مرمت گر
14th September 2010, 05:44 PM
واژه شناسی و فلسفه به وجود آمدن باغ ایرانی
واژه شناسي:
باغ ايراني به دليل پيشينه ي تاريخي و ويژگي هاي شاخص كه در آن قابل شناسايي است داراي تعاريف خاص خود مي باشد. با اين وجود در اين باره چندين ديدگاه وجود دارد كه در مواردي با يكديگر متفاوتند.در اين زمينه گاه كساني باغ را از لحاظ شكل و اجزا تعريف نموده اندو عده اي ديگر ايده ي كلي و مفهوم باغ را دستمايه خود قرار مي دهند وبرخي ديگر اين دو تعريف را با يكديگر جمع نموده وتعريفي ديگر ارائه ميكنند.
گذشته از اين موضوع، واژههاي مرتبط با باغ و واژههايي كه معاني و مفاهيم گوناگون آنرا دربردارند و ريشه و خاستگاه آن بودهاند در طول قرون و هزارهها واژهها و تركيبات بسياري را بوجود آوردهاند.
در دورة هخامنشيان و پس از آن در سرتاسر سرزمين ايران، تعداد بيشماري باغهاي بزرگ و باشكوه وجود داشته است.اين گونه باغها كه در آن زمان در يونان وجود نداشت،از نظر مردم اين كشور و ساير كشورها بسيار جالب مي نمود و آنها براي آن همان واژه پرديس را بكار ميبردند. اين واژه در زبان يوناني Paradeisos و در زبان انگليسي به صورت Paradise به معني بهشت بكار برده ميشود
فلسفه ي به وجود آمدن باغ :
انسان كاشف طبيعت و عاملي در تجلي امكانات و استعدادهاي نهاني طبيعت شناخته شده و اوست كه با تصور در طبيعت، رازهاي نهاني خود را آشكار ساخته و گهگاه از چهره به ظاهر خصمانه و شرارت آلودش، زيبايي، صفا و صميمت نشان ميدهد. در اين فلسفه روابط انسان و طبيعت به صورت يكپارچه مشاهده ميشود و انسان نه جزئي جداشدني از طبيعت و نه حاكم مافوق آن است. شعر و ادب هنرهاي تزئيني ايران خواه از زمان هخامنشيان و خواه از زمان سامانيان و دورة اسلامي، هميشه سرشار از احترام و علاقه به طبيعت است.
پیشینه تاریخی باغ ایرانی
هر شهر و قصری در ایران قدیم باغهایی داشت که بسیاری از آنها عمومی بوده و همه آنها برای مراسم نوروز گشوده می شدند. باغ ایرانی دارای محوطههای باز بوده و به صورت چهارراههای بزرگی که در میان آنها، آبنمایی برای نوشیدن آب وجود داشت و میدان مرکزی یک پارک بزرگ بود، گرداگرد آن درختان تبریزی بلند با آلاچیق پوشیده از یاسمن و گلسرخ قرار داشت.
باغ از زمانهای قدیم بخش اساسی از زندگی ایرانیان و معماری کشوربوده و در موجودیت آتشکدههای بزرگ و تقویت نمادین آنها، سهم داشته است. از زمان سومریان، باغ، معبد و قصر سلطنتی را احاطه می کرد.
ایرانیان به منظور بهرهگیری نسبی از منابع آب، با قدرت تخیل و ابداع، چاره اندیشی کرده بودند و کاریزهایی عمیق که از 80 الی 120 کیلومتر طول داشته، حفر می کردند. حتی در 3500 سال پیش از میلاد، آرایش سفال پیش از تاریخ، علاقه شدید به آب و حاصلخیزی را نشان میدهد. این نقش های کهن، همه عناصر آن را به صورت واقعی یا نمادی، ثبت کردهاند : کوه، ابر، برکه، جنگل، پرندگان آبی و درختان که هدف عمده از آنها دریافت پاسخ مساعد از قدرتهای آسمانی بود.
در سفال سامرا، طرح نمونهوار باغ دیده شده است؛ به صورت دو نهر متقاطع با پرندگان و درختان در هر یک از چهارگوشه. در مفرغهای لرستان (حدود هزار سال قبل از میلاد) . باز درخت را همراه با آب روان ترسیم کردهاند که مطلوبترین منظره در یک سرزمین خشک است. پس از آب، درختان مهمترین نقش را در شکلگیری باغ ایرانی دارند. ایرانیان قدیم معتقد به فرشته مقدسی بودند به نام (اوروزا) که صدمه زدن به گل و گیاه، موجب ناراحتی و خشم او میشد.
کوروش کبیر در سارد، باغ بزرگی ساخته و به دست خود در آن درخت کاشته بود. گزنفون در کتاب خود به نام (اکونومیگوس) نقل کرده است که کوروش شخصاًُ لیزاندر را به تماشای باغ خود در سارد برده است که لیزاندر از مشاهدة زیبایی درختها، نظم و دقت فواصل آنها و مستقیم بودن ردیفها ، زاویهها و روایح معطر و متعددی که هنگام گردش به مشام آن دو می رسیده، تحسین و تمجید میکند.
باغهای هخامنشی دارای طرحهای مستطیل دقیق با خیابانها و درختان متقاطع بود. سنگ نگارههای به جا مانده از دوران هخامنشی با درختان راست قامت، به خوبی اهمیت باغ در میان ایرانیان و نیز نظم هندسی موجود در باغهای ایرانی را نشان میدهند. باغ در عصر شاهنشاهی ساسانیان نیز بر پایه اصول گذشته شکل میگیرد. ترکیب هندسی منظم، میان عرصه اصلی، خیابانهای عمود برهم و کرتهای راست گوشه، باغها بسیار وسیع بودند و با دقت طراحی و مراقبت میشدند و گاه نزدیک به 25 کیلومتر مربع مساحت داشتند.
باغی که توسط خسرو پرویز پس از هفت سال کار ایجاد شد، اصلاحی جسورانه و زیبا در محیط بود. در دوران اسلامی، باغهای انبوه کاخ ها را احاطه میکردند و از لحاظ معماری به عنوان بخشی از آن محسوب میشد، به صورتی که باغ تمامی جوانب اصلی بنا را به صورت قرینه فرا میگرفت. سراسر محوطه به قطعات مستطیلی تقسیم میشد که از میان آنها جویهای کوچکی میگذشت . این باغها به پیروی از پیشینیان ایرانی ساخته میشدند.
از همان سدههای نخستین هجری، باغسازی به شیوة ایرانی به فراسوی مرزها میرود و به مرور زمان گسترة خود را وسیعتر میکند. باغهای زیبای آندلسی (الحمرا) و باغهای بابری کشمیر نمونههایی از باغهایی هستند که تحت تأثیر باغسازی ایرانی شکل گرفتند. شیوة باغسازی در کشورهای شرقی از باغسازی ایران الهام گرفته است. بابرشاه از شاهان مغولی حاکم بر هند شیوة باغآرایی ایرانی را به سرزمین هند برد و باغهایی در آگرا واقع در شمال هند احداث کرد که معدودی از آنها تا به امروز موجود است و سپس جهانگیر یکی از جانشینان وی چندین باغ در منطقه کشمیر ایجاد نمود.
در کتاب تاریخ تمدن ـ عصر ایمان ـ ویل دورانت آمده که باغ به سبک ایرانی مورد تقلید سایر ملل نیز قرار گرفت و هم در بین اعراب و مسلمانان و هم در هندوستان رواج یافته است و در قرون وسطی موجب الهام اروپائیان گردیده است. در اروپای قرون وسطایی که در شهرها به باغ عمومی و فضای سبز مفهومی نداشت، بیشتر شهرهای ایران در محاصرة باغهای سرسبز و انبوه که پناهگاهی برای آسایش ساکنان آنها بوده است و از نظر زیبایی، طراوت و داشتن باغهای بزرگ و بیشمار در دنیای آنروز به خود میبالیدهاند.
واژه شناسي:
باغ ايراني به دليل پيشينه ي تاريخي و ويژگي هاي شاخص كه در آن قابل شناسايي است داراي تعاريف خاص خود مي باشد. با اين وجود در اين باره چندين ديدگاه وجود دارد كه در مواردي با يكديگر متفاوتند.در اين زمينه گاه كساني باغ را از لحاظ شكل و اجزا تعريف نموده اندو عده اي ديگر ايده ي كلي و مفهوم باغ را دستمايه خود قرار مي دهند وبرخي ديگر اين دو تعريف را با يكديگر جمع نموده وتعريفي ديگر ارائه ميكنند.
گذشته از اين موضوع، واژههاي مرتبط با باغ و واژههايي كه معاني و مفاهيم گوناگون آنرا دربردارند و ريشه و خاستگاه آن بودهاند در طول قرون و هزارهها واژهها و تركيبات بسياري را بوجود آوردهاند.
در دورة هخامنشيان و پس از آن در سرتاسر سرزمين ايران، تعداد بيشماري باغهاي بزرگ و باشكوه وجود داشته است.اين گونه باغها كه در آن زمان در يونان وجود نداشت،از نظر مردم اين كشور و ساير كشورها بسيار جالب مي نمود و آنها براي آن همان واژه پرديس را بكار ميبردند. اين واژه در زبان يوناني Paradeisos و در زبان انگليسي به صورت Paradise به معني بهشت بكار برده ميشود
فلسفه ي به وجود آمدن باغ :
انسان كاشف طبيعت و عاملي در تجلي امكانات و استعدادهاي نهاني طبيعت شناخته شده و اوست كه با تصور در طبيعت، رازهاي نهاني خود را آشكار ساخته و گهگاه از چهره به ظاهر خصمانه و شرارت آلودش، زيبايي، صفا و صميمت نشان ميدهد. در اين فلسفه روابط انسان و طبيعت به صورت يكپارچه مشاهده ميشود و انسان نه جزئي جداشدني از طبيعت و نه حاكم مافوق آن است. شعر و ادب هنرهاي تزئيني ايران خواه از زمان هخامنشيان و خواه از زمان سامانيان و دورة اسلامي، هميشه سرشار از احترام و علاقه به طبيعت است.
پیشینه تاریخی باغ ایرانی
هر شهر و قصری در ایران قدیم باغهایی داشت که بسیاری از آنها عمومی بوده و همه آنها برای مراسم نوروز گشوده می شدند. باغ ایرانی دارای محوطههای باز بوده و به صورت چهارراههای بزرگی که در میان آنها، آبنمایی برای نوشیدن آب وجود داشت و میدان مرکزی یک پارک بزرگ بود، گرداگرد آن درختان تبریزی بلند با آلاچیق پوشیده از یاسمن و گلسرخ قرار داشت.
باغ از زمانهای قدیم بخش اساسی از زندگی ایرانیان و معماری کشوربوده و در موجودیت آتشکدههای بزرگ و تقویت نمادین آنها، سهم داشته است. از زمان سومریان، باغ، معبد و قصر سلطنتی را احاطه می کرد.
ایرانیان به منظور بهرهگیری نسبی از منابع آب، با قدرت تخیل و ابداع، چاره اندیشی کرده بودند و کاریزهایی عمیق که از 80 الی 120 کیلومتر طول داشته، حفر می کردند. حتی در 3500 سال پیش از میلاد، آرایش سفال پیش از تاریخ، علاقه شدید به آب و حاصلخیزی را نشان میدهد. این نقش های کهن، همه عناصر آن را به صورت واقعی یا نمادی، ثبت کردهاند : کوه، ابر، برکه، جنگل، پرندگان آبی و درختان که هدف عمده از آنها دریافت پاسخ مساعد از قدرتهای آسمانی بود.
در سفال سامرا، طرح نمونهوار باغ دیده شده است؛ به صورت دو نهر متقاطع با پرندگان و درختان در هر یک از چهارگوشه. در مفرغهای لرستان (حدود هزار سال قبل از میلاد) . باز درخت را همراه با آب روان ترسیم کردهاند که مطلوبترین منظره در یک سرزمین خشک است. پس از آب، درختان مهمترین نقش را در شکلگیری باغ ایرانی دارند. ایرانیان قدیم معتقد به فرشته مقدسی بودند به نام (اوروزا) که صدمه زدن به گل و گیاه، موجب ناراحتی و خشم او میشد.
کوروش کبیر در سارد، باغ بزرگی ساخته و به دست خود در آن درخت کاشته بود. گزنفون در کتاب خود به نام (اکونومیگوس) نقل کرده است که کوروش شخصاًُ لیزاندر را به تماشای باغ خود در سارد برده است که لیزاندر از مشاهدة زیبایی درختها، نظم و دقت فواصل آنها و مستقیم بودن ردیفها ، زاویهها و روایح معطر و متعددی که هنگام گردش به مشام آن دو می رسیده، تحسین و تمجید میکند.
باغهای هخامنشی دارای طرحهای مستطیل دقیق با خیابانها و درختان متقاطع بود. سنگ نگارههای به جا مانده از دوران هخامنشی با درختان راست قامت، به خوبی اهمیت باغ در میان ایرانیان و نیز نظم هندسی موجود در باغهای ایرانی را نشان میدهند. باغ در عصر شاهنشاهی ساسانیان نیز بر پایه اصول گذشته شکل میگیرد. ترکیب هندسی منظم، میان عرصه اصلی، خیابانهای عمود برهم و کرتهای راست گوشه، باغها بسیار وسیع بودند و با دقت طراحی و مراقبت میشدند و گاه نزدیک به 25 کیلومتر مربع مساحت داشتند.
باغی که توسط خسرو پرویز پس از هفت سال کار ایجاد شد، اصلاحی جسورانه و زیبا در محیط بود. در دوران اسلامی، باغهای انبوه کاخ ها را احاطه میکردند و از لحاظ معماری به عنوان بخشی از آن محسوب میشد، به صورتی که باغ تمامی جوانب اصلی بنا را به صورت قرینه فرا میگرفت. سراسر محوطه به قطعات مستطیلی تقسیم میشد که از میان آنها جویهای کوچکی میگذشت . این باغها به پیروی از پیشینیان ایرانی ساخته میشدند.
از همان سدههای نخستین هجری، باغسازی به شیوة ایرانی به فراسوی مرزها میرود و به مرور زمان گسترة خود را وسیعتر میکند. باغهای زیبای آندلسی (الحمرا) و باغهای بابری کشمیر نمونههایی از باغهایی هستند که تحت تأثیر باغسازی ایرانی شکل گرفتند. شیوة باغسازی در کشورهای شرقی از باغسازی ایران الهام گرفته است. بابرشاه از شاهان مغولی حاکم بر هند شیوة باغآرایی ایرانی را به سرزمین هند برد و باغهایی در آگرا واقع در شمال هند احداث کرد که معدودی از آنها تا به امروز موجود است و سپس جهانگیر یکی از جانشینان وی چندین باغ در منطقه کشمیر ایجاد نمود.
در کتاب تاریخ تمدن ـ عصر ایمان ـ ویل دورانت آمده که باغ به سبک ایرانی مورد تقلید سایر ملل نیز قرار گرفت و هم در بین اعراب و مسلمانان و هم در هندوستان رواج یافته است و در قرون وسطی موجب الهام اروپائیان گردیده است. در اروپای قرون وسطایی که در شهرها به باغ عمومی و فضای سبز مفهومی نداشت، بیشتر شهرهای ایران در محاصرة باغهای سرسبز و انبوه که پناهگاهی برای آسایش ساکنان آنها بوده است و از نظر زیبایی، طراوت و داشتن باغهای بزرگ و بیشمار در دنیای آنروز به خود میبالیدهاند.