touraj atef
22nd September 2010, 12:57 PM
آخرين روز تابستان همواره دلتنگي هاي خاص خودش را دارد براي بسياي از ما كه سالها است از آن نيمكتهاي چوبي و تخته سبز و گچ و بخاري نفتي كلاسها دوري كرديم و در گذر روزگار به دام روزمرگي افتاديم روز آخر تابستان دلگرفتگي و حسرت را دارد و ما را به ياد آن ترانه قديمي مي اندازد كه مي خواند
روزگار كودكي برنگردد دريغا
شور و حال كودكي برنگردد دريغا
حالا حكايت آخرين روز تابستان مي آيد به ياد همه آن رفقاي دور و نزديك مي افتي كه از بعضي از آنها خبر هاي خوب و بدي داري و برخي هم انگار خيلي گم شده اند شايد هم خودمان گم شده ايم
روز آخر تابستان تنها دلتنگي مدرسه نيست اين روز ما را به ياد آن روزهاي تلخ سالهاي دور مي برد كه سه دهه پيش رخ داد و همه شاهد بوديم كه سردار قلابي قادسيه چه تفكري داشت و مي خواست خرمشهر را محمره كند وتهران را رستوراني براي صرف شام خود نمايد و اين گونه بود كه سالها خون ريختند و نابود كردند و سر انجام سر از گودال فاضلابي در عراق در آوردند اما در اين ميان خيلي از بهترين سرمايه هاي اين ديار رفتند و چه قدر دلگير است كه به ياد آوريم چند رفيق و دوست و قوم وخويش و هم محلي و هم شهري و هم وطن داشتي كه اسير قدرت طلبي مجنون تكريتي شد
اما روز آخر تابستان دلتنگي ديگري براي خيلي از جوانترهاي ما دارد براي خيلي از آنها كه پس از روزهاي تعطيلي و بي خيالي و بي مسئوليتي بايد بار ديگر پشت ميزهاي كلاسها بروند و باز به رفيق خود بنگرند و آموزگاراني را ببينند كه دلهره خوب دانستن را به ياد آنها مي آورند
حقيقتا دوست دارم امروز با آنها صحبت كنم زيرا يكي از آنها را چون معشوقي دارم آري دخترم امروز كمي ابروان گره كرده دارد و شايد خوشحال هست كه اول مهر به پنجشنبه افتاده و مي تواند دو روز ديگر هم به تعطيلات بيافزايد مي دانم كه روز اول مدرسه حتي اگر به بهترين مدرسه دنيا بروي سخت است اما دوست داشتم به همه آنهائي كه امروز را با دلهره و با كمي حسرت شروع مي كنند كلامي گويم و آن اين است
بچه ها ! قدرش را بدانيد
شايد براي خيلي ها اين حرف من معني مختلفي داشته باشد خيلي از آنهائي كه اين دوران گذرانده اند مي گويند كه ناخدا راست مي گويد و ديگر هيچگاه آن دوران خوب بازنگشته آن روزها كه لبخند و شوخي و حسرت بخاطر نمره و شوت زدن بي غل و غش به توپ چهل تيكه و پرتاب آن توپهاي قهوه اي بسكتبال به حلقه و زدن آبشار به توپ سفيد ميكاسا بالاترين در جهان بود روزهائي كه رفيقت بهترين بود گوئي دنيا بدون او نبود و حالا كه همان رفيق را اگر شانس داشته باشي و دو باره ببيني تنها لبخند زوركي و تارهاي سپيد روي شقيقه اش را مي تواني بشماري و..
و شايد هم خيلي از جوان تر خصوصا دخترم كه هنوز در گرماي مهر همان مهر جاودان و آغاز در مهر هستند بگويند اي بابا دل خوشي داري اين ما هستيم كه بايد باز برويم نصيحت گوش دهيم و صبح زودبيدار شويم و تهديد مدير و ناظم و معلم را گوش دهيم كه كاري نكنيم كه پدر و مادر هايمان از ما نا اميد شوند و يا از سوي پدر و مادر شويم كه اگر اين كار را بكني يا نكني به معلم و ناظم و مدير خواهيم گفت
اما باز هم مي گويم
بچه ها قدرش را بدانيد
قدر تمامي اين روزهاي سلامت و پاكي و بي خيالي كه دوستي به واقع دوستي است و رفاقت تا سر حد پايان ادامه دارد
قدر اين همه عشق و مهري كه به هم داريد را بدانيد شايد خيلي از شما پس از اين كه يك سال و يا چند سال از هم جدا شديد هيچگاه ديگر نتوانيد اين جمع را با هم يكجا داشته باشيد
بچه ها قدر آن توپ چند تكه و يا توپ بسكتبال و واليبال را بدانيد تا قبل از اين كه در چر خ روزگار هر كدامتان توپي شويد به گوشه اي پرتابتان كند و…
بچه هاي قدر اضطراب نمره گرفتن را بدانيد كه در مدرسه درس بخواني نمره ات را مي گيري اما روزگاري آيد كه اول نمره ات را مي دهندتا درس بگيري و بعد بفهمي كه در بازي روزگار با جدائي و طلاق و گرفتاري مالي و خانوادگي و … تجديد و يا حتي رفوزه شده اي و شايد هم خوب درس بخواني و همه گونه از نعمت هوش و ذهن و استعداد و پشتكارت بهره بگيري اما در روزگار نتواني از شر خيلي آنچه معلوم نيست رهائي يابي
بچه هاي قدر معلم و كتاب و درس را بداني كه حقيقتا تكليفت را زود روشن مي كنند اگر يك ده ناپلئوني گرفتي مي تواني قبول باشي و با 12 و 14 و 15 دلگرم و با 16 و 17 و 18 در شادي و با 19 و 20 حس بالاترين انسان را بكني اما در بازي روزگار نمي داني كه حتي اگر 20 هم بگيري شايد هيچگاه نتوني از خيلي از تجديدي ها جلو بزني
بچه ها قدر خنده بي غش و گريه بهر نمره و قهر و آشتي ها مدرسه بدانيد
قدر پاكي رفاقت را
قدر سلامتي وجود را
قدر عشق و مهري كه در مهر متولد را
حالا بدانيد قبل از اين كه…
بچه ها مهرتان پر مهر
و … تورج عاطف/Www.lonelyseaman.wordpress.com/ tourajatef@hotmail.comhttp://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/09/eshgh1.jpg?w=150&h=109 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/09/eshgh1.jpg)
روزگار كودكي برنگردد دريغا
شور و حال كودكي برنگردد دريغا
حالا حكايت آخرين روز تابستان مي آيد به ياد همه آن رفقاي دور و نزديك مي افتي كه از بعضي از آنها خبر هاي خوب و بدي داري و برخي هم انگار خيلي گم شده اند شايد هم خودمان گم شده ايم
روز آخر تابستان تنها دلتنگي مدرسه نيست اين روز ما را به ياد آن روزهاي تلخ سالهاي دور مي برد كه سه دهه پيش رخ داد و همه شاهد بوديم كه سردار قلابي قادسيه چه تفكري داشت و مي خواست خرمشهر را محمره كند وتهران را رستوراني براي صرف شام خود نمايد و اين گونه بود كه سالها خون ريختند و نابود كردند و سر انجام سر از گودال فاضلابي در عراق در آوردند اما در اين ميان خيلي از بهترين سرمايه هاي اين ديار رفتند و چه قدر دلگير است كه به ياد آوريم چند رفيق و دوست و قوم وخويش و هم محلي و هم شهري و هم وطن داشتي كه اسير قدرت طلبي مجنون تكريتي شد
اما روز آخر تابستان دلتنگي ديگري براي خيلي از جوانترهاي ما دارد براي خيلي از آنها كه پس از روزهاي تعطيلي و بي خيالي و بي مسئوليتي بايد بار ديگر پشت ميزهاي كلاسها بروند و باز به رفيق خود بنگرند و آموزگاراني را ببينند كه دلهره خوب دانستن را به ياد آنها مي آورند
حقيقتا دوست دارم امروز با آنها صحبت كنم زيرا يكي از آنها را چون معشوقي دارم آري دخترم امروز كمي ابروان گره كرده دارد و شايد خوشحال هست كه اول مهر به پنجشنبه افتاده و مي تواند دو روز ديگر هم به تعطيلات بيافزايد مي دانم كه روز اول مدرسه حتي اگر به بهترين مدرسه دنيا بروي سخت است اما دوست داشتم به همه آنهائي كه امروز را با دلهره و با كمي حسرت شروع مي كنند كلامي گويم و آن اين است
بچه ها ! قدرش را بدانيد
شايد براي خيلي ها اين حرف من معني مختلفي داشته باشد خيلي از آنهائي كه اين دوران گذرانده اند مي گويند كه ناخدا راست مي گويد و ديگر هيچگاه آن دوران خوب بازنگشته آن روزها كه لبخند و شوخي و حسرت بخاطر نمره و شوت زدن بي غل و غش به توپ چهل تيكه و پرتاب آن توپهاي قهوه اي بسكتبال به حلقه و زدن آبشار به توپ سفيد ميكاسا بالاترين در جهان بود روزهائي كه رفيقت بهترين بود گوئي دنيا بدون او نبود و حالا كه همان رفيق را اگر شانس داشته باشي و دو باره ببيني تنها لبخند زوركي و تارهاي سپيد روي شقيقه اش را مي تواني بشماري و..
و شايد هم خيلي از جوان تر خصوصا دخترم كه هنوز در گرماي مهر همان مهر جاودان و آغاز در مهر هستند بگويند اي بابا دل خوشي داري اين ما هستيم كه بايد باز برويم نصيحت گوش دهيم و صبح زودبيدار شويم و تهديد مدير و ناظم و معلم را گوش دهيم كه كاري نكنيم كه پدر و مادر هايمان از ما نا اميد شوند و يا از سوي پدر و مادر شويم كه اگر اين كار را بكني يا نكني به معلم و ناظم و مدير خواهيم گفت
اما باز هم مي گويم
بچه ها قدرش را بدانيد
قدر تمامي اين روزهاي سلامت و پاكي و بي خيالي كه دوستي به واقع دوستي است و رفاقت تا سر حد پايان ادامه دارد
قدر اين همه عشق و مهري كه به هم داريد را بدانيد شايد خيلي از شما پس از اين كه يك سال و يا چند سال از هم جدا شديد هيچگاه ديگر نتوانيد اين جمع را با هم يكجا داشته باشيد
بچه ها قدر آن توپ چند تكه و يا توپ بسكتبال و واليبال را بدانيد تا قبل از اين كه در چر خ روزگار هر كدامتان توپي شويد به گوشه اي پرتابتان كند و…
بچه هاي قدر اضطراب نمره گرفتن را بدانيد كه در مدرسه درس بخواني نمره ات را مي گيري اما روزگاري آيد كه اول نمره ات را مي دهندتا درس بگيري و بعد بفهمي كه در بازي روزگار با جدائي و طلاق و گرفتاري مالي و خانوادگي و … تجديد و يا حتي رفوزه شده اي و شايد هم خوب درس بخواني و همه گونه از نعمت هوش و ذهن و استعداد و پشتكارت بهره بگيري اما در روزگار نتواني از شر خيلي آنچه معلوم نيست رهائي يابي
بچه هاي قدر معلم و كتاب و درس را بداني كه حقيقتا تكليفت را زود روشن مي كنند اگر يك ده ناپلئوني گرفتي مي تواني قبول باشي و با 12 و 14 و 15 دلگرم و با 16 و 17 و 18 در شادي و با 19 و 20 حس بالاترين انسان را بكني اما در بازي روزگار نمي داني كه حتي اگر 20 هم بگيري شايد هيچگاه نتوني از خيلي از تجديدي ها جلو بزني
بچه ها قدر خنده بي غش و گريه بهر نمره و قهر و آشتي ها مدرسه بدانيد
قدر پاكي رفاقت را
قدر سلامتي وجود را
قدر عشق و مهري كه در مهر متولد را
حالا بدانيد قبل از اين كه…
بچه ها مهرتان پر مهر
و … تورج عاطف/Www.lonelyseaman.wordpress.com/ tourajatef@hotmail.comhttp://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/09/eshgh1.jpg?w=150&h=109 (http://lonelyseaman.files.wordpress.com/2010/09/eshgh1.jpg)