PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله روان شناسی تحلیلی و ادبیات ( قسمت اول )



AreZoO
26th September 2010, 05:49 PM
روان شناسی تحلیلی و ادبیات


http://img.tebyan.net/big/1388/12/221191113722337110159148534316722117746.jpg
نوشته های یک نویسنده را با وقایع زندگانی و مکنونات خاطر و اسرار ضمیر او که معمولا خود نیز از آنها آگاهی درستی ندارد می توان مربوط ساخت و نشان داد که چگونه احساسات نویسنده و خاطراتی که حتی خود او هم آنها را فراموش کرده در محصول ادبی او تاثیر داشته است. همانطور که یک روانشناس می تواند با تعبیر خواب از آرزوهای نهانی اشخاص اطلاع حاصل کند نقاد ادب نیز با بکار بردن اصول علمی بتصاویر خیالی و نهانی نویسنده در آثار او پی می تواند برد. یک اثر ادبی پی خود کاشف زندگانی نویسنده از ایام کودکی تا سن بزرگی است زیرا تماس او با دنیای خارج و تعبیرات حاصل در زندگانی وهمچنین امیال و اهوا، نفسانی اینها از اموری ست که قهراً در اثر ادبی تاثیر خود را می بخشد و ازین روست که می توان زندگانی فکری و انفعالی نویسنده را از روی نوشته های او کشف کرد. از طرف دیگر اگر درباره ی یک شخص اطلاعاتی مربوط بعوامل ارثی و وقایع زندگانی و امیال و آرزوها و خصایص روحی و کتابهائی که خوانده و مناسبات او با پدر و مادر و دوستانش در دست باشد می توان به تدابیر (تکنیک) پسیکانالیز پیش بینی کرد که آنشخص چگونه نویسنده ای خواهد شد و آثار او از چه قبیل خواهد بود.

http://img.tebyan.net/big/1388/12/10186712123718211371239243160712052427130.jpg
در نوشته های یک نویسنده نه تنها اثری از زندگی گذشته ی خود او وجود دارد بلکه به عقیده محققینی چون «یونگ» از گذشته ی بشر و طریقه زندگانی اجدادی و نژادی او آثاری می توان یافت.
روش پسیکانالیز را در تحلیل و انتقاد هر نوشته و اثر ادبی می توان بکار برد بخصوص در اشعار تغزلی و داستان.داستان نویس در ساختن قهرمان هر یک از کتابهای خود از خصایص شخصی خود استفاده می کند نویسنده هر قدر سعی کند شخصیت حقیقی خود را از آثار خویش جدا نگاهدارد باز هم با تدابیر دقیق پسیکانالیز می توان به اسرار ضمیر او پی برد. نویسندگانی مانند «مریمه» و «فلوبر» که معتقد بودند هنر باید غیر شخصی باشد کوشش داشتند شخصیت خود را در نوشته های خویش مدخلیت ندهند، با اینهمه در همان آثار با کمک مراسلات شخصی آنها بمکنونات خاطر آنان می توان راه یافت.
http://img.tebyan.net/big/1388/12/14324317011514922713222918817214741998174.jpg
شک نیست که برای روشن شدن مطلب و طرز بکار بردن اصول پسیکانالیز بهتر آنست که آثاری مورد دقت قرار گیرد که نویسنده سعی نکرده باشد تا خود را در آنها پنهان داشته باشد. در نوشته های بسیاری از نویسندگان آثاری هست که از خود صحبت کرده یا خود را قهرمان داستانی که نوشته اند قرار داده اند. اشعار تغزلی که مظهر احساسات شاعر است بهتر از نوشته های دیگر مورد تحلیل نفسی قرار می تواند گرفت. آنچه بیش از هر چیز در اشعار شاعرانی مانند برنز و بایرون و شلی و کیتز نمایانست همان شرح مشتاقیها و محرومیت ها و دردمندیهای خود آنها است. حتی در اشعاری که از عشق و عاشقی خود آنها سخنی در میان نیست باز می توان اثر آنرا یافت. یکی از بهترین قطعات کیتز شاعر انگلیسی قصیده درباره جام یونانی (Ode to a Grecian Urne) است که در آن اگر چه شاعر از عشق خود صحبت نکرده است معهذا کسانی که از زندگانی او اطلاع دارند می دانند که او در این قطعه معشوق خود «فانی بران» (Fanny Brawne) را در نظر داشته و بزبان عاشق یونانی از ناکامی خود حکایت می کند. زندگانی احساساتی «شلی» شاعر دیگر انگلیسی را می توان در خلال اشعار او یافت. در قطعه موسوم به «باد سرکش جنوبی» (Ode to the west wind) و در قطعه دیگر موسوم به «چکاوک» (To the skylark) ناخشنودی شاعر را از زندگانی و از ماری زن خود که نسبت باو عشق زیادی نداشت می توان دریافت.
http://img.tebyan.net/big/1388/12/198106253123145848017910319810213617057186.jpg
معمولا گفته می شود که هر نویسنده بزرگ لااقل در یک کتاب شرح حال خود را برشته تحریر در آورده است. مثلا تردیدی نیست که کتاب داوید کاپرفیلد (David Copperfield) حاوی قسمت مهمی از زندگانی نویسنده است. شارلوت برونته در کتاب (Villette) و همچنین درجین ایر (Jane Eyre) شرح حال خود را داده و داستان عشق به معلمش را تشریح کرده است، شارلوت برونته در بروکسل تحصیل می کرد و عاشق (Hegel) معلم خود شد که متاسفانه متاهل بود. مراسلاتی میان او معلمش رد و بدل شده که پس از انتشار تردیدی باقی نگذاشت که مقصود شارلوت برونته از قهرمان داستانهای خود چه کسی است. چارلز دیکنز تمام زنهای داستانهای خود را با توجه بخصوصیات دو تن زنی که در جوانی دوست می داشت انتخاب کرده است: یکی ماریا بیدنل (Maria Beadnell) که معشوقه جوانی او بود و دیگری ماری هوگارت (Mary Hogarth) که در جوانی مرد. نسبت زن و مادر خود چندان محبتی نداشت و بهمین جهت اغلب زنهای داستانهای او دختران معصوم و عروسکهای بی شخصیتی بیش نیستند. نمونه همه آنها ماری هوگارت می باشد.
به بحرانهای روحی نویسندگان در زمینه مذهب نیز از نوشته های آنها می توان پی برد. غالباً نویسندگان در ایام جوانی از مذهب رویگردان شده و پس از یک سلسله تجربیات روحی مجدداً بآن بازگشته اند.
تولستوی و داستایوسکی و استریندبرگ و ورد زورت و سازی را بعنوان مثال می توان ذکر کرد.
یک اثر ادبی از نظر پسیکانالیز با خواب فرقی ندارد و آن نیز عبارتست از بیان آرزوها و خواهشهائی که برآورده نشده و از گذشته روحی نویسنده و وقایع و حوادث زمان نوشتن ترکیب یافته است. همانطور که از راه تحلیل و تعبیر خواب اشخاص با تدابیر پسیکانالیز به کشف امراض روحی آنها موفق می توان گردید از راه تحلیل و تعبیر نوشته های یک نویسنده نیز به احوال غیرعادی روح او می توان پی برد، ارتباط میان شعر و خواب بارها مورد آزمایش قرار گرفته است. شاعر مانند کسی که خواب می بیند جهانی خیالی در خاطر خود مجسم می سازد. آرزوها و خواهشهای نهانی خود را بروز می دهد و از این که چرا این آرزوها و خواهشهای او برآورده نشده است حکایت می کند و چون از بیان احساسات خود بطرز صریح ترس یا شرم دارد بعلائم و کنایات ادبی توسل می جوید.
یک اثر ادبی از نظر پسیکانالیز با خواب فرقی ندارد و آن نیز عبارتست از بیان آرزوها و خواهشهائی که برآورده نشده و از گذشته روحی نویسنده و وقایع و حوادث زمان نوشتن ترکیب یافته است.

فروید در تعبیر خواب بیمار عصبی مواد و محتویات خواب را می گرفت و از وقایع جاری روز قبل و افکاری که بیمار داشت پرسش و تحقیق می کرد و پس از یک دوره تحلیل روحی مریض را آگاه ساختن او بر چشمه ی بیماری شفا می بخشید و این خود از شگفتیهای روح آدمی است که همین که به کیفیاتی که در شعور نهان inconscient او موجود و برای او منشاء احوال و آثار خاص روحی است آگاهی پیدا کرد، به عبارت اخری همین که این کیفیات چنان که باید از منطقه شعور نهان خارج و در حوزه ی شعور آشکار وارد گردید، احوال و آثار مربوط نیز حتماً از میان می رود. نقاد سخن باید در مورد کتاب یا یک اثر ادبی همین رویه را پیش گیرد. البته او نمی تواند مانند پزشک که از بیمار سئوال تحقیق میکند از نویسنده پرسش کند ولی وسائل دیگری ممکن است در دست داشته باشد. اعترافات نویسنده، شرح حال وی،مراسلاتی که نوشته ، شرحی که دوستان و آشنایان او درباره اش نوشته اند، همه اینها می تواند مورد استفاده قرار گیرد. شرح حال روحی نویسندگان را از آثار آنها بهتر می توان دریافت تا از شرح حال آنها یکی از مهمترین عوامل اختلالهای روحی که در بعضی از نویسندگان نیز دیده می شود کیفیتی است که از طرف فروید بنام «عقده اودیپوس» Odipus Complex خوانده شده است. ویلیام کوپر شاعر انگلیسی شعری دارد که در موقع دریافت عکس مادر خود سروده است. این شعر برای اثبات نظریه فروید که مورد انتقاد شدید قرار گرفته است سند بسیار خوبی است. کسانیکه اشعار کوپر را مطالعه می کنند. با در نظر داشتن عقده اودیپوس می توانند پی ببرند که علت نارضایتی و جنون کوپر چه بوده استف کوپر در سن کودکی مادر خود را از دست می دهد و چون محبت زیادی باو داشته اثر این واقعه در فکر او باقی می ماند و در بزرگی نامه های پر از احساسات به مادر خود می نویسد.
ادامه دارد ...

AreZoO
26th September 2010, 05:50 PM
پسیکانالیز را به کار بندید!

( روان شناسی تحلیلی و ادبیات )


بخش دوم :
http://img.tebyan.net/big/1388/12/1532211281991832352292251042541231301831871421.jpg
از مسائل دیگری که بوسیله پسیکانالیز در آثار ادبی مشهور می گردد آنست که بعضی از نوشته ها حاوی احساسات و تمایلات وحشیانه و بدوی زندگانی بشر است و نشان می دهد که تمدن فعلی آن احساسات و تمایلات را کاملا از بین نبرده و در شعور نهان و ضمیر آدمی مکنون می باشد که گاهی در بعضی آثار ادبی بروز می کند. مطالبی که بنظر بعضی از اشخاص خلاف اخلاق و غیرعادی جلوه می کند از این گونه کیفیات سرچشمه می گیرد.
ادگارآلن پو نویسنده امریکائی گفته است که هیچ نویسنده جرأت آنرا ندارد که افکار و احساسات درونی خود را بر صفحه کاغذ بیاورد. مقصود آن ست که شجاعترین نویسندگان هم حاضر نیست امیال نهانی خود را که از نظر تمدن امروز برخلاف اخلاق می باشد آشکار سازد. با این حال هر چند نویسنده بقایای انعکاسها و خاطرات زندگانی وحشیانه گذشته بشر را که در نتیجه تمدن از میان نرفته بلکه فقط تخفیف یافته و مقید گردیده است یادآوری نمی کند معهذا در نوشته های نویسندگان آثار آنرا می توان یافت. فقط کمی راهنمائی لازم دارد و مفتاح آنرا باید بدست آورد.
تمایلات جنسی و شهوانی در ادبیات با رموز و علائمی ظاهر می گردد که مانند همان رموز و علائمی است که فروید در مورد تعبیر خواب کشف کرده است. بسیاری از اشعار را می توان از این حیث مورد تدقیق قرار داد. میل آدمخواری بشر ماقبل تاریخ نیز در ادبیات دیده می شود.

بعضی از نویسندگان بدون احساس شرم خواهشهای ابتدائی بشری را که در نظر مردم خلاف اخلاق است در نوشته های خود ظاهر می سازند. این آثار را جامعه بطور کلی رد می کند و شاید از فروش آنها جلوگیری شود ولی افراد و حتی همان کسانی که دستور طرد این آثار را می دهند در خفا آنها را می خوانند و لذت می برند.این گونه نوشته ها از نظر تحلیل روحی بسیار مفید است.
این مطالب در نظر کسانیکه با فروید و نظریه او آشنائی ندارند یا آنکه عقاید او را با نظر بدبینی می نگرند عجیب جلوه می کند و به خود اجازه نمی دهند که به وجود کیفیات مسلم نفس و حقیقتی که از اظهار آن شرم دارند اذعان کنند ولی باید دانست که در مطالعه شعور نهان ناچار باید بسیاری از طبایع زشت بشری را در نظر گرفت ولی شعور نهان تنها منبع جنایات و افکار خلاف اخلاق و طبیعت زشت نیست بلکه تمایلات عالی و شریف نسبت به زیبائی و نیکی و راستی و درستی نیز از همین کیفیت سرچشمه می گیرد.
پسیکانالیز انتقاد ادبی را در مرحله جدیدی وارد کرده و باب جدیدی در تحقیق ادبی گشوده است. شاید بعضی از اهل ادب و نویسندگان با این نظریه و این طرز سخن سنجی موافق نبوده به روشی که شخصیت نهانی و افکار درونی آنها را آشکار می سازد معترض باشند.

http://img.tebyan.net/big/1388/12/186110131191981101722122245435192201339.jpg
قبل از آنکه فروید نظریه خود را انتشار دهد در انتقاد ادبی تا حدی روش پسیکانالیز بکار می رفت. مثلا وقتی در شرح حال نویسندگان اثر حوادث زندگی نویسنده در نظر گرفته می شد وقتی در کتب نویسندگان دقیق می شدند و منبع شخصیتها و قهرمانهای داستان او را کشف می کردند روش پسیکانالیز را بکار می بردند. فروید اولین کسی بود که اصول علمی پسیکانالیز را به وجود آورد و طرز به کار بردن آنرا نشان داد. وی اولین بار در کتاب معروف خود موسوم به «خواب گزاری» یا تعبیر خواب که در سال 1900 منتشر شد باین موضوع اشاره کرد. (شایان توجه است که ویلیام هزلیت سخن سنج معروف انگلیسی مدتها قبل از فروید در یکی از مقاله های خود درباره خواب بحث کرده و اصول عقایدی که فروید بعداً مورد بحث قرار داده ذکر کرده است) فروید در سال 1907 یکی از داستانهای یانُن را که به «گرادیوا» موسوم است با اصول پسیکانالیز تجزیه کرد و نمونه خوبی بدست شاگردان خود داد. آثار لئونارد دوونسی را نیز از نظر پسیکانالیز مورد دقت قرار داده است. این متد را در مورد موسیقی و فلسفه و دین و علوم دیگر نیز می توان بکار برد.

پسیکانالیز انتقاد ادبی را در مرحله جدیدی وارد کرده و باب جدیدی در تحقیق ادبی گشوده است. شاید بعضی از اهل ادب و نویسندگان با این نظریه و این طرز سخن سنجی موافق نبوده به روشی که شخصیت نهانی و افکار درونی آنها را آشکار می سازد معترض باشند. بعضی ممکن است ایراد کنند که چه نتیجه حاصل است از اینکه خواننده بداند شاعر یا نویسنده در موقع نوشتن چه مقصود اصلی داشته و چه اندیشه ی نهانی او را مشغول می کرده است. همین قدر کافی است که شعر شاعر را بخوانیم و از آن لذت بریم. ولی باید دانست که پس از معرفت به حال نویسنده بهتر می توان از یک اثر ادبی استفاده کرد و بیشتر او را مورد ستایش قرار داد.
معمولا این اطلاع و معرف به حال نویسنده سالها بعد از مرگ او حاصل می شود. از عواملی که موجب مجهول ماندن و شناخته نشدن شاهکارهای ادبی نویسند در زمان حیات او می شود آن ست که از زندگانی و طرز فکر و روحیه نویسنده اطلاع صحیح در دست خوانندگان نمی آید. کسانی که شلی یا کیتز شعرای انگلیسی را در زمان حیاتشان مورد انتقاد قرار می دادند از زندگانی آنها اطلاعی نداشتند و حتی در موقعی که نامه های عاشقانه کیتز به معشوقه اش چاپ شد بسیاری اعتراض کردند که نمی بایست در زندگانی خصوصی اشخاص داخل شد ولی انتشار همان نامه ها پی بردن به مبانی اشعار کیتز را آسان کرد و بر قدر و قیمت آنها افزود.

سابقاً وقتی یک اثر ادبی مورد انتقاد قرار می گرفت چنان که هنوز هم در ایران معمول است فقط به مسائل ادبی فنی و صنایع لفظی و طرز بکار بردن کلمات و عبارات توجه می شد و یک اثر ادبی را با آثار قدما مقایسه و درباره آن داوری می کردند ولی امروز نه تنها از لحاظ قواعد ادب یک نوشته را مورد انتقاد قرار می دهند بلکه زندگانی نویسنده و رابطه ی او را با سایر مردم و افکار و امیال و خواهشهای مختلف نفسانی او را مورد نظر قرار می دهند و در انتقاد کار او بکار می برند. البته در مورد نویسندگان معاصر معمولا از این موشکافی خودداری می شود زیرا زندگانی آنها با زندگانی سایر افراد جامعه ارتباط دارد و نقاد سخن از افشای بعضی رازها که مکن است باعث رنجش و تکدر شود خودداری می کند.
تا اینجا از نقادی ادبی صحبت شد ولی خوانندگان باید متوجه باشند که پسیکانالیز نه تنها در مبحث نقد ادبی مورد استفاده واقع شده بلکه عده زیادی از داستان نویسان معاصرمانند اشتفلن سوایک و اشنیتلرو و کارل چاپک و غیره با استفاده از اصول پسیکانالیز در ضمن داستانهای خود به شرح عقده ها و آشفتگی های روحی پهلوان داستانهای خود پرداخته اند.
چه خوبست که روش پسیکانالیز در مورد آثار ادبی فارسی نیز مورد استفاده قرار گیرد و در تحقیق و تتبع در حال گویندگان و شعرای فارسی تنها به جمع آوری مطالبی که در تذکره ها نوشته شده اکتفا نشود.

عبدالله فریار

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد