند گرفت.

پس انداز ( يا عدم مصرف در زمان حال ) براي هر اقتصادي لازم است تا آن اقتصاد بتواند منابع را براي سرمايه گذاري آماده نمايد.

درآمد پولي يعني كل مبلغي كه به يك فرد در ازاي نيروي كارش يا بابت استفاده از اموالش پرداخت مي شود. اين پرداخت ارتباطي به قدرت خريد آن شخص ندارد.

درآمد واقعي عبارت است از مقدار واقعي كالاها و خدماتي كه يك درآمد بخصوص مي تواند خريداري نمايد. ثروت ملي به كل منابع يك كشور اطلاق مي شود.

طبق قانون بازده نزولي ، همزمان با افزايش عوامل متغير به نسبت عوامل ثابت ، توليد ناشي از اين افزايش در نهايت رو به كاهش خواهد گذاشت.

اطلاعات اضافي

به وجود آوردن كالاها به منظور برآورده ساختن خواسته هاي انساني هزينه دارد. اين هزينه نه تنها به صورت مخارج پولي است ، بلكه به صورت فرصت هاي از دست رفته اي كه با چنين انتخاب هايي همراه مي شود ، نيز هست. اگر كشوري مي خواهد توليد شيرش را افزايش دهد ، ممكن است مجبور شود از توليد هواپيمايش كم كند. بنابراين ، در رفتار منطقي اقتصادي ، پيش فرض بر اين است كه مصرف كنندگان از روي منطق در راه گزينش عاقلانه از ميان كالاهاي موجود اقتصادي تلاش مي كنند تا بتوانند بيشترين رضايت را به دست آورند.

كالاهاي مجاني ( مثل هوا ) به ميزان فراوان و بدون تلاش و هزينه در دسترس قرار دارند . علم اقتصاد فقط به كالاهاي اقتصادي علاقه مند است.

تركيب عوامل توليدي كه در توليد كالاها به كار مي رود به عوامل زير بستگي دارد :

الف ) نوع كالايي كه بايد توليد شود ،

مثلاً توليد ماشين آلات سنگين محتاج به مقدار زياد سرمايه در مقايسه با زمين و نيروي كار است، در حالي كه توليد گندم به مقاديري قابل ملاحظه زمين در مقايسه با سرمايه و نيروي كار نياز دارد ؛

ب) قيمت هر يك از عوامل توليد ،

مثلاً در كشورهايي كه نيروي كار فراوان و ارزان است ، مقدار بيشتري از نيروي كار با مقدار معلومي زمين و سرمايه تركيب خواهد شد. در ايران به طور سنتي نيروي كار ارزان بوده است ، ولي پس از افزايش قيمت نفت در سال 1353 ، به دليل ندرت نيروي كار ، قيمت آن در مقايسه با بسياري از كشور هاي همسايه افزايش يافت به طوري كه در سالهاي 1355 و 1356 نيروي كار مهاجر در ايران فراوان شد .

يكي از مباحث اصلي اقتصاد كه عموماً قانون بازده نزولي ناميده مي شود ، وضعيتي را شرح مي دهد كه در آن مقادير فزاينده اي از يك يا چند عامل توليد به عاملي ثابت افزوده مي شود . در اين حالت به نقطه اي مي رسيم كه پس از آن نقطه ، افزايش سرمايه گذاري بازده نسبي كمتري به دست مي دهد. جدول زير اين اصل را تشريح مي كند . مقادير متغيري از نيروي كار و سرمايه ( كه عوامل متغير ناميده مي شوند ) به مقدار ثابتي زمين ( عامل ثابت ) افزوده مي شوند . تمام عواملي كه در جريان توليد به كار مي روند ، "داده" نام دارند و نتايج يا محصولات "ستانده" خوانده مي شوند.

مطلوبيت را مي توان به طرق زير به كالا افزود :

" مطلوبيت ظاهري " را سازنده كالا هنگامي كه چرم را به كفش و چوب را به صندلي تبديل مي نمايد ، به كالا مي افزايد.

" مطلوبيت مكاني " را كساني كه كالا را به مكاني كه از نظر مصرف كننده مناسب است منتقل مي نمايند ، به كالا اضافه مي كنند.

" مطلوبيت زماني " توسط افرادي كه كالا را تا زمان نياز انبار مي نمايند به كالا افزوده مي شود.

" مطلوبيت تملك " را خرده فروشي كه كالا را در اختيار مصرف كننده ي نهايي قرار مي هد ، به كالا مي بخشد.

بازده يا جايزه ي پرداختي را به هر يك از عوامل توليد ، به اين دليل كه جزيي از جريان توليد بوده اند ، مي توان چنين نوشت :


جايزه
____________
عامل توليد
____________
اجاره
دستمزد
بهره
سود
ماليات
زمين
نيروي كار
سرمايه
مديريت
دولت



جمعيت از نظر تعداد نفرات ، نوع و تركيب دروني آن يك جنبه ي بسيار مهم هر اقتصاد را تشكيل مي دهد. بخش عمده نيروي كار و همچنين مصرف كنندگان آنچه توليد مي شود ، از بين جمعيت هر منطقه بيرون مي آيند.

نظريه جمعيت مالتوس ( توماس رابرت مالتوس 1776 تا 1834 ) ، شرح عملكرد قانون بازده نزولي بود. مالتوس اعتقاد داشت جمعيت در صورتي كه تنظيم نشده باقي بماند ، به نرخي هندسي ( 1 ، 2 ، 4 ، 8 ، 16 ، 32 ) رشد مي نمايد ، در حالي كه عرضه مواد غذايي فقط به نرخ حسابي ( 1 ، 2 ، 3 ، 4 ، 5 ، 6 ) رشد مي كند. در نتيجه بيماري ، گرسنگي ، و مرگ افزايش مي يابد. اگر چه نظريه مالتوس بيش از حد ساده شده بود و تغييرات فني را كه منجر به بهبود توليد مواد غذايي مي شود پيش بيني نمي كرد ، ولي هنوز امروز در بسياري از نقاط جهان كه جمعيت به طور مداوم و خطرناك بر عرضه موجودي مواد غذايي فشار وارد مي آورد ، صادق است.

امروز اقتصاددانان و مقامات دولت ها به صورتي حياتي به مشكلات جمعيت علاقه نشان ميدهند و مي كوشند تا راه دستيابي به ميزان مطلوب جمعيت را در ارتباط با منابع ملت ها بيابند اين مطلوب زماني حاصل مي شود كه توليد واقعي سرانه به حداكثر مي رسد.

حفظ و نگاه داري منابع و استفاده درست و كارآمد از منابع انساني و طبيعي ، نيز جزيي از مشكلات بنيادي است كه اقتصاد براي بهبود سطح زندگي بايد حل كند . بيكاري عموماً به عنوان بزرگترين مشكل احتمالي داخلي شناخته شده است . وجود بي كاري به مقياس وسيع نشان دهنده وجود غير كارآمدترين روش بهره برداري و بالاترين ميزان اتلاف در منابع اقتصادي يك ملت است.

AreZoO
4th October 2010, 11:36 AM
تعریف اقتصاد(2) تعاريف گوناگوني براي علم اقتصاد ارائه كرده اند از جمله :

1 . آدام اسميت علم اقتصاد را تحقيق براي افزايش ثروت جامعه مي شناسد.

2 . اقتصاد دانش فعاليت هايي است شامل توليد و مبادلات ميان مردم.

3 . لاينل رابينز ( Lionel Robbins ) علم اقتصاد را تخصيص منابع و عوامل توليد كمياب به منظور توليد كالاها و خدماتي مي داند كه مهمترين خواسته هاي مادي بشر را ارضا مي كند.

4 . لودويگ وان مي زز ( Ludwig Von Mises ) علم اقتصاد را منطقي براي اتخاذ تصميمات عقلايي با در نظر گرفتن محدوديتهاي مختلف معرفي مي نمايد.

5 . اقتصاد علم انتخاب است. اقتصاد آموزش مي دهد چگونه مردم انتخاب مي كنند و منابع توليدي كمياب و محدود ( زمين، نيروي كار ، دانش و تجهيزات ) را براي توليد كالاهاي گوناگون ( مانند گوشت، لباس، جاده و ...) به كار مي گيرند تا اين كالاها بين افراد مختلف جامعه براي مصرف توزيع شود.

6 . اقتصاد دانش پول، بهره، سرمايه و ثروت است.


اما امروزه اقتصاددانان بر سر يك تعريف عمومي مانند تعريف زير براي علم اقتصاد توافق دارند:


« اقتصاد دانش چگونگي انتخاب مردم و جامعه است براي به كارگيري و استخدام منابع كمياب جهت توليد كالاها و خدمات گوناگون و توزيع آنها ميان افراد و گروه هاي مختلف جامعه براي مصرف.»

AreZoO
4th October 2010, 11:37 AM
تعريف چند واژه كليدي اقتصاد (قسمت اول)
كالا :

به چيزي اطلاق مي شود كه مصرف كننده با مصرف آن احساس رضايت نمايد. كالا به دو شكل مادي و غير مادي تفكيك مي شود. به كالاي غير مادي اصطلاحاً « خدمت » اطلاق مي شود.

كالاي مجاني :

كالايي است كه به فراواني در دسترس باشد و مصرف كننده با قيمت صفر هر آنچه را كه بخواهد بتواند داشته باشد و مصرف كند.

كالاي اقتصادي :

به كالايي اطلاق مي شود كه مصرف كننده نمي تواند در قيمت صفر هر اندازه كه بخواهد داشته باشد.

كالاي مصرفي :

مانند كره، بنزين، مداد و ... ، كالاهايي هستند كه براي ارضا احتياجات و خواسته هاي افراد مورد استفاده قرار مي گيرند.

كالاي سرمايه اي:

مانند تراكتور، ماشينهاي چاپ، ماشينهاي نساجي و ... ، كالاهايي هستند كه در توليد كالاهاي ديگر مورد استفاده قرار مي گيرند.

كالاي خصوصي :

مانند لباس، كيف، كفش و خودكار از جمله كالاهاي خصوصي مي باشند.

كالاي عمومي :

مانند جاده، پل و خدمات نيروي انتظامي از جمله كالاهاي عمومي هستند.

كميابي :

يك كالا يا يك عامل توليد هنگامي كمياب است كه در قيمت صفر ، ميزان تقاضا از عرضه آن تجاوز نمايد.

انتخاب :

انسانها داراي خواسته هاي نامحدود، متعدد و متنوع هستند. اما چون در تأمين خواسته ها با كميابي يعني با محدوديت منابع و امكانات رو به رو مي باشند، بايد از بين خواسته هاي خود انتخاب كنند.

هزينه فرصت :

فرصت يا فايده ( يا درآمد ) از دست رفته بهترين انتخابي كه مي توانست به جاي انتخاب مزبور با صرف همان مقدار منابع و زمان به كار رفته صورت گيرد.

توليد :

فرايندي است كه در آن ، يك يا چند نهاده ( عوامل توليد ) جهت ايجاد يك يا چند ستاده ( كالا و خدمت ) به كار گرفته مي شود.

عوامل توليد:

كار، سرمايه، مديريت و منابع طبيعي كه در جريان توليد به كار گرفته مي شوند به عوامل توليد موسوم مي باشند.

كار :

تلاش و كوششي كه انسان در جريان توليد اعمال مي كند.

سرمايه :

ماشين آلات، ساختمان و ساير تجهيزات مورد نياز در جريان توليد.

خانوار :

متشكل از گروهي افراد است كه درآمد خود را به روي هم مي ريزند و مالكيتشان بر اموال و داراييها به صورت مشترك مي باشد و تصميم هاي اقتصادي را به طور مشترك اتخاذ مي كنند.

بنگاه :

نهادي است كه عوامل توليد را از خانوارها خريداري مي كند و با به كارگيري آنها در فرايند توليد، كالا و خدمات نهايي را ايجاد مي كنند.

قيمت :

مبلغي است كه براي يك ميزان معين، از كالا و خدمات پرداخت مي شود. قيمت ها در واقع علائمي هستند براي تصميم گيري اقتصادي.

AreZoO
4th October 2010, 11:39 AM
ماهیت اقتصاد واژه اقتصاد ( Economics ) از دو كلمه يوناني اويكوس ( Oikos ) به معني خانه و نمين ( Nemin ) به معني اداره كردن آمده ، از نظر لغوي به معني مديريت خانواده است . مطالعه اقتصاد ، كه يكي از علوم اجتماعي و رفتاري محسوب مي شود ، مي تواند به عنوان پايه اي در حل مشكلات تجاري ، به منظور اخذ تصميم هاي مهم سياسي و يا حتي براي يافتن راه حل مشكلات مالي خانوادگي هر فرد مورد استفاده قرار گيرد. آلفرد مارشال ( Alfred Marshall ) در كتاب اصول اقتصاد ( Principles Of Economics ) اقتصاد را به صورت « مطالعه انسان در تجارت روزمره » تعريف كرد. ساير نويسندگان اقتصاد را « علم ثروت » ناميده اند و يا چنين اظهار نموده اند كه مطالعه چگونگي تنظيم توليد ، مصرف و فعاليتهاي مبادله اي افراد ، وظيفه اقتصاد است .

امروز ، يكي از وظايف عمده علم اقتصاد گرد آوري آمار و تجزيه و تحليل ، تشريح يا توضيح رابطه اقتصادي غامضي است كه ميان پول ، توليد ، قيمتها ، بي كاري و ساخت مالياتي ( به صورتي منطقي و با مفهوم در ارتباط با يكديگر ) وجود دارد. متاسفانه ، دقتي كه محققين علوم فيزيك ، شيمي يا ساير علوم فيزيكي به دست مي آورند ، براي يك اقتصاددان فراهم نمي شود، زيرا او نمي تواند هنگام اجراي يك آزمايش ، رفتار مردم اجتماع را تحت كنترل خويش داشته باشد. دقت در مشهودات و توجه به جزييات در اكثر موارد رابطه درست ميان علت و معلول در پديدار هاي اقتصادي را نشان مي دهد . اين چيزي است كه اقتصاددانان اغلب بايد از آن آگاهي داشته باشند.

تمام نظامهاي اقتصادي و همچنين افراد و دولتهاي محلي پيوسته با مشكلي آزار دهنده و بسيار مهم روبرو هستند :

چگونه نياز هاي نامحدود انسان براي كالا و خدمات را مي توان با كالا هاي موجود كه عرضه اي به شدت محدود دارند ، برآورده ساخت. نظر به اينكه فقط درصد كوچكي از كالاهاي مورد نياز عملاً مي توانند در هر نقطه از جهان توليد شوند ، جوامع اقتصادي با مشكل اساسي ندرت ( كميابي ) روبرو هستند.

ندرت ( كميابي ) ، مردم را وا مي دارد تا انتخاب كنند و هر اقدام ممكن را در جهت بهترين استفاده از كالاها و خدمات انجام دهند. انتخاب كردن عملاً به اين معني است كه براي به دست آوردن مقدار بيشتر از يك چيز بايد مقدار كمتر از چيز هاي ديگر برداشت. اين مو ضوع در نمودار شماره 1 نشان داده شده است . براي سهولت ، تمام كالاها را به دو گروه تقسيم مي كنيم . كالاهاي مصرفي ( خوراك ، پوشاك ، مسكن و خدمات شخصي ) و كالاهاي دولتي ( وسايل نظامي ، ارتباطات ، خدمات پستي ، پليس محلي ، حفاظتهاي آتش نشاني ) . علاوه بر آن فرض مي كنيم تمام منابع اقتصادي به طور كامل در حال اشتغال هستند و كيفيت فنون بدون تغيير مي ماند. با نشان دادن مقدار كالاهاي مصرفي روي يك محور و كالاهاي دولتي روي محور ديگر ، به سادگي مي توانيم تركيب دو كالايي را كه جامعه مي تواند توليد نمايد ، مشاهده كنيم . در نمودار شماره 1 نقاط A و B و C نماينده تركيبهاي دست يافتني است ، چون در محدوده « امكانات توليد » قرار مي گيرد. ولي حصول نقطه D تحت شرايط موجود ميسر نيست ، زيرا نياز به تركيبي از كالاها دارد كه فراسوي قدرت عرضه اقتصاد است.





نقاط A و B نشان مي دهند كه اقتصاد با اشتغال كامل مشغول توليد مجموعه كالاها است . نقطه C نشان مي دهد كه بيكاري در پاره اي از منابع وجود دارد. نقطه D وراي دسترس يا قدرت اقتصاد است.



ابزارهاي اقتصادي عبارتند از :

آمار كه شامل گرد آوري ، تحليل و تفسير انواع داده هاي عددي مي شود ؛ حسابداري كه به رابطه ميان توليد ، قيمتها ، سود ، موجودي انبار ، سطح كارايي و هزينه ها مي پردازد ؛ و رياضي كه نمودار هاي هندسي و نشانه دهي خيالي را براي گسترش نظريه هاي پيشرفته اقتصادي به كار مي گيرد.

اقتصاددانان به تمام پديدارهاي انساني ، در ارتباط با فعاليت هايي كه در جهت برآورده ساختن خواسته ها انجام مي گيرد، علاقه مندند و پيوسته در پي يافتن راههايي براي تشريح اهميت اقتصادي حوادث گذشته و كشف كارآمد ترين راه دستيابي به هدف هاي مطلوب هستند. تجزيه و تحليل اقتصادي به شدت بر « الگوسازي » تكيه دارد. الگوسازي برخورد ساده شده اي با دنياي اقتصادي است كه استفاده از منطق استنتاجي را براي تحصيل فرضيه هاي مفيد عموميت دادن به شرايط موجود در جهان واقعي ، مجاز مي شمارد. براي تاييد و تصديق فرضيه هايي كه در الگو سازي بسط داده شده اند ، اقتصاد دانان اقدام به « تحقيقات تجربي » بر اساس گرد آوري و تحليل اطلاعات واقعي موجود، مي نمايند.

اقتصاد عملي يا مهندسي اقتصاد ، توجه خود را به مفاهيم عملي اصول اقتصادي و نظريه ها معطوف مي دارد تا بتواند تغيير و بهبودي در اقتصاد به وجود آورد . اقتصاد توضيحي مي كوشد تا انواع داده ها ، واقعيات ، و حوادث مربوط به جنبه خاصي از مشكل دروني يك اقتصاد را گردآوري و طبقه بندي نمايد.

براي تمركز يافتن بر انديشه مستقيم اقتصاد بايد از سفسطه ي تركيب اجتناب نمود. به عنوان مثال ، اگر كشاورزي آنقدر خوش شانس است كه در يك سال به خصوص مقداري استثنايي محصول توليد نمايد ، مي توان به اين نتيجه گيري درست رسيد كه درآمدش افزايش خواهد يافت ، ولي اين باور كه چنين نتيجه اي براي تمام كشاورزان يك گروه صادق است ، اشتباه خواهد بود . در حقيقت اگر ، تمام كشاورزان موفق به توليد بيش از حد متعارف در يك سال شوند ، به احتمال زياد درآمد آنها كاهش مي يابد ، البته با فرض آنكه دولت در جهت تثبيت قيمت اقدامي به عمل نياورد . به بيان ديگر ، تعميم ، هر چند هم كه در يك سطح تحليل اقتصادي كاملاً صحت داشته باشد ، احتمالاً براي ساير سطوح اقتصاد درست نخواهد بود .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد