PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نعمت من



پژواک
22nd September 2010, 08:47 AM
بار خدایا! تو می دانی که نصیحت کردم خلق را قولاً و نصیحت کردم نَفْس را فعلاً و خیانتِ نفسِ من به نصیحتِ خلقِ خویش ببخش.

ای خدا! ما دیوانِ خویش به گناه سیاه کردیم و تو موی ما را به روزگار سپید کردی.

ای خالقِ سیاه و سپید! فضل کن و سیاه کرده ی ما را در کارِ سپید کرده ی خویش کن.

ای خداوند! آن که تو را به تحقیق بداند، طلبِ تو همیشه کند او اگر چه داند که هرگزت نیابد.

الهی! روز قیامت، داوریِ همه بگلسد و آن داوری که میان من و توست نگسلد.

الهی! چون به جان نگرم جانم درد کند و چون به دل نگرم دلم درد کند. چون به فعل نگرم قامتم درد کند، چون به وقت نگرم دردْ توام کنی.

الهی! نعمتِ تو فانی است و نعمتِ من باقی و نعمتِ تو منم و نعمتِ من تویی.

الهی! هر چه تو با من گویی من با خلق تو گویم و هر چه تو با من دهی من خلق تو را دهم.

الهی! روز بزرگ، پیغامبران بر منبرهای نور نشینند و خلق نظاره ی ایشان بود و اولیای تو بر کرسی ها نشینند از نور و خلق نظاره ی ایشان بود.

من بر یگانگیِ تو نشینم تا خلق نظاره ی تو بود.

الهی! مرا در مقامی مدار که گویم: خلق و حق، یا گویم: من و تو، مرا در مقامی دار که در میان نباشم همه تو باشی.

الهی! اگر خلق را بیازارم همین که مرا بینند راه بگردانند و چندان که تو را بیازردیم تو با مایی.

الهی! هر چیز که از آنِ من است در کارِ تو کردم و هر چه از آنِ تو است در کار تو کردم تا منی (خودبینی) از میان برخیزد و همه تو باشی.

الهی! چون مرا یاد کنی جانِ من فدای تو باد و چون دلِ من تو را یاد کند نفسِ من فدایِ دلِ من باد.

الهی! اگر اندامم درد کند شفای تو دهی؛ چون تواَم درد کنی، شفا که دهد؟

الهی! مرا تو آفریدی، برای خویش آفریدی، از مادر برای تو زادم. مرا به صیدِ هیچ آفریده مکن.

الهی! از بندگانِ تو بعضی نماز و روزه را دوست دارند و بعضی حج و جهاد و بعضی علم و سجاده را. مرا از آن باز کن که زندگانی ام و دوستی ام جز از برای تو نَبُوَد.

الهی! هیچ کس بُوَد از دوستانِ تو که نام تو به سزا بَرَد تا بینایی خود بِکَنَم و در زیرِ قدم او نهم؟ و یا هستند در وقتِ من تا جانِ خود بذل او کنم؟ و یا از پسِ من خواهند بود؟

خداوندا! من در دنیا چندان که خواهم از تو حرف خواهم زد، فردا هر چه خواهی با من بکن.

الهی! گروهی اند که ایشان روز قیامت شهید خیزند که ایشان در راه تو کشته شده باشند. من آن شهید خیزم که به شمشیرِ شوق تو کشته شده باشم که دردی دارم که تا خدای من بُوَد آن درد می بُوَد.

درد را جُستم نیافتم، درمان جُستم نیافتم، اما درمان یافتم.



پدیدآورنده: به روایت عطار نیشابوری

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد