PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله مرگ از منظر شاعران جهان



AreZoO
25th September 2010, 11:42 AM
آه مرگ !


مرگ از منظر شاعران جهان


گفت‌و‌گو با 10 شاعر درباره مرگ



اشاره:
http://img.tebyan.net/big/1388/08/21631104199179107171801322110116153166240124.jpg
در مصاحبه‌ها‌يي که با شاعران بزرگ جهان از غرب تا شرق ‌داشته‌ام اين پرسش ثابت من از تک‌تک آن‌ها بوده:
" انيس باتور" شاعر ترک عقيده دارد مرگ تنها محرک شاعران براي سرودن است‌.
از منظر ِ" اونو مونو"‌، فيلسوف ِ شاعر مسلک ِ اسپانيايي هم اين دردِ جانگداز ِ جاودانگي‌ست که سرشتِ زندگي را براي شاعران سوگ‌ناک جلوه مي‌دهد و آن‌ها را به سرودن وا مي‌دارد‌. نگاه ِ شما به مرگ چگونه است؟‌
تعدادي از پاسخ‌هايي را که دريافت کرده‌ام با شما در ميان مي‌نهم‌. متن کل مصاحبه‌ها که همه پيرامون شعر و شاعري‌ست در کتابي جداگانه با عنوان "در مصاحبت جان‌هاي شيفته" به چاپ خواهد رسيد.

سام هميل

http://img.tebyan.net/big/1388/08/127651281067022971113319023238182927133.jpg
سام هميل معتقد است ترس از مرگ در مقابل ترس از مرگ ِ تدريجي ِ آزادي و انسانيت هيچ است‌. براي او رشد ديکتاتوري در سرزمينش آمريکا و زياد شدن فاصله طبقاتي ميان ثروتمندان و تهيدستان‌، بسي موحش‌تر از مرگ است‌. او در جواب سؤال من مي‌گويد‌:
« ‌در برابر چنين فاجعه‌اي مرگ من هيچ اهميتي ندارد. مرگ من هر زمان فرا رسد‌، فرا رسيده است‌. چه بسا در برابر آن مقاومت کنم چه بسا به آن خوشامد گويم‌. تا فرارسيدن آن اما کاري ندارم جز‌: مشقِ شفقّت‌، مشقِ شعر‌‌.»

ديما.ک. شهابي

اين شاعر فلسطيني مرگْ‌انديشي ِ ذهن ِ خود را ناشي از تراژدي‌‌ ِ فلسطين مي‌داند:
مي‌پذيرم که مرگ‌، درون‌مايه‌ي شعر است‌. اگر پوست ِ شعر را خراش دهيم، در لايه‌هاي زيرين ِ حتي شادترين و آرام‌ترين مصراع‌ها‌ نشاني از آن مي‌يابيم. خودِ من شخصا ناچارم اعتراف کنم با شعر گفتن قصدِ چيره شدن بر مرگ دارم‌؛ اميد ِ منکوب کردن ِ آن را و در عين حال آماده شدن براي آن را‌.
مرگ انديشي ِ ذهنِ من تنها به دليل شاعر بودن نيست‌. چگونه مي‌توان فلسطيني بود و با مشاهده‌ي مردمي که نان و آب‌شان به مرگ آغشته است ذهني داشت سرشار از شور و شوقِ زندگي‌؟ نه. انکار نمي‌کنم که روحِ ناميراي ملت من به مقاومت انس دارد اما واقعيت اين است: سرنوشتي که براي فلسطين ا‌ز سوي ابر‌قدرت‌ها رقم زده شده است نابودي‌ست. در عين حال تجربه‌ي تلخ و تراژيک ِ فلسطين‌، نهضتي جهاني و فراگير به وجود آورده که همه‌ي زشتي‌ها و پلشتي‌هاي ِ نژادپرستي، ملي‌گرايي و ميهن‌‌پرستي فاشيستي را به نمايش گذاشته است‌.

کريستوفر مريل

مريل که مسيحي مؤمني‌ست و مدتي نيز پس از حضور در مناطق جنگي به عبادتگاهي در کو‌هستان پناه برده تا در آرامش و انزوا به هر دو جهان بينديشد در جواب اين سوال مي‌گويد:
مرگ انگيزه‌اي‌ست براي همه‌ي فضايل بشري همچون هنر و ادبيات‌، موسيقي و رقص‌، علوم و رياضيات‌، فلسفه و الهيات. نيز تعيين کننده‌ي مرز ِ خلاقيت‌هاي گوناگون ما در‌باره‌ي موضوعي به نام زندگي. من شخصا به عنوان يک شاعر جوان سخت تحت تاثير نوشته‌هاي" فدريکو گارسيا لو‌رکا" در‌باره‌ي دوئندو Duendo بودم‌. و دوئندو مي‌دانيد که اعتقاد گيتاريست‌ها و رقاصان فلامينکوست مبني بر اين‌که حضور مرگ، ذهن را تيزتر و روح را هشيارتر مي‌کند و بصيرتي به هنرمند مي‌بخشد که موجب خلاقيت او مي‌شود. "‌اما همچون عشق تيراندازان نابينايند." گارسيا لورکا اين را مي‌گويد و خاطر نشان مي‌کند شاعران با تيرِ اين تيراندازان نابينا که عشق و مرگ را نشانه مي‌روند زخمي مي‌شوند‌.
يادِ والت ويتمن و اين مصراع‌هاي شکوهمند در من زنده مي‌شود:

بي‌گمان مرگ براي پيوند دادن است همان‌گونه که زندگي.

بي‌گمان ستارگان ديگر بار پديدار مي‌شوند از پس گم شدن در نور ....

راتي ساکسنا

راتي منکر ارتباط ِ ناگسستني ِ ذهن ِ شاعر و مرگ نمي‌شود اما‌:
شکي نيست که شاعر حتي در شب‌هاي شعر‌خواني و در برابر ِ انبوه ِ ‌مخاطبان ِ شعرش‌، سنگيني ِ نگاهِ مرگ را احساس مي‌کند‌؛ زيرا شاعر به از دست دادن ِ زندگي بيشتر از ديگران حساس است. کلا شاعران به اقتضاي طبيعت ِ شکننده‌شان بيشتر به مرگ فکر مي‌کنند. مي‌خواهم بگويم اگر خيلي‌ها فقط در انتهاي عمرشان مي‌ميرند‌، کساني هستند که روزي هزار بار مي‌ميرند و زنده مي‌شوند. من يکي از آن‌ها هستم‌.
از زمان‌هاي قديم اشعار ِتکان‌دهنده‌اي در‌باره مرگ سروده شده است‌. همه‌ي وداها و اوپانيشاد‌ها که اشعار ناب‌اند اشاراتِ گوناگوني به مرگ دارند‌. آن‌چه انسان را هراسناک مي‌کرد نه پيوستن به دنياي مردگان که رفتن از دنياي زندگان بود. در هند ِ قديم رسم بود وقتي پيرمرد يا پيرزني مي‌مرد‌، مرگش طي ِ مراسمي که آن را "‌جاناجايا‌" يا آخرين سفر مي‌ناميدند جشن گرفته مي‌شد اما مرگ ِ جوان هميشه دردناک بوده است‌. در او‌پانيشادها مرگ‌، انگيزه‌ي پيدايش ِ جهان خوانده شده است‌. بنابر‌اين‌ شعر به شيوه‌اي روان‌شناسانه‌، مرگ را تعبير مي‌کند‌. اجداد ما دنياي بعد از مرگ را جان مي‌بخشيدند و در‌باره‌ي آن خيال‌پردازي مي‌کردند تا انسان ايمانش را به زندگي از دست ندهد‌. واقعيت اين است که مرگ‌، کششِ ما را به زندگي قوي مي‌کند‌. اگر مرگ نبود‌، عشق به زندگي در ما مي‌مرد‌. مرگ در حقيقت عشق است‌. در زبان ِ هندي اصطلاحي که براي مرگ وجود دارد اصطلاح عاشقانه‌اي‌ست‌. اين معنا از آن استنباط مي‌شود که شخص ِ مرده‌، سخت به دام ِ عشق افتاده و يادِ يار او را با خود برده است‌. جالب اين‌جاست که عوام‌، شاعرانه‌تر با اين مسئله برخورد مي‌کنند؛ در حالي‌که فلاسفه آن را مي‌پيچانند. فرهيختگان همان‌طور که اشاره کردم مرگ را به معضلي تبديل کرده‌اند که بحث و حرف و حديث در‌باره‌ي آن تمامي ندارد اما مردمِ عادي آن را به راحتي جزئي از زندگي دانسته‌اند‌. در فرهنگ ِ عامه‌، مرگ مرحله‌اي از زندگي‌ست‌؛ سفري که آن را پاياني نيست. نسل ِ وداها دنياي بعد از مرگ را بسيار زيبا تصور مي‌کرد‌. اولين کسي که مٌرد Yama نام داشت و در آن دنيا ميزباني ِ بقيه‌ي مردگان را به عهده گرفت‌. او از مردگان ِ ديگر با موسيقي و شراب پذيرايي مي‌کرد‌. من اين نگرش را قابل ارج مي‌دانم‌.
واقعيت اين استدادستاني به‌دنبال عاملان مرگ «پيمان ابدي» که مرگ‌، کششِ ما را به زندگي قوي مي‌کند‌. اگر مرگ نبود‌، عشق به زندگي در ما مي‌مرد‌. مرگ در حقيقت عشق است‌.

س.پ.ابوبکر

اين شاعر هندي که به شدت نگران اوضاع جهان به خاطر سياست‌هاي نادرست آمريکاست چندان با پرسش‌هاي فلسفي موافق نبود و نظرش را در‌باره‌ي مرگ به اين چند خط محدود کرد‌:
چرا بايد از مرگ بترسم؟ خبري از آمدنش نمي‌دهد و هر وقت که آمد خوش آمده است‌. اما نه اين‌که فکر کنيد من دوست‌دار ِ اويم‌. نه‌. اما اجتناب‌ناپذير است؛ زيرا زندگي را براي‌ ِ ما ممکن مي‌کند‌. در يکي از اشعارم که به زبان مالايالام نوشته‌ام از مرگ چنين گفته‌ام:
‌نوميدانه اميد دارم

مرگ‌، پايان ِ راه نباشد:

آه مرگ‌! کجاست فصل ِ من

در کتاب ِ خاطرات ِ تو از وصل؟

AreZoO
25th September 2010, 12:02 PM
رقص مرگ


مرگ از منظر شاعران جهان


بخش دوم



http://img.tebyan.net/big/1388/08/1781752060849336572212271691751121022206.jpg (http://www.njavan.com/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1388/08/24780135451117214232384719513518438172.jpg)








سلیا لیست آلوارز

سلیا نه‌تنها از تأیید حرف مصاحبه‌گر ابا ندارد بلکه پرسش ِ مطرح شده را عذر موجهی می‌داند برای بیان مکنونات قلبی‌اش در‌باره‌ی مرگ‌:
این گفته‌ها به نظر من حقیقت دارند‌. شعر به رغمِ تکریم و گرامی داشت ِ سرنوشت – سروده‌های سلیمان را به یاد آوریم- اشاره‌ی حُزن‌آمیزی دارد به آن‌چه هنوز هست اما دیر یا زود از دست خواهد رفت. شاید این سرشتِ محزون ِ من است که جنبه‌ی تاریک را می‌بیند اما شعر تار و پودی جز حضور ِ آشکار ِ مرگ ندارد‌. انکار ناپذیر است. وقتی می‌نویسم می‌خواهم نیست را هست کنم و رَدِ پایی بر جا بگذارم. شاعران‌، عاشقان ِ هستی‌‌اند؛ و تو هر چه بیشتر دل می‌بندی‌، هراس ِ از دست دادن بیشتر می‌شود‌. آیا این موهبتی‌ست یا نفرینی که شاعران به آن دچارند؟ و شاعران کیست نداند که سرشار از شعور‌، عقل باخته‌گانند؛‌ محکوم به دیدن ِ تاریکی و سر‌ما حتی در دل ِ خورشید ِ تابان و فروزان‌.

بیلی کالینز

بیلی کالینز شاعری که توانسته است لبخند را به لب‌های شعر بر گرداند و طنز ِ شگفت‌انگیزش عمق ِ دیگری به شعر امروز جهان بخشیده است‌، ساده و طبیعی با مرگ برخود می‌کند‌:
زیربنای شعر غرب فناپذیری ست. همین طرز تفکر ما را وا می‌دارد تا دَم را غنیمت شمریم. نگریستن به زندگی از دریچه‌ی مرگ‌، ارزش و اهمیت آن را برای ما روشن می‌کند‌. والاس استیونس راست می‌گوید که مرگ‌، مادر زیبایی‌ست. تنها آن چه فنا می‌پذیرد می‌تواند زیبا باشد و از همین روست که گل‌های مصنوعی احساسات ِ ما را بر نمی‌انگیزند.

آنی فینچ

http://img.tebyan.net/big/1388/08/32116641256421092302033621812181152420.jpg (http://www.njavan.com/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1388/08/8854142462287516714316422510616613919131115.jpg)
آنی فینچ که شعرش همان آنی را دارد که حافظ (http://www.njavan.com/celebrated_authors/2009/10/11/104624.html)می‌فرماید در مورد مرگ ‌نگاهی هم به عرفان شرق می‌اندازد‌:
رابطه‌ی شاعر با مرگ سرشار از جذبه و گریز است. هم از آن می‌هراسد و هم به آن دلبسته است‌. اندیشیدن به مرگ‌، چه مرگ ِ خودمان یا کسی که دوست می‌داریم‌؛ زیباترین و دردناک‌ترین احساسات را در ما بر می‌انگیزد‌. حتی اندیشه‌ی دردناک ِ گذرِ لحظه‌های هرگز باز‌نگشتنی‌، تا پنهان‌ترین لایه‌های درونی ما را متلاطم می‌کند‌. در عین حال شعر تنها زاییده‌ی ذهن مرگ‌اندیش نیست‌. نمونه‌اش مولانا جلال‌الدین (http://www.njavan.com/celebrated_authors/2009/9/29/103546.html)که بسیاری از اشعار زیبایش را در لحظات شیدایی ِ ناب‌، در اوج استغنا و احساس یگانگی با آن قدرت ِ لایزال سروده است‌. شاید آن‌جا که مرگ‌، ما را در آستانه‌ی یاس رها می‌کند تا ورطه‌ای عظیم را زیر ِ پای خو‌د گشوده ببینیم‌، آفرینندگی به یاری ما می‌شتابد تا کلمه به کلمه سرود ِ زیستن را بنویسیم‌.

مالایکا کینگ آلبرشت

این شاعر از طرفداران درجه یک ملل خاور میانه است و مخالف سرسخت ظلم و استبداد ابر قدرت ها . قلب مهربانش که سال های سال درد ِ همدردی با کودکان ستمدیده و بی پناه خیابانی را تاب آورده ، مرگ را از منظر تولد کودکانش ارزیابی می کند :
«اما بسیاری از شاعران بهترین اشعارشان را در سال هایی می نویسند که به اقتضای جوانی و تندرستی حضور ِ مرگ را حتی در دوردست ِ خود نیز احساس نمی کنند . آن ها انگیزه های زیرو رو کننده ای همچون عشق یا فراق دارند . با این همه من با انیس باتور و صوفی موافقم که شعر ، راز ِ دریا دلی ِ خود را مدیون ِ احساسِ هراس از مرگ است.»
خود ِ من به خاطر ِ آگاهی از دیر یا زود ِ مرگم، قدر شناس ِ هر سپیده دمی هستم که آغاز می کنم اگر چه انسان هر گز نمی تواند شاکر ِ همه ی نعمت ها و موهبت هایی باشد که فقط در غیبت آن ها متوجه ی اهمیت شان می شود . تولد بچه هایم چهره ی واقعی ِ زندگی و شور ِ هستی را به من نشان داد و بیماری و بیم ِ از دست دادن ِ آن ها در لحظاتی که در بیمارستان بر بالین شان بیدار می نشستم و یا دستشان را در دست ِ جراح می گذاشتم همدردی ِ کلمات را بر انگیخت و به سوی شعر سوقم داد.


***
سلیا لیست آلوارز Celia Lisset Alvarez

از پدر و مادری کوبایی در میامی‌، فلوریدا زاده شد و تحصیلاتش را در دانشگاه همین شهر به پایان برد. او اکنون در دانشگاه سنت توماس تدریس می‌کند‌. اشعارش در بسیاری از نشریات معتبر شعر در آمریکا و انگلیس به چاپ رسیده‌اند و تازه‌ترین کتابش برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب شعر شده است‌.

س.پ.ابوبکر C.P.Aboobacker

http://img.tebyan.net/big/1388/08/2016316423961321121808418418114218415230230.jpg (http://www.njavan.com/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1388/08/2491841140149167512257714137187158762517.jpg)
شاعر و مترجم و استاد دانشگاه در هندوستان است‌. وی از نوجوانی در نهضت‌های انقلابی و اصلاح‌طلبانه شرکت فعال داشته و مقالات متعددش پیرامون مسائل و مشکلات سیاسی جهان ِ معاصر از پرخواننده‌ترین مقالات روزنامه‌هاست‌. وی در آخرین مقاله‌ای که در نشریه‌ی تانال آن‌لاینThanalonline به سردبیری خود منتشر کرده رسما از مجامع بین‌المللی خواستار محاکمه و اعدام جرج بوش به عنان جنایتکار جنگی شده است.

دکتر راتی ساکسینا Rati Saxena

شاعر، مترجم و متخصص زبان سانسکریت است‌. او سه مجموعه شعر به زبان هندی منتشر کرده است و یکی به زبان انگلیسی و مالایالا. وی علاوه بر این دارای تالیفات متعددی در زمینه‌ی ایندولوژی و ادبیات ِ ودیکت VEDICT (وابسته به ودا VEDA هر یک از چهار کتاب مقدس هندوها‌) است. از میان جوایز گوناگونی که از داخل و خارج کشور نصیب او شده می‌توان از جایزه‌ی معتبر اکادمی‌KENDRA SAHITYA نام برد که به عنوان بهترین شاعر و مترجم سال 2000 به او تعلق گرفته است‌. وی موسس سایت ادبی کریتیا Kritya است.

دیما.ک. شهابی Deema K. Shehabi

شاعری فلسطینی است و در کشور‌های عربی بزرگ شده است. در سال 1988 به آمریکا رفت و تحصیلاتش را در رشته‌ی روزنامه‌نگاری تکمیل کرد. اشعارش در بسیاری از گلچین‌های ادبی آمریکا و نشریا‌ت بین‌المللی دنیا به چاپ رسیده و مورد توجه واقع شده است‌.
وی نامزد دریافت جایزه‌ی Pushcart یکی از مهم‌ترین جوایز ادبی آمریکاست.

آنی فینچ Annie Finch

در دانشگاه درس می‌دهد و مدیر بخش خلاقیت ادبی‌ست. او علاوه بر تدریس، مترجم آثارِ کلاسیک است‌. با آن‌که نامش در دائرة‌المعارف‌های آمریکا به عنوان یکی از ده شاعر ماندگار معاصر ثبت شده است اما در کمال تواضع و فروتنی نظر جوان‌تر‌ها را در‌باره‌ی اشعارش جویا می‌شود‌. او مقالات متعددی نیز در‌باره شعر دارد. وی با همکاری موسیقی‌دانان اپرایی بر اساس اشعار مارینا تسوه تایوا و لوییز لابه تالیف کرده است‌. کتاب‌های شعر او مثل "‌حوا‌" و "‌ساحل ِ زیر آبی‌" توانمندی او را در شعر موزون و مقفی و نیز شعر ِ آزاد نشان می‌دهد.

بیلی کالینز Billy Collins

ملک‌الشعرای آمریکا در هشت سال ِ اخیر است‌. در رده‌ی شاعرانِ آکادمیک به شمار می‌آید؛ اما در اشعارش موضوعاتی بسیار ساده و گاه پیش پاافتاده را از منظری بسیار غریب مطرح می‌کند؛ چندان که مخاطب از هشیاری ِ غرق شده‌ی خود در دست‌آوردهای تکنولوژی شرمنده می‌شود‌. بیلی کالینز میان شعر خوانان ِ آمریکایی محبوبیتی بی‌نظیر دارد اما بسیاری از شاعران ِ مبارز ِ جهان که مخالف عملکردهای دولت بوش هستند کالینز را به خاطر بی‌اعتنایی ِ شعرش به مسایل سیاسی محکوم می‌کنند‌.

کریستوفر مریل Christopher Merrill

http://img.tebyan.net/big/1388/08/20984226227012911012010217917222022921324151.jpg (http://www.njavan.com/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1388/08/4812616606023721240145461811611032674105.jpg)
در دانشگاه Holly Cross ادبیات تدریس می‌کند‌. وی ریاست ِ گروه بین‌المللی نویسندگان ِ دانشگاه ِ آیوا را نیز عهده‌دار است‌. مجموعه‌ی اشعاری که از او به چاپ رسیده عبارت‌اند از‌: "‌‌سیاه مشق‌ها‌"‌، "تب و تاب‌ها" و "‌آتش بیدار‌" که به خاطر آن جایزه‌ی بهترین کتاب شعر را از آکادمی شعرای آمریکایی برده است‌‌. کتا‌ب‌های دیگر او در زمینه‌ی ادبیات ِ غیر داستانی از این قرارند‌: پل کهنه‌، جنگ ِ سوم بالکان و عصر پناهندگی، چمن سرزمینی دیگر، سفر به دنیای فوتبال، تنها ناخن‌ها باقی می‌مانند و صحنه‌هایی از جنگ‌های بالکان‌.

سام همیلSam Hamill

به سال 1943 به دنیا آمد و د‌‌ر جنگ جهانی دوم پدر و مادرش را از دست داد. بعد از اتمام ماموریت خود در تفنگداران ِ دریایی ِ آمریکا (‌که طی آن به مطالعه و تمرین ذن ((ZENپرداخت‌) وارد کالج ال.آ.والی و دانشگاه کالیفورنیا‌، سانتا باربارا شد؛ جایی که جایزه‌ی بهترین سردبیر را از آن ِ خود کرد‌. در سال ِ 1972 موسسه‌ی انتشاراتی کوپر کانیون Copper Canyon را تاسیس کرد که تا این زمان مدیریت هنری آن را به عهده دارد. سام همیل در ژانویه‌ی 2003 از سوی همسر پرزیدنت بوش ریاست جمهوری آمریکا برای شرکت در شب شعر به کاخ سفید دعوت شد اما وی با تاسیس سایت شاعران ضد جنگ رسما مخالفت خود را با سیاست‌های ددمنشانه‌ی کاخ سفید اعلام کرد و انتخاب مجدد بوش را مقطع تاریخی شرم‌آوری برای آمریکا دانست‌‌: سقوط آزادی در آمریکا.

مالایکا کینگ آلبرشت Malaika King Albrecht

سال ها به عنوان مشاور کودکان ستمدیده کار کرده و تجربیات گرانبهایی برای شعر عمیق و انسانی خود فراهم اورده است . این شاعر با بسیاری از نشربات ادبی مثل Pedestal Magazine, Poetry Southeast همکاری دارد و نوشته هایش در آنتولوژی های معتبری به چاپ رسیده است . وی با دوفرزندش در کارولینای شمالی زندگی می کند و به طور مرتب در جلسات شعری که برای نو آموزان ترتیب می دهد آن ها را با نمونه هایی از بهترین شعر های جهان آشنا می کند. او امیدوار است بتواند اهمیت و قدرت کلمات را به نسل جدید بیاموزد .
پایان

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد