PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله "طنزآقا" و ستون هايي که آفريد!



AreZoO
25th September 2010, 06:09 PM
"طنزآقا" و ستون هايي که آفريد!

جاي خالي فکاهي و مروري بر تاريخچه ي نشريات طنز


http://img.tebyan.net/big/1388/09/11913320119115399238982224715619216059254245.jpg
امروزه معمولاً وقتي از نشريات «شوخ طبع و فکاهي انتقادي» نام مي بريم بدون در نظر گرفتن روش خاص اين گونه نشريات، واژه طنز را در تمامي موارد به کار مي بريم. اگر چنين برداشتي درست باشد و همه اين گونه نشريات را بتوان زير عنوان طنز جاي داد، طبعاً ما در بررسي خود مقولاتي چون شوخي، فکاهي، هزل، هجو و گونه هاي ديگر شوخ طبعي را نخواهيم داشت. به اين جهت در ابتدا اشاره کنيم که واژه طنز که امروزه به طور وسيعي به کار برده مي شود تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، مورد استفاده هيچ نشريه شوخ طبعي قرار نگرفته. به طور ساده هيچ نشريه يي روش خود را «طنز» ذکر نکرده،با بررسي تاريخ مطبوعات در ايران از چند دهه پيش از پيروزي انقلاب مشروطه تا يک دهه بعد از پيروزي درخواهيم يافت که در اين سال هاست که هر نشريه يي براي کسب مجوز ناچار بايد روشي و به اصطلاح آن روزها مسلکي را براي نشريه خود برگزيند و در آن چارچوبه «مسلکي» نشريه را منتشر کند مثلاً روش علمي، روش ورزشي يا سياسي، اخلاقي و... تا قبل از پيروزي انقلاب مشروطه چند نشريه يي که بخشي از نوشته هاي خود را به مطالب غيرجدي اختصاص مي دادند، روش خود را «انتقادي» مي ناميدند. چند ماه مانده به پيروزي انقلاب مشروطه هفتگي ملانصرالدين در باکو منتشر مي شود. بخشي از مطالب و کاريکاتورهاي اين نشريه مربوط به وقايع ايران است. اين شيوه مورد استقبال روشنفکران آن زمان ايران هم قرار مي گيرد و در نتيجه تاثير خود را بر نشريات سال هاي اول پيروزي انقلاب مشروطه مي گذارد. به اين جهت اين نشريات بعضاً در روش خود واژه «کاريکاتوري» را هم اضافه مي کنند. به اين ترتيب در نشرياتي که به روش انتقادي از پيروزي انقلاب مشروطه تا کودتاي محمدعلي شاه به اسامي قاسم الاخبار، آذربايجان، تشويق، زشت و زيبا، سلام و عليکم، ملاعمو، صوراسرافيل، کشکول، آيينه غيب نما، تنبيه، نسيم شمال، خيرالکلام، استبداد و اصفهان منتشر مي شدند، مطلقاً از واژه طنز استفاده نشده، بلکه همگي آنها خود را نشرياتي انتقادي، فکاهي، مصور، کاريکاتوري و بعضاً اخلاقي و... معرفي کرده اند. اين روش به صورت يک سنت تا پيروزي انقلاب اسلامي هم ادامه داشت. طي اين مدت طولاني چه در نشريات دوره احمدشاه قاجار و چه پهلوي اول يا پهلوي دوم، حتي در اوج انتشار اين گونه نشريات هم هيچ کدام واژه طنز را براي روش خود به کار نبردند حتي نشريات مشهوري چون توفيق، باباشمل، چلنگر و حاجي بابا. اين موضوع تا انتشار مجله «کاريکاتور» دولو در سال هاي 1347 تا 1357 هم ادامه يافت. اين مجله هفتگي هم روش خود را سياسي، فکاهي تعيين کرده بود.

بعد از پيروزي انقلاب اسلامي کم کم واژه طنز مورد توجه نشريات فکاهي انتقادي قرار گرفت. گرچه در دوره اول انتشار اين گونه نشريات بلافاصله بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تا سال 1358 باز اين نشريات روش خود را «فکاهي - سياسي» اعلام مي کردند.

اولين نشريه يي که به طور مشخص روش خود را طنز اعلام کرد، مجله «طنز و کاريکاتور» جواد عليزاده بود. عليزاده اولين شماره اين مجله را در دي ماه 1369 منتشر کرد و روش مجله را «ورزشي، اجتماعي و طنز» اعلام کرد. هفتگي گل آقا نيز واژه طنز را به کار نبرد. در اولين شماره هفتگي گل آقا روش مجله به صورت «اجتماعي، انتقادي، سياسي و... گل آقايي» ذکر شده. در ماهنامه گل آقا در سال 1370 و سالنامه گل آقا در 1371 روش اين نشريات را «ادبي، اجتماعي و طنز» نام مي برد. بعد از اين نشريات ديگر، معمولاً بدون در نظر گرفتن آنچه را منتشر مي کردند واژه طنز را به معرفي روش خود افزودند از جمله مجله «ملون» و «طنز پارسي» و...

در يک جمع بندي کلي مطالبي را که در اين گونه نشريات به چاپ رسيده مي توان مطالب انتقادي ناميد. با در نظر گرفتن اين جهت گيري عمده خالقان آثار کوشش مي کنند انتقادات خود را در قالب گونه هاي مختلف شوخ طبعي بيان کنند. طبعاً عده يي اين توانايي و مهارت را دارند همچون دهخدا در طنز و سيداشرف الدين گيلاني در فکاهيات اجتماعي و سياسي و عده يي نيز از مهارت کمتري برخوردارند. اما آنچه تاکنون در اين نشريات به چاپ رسيده را مي توان در چند گونه از زيرمجموعه هاي «شوخ طبعي» جا داد. شوخي ساده، فکاهيات اجتماعي و سياسي، مطالب هجوآميز، هزليات و بعضاً طنز.

اشاره کرديم که اين گونه نشريات از ابتدا کوشش مي کردند همراه با کاريکاتور به چاپ برسند. لااقل تا دهه 40شمسي کاريکاتور در اين گونه نشريات نيز بيشتر تصاوير انتقادي يا هجوآميز اجتماعي و سياسي است. از سال هاي پاياني دهه 40 شيوه جديدي در کاريکاتور ايران شروع مي شود و کم کم راه را براي حضور طنز در تصوير مي گشايد که در اين مقاله کوتاه نمي توان به آن پرداخت.

http://img.tebyan.net/big/1388/09/141251681771153719419396101168938137147248.jpg
«انتقاد» و مخصوصاً «انتقاد سياسي» محور اصلي و عمده مطالب اين گونه نشريات از انقلاب مشروطه به بعد بوده. شايد اشاره به اين موضوع بد نباشد که هميشه ناشران اين گونه آثار کوشش کرده اند به ديگران بفهمانند که حق دارند «انتقاد» کنند يا بايد به آنها حق داده شود که انتقاد کنند. صوراسرافيل يکي از نشريات وزين صدر مشروطه است که مخصوصاً با انتشار ستون طنز «چرند و پرند» دهخدا جاي خاصي در مطبوعات آن زمان داشته. در شماره سوم اين نشريه نامه يي از کرمان به چاپ مي رسد که در آن نامه از حکومت آن زمان حاکم کرمان شکايت کرده اند. به دنبال آن نواب والا فرمانفرما به مسوولان صوراسرافيل اعتراض مي کند که «آنها حق ندارند درباره فرمانفرما چيزي بنويسند... که هيچ روزنامه آزادي گفت وگويي از شخص بنده نبايد بکند...»

روزنامه صوراسرافيل در شماره 6 خود به نواب والا گوشزد مي کند که؛ «خوب است حضرت والا اولاً لفظ اعتراض را که قدري تند است به critique و انتقاد مبادله فرموده و پس از آن بفرمايند قدري از روزنامه طيمس که در طهران دوره هاي متعددش موجود است، برايشان ترجمه کنند و آن وقت ببينند که ملت نه فقط بر حضرت والا بلکه بر همان وکلاي محترم و وزراي دولت و همان مبادي عاليه که نمي دانيم معني اش چيست قانوناً حق اعتراض دارند.»

هدف از ذکر اين موضوع اشاره به کلمه «انتقاد - کريتيک» است. در نشريات آن دوره بارها اين کلمه را توضيح داده اند. حتي در دوره پهلوي اول نشريه «فکاهي، سياسي، انتقادي» ناهيد بارها روش خود را براي ديگران توضيح داده که نشريه يي است «انتقادي». جالب اينجاست که در نشريات صدر مشروطه اين موضوع را در چند جمله در زير لوگو- نشانه نشريه- و در صفحه اول ذکر مي کردند که «اين نشريه به روش فکاهي انتقادي نوشته مي شود و خواننده نبايد از مطالب آن انتظار يک منطق جدي را داشته باشد.»

اشاره کنيم که اگر جو، مساعد انتقاد و فکاهيات سياسي بود، اين نشريات به شدت سياسي بودند و بعضاً تا جايي هم پيش مي رفتند که کار به آفرينش هجويات سياسي و حتي هزليات سياسي هم مي کشيد. اما اگر با مخالفت روبه رو مي شدند، به انتشار نشريات شوخي و فکاهيات بي ضرر مي پرداختند. مهم ترين موضوعات سياسي هم که در اين گونه نشريات به آن پرداخته مي شد، در اصل مهم ترين وقايع سياسي کشور بود. از جمله پرداختن به هيات وزيران و نخست وزيران، تغييرات آنها، رفتن و آمدن کابينه ها، انتخابات مجلس يا مجلسين، بحث ها و مذاکرات در مجلس و بالاخره مسائل اجتماعي، فرهنگي، هنري، ورزشي، خانوادگي و...

بخش ديگري از فعاليت هاي اين گونه نشريات پرداختن به جريانات خارجي بود. با بررسي ساده اين نشريات مي توانيم نوع نگرش آنها را از جنگ بوئرها و جنگ 1905 روسيه و ژاپن گرفته تا جنگ هاي اول و دوم جهاني و انفجار اتمي هيروشيما و نهايتاً جنگ کره و جنگ ويتنام و تهاجم اسرائيل به کشورهاي عربي و ده ها کودتا و رفتن و آمدن دولتمردان در جهان مطلع شويم. اشاره کرديم که پرداختن به بسياري از مسائل داخلي هميشه توسط اين نشريات مقدور نبوده مثلاً در دوره پهلوي اول در مواردي رضاخان شخصاً به چاپخانه يي مي رفت و با پاي مبارکش، به سنگ چاپ اشاره مي کرد و از صاحب چاپخانه مي خواست سنگ چاپ را از کاريکاتوري که روي آن کشيده و آماده چاپ است، پاک کنند يا در نمونه يي ديگر ميرزاعلي چاپچي در ربيع الاول سال 1329 هجري قمري به وزارت معارف مي نويسد؛ «روزنامه بهلول به واسطه صورت مسيو يفرم «تصوير يفرم خان» توقيف شده، ليکن جارچي ملت علت توقيفش معلوم نيست...» در اين جريان چاپخانه ميرزاعلي چاپچي را هم به خاطر چاپ تصوير يفرم خان در نشريه بهلول مي بندند چون در ادامه ذکر شده که؛ «اگر قانوناً ايرادي هست بر مدير است لهذا از وزارت معارف توضيح مي خواهد که علت توقيف مطبعه چه بوده،» از اين دست حوادث در مطبوعات ايران مخصوصاً نشريات فکاهي انتقادي بسيار زياد است.

مقايسه دو دوره مختلف سياسي با هم به خوبي نشان مي دهد که اين گونه نشريات در دو جو مختلف سياسي چگونه فعاليت مي کردند. براي مثال در دوره پهلوي اول، رضاخان ميرپنج، از 9 آبان 1304 تا 25 شهريورماه 1320جمعاً 20 تيتر جديد نشريات فکاهي منتشر مي شد. با قدرت گرفتن رضاخان نشريه سياسي فکاهي «ناهيد» که توسط ابراهيم خان ناهيد منتشر مي شد و نيز نشريه «اميد»، بسته مي شود. به دستور تيمورتاش دفتر هفتگي ناهيد را آتش مي زنند. نشريات به جا مانده يا تعطيل شده يا رو به شوخي و فکاهيات «بي آزار» پيش مي روند. براي مثال چهار تيتر از نشريات آن دوره عبارت بودند از کمپاني خنده، کانون خنده، کانون ادب و قهقهه فکاهي، که همه آنها توسط شاعري به نام حسين نعيمي ذاکر (مجرد) منتشر مي شد. در آن دوره مطالب را ابتدا بايد به اداره انطباعات وزارت معارف و اوقاف مي فرستادند و آنها با بررسي آثار، اجازه چاپ را صادر مي کردند. ناشر اين چهار نشريه در تاريخ 21 مهرماه 1314 مجموعاً 80 صفحه شعر را به آن اداره مي فرستد و تقاضا مي کند اشعار را تاييد کرده تا در شماره هاي 10 و 11 و 12 نشريه اش به چاپ برساند. ناظران اداره انطباعات وزارت معارف بعد از بررسي سياسي، اشعار را به حبيب يغمايي مي دهند تا او از نظر ادبي آنها را بررسي کند. يغمايي نتيجه کار را اين گونه به اداره انطباعات گزارش مي دهد؛ «... مقام رياست انطباعات بر حسب امر اشعار حسين مجرد را مطالعه کردم. چنان که مکرر عرض شده اين اشعار از نظر ادبي هيچ ارزشي ندارد ولي چون تاکنون اجازه طبع آن داده شده اکنون نيز عطف بماسبق مي شود و با حذف آنچه با خط قرمز باطل شده در طبع آن مانعي نيست.»

مجدداً در تاريخ 20 اسفند 1314 يغمايي با بررسي اين گونه اشعار مي نويسد که؛ «به مدير مجله کانون خنده مکرر کتباً و شفاهاً عرض کرده ام که اين آثار از لحاظ ادبي و اجتماعي قدر و ارزشي ندارد... و اگر به نظر ادبي و اجتماعي بنگريد البته اين مجله و نظاير آن شايسته نيست...»

حسين مجرد، شاعر توانايي بود. او با نشرياتي چون گل زرد و توفيق کار کرده بود. اما در دوره رضاخان محدوده فعاليت فکاهيات اجازه نمي داد وي اشعاري را بسرايد که قدر و ارزش اجتماعي و بعضاً سياسي داشته باشد. همين گونه است نشريات ديگر آن دوره که يغمايي اشاره مي کند؛ «... و اگر به نظر ادبي و اجتماعي بنگريد البته اين مجله و نظاير آن شايسته نيست...» طبعاً مقصود وي نشرياتي است که در همان دوره و در گونه فکاهيات منتشر مي شده از جمله ستوني فکاهي در نشريه صداي کرمان، نشريه بستان فکاهي که در سال هاي اول حکومت رضاخان در اصفهان توسط ميرزا حسين خان سراجي منتشر مي شد يا فکر جوان نشريه هفتگي که در رشت انتشار مي يافت يا «پرو» که توسط ميرزا حميد مظاهر در کرمانشاه و «حريف» در شيراز و ايضاً «صحبت» اصفهان و.... همه اين نشريات به فکاهيات بي ضرر مي پرداختند. طبعاً اين آثار که به قول يغمايي داراي ارزش ادبي و اجتماعي نبود، به راحتي مي توانست وارد عرصه هاي هزل هم بشود.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي جو ديکتاتوري محمدرضاشاهي به يکباره در هم نورديده مي شود و در فاصله کوتاهي بين 22 بهمن 57 تا مهرماه 1358 بيش از 29 نشريه جديد به شيوه فکاهي سياسي، انتقادي در ايران منتشر مي شود.

همان قدر که نشريات فکاهي دوره ديکتاتوري رضاخان ناچار به فکاهيات بي ضرر مي پرداختند، نشريات بعد از شهريور1320 تا 28 مرداد 1332 عصبي، مهاجم، پرخاشگر، جبهه گير و به شدت سياسي بودند. شايد اين امر نتيجه طبيعي تمامي آن چيزي بود که در ديکتاتوري رضاخان نمي شد به آن پرداخت. دوره محمدرضاپهلوي از شهريور 1320 تا بهمن 1357 ادامه يافت و مي توان اين 37 سال را به دو نيم دوره از 20 شهريور1320 تا مرداد 1332و از سال 1332 تا 1357 تقسيم کرد. در نيم دوره اول، سال هاي پررونق نشريات فکاهي و مخصوصاً فکاهيات سياسي است. اوج انتشار اين گونه نشريات سال هاي 1330 و 1331 است با قريب به 43 نشريه که در يک سال در همين گونه منتشر مي شد.

در ميان آنها نشريات صاحب نامي چون توفيق، باباشمل، چلنگر، حاجي بابا، علي بابا و ده ها نشريه از اين دست منتشر مي شدند. هر کدام از اين نشريات وابسته به يکي از احزاب و گروه هاي سياسي هستند. شايد ساده ترين واژه يي که بتوانيم در ذکر روش آنها به کار ببريم، کلمه «انتقاد» باشد؛ انتقاد شديد سياسي. در موارد متعددي، اين انتقاد به شدت به هجو شخصيت هاي سياسي مي انجاميد و بعضاً وارد عرصه هزل هم مي شد. اين آثار اسناد يک دوره هستند که به شدت از سياست گروه ها، دسته ها و احزاب متاثرند. به همين جهت در بازخواني آنها تفاوت عمده يي بين دوره رضاخان و نيم دوره اول پهلوي دوم تا کودتاي 28 مرداد درمي يابيم. دوره بعدي که از نخستين روزهاي بعد از کودتاي 28 مرداد 1332 شروع شده و به پيروزي انقلاب اسلامي ختم مي شود را مي توان دوره سکون اين نشريات دانست. در اين دوره طولاني 25ساله تنها هشت نشريه منتشر مي شود و اين در حالي است که اغلب نشريات سال هاي 1330 و 1331 از بين رفته اند. از اين هشت نشريه عنوان هايي چون مکرم، سالنامه مهتاب، دخو و مصورکارتون نشريات فکاهي ساده يي هستند.
از ميان تيترهاي باقي مانده ماهنامه توفيق در سال 1341 و نيز سالنامه اين نشريه در سال 1342 باز نشرياتي هستند که صرفاً به چاپ لطيفه مي پردازند و بيشتر براي گذران ايام فراغت هستند. در سال 1344 تيم جدا شده از توفيق نشريه يي به نام کشکيات به راه مي اندازند که به صورت ضميمه تهران مصور به چاپ مي رسد. اين نشريه وابسته به مجله تهران مصور و طبعاً زير نظر عبدالله والا از وابستگان به رژيم شاه منتشر مي شد، که هيچ سنخيتي با نظر و سابقه کار طنزپردازان کشکيات نداشت. به همين جهت اين نشريه نيز نمي تواند ادامه يابد و به کار خود پايان مي دهد. نشريات گروه توفيق نيز بالاخره در سال 1350 کلاً توسط دولت هويدا بسته مي شود و در سال 1347 نشريه يي به نام «کاريکاتور» توسط محسن دولو شروع به کار مي کند. دولو خود نماينده مجلس است و از دوستان هويدا. به اين جهت به مرور «کاريکاتور» از حالت نشريات فکاهي سياسي خارج شده و در سطح فکاهياتي بي ضرر تا اوايل ماه هاي پيروزي انقلاب اسلامي ادامه مي يابد.

بعد از پيروزي انقلاب اسلامي جو ديکتاتوري محمدرضاشاهي به يکباره در هم نورديده مي شود و در فاصله کوتاهي بين 22 بهمن 57 تا مهرماه 1358 بيش از 29 نشريه جديد به شيوه فکاهي سياسي، انتقادي در ايران منتشر مي شود. گرچه اين تعداد نشريه از نظر تعداد عنوان بسيار زيادند اما هر يک در مدت زمان اندکي بيشتر منتشر نشدند. از جمله مشهورترين آنها، آهنگر در 16 شماره، حاجي بابا در 15 شماره، جيغ و داد در 9 شماره، ياقوت در سه شماره، جز يک نشريه به نام بهلول که در 90 شماره منتشر شد، بقيه نهايتاً به 25 شماره انتشار نرسيدند. اين دوره تا تصويب قانون مطبوعات را مي توان دوره بحران اين گونه نشريات به حساب آورد. در اين دوره حالتي کاملاً عصبي، پرخاش جويانه و مهاجم بر اين نشريات حاکم بود. به اين جهت قريب به اتفاق مطالب و کاريکاتورهاي اين گونه نشريات را مي توان در زيرمجموعه فکاهيات سياسي اجتماعي و نيز هجو و هزل و فکاهيات بعضاً هجوآميز جاي داد. به جرات مي توان گفت در نشريات اين دوره هيچ دستاورد کيفي و کمي براي مقولات شوخ طبعي چه تصويري و چه نوشتاري حاصل نمي شود. از نظر شکلي نيز نشريات قابل توجهي نيستند. صفحه بندي قابل توجهي ندارند. کاريکاتورهاي آنها سردستي و با عجله کشيده شده، مطالب و اشعار داراي امضاي نويسنده نيستند و انتشار منظمي در محدوده زماني خود ندارند. بعد از تصويب قانون مطبوعات دوره قانونمند اين گونه نشريات شروع مي شود.


آنچه به صورت گذرا به آن پرداختيم، مروري بود بر فعاليت نزديک به 300 نشريه فکاهي انتقادي گذشته ايران؛ نشرياتي که به روش خود آنچه در حيات سياسي و اجتماعي ايران گذشته را به صورت اسنادي در قالب فکاهي، انتقادي (طنز) ثبت کرده اند و شيوه و روش و سنت ويژه خود را داشته اند و امروزه جاي آنها بسيار خالي است.

امروزه طنز و فکاهيات چه تصويري به صورت کاريکاتور و کارتون و چه نوشتاري بسيار گسترده شده و راه افتادن ستون هايي که در نشريات مختلف به اين موضوع اختصاص يافته و نيز انتشار نشريات تخصصي در اين گونه ها (ژانرها) و باز شدن فضاهاي مجازي در وبلاگ ها و سايت هاي شخصي و سايت هاي تخصصي، خالقان اين گونه آثار را بسيار متنوع کرده. با وجود اين جاي نشريات سنتي فکاهي در ايران خالي است. يکي از فوايد اين گونه نشريات اين است که مي تواند شيوه يي براي ارائه فکاهيات و طنزي مقبول، وزين و مورد قبول جامعه به دست دهد و به صورت يک معيار کتبي درآيد تا آنچه در فضاهاي مجازي اين گونه آثار به آن پرداخته مي شود با آن محک زده شود. شايد تنها همين يک دليل بر لزوم و ضرورت وجود اين گونه نشريات کافي باشد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد