PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله آرای انتقادی فروزانفر* ( قسمت اول )



AreZoO
1st October 2010, 10:00 PM
آرای انتقادی فروزانفر*

http://img.tebyan.net/big/1389/02/20717014208141061130175328941216713826.jpg
فروزانفر را باید درکنار قزوینی ، از جمله ادبا و محققانی به شمار آورد که اصول نقد کهن را با شیوه‏های انتقادی جدید درآمیختند و راه را برای دستیابی به نقدی استوار و بسامان هموار کردند.البته فروزانفر، برخلاف آن تن دیگر، نه در فرنگ بسر برده بود و نه هیچ زبان فرنگی می‏دانست تا مستقیما از سرچشمه ادبیات و نقد ادبی فرنگ بهره گیرد و باز، برخلاف تقی زاده و قزوینی، فروزانفر با هیچ یک از محققان و مستشرقان فرنگ همکار و همنشین نبود تا از نزدیک با شیوه کار آنان آشنا شود. ظاهرا نیکلسن تنها مستشرق فرنگ است که فروزانفر با او دوستی و مکاتبه داشته و از کار بزرگ او، یعنی تصحیح مثنوی مولوی، فراوان تمجید کرده و در رثای وی نیز قطعه‏ای سروده است. 1 بجز این، دیگر نمی‏توان نشانه‏ای یافت که مؤید آشنایی فروزانفر به ادبیات فرنگ یا اخلاص‏ورزی او نسبت به برخی نویسندگان و پژوهندگان آن دیار باشد.لیکن این نکته روشن است که وی، به هر حال، متوجه اهمیت ادبیات فرنگ و خواستار آشنایی و ارتباط ایرانیان با آن بود.

فروزانفر، در سخنرانی خود به مناسبت تأسیس دانشکده ادبیات تبریز، اظهار داشت که«جان نو»دادن به«ادبیات فارسی»از طریق«ارتباط با ادبیات اروپایی» ممکن است و تأکید کرد که بهره‏مندی از ادبیات فرنگ، بر خلاف رأی برخی کسان-نظیر کسروی-منافاتی با «وطن پرستی»ندارد:...

در همین حین که دانشکده ادبیات تبریز آثار قدیم را حفظ می‏کند باید پیشرفت هم بکند ادبیات فارسی را جان نو بدهد و آن بوسیله ارتباط با ادبیات اروپائی ممکن و میسر است . البته این عمل با وطن‏پرستی منافاتی ندارد وطن‏پرستی را با جنون
http://img.tebyan.net/big/1388/02/21010949221147227103156122642522518913623171.jpg
تعصب نباید اشتباه کرد.وطن‏پرست کسی است که وطن را سزاوار پرستش می‏نماید که وطن را ترقی بدهد و اگر بخواهیم ادبیات وطن ما ترقی کند باید اصولی را که در ادبیات جهان هست در آن بکار ببریم.
وقتی که این اصول را به دانشجویان آموختیم آنها باید با چشمی گذشته را ببینند و با چشمی آینده را بنگرند و ادبیات فارسی فقط با این شرط قبول بقاست(1327). 2
این سخنان نشان می‏دهد که فروزانفر ادبیات فرنگ را آیینه ادبیات آینده ایران می‏دید و از دانشجویان می‏خواست که با حفظ سنتها و«آثار قدیم» ابزارها و شیوه‏های نو را نیز از ادبیات فرنگ وام گیرند و با بهره‏گیری از آنها«بقا»ی ادبیات فارسی را تضمین کنند.خود او در پژوهشهای انتقادیش همین راه را در پیش گرفته بود، البته نه بر اثر آشنایی مستقیم با ادبیات فرنگ، بلکه به واسطه دانشمندانی چون تقی زاده و قزوینی، که فروزانفر، به گفته خود، از«تحقیقات»آنان «استفاده بسیار»کرده بود. 3

شیوه نقد و تحقیق

«قدیم‏ترین اطلاع از زندگانی خیام»یکی از بهترین مقالات فروزانفر در زمینه پژوهشهای ادبی تاریخی است.او در این مقاله ثابت می‏کند که کهن‏ترین مأخذی که از خیام ذکری در آن رفته، رساله کوچکی است از جار الله زمخشری.اما اهمیت این مقاله تنها بسته به موضوع بکر و منحصر به فرد آن نیست.
بل بیشتر از آن جهت است که فروزانفر در آن روش تحقیق خویش را گام به گام، از مرحله آغازین تا رسیدن به مقصود، توضیح داده است.وی در آغاز این مقاله، که نخست به صورت خطابه برای جمعی از دانشجویان ایراد شده است.منظور خود را از تهیه آن این‏گونه ابراز می‏کند:
http://img.tebyan.net/big/1388/02/79145108424715071606420423319011723933211.jpg
البته در این خطابه مقدمه بیش از نتیجه است.ولی منظور ما نشان دادن راه و روش تحقیق و کنجکاوی صحیح علمی است و بیان این نکته است که چون در شرح حال علمای ما مجهولات زیاد است کشف هر نکته‏ای اگر هم بظاهر کوچک باشد حائز اهمیت و ذی‏قیمت است(1327). 4
در همین مقاله است که فروزانفر از شیوه قدما انتقاد می‏کند و آرای انتقادی آنان را«مبهم»، «ضعیف»، مبتنی بر«ذوق»و به دور از«اصول و قواعد مرتب» می‏داند:
انتقادات در کتب عربی و فارسی مبهم است.
فن انتقاد ضعیف است و تدوین نشده.شاید علمائی که در انتقاد دست قوی داشتند در ایران بودند ولی این انتقادات بسته به ذوق ناقد بوده است و غالبا این علما اصول مرتب و مدون نداشتند.
نمونه‏های این انتقادات که در کتب جاحظ(از متقدمین)و در کتاب المعجم شمس قیس(از علمای قرن هفتم)(آمده)غالبا بر روی ترکیب کلمات و صنایع بدیعی از قبیل استعاره و جناس و غیره دور می‏زند در صورتی که شعر تنها ترکیب کلام و صنایع بدیعی نیست و شاعری عالم وسیعی دارد. 5
علاوه بر این، پیشینیان به نظر فروزانفر، فقط به ظاهر کلام توجه داشتند و«مقاصد معنوی»آن را در نظر نمی‏آوردند و در نقد و سنجش سخن، اعم از شعر و نثر، به ارزیابی ترکیب صوری آن بسنده می‏کردند:
چون میزانی که پیشینیان برای نقد شعر و نثر و تمییز سره از ناسره بدست داشته‏اند بیشتر بر فصاحت و تناسب الفاظ و نه هدفهای بلند انسانی و طرح مقاصد معنوی و قیمت حقیقی سخن دور می‏زند بدین جهت سخن را هر گاه در کسوت عبارت و قوالب مخصوص جلوه می‏کرد عالی و فصیح و بلیغ می‏شمردند و بدانچه خلاف آن می‏نمود به نظر انکار می‏نگریستند یا دست کم توجهی نداشتند(1340). 6

http://img.tebyan.net/big/1389/02/192164185411201776145311011193863113146105.jpg
روش نقد و تحقیق فروزانفر، برخلاف «تذکره‏نویسان قدیم»که اغلب«مقلد و ظاهربین» بودند، مبتنی بر «عقل سلیم و فکر صحیح و برهان متین»بود. 7 او برای تحقیق در زندگی و احوال شاعران و نویسندگان قدیم، اقوال تذکره‏نویسان را، با توجه به شواهد و مدارک تاریخی، با یکدیگر مقایسه می‏کرد و به راهبری«عقل»، صحیح را از سقیم باز می‏شناخت و همه را با قرائنی که از مطاوی آثار خود شاعران و نویسندگان به دست می‏آورد تطبیق می‏کرد و رأیی استوار ابراز می‏داشت.در باب سنجش اشعار و آثار پیشینیان نیز فروزانفر، به جای اتکا بر«ذوق»که محل اختلاف است، به دنبال«معیاری علمی»بود.البته این معیار چیزی جز علم بلاغت نبود، اما نه بدان‏گونه که پیشینیان در نظر داشتند.به عقیده فروزانفر، «بلاغت زبان فارسی»هنوز مدون نشده بود و او خود«برای استخراج قواعد این فن»نزدیک هفت سال در«کتب بلغا»تتبع و«بسیاری از قواعد آن را استخراج و تقریر کرده»، اما متأسفانه«جرأت و فرصت تألیف»نیافته بود. 8

اهمیت فراوانی که فروزانفر برای اقامه دلیل و برهان عقلی در نقد و پژوهش ادبی قائل بود، در ستایش بلند او ازمحمد قزوینی، به عنوان پیشوای طریقه جدید تحقیق در ایران انعکاس یافته است:...

بر هیچ یک از خوانندگان کتب، خاصه ارباب تحقیق که به هرچه بینند معتقد نمی‏گردند و هر چه بشنوند باور نمی‏کنند و بی‏گواهی برهان و شهادت دلیل هیچ گفته یا نوشته را مسلم نمی‏دارند قدر و قیمت تحقیقات تحریر فاضل پیشرو ارباب تحقیق آقای میرزا محمد خان قزوینی پوشیده نیست زیرا موقعی که بحث و جستجوی تاریخی شروع نشده و مردم این ملک هر نوشته را مخصوصا اگر به طبع هم رسیده بود ثابت و حجت می‏شمردند و روایات گذشتگان را هرچند مخالف واقع و نصوص عقل بود مانند اصول مسلم برهانی می‏پنداشتند این فاضل گرانمایه دری از تحقیق بر روی آنان گشود و نوخاستگان علم و معرفت را به تتبع و به مقابله اقوال متقدمان با یکدیگر و بدست آوردن حقیقت از روی دلیلهای واضح مأنوس کرد و او را بدین جهت بر گردن دانشمندان و خواستاران حقیقت منتی عظیم و سپاسی بزرگ است(1309). 9

با این حال، به انتقاد از حواشی قزوینی بر چهار مقاله پرداخت تا«نوآموزان خام‏اندیش»عبرت گیرند و بدانند که«هر گاه فاضلی با آن همه دقت و پختگی فکر، از سهو و غفلت مبرا نباشد حال دیگران چگونه خواهد بود». 10 لیکن عباس اقبال این انتقادات را بیجا یافت و طی مقاله‏ای آنها را پاسخ گفت؛فروزانفر در مقابل«حمله‏های سخت»و«قلم صاعقه کردار و آتشبار»او فروتنانه«سر مسالمت»پیش آورد و در جواب اقبال نوشت که نه برای کسب شهرت، بلکه به«شکرانه استفاده»از«کتب فضلا»انتقاد از ایشان را لازم می‏داند:

باید دید که انتقاد ناسپاسی و کافر نعمتی است یا آنکه شکرانه استفاده ما از کتب فضلا آنست که به رفع نواقص آن همت بندیم و در حد ادب انتقاد کنیم.بنده تصور می‏کنم دوست کسی است که در صدد اصلاح برآید و انتقاد اصلاح عیب و رفع نقص است(1310).

AreZoO
1st October 2010, 10:03 PM
آرای انتقادی فروزانفر (2)

بخش دوم :

ادبیات قدیم

http://img.tebyan.net/big/1389/02/362287347134247394196176237170791429454.jpg
تردید نیست که فروزانفر شیفته ادبیات کهن فارسی و مخصوصا آثار عرفانی آن بود.برخلاف کسانی چون تقی زاده که فرهنگ و تمدن غرب در نگاه آنان جلوه و جلالی فریبنده داشت، فروزانفر«دنیای غرب»را غرق در مادیات می‏دید و خوش‏بینانه بر آن بود که «روزی بشر از این خواب گران برخواهد خاست»و آن گاه به ارزش شعر فارسی و نیروی معنوی آن پی خواهد برد؛ فروزانفر در این باره چنان سخن می‏گفت که گویی روی آوردن به شعر کهن فارسی را آخرین راه چاره برای پاسداری از حرمت و حقوق بشر می‏دانست:
امروز دنیای غرب در مادیات مستغرق است و جز اتم و سیب‏زمینی و نفت، مبحث مهمی در دنیا نیست. مسائل معنوی را که حقیقت تمدن است احتیاجات مورد توجه قرار نمی‏دهد.ولی روزی بشراز این خواب گران برخواهد خاست و روی به ادبیات خواهد آورد.این دنیای کهن از این تحولات بسیار دیده و مذاهب مادی مکرر بر سایر عقاید غالب شده است ولی سرانجام حقیقت آنچه را که مقتضی بوده به مردم نشان داده است.روزی که بشر از تجاوز به حقوق هم آزرده شود قیمت حافظ و سعدی و مولوی و شعرای دیگر فارسی‏زبان بر مردم روشنتر خواهد شد(1327). 12
توجه فراوان او به ادبیات عرفانی موجب شد که بیشترین نیروی خود را برای تحقیق در احوال و آثار دو تن از بزرگترین نمایندگان عرفان ایران، یعنی مولوی و عطار، صرف کند.به گفته خودش، کنجکاوی در این‏باره را از روزگار کودکی آغاز کرده بود که مثنوی در خانواده او خوانده می‏شد و وی می‏خواست بداند که«ملا کیست و مثنوی چیست».اما علت اصلی توجه فروزانفر به زندگانی و احوال مولانا مسئله‏ای بود که به تاریخ ادبیات مربوط می‏شد:
سبب اصلی و باعث حقیقی در توجه این ضعیف به تحقیق تاریخ زندگانی و مطالعه احوال مولانا جلال الدین آن بود که در تابستان سال 1308 یکی از خداوندان معرفت فرمود که من درباره ملاقات مولانا با شیخ سعدی، به کتب تذکره و منابع تاریخی راجع به زندگانی این دو بزرگ بنگرم و چگونگی آنرا پژوهش کنم(1315). 13
http://img.tebyan.net/big/1389/02/25110112738171188481089523113402191613735.jpg
لیکن بزودی دریافت که اغلب نکات زندگی مولوی مبهم مانده است؛و چون کار«تدریس تاریخ ادبیات فارسی در دانش‏سرای عالی»به او واگذار شد، مجال بیشتری یافت تا به تحقیق درباره زندگی و احوال مولوی بپردازد.و بدین ترتیب او نخستین تحقیق مفصل و عالمانه را در این‏باره فراهم آورد و در سال 1315 منتشر کرد. 14 این کتاب در کنار سخن و سخنوران که تقریبا همزمان با آن نوشته و در فاصله سالهای 1308-1312 منتشر شد، 15 از جمله بهترین پژوهشهای انتقادی و ادبی است که تا پیش از شهریور بیست در ایران پدید آمده است.
تحقیقات گسترده فروزانفر در تاریخ ادبیات ایران که پایه و مایه آنها اغلب آثار منظوم ادبیات فارسی بود، چندان فرصت و شاید علاقه‏ای برای او باقی نمی‏گذاشت که به بحث درباره نثر فارسی هم بپردازد.
این قدر معلوم است که او الگوی سالم نثر فارسی را همان نوشته‏های ساده قرن چهارم و پنجم می‏دانست که هنوز صنایع و تکلفات شاعرانه و ادیبانه در آن راه نیافته بود.وی در ضمن درسهای خود در دار المعلمین (دانش‏سرای عالی)اشاره می‏کند که شعر و نثر هر یک ویژگیهای خود را دارند و آنچه در شعر«مایه حسن» است در نثر پسندیده نیست، و به ویژه از«متأخرین» انتقاد می‏کند که«اسالیب نظم و نثر را به هم آمیخته و کتابها و نامه‏های نامقبول پرداخته‏اند»(1309). 16
مقصود او از«متأخرین»نویسندگان قرنهای یازده و دوازده بود که از شیوه مصنوع و متکلف پیروی می‏کردند:
مقلدان این روش تا یک قرن پیش تقریبا وجود داشتند و کم و بیش از مفردات مهجور و اشعار و امثال عربی که در اثبات مطلوب با براهین عقلی همدوش می‏رفت و تنها یک شعر یا یک مثل ممکن بود هرگونه ادعائی را به مرحله یقین یا نزدیک به یقین رساند اقتباس می‏کردند و مفرطترین آنان در استعمال لغت عربی میرزا مهدی خان منشی نادر است که الحق والانصاف در آوردن لغتهای غریب دست کاهنان سجع‏گوی جاهلیت را هم از پشت بسته است(...)فضل الله قزوینی در تاریخ معجم و عبد الله بن فضل الله معروف بوصاف در تاریخ تجزیة الامصار و تجزیه الاعصار مشهور به تاریخ وصاف به جهت رعایت صنائع لغاتی آورده‏اند که هرگز در استعمال پارسی‏زبانان متداول نبوده و عربان هم در عهدهای اخیر کمتر نوشته و گفته‏اند(...)و در تاریخی که موضوع آن داستان شهریاران ایران است و به مناسبت داستان باید به روش استادان پیشین الفاظ اجنبی چشم پوشید الفاظ عربی که با لهجه لطیف فارسی‏زبانان به هیچ وجه سازگار نیست آورده‏اند(1313). 17

ادبیات جدید

فروزانفر درباره ادبیات جدید، یعنی ادبیاتی که پس از انقلاب مشروطه پدید آمده، تقریبا سکوت کرده است.
http://img.tebyan.net/big/1388/02/79145108424715071606420423319011723933211.jpg
اما این سکوت او ناشی از مخالفتش با شعر و نثر جدید نیست، بلکه او اصلا در وادی دیگری سیر می‏کرد و پرداختن به ادبیات کهن وی را از توجه به ادبیات جدید باز می‏داشت.با این حال، برخی اشارات او نشان می‏دهد که به مسئله تجدد ادبی اهمیت می‏داد و خوب می‏دانست که ادبیات ایران برای پابرجا ماندن ناگزیر باید راههای جدیدی را بپوید.یکی از این راهها توجه به فولکلور یا ادبیات عامیانه بود که فروزانفر دانشجویان ادبیات را به گردآوری آن سفارش می‏کرد و در این‏باره بیگمان به کوششهای محققان اروپا نیز نظر داشت:
[...]می‏شود از لهجه‏ها و ترانه‏ها و رسوم و آداب محلی رساله‏هائی نوشت.با شیوع رادیو و روزنامه و انتشار کتب این ذخایر طبیعی که در دهات و شهرها است اندک اندک مواجه با شکست می‏شود ما باید اینگونه آثار ذوقی و هنری را بوسیله نشر رسالات و کتب حفظ کنیم مثلا اگر بناست موسیقی ملی ایران تدوین شود راهش جمع‏آوری از بین مردم است(قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود)مسائل علمی را باید روی هم جمع کنند تا بنائی وسیع در عالم ادبیات برافراشته شود[...] اینست که محققین اروپا و دانشمندان آنها برای تحقیق در لهجه‏های محلی کوشش می‏کنند.وقتی از اروپا و آمریکا برای تحقیق در لهجه‏های محلی به ایران می آیند آیا برای جوانان ایرانی بد نیست که خود این کار را انجام ندهند؟[1327]. 18
جالب توجه است که فروزانفر به «نمایشنامه»نویسی هم اهمیت می‏دهد و به دانشکده‏های ادبیات توصیه می‏کند که این فن را به دانشجویان بیاموزند:
اگر دانشکده ادبیات بخواهد به ادبیات فارسی خدمت کند باید آن را زنده و غنی سازد مثلا محصلین را در تهیه نمایشنامه که بی‏نهایت مورد احتیاج مملکت است هدایت کند.امروز نوشتن نمایشنامه بدست کسانی است که نه صلاحیت علمی دارند و نه صلاحیت اخلاقی.و غالب نمایشهائی که می‏دهند به اخلاق عمومی مضر و اگر ندهند بهتر است‏[1327]. 19
البته نمی‏توان حدس زد او چه تصوری از نمایشنامه داشته که«غالب»نمایشنامه‏های آن دوران را برای«اخلاق عمومی»مضر می‏دیده است؛اما همین که می‏پندارد دانشکده‏های ادبیات با آن سبک و سیاق قدمایی، می‏توانند به دانشجویان نمایشنامه‏نویسی بیاموزند، نشان از ساده‏نگری او در این‏باره دارد.اشتباه فروزانفر این است که دانشکده‏های ادبیات را مراکز بالقوه خلاقیت ادبی محسوب می‏کند و گمان می‏کند همه محصولات ادبی باید از این دانشکده‏ها صادر شود.
غافل از این که نه نظام کنونی تعلیم و تربیت در دانشکده‏های ادبیات ما توانایی چنین کاری را دارد و نه اصولا موظف به این کار است.مهمترین وظیفه دانشکده‏های ادبیات تربیت عده‏ای است که توانایی لازم علمی را برای نظارت بر خلاقیتهای ادبی، از هر دست که باشد، داشته باشند و بتوانند این همه را به درستی نقد و ارزیابی کنند؛لیکن متأسفانه دانشکده‏های ادبیات امروز نه خواست فروزانفر را جامه عمل می‏پوشانند و نه به آنچه وظیفه اصلی آنهاست می‏پردازند.

خط

در دوره‏ای که بحث درباره تغییر یا اصلاح خط فارسی فزونی می‏یافت و مثلا تقی زاده بر آن بود که خط باید به لاتین بدل شود، فروزانفر هیچ اشکالی در خط فارسی نمی‏دید و ضعف نویسندگان را در املای فارسی ناشی از شیوه غلطی می‏دانست که در مدارس برای آموزش املا به کار گرفته می‏شد:
یکی از مشکلاتی که در دبستانها و دبیرستانها بدان برمی‏خوریم و پیوسته در آن مناظره و بحث می‏رود املاء و طرز نوشتن کلمات است که[...]آن را بعضی(ناشی از)بدی خط می‏دانند و به عقیده یک دسته تنها سبب آن بی‏دانشی نویسنده و عدم اطلاع اوست.[...]به گمان بنده یکی از علل عمده اینگونه اشتباهات طرز تدریس املاء و عقیده برخی از ما باشد که پندارند هر گاه از نوادر لغت و مفردات غریب‏[...]عبارتی چند مرتب ساخته بر محصلین املا کنند خدمتی به زبان فارسی کرده و نویسندگان را از ارتکاب غلط رهائی بخشیده و قوه ادبی محصلین را بیشتر کرده‏اند-این اشتباهست‏[1313].


پی نوشت ها:
(12)-همان، ص 273.
(13)-رساله در تحقیق احوال مولانا، ص ت-ث.
(14)-نک:همان جا.
(15)-خلاصه‏ای از تقریرات فروزانفر در درس تاریخ ادبیات(در سال تحصیلی 1308-1309)نیز در همان سالها منتشر شده که ظاهرا سخن و سخنوران شکل کاملتر و بسامان‏تر آن است.
(16)-تاریخ ادبیات ایران، ص 24-25.
(17)-مجموعه مقالات، ص 44-45.
(18)-همان، ص 278-279.
(19)-همان، 279-280.
(20)-همان، ص 41-42.
محمد دهقانی 20

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد